فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول : تحول در نظام اجتماعى
فصل اول : زمينه ها و علل تغيير و تحول
الف . آسيبهاى موجود در جامعه
به خطر افتادن دين و دنيا
تاءسف از وضع خراب مملكت
نژاد بازى
پيامدهاى سوءتصويب لايحه ننگين كاپيتولاسيون
دورى از تعاليم نورانى و رهايى بخش قرآن كريم
بسيج استعمار در ايجاد تفرقه
خطر روحانى نماها
شكاف بين دولت و ملت
فرهنگ استعمارى
عملكرد سوء شاه عاملقيام ملت
رژيم شاهنشاهى عامل همه فساد
وابستگى فرهنگى
انحراف مردم از اسلام توسط مكتبهاى ساختگى
اختلافات مانع رشد و ترقى جامعه
نقشه عقب نگه داشتن ملت و جدايى از دين
رواج فساد و فحشا
مفاسد هياءت حاكمه عاملانقلاب
آشفتگى مملكت
محرميت از آزادى و استقلال
خيانت و جنايت در رژيم پهلوى
عدم پايگاه ملى عاملسقوط رژيم
خستگى مردم از وابستگى
عدم تفاهم بين ملت و رژيم
عدم رشد و ترقى نيروى انسانى در
مراكزتحصيل
صدمه هاى بيشمار از سوى روشنفكران غربزده و شرقزده
به جان آمدن ملت از فساد
فرار از اسارت و رهايى از بردگى
ب . ظلم و اختناق
اختناق موجب عصبانيت ملت
قطع ريشه هاى فساد و ظلم
رابطه بى عدالتى و رشد قوه مقاومت در ملت
قيام همگانى در قبال ظلم و بيدادگرى
شورش و قهر و فشار مقدمه انفجار عظيم
به تنگ آمدن مردم از خيانت
به جان آمدن مردم از اختناق و مطالبه حق با داد مظلوميت
نارضايتى مردم از اختناق
اختناق و فشار بيش از حد شاه
اختناق موجب انفجار
رهايى از ظلم و اختناق با وحدت
زيادى ظلم و اختناق موجب انفجار و پيروزى
آزادى مردم از اختناق
قيام مستضعفان در مقابلظالمان
وظيفه دشمنى با ستمگر و پشتيبانى از مظلوم
ج . نارضايتى گروههاى اجتماعى و افكار عمومى
نارضايتى از اداره مملكت
رفتار خلاف مسير ملت موجب نارضايتى
منجر شدن نارضايتيها و عقيده ها به انفجار
هيچ انگاشتن ملت موجب شكست رژيم
د : بيدارى و حضور آگاهانه مردم
نقش حج در بيدارى ملل اسلامى
مخالفت هوشيارانه ملت طليعه آزادى
اميد بخش بودن آگاهى و بيدارى
نويد پيروزى با بيدارى و هوشيارى ملت
ناتوانى قدرتها در برابر بيدارى ملت
عدم توانايى چماقهاى شاهانه در برابر بيدارى ملت
توجه ممالك اسلامى به حقيقت تلخ !
گرفتن حق با بيدارى و ايستادگى
آگاهى و بيدارى مقدمه مبارزه و قيام
حضور ملت موجب تداوم نهضت
آگاهى و هوشيارى موجب خنثى شدن توطئه ها
تحولات روحى و فكرى مايه اميدوارى نهضت
بيدارى مستضعفين موجب پيروزى
بيدارى و اراده مقدمه قيام
حضور در صحنه رمز پيروزى
نقش تعليمات اجتماعى اسلام در بيدارى و
ايجادتحول
ه .ايمان ، قدرت معنوى و مشيت الهى
نقش قدرت ايمان در گسترش اسلام
غلبه قدرت ايمان بر ديگر قدرتها
قدرت معنوى ملت عاملپيروزى
نقش قدرت ايمان در شكست دو امپراتورى بزرگ
اراده مقلب القوب در ايجاد تحول
روحى
غلبه معنويت بر ماديت
عنايت غيبى حق تعالى عاملقدرتمندى و
تحول
عنايت خاص خداوند به جوانان
تحول در ملت ايران به عنايت خداوند
و.عملبه تكليف در پرتو مكتب و ايدئولوژى
سكوت مرگبار مسلمين
عمل به تكليف در مسلمانان مانع تعدى دولتها
نهضت اصيل ملت ايران يك وظيفه شرعى و الهى
تكليف استنكار در قيام و نهضت
سعادت انسان در گرو اطاعت از قوانين الهى
عمل به تكليف شرعى در برابر تحريف (قيام الله )
مكتب اسلام محور پيروزى
تكليف انسانى در مبارزه با ستمگران و برپايى حكومت مستضعفان
فصل دوم : راهها و روشهاى تغيير
1.افشاگرى و بيدارى توده ها با تبليغ و امر به معروف و نهى از
منكر
نهضت مخالفت (نهى از منكر)
نقش تبليغات و تعليمات در ايجاد جريان اجتماعى
جديت در معرفى اسلام
مبارزه با مفاسد با منطق قوى
ارشاد يك وظيفه است و سكوت استقبال
از مرگ سياه
اهميت دادن به مراسم و شعائر مذهبى
معرفى قوانين مترقى اسلام
(تبليغ ) سيره انبيا و ائمه در مقابله و بارزه
بر ملا نمودن نقشه هاى شوم استعمارگران
شكستن سد با قلم و بيان
تكليف گويندگان و نوسندگان در همراهى با قيام
ارزش و تاءثير تبليغات در طرح خواسته ها و رسيدن به آن
خطابه ، راه بيدارى ملتها
دعوت به همراهى در نهضت
امر به معروف و نهى از منكر در مقابل
سلطان جائر
افشاگرى رسالت نويسندگان
نقش تبليغت برون مرزى در ايجاد موج
مصاحبه مطبوعاتى
روشنگرى و مقابله تبليغاتى
ايجاد موج و تكرار در مطالبه حق
افشاگرى موج تحولفكرى و اشتراك در هدف
افشاى خيانتهاى رژيم
نصيحت پذيرى عاملآرامش
تدريجى بودن دعوت و قيام بر ضد طاغوت
اصلاح همه چيز با دو اصل امر به معروف و نهى از منكر
اصلاح جامعه
لزوم بيدارى و احساس تكليف نسبت به
حل مشكله اسلام
بسيج ملتهاى مظلوم
زدودن ظلم با استفاده از مراحل
مختلف امر به معروف و نهى از منكر
ايجاد زمينه گرايش به خير و گريز از شر
لزوم قيام همه جانبه
ضرورت بيدارى ملتها در برابر اقليت ظالم
2.كنشهاى تاريخى و رفتار جمعى : الف .تظاهرات
حل مسائل با تظاهرات
اميدوارى به سرنگونى رژيم بدون جنبش مسلحانه
تظاهرات يك رفراندوم عليه شاه
نظم و آرامش در تظاهرات همراه با شعارهاى اسلامى
2.كنشهاى تاريخى و رفتار جمعى : ب . اعتصابات
اعتصاب در برابر صحنه سازيهاى
مبتذل واغفال كننده
لزوم پشتكارى در اعتصاب براى رسيدن به حقوق حقه
اعتصاب سراسرى
نهضت به شيوه اعتصاب
مقصد و انگيزه انقلاب
ثمربخش بودن اعتصابات در نهضت
نقش اعتصابات در پيشبرد هدف
2.كنشهاى تاريخى و رفتار جمعى : ج . مخالفت و اعتراض دسته جمعى
تكليف در اعتراض
ايستادگى و مقابله انبياء و علماء در برابر جنايتكاران
اعتراض همگانى
سارش ناپذيرى ملت و تجليل از نغمه ضد شاهى
2.كنشهاى تاريخى و رفتار جمعى : د. تولى (نسبت به
حكومتعدل ) و تبرى (نسبت به رژيم غير اسلامى )
تولى و تبرى دو اصل اساسى اسلام
اظهار انزجار نسبت به حكومت سلطنتى
لزوم اجتناب مردم از اعانت به دولت غير قانونى
اعانت به دولت غاصب موجب غضب الهى
برائت مللاسلامى از متجاوزين به حقوق مظلومان
3.قيام مسلحانه (جهاد فى سبيلا...)
ثمره نهضت 15 خرداد و ارتباط آن با نهضت مقدس حسينى
امكانات مبارزه به شيوه مسلحانه
نجات ملت با خون و قيام
امكان قيام مسلحانه ملى
جواز قيام مسلحانه
مشاركت اقشار در قيام مسلحانه
امكان جنگ مسلحانه در صورت ادامه جنايات
عدم مسامحه نسبت به كفار
فصل سوم : شروط لازم در روند انقلاب و تحولات
الف . تهذيب نفس و كوشش براى خدا
پرهيز از هواهاى نفسانى شرط پيروزى
دست بر داشتن از خود پرستى و خود خواهى
قيام براى خدا نه شهوات نفسانيه
شكوفايى انسانيت در قيام براى خدا
تقيه در فروع است نه در اصول
مطرح نبودن ماديات
علائم غيبى و تاءييدات الهى دليل
لله بودن نهضت
ب . وحدت كلمه و نظم و انسجام در بسيج نيروها، منابع و امكانات
الهى بودن انگيزه
حبلالله محور نجات بشر
اختلاف انتحار مسلمين
انسجام در هدف
وحدت كلمه
حفظ نظم
تفرقه موجب شكست
صف واحد و بنيان مرصوص
حفظ نظم در نهضت و آبادانى كشور
كنار گذاشتن افكار متشتت
همكارى متقابلدولت و ملت
پيروزى با وحدت كلمه
همبستگى ملت
همت اقشار و اجتماع قوا
بسيج عمومى
معناى صحيح جامعه توحيدى
تعهد به اسلام و وحدت كلمه
مودت و اخوت
ج . استقامت و تداوم مبارزه
فداكارى و تحمل مصايب و ناملايمات
نتيجه بخش بودن مقاومت و ايستادگى
ايستادگى و شكست ناپذيدى ملت
ادامه نهضت تا روى كار آمدن هياءت حاكمه صحيح
ادامه در مبارزات مثبت و منفى
قيامهاى مكرر و طولانى در راه خدا موجب استوار شدن انسان
غفلت موجب شكست نهضت و سركوبى ملت
زنده نگه داشتن نهضت
ادامه اعتصابات و تظاهرات
غلبه بر مشكلات با فداكارى و استقامت
پافشارى ملت
ادامه نهضت تا اصلاح آشفتگى در مملكت
عدم سستى تا قطع ريشه ها
استقامت عاملپيروزى و حفظ قيام
نهضت نارس و توطئه هاى شياطين
جديت و تحملزحمات در جهت تحقق اسلام
تداوم قيام تا آخرين مرحله
ادامه راه با قوه ايمانى
حفظ نهضت شرط پيروزى
ادامه مراحل با حفظ نهضت
تحول تدريجى در انقلاب
اهميت ويژه در استقامت و صبر انقلابى
فصل چهارم : اهداف
الف . استقلال ، آزادى و رهايى از اختناق
نجات كشور
آزادى و استقلال در اداره مملكت
فرياد آزادى و استقلال و مسئوليت نسبت
بهنسل آينده
آزادى و استقامت امت
استقلال و آزادى در سايه حكومت عدل
اسلامى
بيرون آمدن از اسارت
هدف برنامه نهضت
تز آزادى و استقلال
نجات از ظلم براى زندگى انسانى
مملكت آزاد و مستقل
استقلال و آزادى از حقوق اوليه بشر
آزادى مطبوعات و تبليغات
ارزش آزادى و استقلال
حكومت امين
رهايى از قيد و بند بيگانگان ضامن استقلال
و آزادى كشور
قيام ملت براى آزادى ، استقلال
و حكومت عدل
بازگردانيدن استقلال و آزادى به وطن
طرح ريزى سياستها بر پايه استقلال
و آزادى
از بين بردن اختناق
استقلال و آزادى خواسته همه عالم
عدم اختناق و حق تعيين سرنوشت
ب . استحاله ارزشها و ايدئولوژى
پيشبرد آرمانهاى بزرگ اسلام
ممانعت از مخدرات جامعه
ريشه كنى انگيزه هاى فساد
شكوفايى حالات نفسانى و انسانيت
زدودن تمام اخلاق فاسده غربى
تحقق اسلام در محتوا
پيدايش روح انسانيت در نهضت الهى
اسلامى شدن همه چيز در عمل
بر چيده شدن بساط طاغوت و مظاهر فساد
بيرون آمدن از غربزدگى
تغيير بر اساس فطرت الهى
اعتلاى بشر در مكتب اسلام
راديو و تلويزيون در جهت مصالح كشور
اسلامخواهى و طاغوت زدايى
روحيه قوى جونان و بازگشت به اسلام
انقلاب در جهت رضاى حق تعالى و ارزشهاى معنوى
دفع مفاسد و رواج فرهنگ غنى اسلامى
به اهتزاز در آوردن پرچم (لا اله الا الله )
ج . تحقق حكومت عدالت گستر اسلامى
فراهم نمودن زمينه براى حكومت عدل
مبارزه تا برپايى حكومت عدالت گر اسلامى
برقرارى حكومت اسلامى
مسمانان جز به حكومت اسلامى راضى نمى شوند
تغيير كاملنظام
سرنگونى رژيم سلطنتى و استقرار جمهورى اسلامى
اجراى احكام اسلام
تاءسيس حكومت عدلاسلامى هدف نهايى
حكومت اسلامى مقصد اعلا
حكومت اسلامى خواسته ملا ايران
اداره صحيح جامعه با حكومت عادل
برقرارى حكومت اسلامى يك هدف سراسرى
تشكيلجمهورى اسلامى
تاءسيس دولت اسلامى اولين قدم
حكومت ملى و اسلامى
از بين بردن طاغوتها
تحقق اسلام مقصد اصلى
تغيير اصلرژيم مقدمه تحقق اسلام در همه ابعاد
عدالت در احكام اسلام
فصل پنجم : عوامل تاءثير گذار (كار گزاران تغييريى )
الف . نخبگان مذهبى - سياسى
ايستادگى روحانيت
ممالك اسلامى مرهون علما و زعماى اسلام
نقش علما در لغو تصويبنامه هاى غير قانونى
عمل به قوانين اسلام خواسته روحانيت
نقش مراجع در آزادى ملت
تحريم حزب رستاخيز مانع پايمال
شدن حقوق ملت
نقش علما در نهضتهاى اخير
رهبرى روحانيت در نهضت اسلامى
قيام علما در مقابل ظلم
ايستادگى مدرس در مقابلرضاشاه و اولتيماتوم روسيه
مخالفت علما با طرحهاى شاه
مخالفت با كاپيتولاسيون
وظيفه شرعى علما در امامت امت
نقش روحانيت در جنبشهاى تنباكو و مشروطه
روسشنگرى علما و روحانيت
نجات ملت با قدرت روحانيت
نقش روحانيون و خطبا در بيدارى مردم
ب . گروهها و اقشار طبقه متوسط جامعه
همدستى و همزبانى همه جناحها و اقشار
حركت تمام جناحها و اقشار در جهت واحد
سلب قدرت تفكر از دشمن
عدم عقب نشينى اقشار از موضع قاطع خود
كوشش همه جانبه دولت و مردم
نقش بانوان شجاع در پيروزى
آزادى و استقلال ما مرهون محرومين
نقش طبقه محروم و مستضعف در به ثمر رساندن انقلاب
جوانان حزب اللهى
نقش پابرهنه ها در پيروزى نهضت
فقراى متدين گرادنندگان واقعى انقلاب
ج . اراده ملى
عدم توانايى سرنيزه در برابر خواسته ملت
فشار اراده آهنين ملت
در مقابل (نه ) ملت هيچ چيز كارگر نيست
هدف مشترك ملت در برابر تحملنفوذيها
تغيير جهت با فشار ملت
حركت در جهت خلاف خواست ملت خيانت است
عدم مخالفت با ملت تنها چاره شاه و ابرقدرتها
مردم دست بردار نيستند
ملت نمى گذارد
عدم ايستادگى دولت نظامى در برابر خواسته ملت
فروريختن پايه پوشالى شاه با فشار ملت مبارز
اظهار عجز در مقابل ملت
پيروزى با اراره ملت
خواسته ملت ايران
حاكميت خواسته ملت
پيشبرد كارها با اراده مصمم ملت
قيام ملتها موجب نجات
همت ملت در رفع مشكلات
عملى نبودن خلاف خواسته ملت
خواستن ملت ، توانستن است
فكر معوج اقليت ياغى جهت حكومت بر ملتها
فصل ششم : عوامل تاءثيرپذير (تغيى كننده ها)
الف . تحول روحى - فكرى در افراد
تحول عظيم روحى از حيث شناخت و عمل
مردم عوض شده اند
نهضت مقدس اسلامى باعث تحول در بين مردم
اسلام عاملتحول معجزه آسا
تحول روحى - معنوى
تحول روحى در نهضت
تحول همه جانبه
تحول از خوف به شجاعت
اهميت تحولات روحى و انسانى
اميدوارى نسبت به تحولروحى جامعه از طاغوت به
اسلام
تغييرات بنيادى لازمه تحولفكرى و روحى
پيشرفت ملت مرهون تحولدر نفوس (تغيير نفسانى )
حسن تعاون و خدمت
بيدارى و تحولفكرى
پشت كردن بر آمال و روى آوردن به خدا
انقلاب روحى - معنوى در جوانان
بيدارى ملت از غفلت موجب حلمشكل محال
تحول دفعى مغزهاى فاسد به مغزهاى نورانى انسانى
اسلامى
آگاهى و تحول مردم تنها راه علاج
تحول انسان طاغوتى به انسان انقلابى
تحولجوانان از مفاسد به معابد
تحولالهى در مردم موجب شكست قدرتهاى شيطانى
تحول در روح و جان
تحول معنوى ملت ايران الگوى
تحول در دنيا
ب . دگرگونى در نظام حكومتى
جايگزينى تشكيلات حكومتى صالح به جاى حكام خائن و فاسد
جايگزينى دولت پايبند به احكام اسلامى به جاى دولت مستبد
حكومت عدالت
معناى واقعى حكومت در اسلام
برپايى حكومت مبتنى بر عدل و انصاف
محكوم به سقوط بودن دولت غير قانونى
حكومت مردمى
حكومت ملى اسلامى
تغيير مجلس از شاهنشاهى به اسلامى
تغيير اساسى در وزارتخانه ها و ادارات
تاءكيد بر اسلامى بودن جمهورى
اسلامى بودن بازار
استقرار حكومت اسلامى عاملتحول در فرهنگ و اقتصاد
لزوم تحول در فرهنگ ، دولت و مردم
تحقق عملى تحولات در نظام اسلامى
ضرورت تحقق محتواى اسلام
لزوم تغيير محتواى رژيم
تلاش جهت تحقق اسلام در جمهورى اسلامى
لزوم تحول در تمام دستگاههاى جمهورى اسلامى
لزوم تحولتواءمان در نظام و افراد
مملكت اسلامى به تمام معنا
تحول تدريجى از اصل به فرع
بنيانگذار جمهورى اسلامى با آزادى و آرامش
اصلاح كشور در گرو اصلاح مراكز تحصيل
تحولحكومت از استبداد به مردمى
حاكميت مردم (طبقه متوسط) اساس ادامه انقلاب
بخش دوم : انقلاب اسلامى ايران
فصل اول : ويژگى و ماهيت انقلاب
فراگير بودن انقلاب يك برنامه الهى
نهضت الهى و جوشيده از متن ملت
هدف و ثمره نهضت مقدس
حركت برخاسته از متن جامعه و فطرت انسانى
تغييرات اساسى در همه ابعاد جامعه
ايجاد تحولفكرى و جنبش همگانى
اسلامى و انسانى بودن انقلاب
حفظ نظم در انقلاب اسلامى انسانى
احياى اسلام در نهضت الهى ايران
وحدت در مقصد
قوه ايمان عاملبسيج سراسرى
الهى بودن نهضت عاملپيروزى
اسلام انگيزه قيام ملت
قيام اسلامى با عنايت خداوند
نزديكى همه اقشار به هم و الهى بودن مقصد
جنبه الوهيت نهضت
انقلاب انسانى
الهى بودن مقصد
آزادى مطلق در انقلاب صحيح و اسلامى
نهضت تمام قشرها براى مطالبه حق
بى نظير بودن انقلاب اسلامى در عالم
انقلاب بزرگ ايران متمايز از ديگر انقلابها
غلبه اسلام بر كفر
انسجام ملت با صداى ملكوتى
انقلاب جوشيده از متن مردم با قدرت معنوى
انقلاب ما انقلاب اسلامى
تحول الهى در ملت
عدم سركوبى در نهضت مردمى و اسلامى
متفاوت بودن انقلاب اسلامى با كودتا
وعده پيروزى در نهضت الهى
هماهنگى در نهضت يك موهبت الهى
انقلاب و مردمى و مكتبى
خودجوش بودن نهضت
اسلامى بودن نهضت مانع از آسيب پذيرى
مكتب اسلام عاملپيشبرد انقلاب
مردمى بودن ويژگى مهم انقلاب
مشابهت با قيام انبياء و ائمه هدى
قيام ملت در مقابل همه قدرتها
شكست ناپذيرى در انقلاب مردمى با ايده اسلامى
ارزشهاى انسانى و معنوى در انقلاب اسلامى
انقلاب اسلامى مقدمه ظهور
موج انقلاب در عالم
مهار هرج و مرج و بى نظمى در كوتاهترين مدت
ايستادگى در مقابلشرق و غرب
انقلاب متكى به خود مردم
اهميت انگيزه و محتوا در انقلاب مردمى
انقلاب درونى
انقلاب براى نجات اسلام
پرتو افكنى انقلاب در همه عالم
جدايى از همه انقلابها در پيدايش ، كيفيت مبارزه و انگيزه
فصل دوم : عوامل پيروزى
مقاومت مردم
وحدت و همبستگى بين اقشار
شكوفايى ايمان و تحولدر نفوس
وحدت كلمه و هم پيوستگى
اتكاى به اسلام و عشق به شهادت
اتكا به خدا و معنوى بودن نهضت
ايمان رمز پيروزى
عنايت خدا و قدرت معنوى
تحولروحى - معنوى
غلبه قوت ايمان بر جنود شيطانى
وحدت كلمه و اسلامى بودن مقصد
نترسيدن از مرگ
اراده خدا و پيوستن همه گروهها به ملت
اتكاى به اسلام و وحدت كلمه
اسلام انگيزه انقلاب و رمز پيروزى
الهى بودن مقصد، ايمان و وحدت
اتحاد همه گروهها
پيروزى مرهون تحولروحى در مردم
اسلامخواهى مردم و اتحاد همه قشرها
قدرت ايمان در برابر قدرت شيطان
از خود گذشتن و به خدا پيوستن
همراهى خداوند با قيام مردم
انقلاب باطنى مردم با عنايت خداوند
وحدت كلمه در انگيزه و مقصد
فصل سوم : آثار و نتايج انقلاب
الف . سقوط رژيم سلطنتى و شاهنشاهى و استقرار نظام جمهورى
اسلامى
فرو ريختن پايه هاى ظلم و ديكتاتورى
به رسميت شناختن جمهورى اسلامى
تحقق حكومت قانونى
خروج از ظلمات به سوى نور
جايگزينى حكومت اسلامى به جاى حكومت طاغوتى
ب .قطع ريشه هاى فساد و جلوگيرى از نفوذ اجانب
اداره مملكت به دست خودمان
رانده شدن تمام ريشه هاى رژيم
كوتاهى دست اجانب از مملكت
تسليم شاه در مقابل ملت
قطع ايادى ابرقدرتها
برداشتن ريشه هاى فساد از سر راه اسلام و قرآن
بيرون راندن شيطانها از حريم اسلام
نجات يافتن از فساد و فحشا
كوتاهى دست تجاوز و انگلهاى منحرف از كشور
ج . جنبش بيدارى اسلامى (بنيادگرايى اسلامى )
طنين آواى انقلاب در ديگر كشورها
مفتاح نجات اسلام و عدالت
مطرح شدن اسلام شيعى در سطح جهان
نقش نهضت ايران در روشنفكرى و بيدارى ملتها
به اهتزاز در آوردن بيرق اسلام در همه قطبهاى زمين
پياده نمودن احكام الهى در همه ممالك
انقلاب عميق عمومى در مقابلجهانخواران ضد بشر
معرفى آفتاب فروزنده اسلام به مظلومان و مستضعفان
دورنماى صدور انقلاب اسلامى (گسترش جنبش مستضعفان جهان عليه مستكبران
)
رساندن نداى اسلام به گوش جهانيان
راه انداختن موج اسلام
نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام
د.همبستگى در سازندگى و شكلگيرى جامعه مدنى اسلامى
حاكميت شايسته سالارى بر اساس
موازينعقل و قانون
رعايت حقوق مردم
اجراى قوانين مترقى اسلام
جامعه مترقى و پيشرو با تكيه بر اسلام
نوسازى جامعه به نفع مستضعفين
حكومت خدمتگزار ملت است نه آقاى ملت
همبستگى بين اقشار بهترين ثمره نهضت
دوران سازندگى دوران بهره مندى محرومين از ثمرات انقلاب
همه كشور مال همه ملت
پياده كردن اساس اسلام با قانون اساسى
كوشش همه اقشار در تاءسيس نهادهاى تقنينى و اجرايى
تحقق اساس حكومت مرحله اصلى همبستگى
جهاد سازندگى با تشريك مساعى همه اقشار
قانون اساسى اساس مملكت
تفاهم بين ملت و دولت
لزوم توجه افكار به تنظيم و تصويب قانون اساسى
اداره مملكت با خود ملت
احساس تعاون در ملت از بركات انقلاب
حاكميت قانون در اسلام
جهاد سازندگى نهاد جوشيده از ملت
آزادى بيان و انتقاد
تحقق دولت مردمى
حكومت رسولاكرم و اميرالمؤ منين (سلام الله عليهما)
مسؤ وليت همه اقشار در اداره كشور
جمهورى اسلامى رهين مردم
مسؤ وليت پذيرى مردم در كشور آزاد و مستقل
دولت بدون مشاركت ملت محكوم به شكست است
فصل چهارم : آفتهاى انقلاب
اختلاف و تحليل رفتن قوا
بد معرفى كردن اسلام و ايجاد بدبينى در مردم
خنثى شدن نهضت به واسطه اختلافات
دور شدن از اسلام به واسطه نزديكى به مكتبهاى انحرافى
خوف از اشتباه رجال علمى ، سياسى و روشنفكر
اختلافات بين حوزه و دانشگاه
سستى در امر وحدت كلمه ملت
توطئه و خيانت نسبت به اسلاميت نهضت
گمان پيروزى نهايى موجب سستى و سردى
خوف از سردى و سستى و بازگشت به اوضاع سابق
ايجاد ناآرامى و تفرقه
خيالپيروزى و عدم حفظ قدرت ملت
تفرقه بين صفوف
سستى و اختلاف پس از پيروزى
غفلت از مقصد
دست برداشتن از مسير ملت
غفلت از رشد ريشه هاى پوشيده شياطين
مسامحه و تخطى در امور
سستى بعد از پيروزى و خطر ريشه هاى گنديده رژيم و اجانب
ايجاد خلا در تحقق مسائلاصلى
طرح خواسته هاى شخصى و گروهى بعد از انقلاب
بيماريهاى بعد از انقلاب
ماءيوس شدن از انقلاب
نفاق افكنى و اغفالجوانان
ايجاد نفاق و اختلاف در انقلاب و انجام كودتا
طغيان نسبت به مردم و ايجاد هرج و مرج در جامعه
انشعاب و انحراف از اسلاميت نهضت
اختلاف در بهره بردارى اقشار و گروههاى مختلف از پيرورى
قدرت طلبى و مالطلبى (عدم تهذيب نفس )
غرور و غفلت و تزلزلدر انسجام و وحدت
غفلت از ياد خدا و غرور و سركشى
استبداد دينى و كناره گيرى مردم از روحانيون
ترجيح مصالح شخصى بر مصالح اسلام !
كنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب
رخنه موريانه هاى موذى (ايادى استكبار جهانى ) در صفوف
ساده انديشان موجه ابزارى براى مقاصد شوم نفوذيها
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
حركتهاى بزرگ تاريخى بيش از هر چيز مديون شخصيتهاى برجسته اى است كه با نفوذ
خود بر افكار و انديشه هاى ملت ها تحولات عميقى را در جامعه بشرى ايجاد كرده اند.
آنان همچون انبياى عظام و اولياى الهى علاوه بر پايه گذارى تحولات و نهضتهاى
فرهنگى شخصا براى تغيير وضع موجود و جايگزينى نظام مطلوب وارد ميدان شده و
ماندگارترين تحولات اجتماعى را آفريده اند. پديده انقلاب اسلامى و نهضت امام خمينى
(س ) نيز از همين منظر قابل شناسايى است ، چه اين انقلاب با رهبرى منحصر به فرد
خود توانست مبداء تحولات بنيادين در حيات سياسى ، اجتماعى و فرهنگى ملت ايران و سر
آغاز بسيارى از جنبشها و حركتهاى تحول زا در جوامع اسلامى شود.
مجموعه حاضر بانگاهى جديد به نظريه هاى انقلاب كه با بسيارى از نظريات
انديشمندان علوم اجتماعى و سياسى جهان تفاوت دارد، به بررسى ويژگيهاى نگرش امام
(س ) در خصوص انقلاب و تغيير و تحول اجتماعى پرداخته است تا از اين رهگذر چراغى
فرا روى دانش پژوهان انديشه هاى جامعه شناحتى آن حضرت قرار دهد.
از آنجا كه تحول اجتماعى مجموعه اى از تغييرها در عملكردهاى يك جامعه محسوب مى شود -
كه جز از منظرى رفيع قابل مشاهده نيست - دگرگونى جوامع بطور عمده با مفهوم تغيير
اجتماعى ، كه لزوما يك پديده جمعى است ، مورد بررسى قرار مى گيرد. تغيير اجتماعى ،
شرايط و شكل زندگى يا زمينه فكرى و روحى بخش وسيعى از يك جامعه را دگرگون
سازد؛ به طورى كه مى توان بين چند مقطع زمانى ، مجموعه تغييرات يا نتايج آنها را
مشخص نمود. بر همين اساس كوهن (1) در كتاب خود دگرگونيهاى
حاصل شده از فرآيند انقلاب را در تغيير تركيب طبقاتى نخبگان ، نهادهاى سياسى و
دگرگون شدن وظايف و ساختار اجتماعى آنها دانسته است .
از مجموعه آرا و سيره عملى امام خمينى (س ) در خصوص فرآيند انقلاب و دگرگونيهاى آن
چنين استنباط مى شود كه ايشان ضمن توجه به موارد مزبور به عنصر دگرگونى
ارزشها بسيار اهميت مى دهند و براى آن جايگاهى ويژه قائلند. اما نظر به اينكه نقطه
كانونى هر انقلاب تغيير نظام سياسى و نخبگان حاكم است ، ابتدا به موضوع امام در اين
زمينه مى پردازيم .
امام (س ) با حكومت و نظام سياسى زمان خود به عنوان غاصب قدرت مخالف بود و
خواستار بازگشت قدرت به نخبگان مؤ من و معتقد جامعه اسلامى از طريق تغيير نظام
سياسى گرديد. وى با اعلام اين كه سلطنت خلاف اسلام است ، فصلى تازه در تاريخ
سياسى اسلام گشود و بر اساس اصل (اعتقاد به توحيد) ضمن نفى اطاعت و تسليم در
برابر غير خدا، اصل آزادى بشر را نيز به ديگران آموخت .
از منظر امام (س ) نوع نظام سياسى و نخبگان حاكم از
عوامل مهم و اصلى اصلاح و افساد يك جامعه است كه با توجه به قدرت و توانمندى
اسلام و حكومت اسلامى در به سعادت رسانيدن جوامع انسانى ، اداره امور و مقدرات آن ،
تحقق عدالت اجتماعى و نفى مظاهر ظلم و فساد، همه مسلمانان را به كسب قدرت سياسى و
تشكيل حكومت اسلامى دعوت كند.
در انديشه امام ، براندازى رژيم موجود و تاءسيس رژيم مطلوب از اهداف اوليه انقلاب
به حساب مى آيد؛ اما خود در مراحل بعدى و سيله اى براى ايجاد تغييرات اساسى در
جامعه در جهت اصلاح امور فردى و اجتماعى ، بازيافتن
استقلال روحى و آزادى در جامعه در ايجاد جامعه اى سالم ،
مستقل و عادل كه به لحاظ اقتصادى ، فرهنگى و اجتماعى مبنى بر ديانت اسلام مى باشد.
در انديشه امام (س )، ريشه كن نمودن معيارهاى غير الهى و ايجاد
تحول بنيادين در جهت حاكميت ارزشهاى الهى فقط با يك حركت فرهنگى
اصيل و فراگير امكانپذير است . انقلاب اسلامى ايران با رهبرى منحصر به فرد و با
پشتوانه محكم دينى و اعتقادى و آرمانهاى اسلامى خود به صحنه آمده و بر مبناى مفاهيم و
روشهايى تازه و متفاوت از حوزه تمدن غرب عمل كرد و با ايجاد دگرگونى و تغيير
اساسى در افكار و عقايد و ارزشهاى انسانى منشاء تغييرات و تحولات دامنه دار در
داخل و خارج كشور شد. بر اين اساس توان يكى از مهمترين شاخصهاى شناخت نهضت امام
خمينى را حركت معنوى جامعه به سوى آرمانهاى متعالى اسلام دانست .
حضرت امام (س ) تدبير، اراده و خواست خداوند
متعال را شرط اصلى و كليدى هر تغيير و تحولى مى دانست و وجود شرايط و زمينه هاى
اجتماعى مناسب و فعالان انسانى و... را اسباب و موجبات زمينى و مادى تحقق و خواست و اراده
خدا محسوب مى كرد. وابستگى به اجانب و بيگانگان ، مخالفت با اسلام ، ظلم ، فساد،
شكاف عميق بين دستگاه حاكميت و توده مردم و ايجاد ذهنيت و باور عمومى نسبت به وضع
موجود و مطلوب از جمله اين شرايط و زمينه هايى است كه حضرت امام به نحوى در بيانات
و آثار خود به آنها اشاره نموده است .
نكته قابل توجهى كه از مجموعه آرا و سيره عملى حضرت امام (س ) دريافت مى شود، اين
است كه ايشان علاوه بر تغيير رژيم سياسى به تغييرات بنياردين ساختارها، نهادها و
ارزشها در فرآيند انقلاب معتقد بوده است ، اما ضمن اتخاذ موضوع مثبت در
قبال تغيرات اجتماعى ، شيوه اعمال آن را بر حسب زمان و شرايط، تغيير داده است .
از ديدگاه امام (س ) شيوه ها و روشهاى تغيير (انقلاب )، شيوه هاى مسالمت آميزى همچوت
افشاگرى ، تبليغات ، تظاهرات و اعتصابات است كه معمولا در جوامع دموكراتيك نيز
به لحاظ ثبات و استقرار نهادهاى جامعه مدنى و تبعيت قدرت سياسى از اراده مردم ،
صورت مى گيرد؛ همان طور كه ملاحظه مى شود ايشان حركت هاى مسلحانه و كاربرد زور
و خشونت را عنصر اجتناب ناپذير در فرآيند انقلاب نمى داند؛ اما در صورت ضرورت
كاربرد آن را نيز نفى نمى كند، به طورى كه به نحوى شايسته در آغاز انقلاب با
نفوذ معنوى خود، ارتش و نيروهاى مسلح را به پيوستن به مردم انقلابى دعوت كردند كه
مؤ ثر نيز واقع شد.
امام با درك صحيح از روح و جوهر دين ضمن اشاره به يكى از وظايف دينى چنين مى
فرمايد:
(خلاصه اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن
مراحل ديگر وظيفه ماست و در عصر و زمانى جلوه ها و شيوه ها و برنامه هاى متناسب خود را
مى طلبد و بايد ديد كه در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت
توحيد را به خطر انداخدته اند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى ، دينى و سياسى ملتها را
بازيچه هوسها و شهوتها نموده اند؛ چه بايد كرد؟)(2)
به طور كلى از مجموعه فرموده ها و سيره عملى حضرت امام (س ) در زمينه تغييرات و
تحولات اجتماعى چنين استنباط مى شود كه ايشان بيش از هر چيز به آگاهى و بيدارى مردم
مسلمان اهميت مى داد. افشاگرى نسبت به مفاسد و مظالم ، وابستگى به بيگانگان ، مخالفت
رژيم با اسلام و همچنين ترسيم موضع اسلام و ترويج نظريه حكومت اسلامى از جمله
كارهاى فرهنگى - سياسى مى باشد كه بيش از هر اقدامى بدان توجه داشت .
ايشان از توده مردم ؛ يعنى قشرهاى متوسط به پايين ، قشرهاى مؤ من به آرمانهات اعتقادها
و شعارهاى انقلاب ، به عنوان يكى از مهمترين عاملان
فعال در انقلاب ياد مى كند؛ اما اين نكته را نيز خاطرنشان مى سازد كه آگاهى ، بيدارى و
ايجاد ذهنيت و باور عمومى مى بايد توسط قشر آگاه جامعه ، روحانى و دانشگاهى ،
نخبگان مذهبى و سياسى انجام گيرد. بر همين اساس جنبش اجتماعى در ايران به طور عمده
به رهبرى علماى دينى بر ضد اعطاى امتيازهاى متعدد به بيگانگان و همچنين عليه برخى
مظاهر نوين خلاف يا ضد دين ، صورت گرفت كه هر يك بطور غير مستقيم به صورت
زمينه هاى تاريخى و الهام بخش بر پيدايش انقلاب اسلامى ، تاءثير گذاشتند. مردم
ايران كه خواهان حقانيت ، مشروعيت و آزاد انديشى بودند با تغيير محيط اجتماعى خود كه
به نصرت خدا و امدادهاى غيبى و وحدت بين نخبگان حوزه و دانشگاه صورت گرفت خود را
از ارزشهاى منحط و فرهنگ هاى وارداتى و مصرفى نجات دادند.
ويژگيهاى اين مجموعه :
1.در تنظيم اين مجموعه كوشيده شده است عبارتها با توجه به پيام صريح و اصليشان
در ذيل نزديكترين عنوان آن آورده و تا حد امكان از تكرار در
ذيل ديگر عنوانها خوددارى شود؛ بنابراين براى دسترسى به كليه ديدگاههاى امام
درباره يك موضوع نمى توان تنها به موارد مذكور زير همان عنوان اكتفا نمودت لذا
مراجعه به ديگر عناوين مجموعه اجتناب ناپذير است .
2.از آنجا كه ترتيب و تفكيك موضوعهاى اين مجموعه توسط حضرت امام (ره ) صورت
نگرفته است ؛ جمع آورى و تنظيم آنها به صورت فعلى ناچار كاستيهايى اجتناب
ناپذير دارد.
3.در تنظيم قطعات منتخب داخل هر يك از فصول ، برتيب و توالى تاريخى صدور آنها
ملاك بوده است ، نه توالى منطقى مطالب در اين خصوص ، قطعات منتخب از وصيتنامه بر
اساس تاريخ قرائت آن تنظيم يافته است .
4.تاريخ صدور پيامها و سخنرانيهاى حضرت امام كه از صحيفه نور و ديگر آثار ايشان
اخذ گرديده است ، در ذيل هر قطعه ذكر و مشخصات
كامل مآخذ بر اساس شماره مسلسل در انتهاى كتاب آورده شده است كه راهنمايى مناسب نيز
براى محققان و مخاطبان مى باشد.
در پايان لازم است از تلاشهاى بى شائبه كليه افرادى كه ما را در تنظيم و تدوين اين
مجموعه يارى داده اند سپاسگذارى كنيم و اميدوار باشيم كه اين نور الهى هرگز خاموش
نشود چه خود آن بزرگوار فرموده بود: (انقلاب ما انفجار نور بود.)
ان االله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم (3) (ما) يك واقعيتى است و
دستور. واقعيت به اين معنا كه تغييراتى در يك ملتى و در يك قومى
حاصل بشود، اين منشاء يك تغييراتى تكوينى ، تغييرات جهانى ، تغييرات موسمى مى
شود و دستور است به اينكه تغييراتى كه شما مى دهيد، تغييراتى باشد كه آن
تغييرات دنبالش يك تغييراتى به نفع شما باشد.
صحيفه نور، ج 9، ص 187.
گروه اجتماعى
معاونت پژوهشى مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س ).
بخش اول : تحول در نظام اجتماعى
فصل اول : زمينه ها و علل تغيير و تحول
الف . آسيبهاى موجود در جامعه
به خطر افتادن دين و دنيا
اكنون يك چشم مسلمين بر دنياى خود و چشم ديگرشان بر دين خود گريان است و حكومت چند
ماهه شما با جهش هايى كه مى كنيد، اقتصاد، زراعت ، صنعت ، فرهنگ و ديانت مملكت را به
خطر انداخته و مملكت از هر جهت در شرف سقوط است
صحيفه نور جلد:1 صفحه :40 تاريخ سخنرانى :13/1/42.
تاءسف از وضع خراب مملكت
ما متاءسفيم ، خيلى متاءسفيم از وضع ايران ، از وضع اين مملكت خراب ، از وضع اين هياءت
دولت ، از وضع اين وضعيت ها، از همه اينها متاءسفيم .
صحيفه نور جلد:1 صفحه :57 تاريخ سخنرانى :13/3/42
نژاد بازى
غافل از آن نكته اتكايى كه همه مسلمين داشتند افسوس ، افسوس كه اين نكته ، نقطه
اتكاء را از مسلمين گرفتند و دارند مى گيرند و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد، همين
نژاد بازى اى كه اسلام آمد وقلم سرخ روى آن كشيد و مابين سياه و مابين سفيد، مابين
ترك و مابين عجم ، مابين عرب و مابين غير عرب هيچ فرقى نگذاشت و فقط ميزان را تقوا،
ميزان را از خدا ترسيدن ، تقواى واقعى ، تقواى سياسى ، تقواهاى مادى ، تقواهاى معنوى
، ميزان را اين طور قرارداد: ان اكرمكم عندالله اتقيكم (4)
صحيفه نور جلد:1 صفحه :89 تاريخ سخنرانى :18/6/43
پيامدهاى سوءتصويب لايحه ننگين كاپيتولاسيون
قانونى (5) در مجلس بردند در آن قانون اولا ما را ملحق كردند به پيمان وين و ثانيا
الحاق كردند به پيمان وين كه تمام مستشاران نظامى آمريكا با خانواده هايشان ، با
كارمندهاى فنى شان ، با كارمندان ادارى شان ، با خدمه شان ، با هر كس كه بستگى به
آنها دارد، اينها از هر جنايتى كه در ايران بكنند مصون هستند، اگر يك خادم آمريكايى ،
اگر يك آشپز آمريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب
كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد دادگاه هاى ايران حق ندارند محاكمه كنند باز
پرسى كنند بايد برود آمريكا آنجا در آمريكا ارباب ها تكليف را معين كنند دولت سابق
اين تصويب را كرده بود و به كسى نگفت دولت حاضر اين تصويبنامه را در چند روز
پيش از اين برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يك قيام و قعود
مطلب را تمام كردند و باز نفسشان درنيامد در اين چند روز اين تصويب نامه را بردند به
مجلس شورا و در آنجا صحبت هايى كردند، مخالفت هايى شد، بعضى از وكلا هم مخالفت
هايى كردند، صحبت هايى كردند لكن مطلب را گذراندند، با
كمال وقاحت گذراندند، دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :210 تاريخ سخنرانى :4/8/43
دورى از تعاليم نورانى و رهايى بخش قرآن كريم
اگر دول اسلامى و ملل مسلمان به جاى تكيه به بلوك شرق و غرب به اسلام تكيه مى
كردند و تعاليم نورانى و رهايى بخش قرآن كريم را نصب عين خود قرار داده و به كار
مى بستند، امروز اسير تجاوزگران صهيونيسم و مرعوب فانتوم آمريكا و مقهور اراده
سازشكارانه و نيرنگ بازيهاى شيطانى شوروى واقع نمى شدند دورى
دول اسلامى از قرآن كريم ، ملت اسلام رابه اين وضع سياه نكبت بار مواجه ساخته و
سرنوشت ملتهاى مسلمان و كشورهاى اسلامى را دستخوش سياست سازشكارانه استعمار چپ
و راست قرار داده است .
صحيفه نور جلد:1 صفحه :186 تاريخ سخنرانى :22/4/51
بسيج استعمار در ايجاد تفرقه
استعمار، تمام نيروها و امكانات خود را در راه ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و سران كشورهاى
اسلامى بسيج كرده است و مى كوشد تا به هر وسيله اى كه در اختيار دارد از پايبندى و
عمل به تعاليم اسلام جلوگيرى كند تا بدين وسيله استعمارگران با
خيال راحت به هدف هاى غير انسانى خود(استعمار طبقه محروم )
نائل آيند در اين عصر، استعمار، وابستگان و دنباله روهاى خود را در
دل جهان اسلام به كار گماشته است تا در زير شعارهاى پر زرق و برق و
فريبا(واحيانا شعاراسلام ) تعاليم و فرهنگ قرآنى را از واقعيت زندگى مجتمع اسلامى
دور كنند تا بدين وسيله راه براى تاءمين منافع اربابان بازو بى مانع شود.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :192 تاريخ سخنرانى :19/8/51
خطر روحانى نماها
ماپيش از هر كار لازم است تكليف خود را با روحانى نماها كه امروز از خطرناكترين
دشمنهابراى اسلام و مسلمين محسوب مى شوند و به دست آنها نقشه هاى شوم دشمنان
ديرينه اسلام و دست نشاندگان استعمار پياده و اجراء مى گردد روشن سازيم و دست آنان
را از حوزه هاى علميه ، مساجد و محافل اسلامى كوتاه كنيم تا بتوانيم دست تجاوز كار
استعمار و مخالفين اسلام را از حريم اسلام و قرآن كريم قطع كرده ، از
استقلال و صيانت كشورهاى اسلامى و ملت اسلام دفاع نماييم .
صحيفه نور جلد:1 صفحه :197 تاريخ سخنرانى :24/12/51
شكاف بين دولت و ملت
ما وقتى كه اوضاع مملكت خودمان را ملاحظه مى كنيم ، اينها يك جورى درست كرده اند كه
الان شكاف ما بين دولت و ملت جورى است كه اگر يك وقت ان شاء الله ساقط بشود اين
دولت ، همه چراغان خواهند كرد.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :241 تاريخ سخنرانى :6/7/47
فرهنگ استعمارى
فرهنگ ما يك فرهنگ استعمارى است ، فرهنگ ما در دست صلحا نيست ، صالح اداره اش نمى
كند
صحيفه نور جلد:1 صفحه :273 تاريخ سخنرانى :19/10/56
عملكرد سوء شاه عامل قيام ملت
چه بروى چه نروى تو(6) ديگر رفتنى هستى بيچاره و خودت اين كار را كردى ما اين
كار را نكرديم ، ملت اين كار را نكرد، تو اين كار، اساس را تو درست كردى . اگر يك
حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود و يك مجرى قدرت صحيح بود و دلسوز ملت
بود، اسلامى بود، ممكن بود اين مسائل پيش بيايد؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود؟
امكان نداشت چنين چيزى پس اينكه مى بينيد كه همه
يكدل و يك جهت تظاهر بر ضدتان مى كنند، بدان كه زير سرخودت است اين
مسائل ، تو اين كارها را كردى .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :58 تاريخ سخنرانى :23/2/57
رژيم شاهنشاهى عامل همه فساد
و اين فسادى كه در ايران پيدا شده است ، كه همه فسادها زير سر رژيم شاهنشاهى بود.
در تاريخ از اولى كه رژيم شاهنشاهى پيدا شده است تا حالاكه ما مشاهده مى كنيم ، هر چه
مفسده بوده ، رژيم شاهنشاهى اين مفاسد را ايجاد كرده .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :117 تاريخ سخنرانى :17/7/57
وابستگى فرهنگى
فرهنگ ما هم كه برايش خطر قائل
بودند، فرهنگ ما را هم در تحت قبضه گرفتند و يك فرهنگ استعمارى درست كردند نه يك
فرهنگ استقلالى ، الان هم يك فرهنگ مستقلى كه برنامه اش را خود عقلاى قوم ريخته
باشند نيست .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :167 تاريخ سخنرانى :23/7/57
انحراف مردم از اسلام توسط مكتبهاى ساختگى
الان انسان مى بيند كه در خارج از ايران و گاهى هم در
داخل ، بعض افراد پيدا مى شوند كه اينها همان انحرافاتى كه آنها دستى درست كرده
اند، نه اينكه يك مكتبى باشد، اين مكاتبى كه عرضه داشته اند به جوان هاى ما، نه
اينكه يك مكتبى باشد، مكتبى علمى يا يك مكتب سياسى باشد به آن معنايى كه مكتب حقيقى
سياسى ، بلكه يك مكتب هاى درست كردنى ، يك مكتب هايى كه درست كردند و دامن به آن
زدند براى اينكه مردم را منحرف كنند از اسلام
صحيفه نور جلد:2 صفحه :182 تاريخ سخنرانى :30/7/57
اختلافات مانع رشد و ترقى جامعه
قدرت هاى بزرگ براى اينكه ايران را نگذارند با هم بشوند، يك حزب درست كرده
اسمش را اين گذاشته و يك حزب ديگرى درست كرده اسمش را آن گذاشته ، اين حزب با آن
دشمن است ، آن حزب با اين دشمن است احزاب در بطن اين جامعه درست كرده اند، جبهه هاى
مختلف درست كرده اند و اين احزاب و جبهه هاى مختلف هم اينطور نيست كه آن كار خودش را
بكند و راه خودش رابرود به آن كار نداشته باشد، آنهم كار خودش را بكند به اين كار
نداشته باشد، نخير با هم مختلفند، با هم مخالفند يك راه استفاده غرب از ما و استفاده
آمريكا و شوروى از مخازن و ممالك ماها همين معناست كه در بطن خود يك جامعه كه بايد
براى خودش يك حسابى داشته باشد و يك پيشرفتى بكند، در همان بطن جامعه از طريق
هاى مختلف اختلاف درست مى كنند، اختلاف مسلك هاى مختلف عرض مى كنم كه جنگ ترك و
فارس ، جنگ كرد و مثلا غير كرد، جنگ مثلا فرض بفرماييد كه بلوچ و غير بلوچ از اين
مسائل درست مى كنند و مى تراشند يك مملكتى كه بايد همه با هم مجتمع بشوند، هر كدام
را به يك راهى مى برند يعنى نقشه ها ميبرد اينها را به راه هاى مختلف و به واسطه همين
اختلافاتى كه در بطن خود جامعه است نمى گذارد اين جامعه رو به ترقى خودش برود
صحيفه نور جلد:2 صفحه :249 تاريخ سخنرانى :9/8/57
نقشه عقب نگه داشتن ملت و جدايى از دين
اصلا از اول نقشه اين بوده است از زمان رضاشاه اين نقشه ها بود كه بايد اين ملت را عقب
نگه داشت ، بايد اين ملت را از ديانتش منفصل كرد اينها مى دانستند كه اين چيزى كه
اعتراض است و آن چيزى كه محرك مردم و جامعه باز مى تواند باشد قرآن كريم است و
آنهايى كه از قرآن متابعت مى كنند از زمان رضاشاه اين مطلب پيش آمد كه اسلام را و
خدمتگزاران به اسلام را هر دو را كوبيد.
صحيفه نور جلد:3 صفحه :66 تاريخ سخنرانى :17/8/57
رواج فساد و فحشا
اين رژيم و اين حكومت ، حكومتى است كه ميخواهد كه اين جوان هاى ما را فاسد كند و اين
مراكز زياد فحشا و همه اطراف و همه جوانب فحشا را رواج دادن براى اين است كه جوان ها
را از دانشگاه ها بكشند به ميخانه ها و به كارهاى زشت و بد.
صحيفه نور جلد:3 صفحه :148 تاريخ سخنرانى :24/8/57
مفاسد هياءت حاكمه عامل انقلاب
انقلاب ايران در اثر مفاسدى است كه در هياءت حاكمه وجود دارد. و همچنين بر اثر كارهاى
مخالف عقل است كه شاه انجام ميدهد و خرابيهايى كه بادست
عمال شاه در سراسر مملكت انجام مى گيرد.
صحيفه نور جلد:3 صفحه :167 تاريخ سخنرانى :25/8/57
آشفتگى مملكت
و البته الان مشكلات ما خيلى زياد است ، مملكت ما را غارت كردند و همه آثار تمدن را اينها
واژگونه در اين مملكت پياده كردند، با اسم تمدن بزرگ فرهنگ ما را عقب زدند و به اسم
پيشرفت ، كشاورزى ما را بكلى از بين بردند و به اسم آزادى ، آزادى هاى تمام مطبوعات
ما و محل تبليغاتى ما را مختنق كردند و يك مملكت آشفته اى الان به ارث به ما رسيده است
كه همه جاى آن خراب است و بايد از سر از نو ساخت .
صحيفه نور جلد:5 صفحه :92 تاريخ سخنرانى :29/11/57
محرميت از آزادى و استقلال
ملت ما از همه آزاديها محروم بود، كشور ما از استقلال صحيح محروم بود، ملت ما از اين
مظالم به جان آمد و قيام كرد، يك قيام اسلامى بزرگ
صحيفه نور جلد:5 صفحه :114 تاريخ سخنرانى :7/12/57
خيانت و جنايت در رژيم پهلوى
اين پدر و پسر خيانت ها كرده اند كه روى تاريخ را سياه كرده است ، اين پدر و پسر
جنايت هايى در ايران كرده اند كه ما نمى توانيم عشر او، صد يك او رابيان كنيم . اينها
ملت ما را به اسارت كشاندند، اينها خزائن ما را به يغمابرده اند، اينها نيروى انسانى ما
را از بين بردند. از همه مهمتر نيروى انسانى است . كوشش كردند كه جوانهاى ما را عقب
نگه دارند، دانشگاه هاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علميه ما را نگذارند
مشغول به كار خودشان باشند.
صحيفه نور جلد:5 صفحه :125 تاريخ سخنرانى :10/12/57
عدم پايگاه ملى عامل سقوط رژيم
در زمان طاغوت مردم شهربانى را، ارتش را، ژاندارمرى را، دولت را تابرسد به خود آن
آدم ضد خودشان مى ديدند ، اگر هم فرض كنيم يك شهربانى يا يك رئيس شهربانى
بود كه اين موافق با ملت بود ، نمى توانست عملى بكند كه مردم احساس كنند كه اين
موافق است و لهذا خوب و بدش در نظر همه مردم بد بود و آن پايگاهى كه بايد از آن
اول تا آن آخر داشته باشد، در ملت آن پايگاه رااز دست داد. وقتى بناشد كه پايگاه ملت
از دست رفت و نتوانستند هم جورى بكنند كه دوباره اعاده اش بكنند، اين است كه فروريزد.
اين الان براى شما و ما و همه قشرهاى دولت و ملت و خصوصا قشرهايى كه قواى انتظامى
هستند، اين بايد يك سرمشق و يك الگو باشد كه ببينيم كه يك قدرت بزرگ وقتى
پايگاه ملى ندارد ، اين قدرت نمى تواند بايستد سرپاى خودش .
صحيفه نور جلد:7 صفحه :6 تاريخ سخنرانى :6/3/58
خستگى مردم از وابستگى
اقتصاد ما را بكلى به هم زد و همه چيز ايران را وابسته به اجانب كرد، همه چيز مردم
ايران به باد رفت و خسته شدند مردم از اين جهت قيام كردند و اين نهضت را بپا داشتند و
اين دست ها را بريدند و قطع كردند از كشورشان
صحيفه نور جلد:7 صفحه :234 تاريخ سخنرانى :8/4/58
عدم تفاهم بين ملت و رژيم
وقتى بنا شد كه يك كشورى اينطور حالش شد كه ملت على حده شدند و دولت با همه
بساطش هم على حده ، اين دولت پشتيبان ندارد. ملت بايد پشتيبان دولت ها باشد. دولتى
كه پشتيبان ندارد شكست مى خورد. همه شكست هايى كه از اين دولت هايى كه در خارج
شكست مى خوردند و مال خودمان هم ديديم كه رژيم سلطنت اصلا به هم خورد، براى همين
بود كه تفاهم مابين ملت و رژيم نبود. اگر ملت با رژيم تفاهم داشتند اين
مسائل پيش نمى آمد.
صحيفه نور جلد:8 صفحه :159 تاريخ سخنرانى :26/4/58
عدم رشد و ترقى نيروى انسانى در
مراكزتحصيل
آنها همه چيز را خراب كردند و بالاتر از همه چيز كه خراب كردند دانشگاه و مراكز
تحصيل بود، اينها از دانشگاه ها از باب اينكه مى ترسند كه در دانشگاه اشخاص صحيح
تربيت بشود و مقابلشان بايستد نمى گذاشتند دانشگاه آنطورى كه بايد،
مشغول كار بشوند و تحت نظر خودشان اداره مى شد و تحت نظر خودشان اين تعليمات
به آنقدرى كه مفيد به خودشان بود بود فعاليت هايمان به همان حد بود و روى اين
اصل نيروى انسانى ما را نگذاشتند كه ترقى بكند و رشد بكند و حالا كه مجالى اگر
بگذارند پيدا بشود بايد از سر شروع كنند.
صحيفه نور جلد:10 صفحه :69 تاريخ سخنرانى :6/8/58
صدمه هاى بيشمار از سوى روشنفكران غربزده و شرقزده
وابستگى به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفكران
كه از دانشگاه ها برخاسته اند ولى چهارچوب فكريشان در مدارس ابتدايى و متوسطه
درست شده است ، به فرهنگ ، دين و كشورمان صدمه هاى بيشمار زده اند.
صحيفه نور جلد:17 صفحه :36 تاريخ سخنرانى :1/7/61
به جان آمدن ملت از فساد
جوان هاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه احصا نداشت ،
مراكز فساد اينقدر بود كه جوان هاى ما را به فساد كشاند. خود آنها
عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوانهاى ما را به فساد كشاندند.
كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر
اين ملت منت گذاشت و قيام كردند.
صحيفه نور جلد:18 صفحه :219 تاريخ سخنرانى :18/11/62
فرار از اسارت و رهايى از بردگى
مسلمانان تمامى كشورهاى جهان ! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ
تدريجى شده ايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت
طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع
موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان
اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه ، اراده است و
پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصا آمريكا را بر خود حرام
كنيد.
صحيفه نور جلد:20 صفحه :232 تاريخ سخنرانى :29/4/67
ب . ظلم و اختناق
اختناق موجب عصبانيت ملت
تا حالا ديديد شما(7) كه با زجر، با كتك ، با حبس ، با شكنجه ، با تبعيد، با اهانت ،
با همه امور بردى نكرديد، ديديد كه ملت عصبانى مى شود، نمى شود يك ملت را تا آخر
زير چكمه نگه داشت ، اين را ديديد، بياييد يك قدرى تغيير بدهيد.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :75 تاريخ سخنرانى :25/2/43
قطع ريشه هاى فساد و ظلم
شما اى سربازان غيور ولى عصر عجل
الله تعالى فرجه كه به سرباز خانه كشيده شده ايد، با
كمال شجاعت تعليمات نظامى را تحكيم كنيد، باشد كه چون حضرت موسى (ع ) كه در
آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور او را در هم پيچيد، شما هم روز مناسبى تحت
دستور مقام صالحى بتوانيد اين دست هاى خبيث را قطع و اين ريشه هاى فساد و ظلم را از
بيخ و بن برآوريد.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :190 تاريخ سخنرانى :20/6/51
رابطه بى عدالتى و رشد قوه مقاومت در ملت
طبيعى ساختمان بشرى است كه هرچه ستمكارى و ظلم و بى عدالتى در جامعه و ملتى اوج
گيرد، به همان نسبت قوه مقاومت در ملت رشد مى كند، شاهد زنده اوضاع اخير ايران است
شاه با تمام دستگاه پليسى دست و پا مى زند كه ملت راسركوب كند تظاهرات بى
سابقه مدارس و دانشگاه سراسر ايران به حسب اعتراف شاه براى بزرگداشت 15 خرداد
كه شاه را دچار هيجان و سرگيجه نمود بروز رشد ملت و عكس
العمل فشار و اختناق است نزديك شدن مدارس قديم و دانشگاه ها و پيوستن جبهه قديم و
جديد و نيز پيوستن اتحاديه انجمن هاى اسلامى دانشجويان اروپا و آمريكا واكنش اوج بى
فرهنگى و بى عدالتى دستگاه است .
صحيفه نور جلد:1 صفحه :217 تاريخ سخنرانى :3/6/54
قيام همگانى در قبال ظلم و بيدادگرى
كشتار بيرحمانه قم ، ايران را به هيجان درآورد و تبريز عزيز را به قيام همگانى
مردانه در قبال ظلم وبيدادگرى نشاند و كشتار دسته جمعى تبريز، ملت غيور ايران را
چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :39 تاريخ سخنرانى :4/1/57
شورش و قهر و فشار مقدمه انفجار عظيم
سؤ ال : به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش هاى ايران چيست ؟ چرا اين طغيان ها
در حال حاضر رخ داده است ؟ جواب : فشار و قهرى كه شاه و پدرش
اعمال كرده اند و بدبختى هايى كه مردم دچارش شده اند( مردمى كه از آزاديشان ،
استقلالشان ، پيشرفتشان و زندگى خوبشان محروم شده اند و با وعده هاى دروغ
خصوصا در پانزده سال اخير مغزشان را پر كرده اند) منشاء تظاهرات مذكور است ،
خرابى وضع اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه
تحمل ناپذيرى رسيده است آخر اين شورش ها مقدمه انفجار عظيمى است كه نتايجش غير
قابل محاسبه است .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :46 تاريخ سخنرانى :16/2/57
به تنگ آمدن مردم از خيانت
آن كه اساس اين انقلابات است ، آن كه اساس اين انفجارهاست خود اين آقاست ،(8) خود
اين آدم است ، اساس خود اين است ، آن كه خيانت مى كند بايد اگر آمدند گفتند خيانت و داد و
قال و آشوب دارند مى كنند خيانت مى كنند، نگويند محرك دارند تو محركى ، به خيانتت
تحرك كردى مردم را، تو به اين مردم خيانت كردى ، مردم هم در مقابلش ايستادند و حرف
زنند حرف است الان بيچاره ها چه بكنند، تو همه حيثيت اين مملكت اسلامى را از دست دادى و
بردى و الان هم مشغول فعاليتى براى بيشتراز دست دادن و بردند. مردم ديگر به تنگ
آمده اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند.
صحيفه نور جلد:2 صفحه :57 تاريخ سخنرانى :23/2/57
به جان آمدن مردم از اختناق و مطالبه حق با داد مظلوميت
مردم از اختناق و خيانتهاى پنجاه ساله به جان آمده و براى مطالبه حقوق اوليه خود قيام
نموده اند ما آنان را در اين راه حياتى مشروع ، چه زمانى كه در ايران بوديم و چه در
خارج ايران تشويق مى كنيم ، اكنون راه حلى براى سرنگونى رژيم فاسد جز نهضت و
مطالبه حق با داد مظلوميت نداريم و اگر مقتضى شود به راه ديگرى دست مى زنيم .
صحيفه نور جلد:2 صفحه :264 تاريخ سخنرانى :11/8/57
نارضايتى مردم از اختناق
مردم از اختناق و كشتارها ناراضى و تظاهرات رو به ازياد است پيش بينى مى شود كه
اگر خيلى دامنه پيدا كند، انقلاب بالاترى پيش آيد، اگر شاه به
عقل آيد و زودتر خودش كنار رود، آرامش نسبى تحقق پيدا خواهد كرد.
صحيفه نور جلد:3 صفحه :13 تاريخ سخنرانى :14/8/57
اختناق و فشار بيش از حد شاه
فشار بيش از حد شاه ، مردم را چنان در تنگنا قرار داد كه آنان دست به يك قيام همگانى
زدند. شاه استقلال سياسى ، نظامى ، فرهنگى و اقتصادى ما را از بين برده است و ايران
را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق كرده است ، مردم ايران را زير شكنجه و
سياهچال هاى زندان كشته است ، از تمام علما و خطبا براى گفتن حقايق جلوگيرى كرده است
. تمام اينها موجب شده است كه مردم مسلمان ايران خواستار يك حكومت اسلامى باشند.
صحيفه نور جلد:3 صفحه :164 تاريخ سخنرانى :25/8/57
اختناق موجب انفجار
حكومت ها بايد عبرت بگيرند از اين وضعى كه در ايران پيش آمد و بدانند كه وضع
براى اين بود كه محيط اختناق به طورى پيش آوردند كه اختناق انفجار آورد.
صحيفه نور جلد:7 صفحه :73 تاريخ سخنرانى :21/3/58
رهايى از ظلم و اختناق با وحدت
بحمد الله زير بار ظلم و اختناق نرفتيد و از زير بار آنها بيرون آمديد، تا به اينجا
همه با هم بوديد و از زير بار اختناق بيرون آمديد، از اينجا به بعد هم بايد با قدرت
شما اين نهضت به آخر برسد.
زيادى ظلم و اختناق موجب انفجار و پيروزى
اين ظلم هايى كه شمادر محل خودتان ادراك كرديد و معاينه كرديد ظلم هاى اينها را، همه ماها
اينها را ديديم منتها ما به يك وضعى ، شما به يك وضع ديگرى و اقشار ديگر ملت ما هر
كدام به يك وضعى . اين ظلم ها، اين اختناق ها و اينها را ديده اند و يكى از چيزهايى كه
موجب پيروزى شماها شد همين زيادى ظلم و زيادى اختناق كه اين اختناق وقتى زياد شد
انفجار از آن پيدا مى شود، دنبال يك اختناق طولانى هى عقده ها زياد مى شود و منتظرند كه
يك صدايى درآيد، صداى اولى ، فريادى درآيد، ديگران دنبالش بروند. اينكه در اين
پيروزى همه ايران با هم مجتمع شدند و همه با هم همصدا شدند و گفتند ما اين رژيم را
نمى خواهيم و اسلام رامى خواهيم براى اين بود كه اينها از رژيم هر چه ديده بودند، بد
ديده بودند، هر چه ديده بودند ظلم ديده بودند
صحيفه نور جلد:7 صفحه :279 تاريخ سخنرانى :13/4/58
آزادى مردم از اختناق
ما چيزى نمى خواهيم ، ما حرفى نداريم الااينكه يك ملتى كه در
طول تاريخ در شكنجه و اختناق بوده است و در اين سنوات اخير، آخر مرتبه شكنجه و
اختناق و جنايتكارى و چپاولگرى خارجى ها و داخلى ها بر اين ملت سايه افكنده است ، ما
مى خواهيم اينها نباشند، ما مى خواهيم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه ديگران
و داخل و خارج نباشند،
صحيفه نور جلد:11 صفحه :213 تاريخ سخنرانى :16/10/58
قيام مستضعفان در مقابل ظالمان
اين ملتهاى مستضعف هستند كه بايد در مقابل ظالمان و جنايتكاران قيام كنند و با اتكاى به
خداى تعالى از هيچ قدرتى نهراسند و دست ستمگران را قطع نمايند.
صحيفه نور جلد:19 صفحه :115 تاريخ سخنرانى :18/12/63
وظيفه دشمنى با ستمگر و پشتيبانى از مظلوم
مردم گرسنه و محروم كوشش مى كنند كه خود را از ظلم حاكم غارتگر نجات بدهند تا
زندگى بهترى پيدا كنند و اين كوشش ادامه دارد، لكن اقليتهاى حاكم و دستگاههاى حكومتى
جائر مانع آنهاست . ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم . ما وظيفه داريم
پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم . همين وظيفه است كه اميرالمؤ منين (ع ) در وصيت
معروف به دو فرزند بزرگوارش تذكر مى دهد و مى فرمايد: و كونا للظالم خصما
و للمظلوم عونا (9) دشمن ستمگر و ياور و پشتيبان ستمديده باشد.
ج . نارضايتى گروههاى اجتماعى و افكار عمومى
نارضايتى از اداره مملكت
با اين سرنيزه ها نمى شود آرام كرد ملت را، با سركوبى نمى شود راضى كرد مردم را.
اينها دنبال اين هستند كه راضى كنند مردم را، آرام كنند مردم را. مگر امكان دارد كه به زور
راضى بكنند كسى را؟ يا با سرنيزه آرام كنند؟ با سرنيزه موقتا مى توانند سركوبى
كنند كه مثلا موقتا صدايى در نيايد لكن فايده ندارد بر فرض اينكه صداها در نيايد،
اعتصابات را چه مى كنند؟ الان ايران به شكل
تعطيل درآمده يعنى در همه چيز الان اعتصاب هست ، با سرنيزه مى توانند كه مردم را، همه
را سركار ببرند و همه چرخها را راه بيندازند؟ اينها ديگر شكست خورده اند اين دولت
نظامى از اول معلوم بود شكست خورده است لكن حالا همه فهميدند كه شكست خورده است . حالا
دارند با تفنگ و مسلسل و اينها مى خواهند مردم را آرام كنند اعتصابات را مثلا بشكنند، اين
امكان ندارد. شما يك عده ناراضى ، يك مملكت ناراضى درست كرده ايد. اگر كسى بتواند
يك مملكتى را اداره كند كه اينقدر ناراضى پيدا نمى كند. شما نمى توانيد اداره كنيد،
وقتى نتوانستيد همه ناراضى ، تاجر بروى ناراضى ، كاسب بروى ناراضى ، ادارى
بروى ناراضى ، ارتش بروى ناراضى . شما همه موظفيد كه مطالب ايران را بگوييد
براى مردم ، بگوييد براى اين اروپايى ها، براى اين آمريكايى ها، مطالب را به آنها
بگوييد، حاليشان كنيد كه مملكت ايران وضعش اين است ، يك مملكت ناراضى الان پيدا شده
است و اين مملكت ناراضى با دست آمريكا و شوروى و با نوكرى محمدرضا خان پيدا شده
است .
صحيفه نور جلد:3 صفحه :110 تاريخ سخنرانى :21/8/57
رفتار خلاف مسير ملت موجب نارضايتى
چيزهايى كه موجب نارضايتى مردم بودانجام مى داد،(10)
مثل قضيه كشف حجاب . كشف حجاب شما نمى دانيد آنوقت چه مصيبتى براى مردم بود، نمى
دانيد چه كرد وماءمورها چه كردند با مردم و با زن ها كه اسباب نارضايتى عموم مردم
بود، منتها قدرت زياد شده بود، مردم هم هدايت نمى شدند با يك مثلا قدرت هايى ، از اين
جهت نمى توانستند كارى بكنند لكن عقده ها زياد بود. بعد هم شروع كرد به اسم اينكه
مى خواهد قدرت مركزى را درست كند، عشاير كه همه شان ، البته در عشاير يك اشخاص
غيرباب هم بود، لكن اينها يك پشتوانه اى براى ملت بودند، تمام اينها را از بين برد و
آنطور فشار آورد به مردم و نارضايتى ايجاد كرد كه وقتى كه آن سه قدرت خارجى در
جنگ عمومى اينها حمله كردند به ايران ، آمريكا و انگلستان و روسيه ، اينها همه با هم حمله
كردند، در جايى كه مخالفت با آلمان مى خواستند بكنند حمله كردند به ايران ، در عين
حالى كه همه چيز ايران در خطر بود و مردم براى همه چيزشان نگران بودند، لكن وقتى
گفتند كه رضا خان را اينها برده اند مردم شادى مى كردند. اينطور رفتار كرد، رفتار
غير عقلايى ، رفتارى كه براى خاطر انگلستان بود. آنوقت انگلستان اين را آورد روى
كار، بعد از او نوبت به پسرش رسيد كه اين را ديگر بيشتر شما يادتان است . اين هم
كارهايى كرد كه به حسب صورت فريبنده بود لكن كم كم هى هر چه پرده بالا رفت
ديدند كه بر خلاف مسير ملت است . ملت با او مخالف شد منتها در
طول اين سى و چند سالى كه بود، هى عقده ها روى هم آمد، عقده هاى مردم روى هم آمد و هى
نارضايتى ها زياد شد...
...اگر ملت يك وقتى نارضايتى پيداكرد، اگر امروز صحبت نكنند، چند روز ديگر
صدايشان در مى آيد چند وقت ديگر صدايشان در مى آيد، آن روزى كه ملت صدايش در
بيايد ديگر نمى تواند يك قدرتى با او مقابله بكند. از اين جهت بايد همه ما توجه به
اين معنا داشته باشيم كه اينكه ملت را راضى مى كند اين است كه ببينند كه شهربانى
براى آنهاست ، نه شهربانى ضد آنهاست ...
...اين يك مطلبى است كه الان ما از اين تاريخ موجودى كه برما گذشت بايد عبرت
بگيريم و بدانيم كه اگر پايگاه داشت اين مرد بين مردم ، اگر نصف قدرتش را صرف
كرده بود برا ى ارضاء مردم ، هرگز اين قدرت به هم نمى خورد، هرگز مخالفت با او
نمى شد لكن مع الاسف همه قدرتش را روى هم گذاشت بر ضد مردم
صحيفه نور جلد:7 صفحه :4 تاريخ سخنرانى :6/3/58
منجر شدن نارضايتيها و عقيده ها به انفجار
همه اقشار ملت ناراضى شدند منتها جراءت صدا نداشتند تا يك وقتى كه كم كم صدا
بلند شد، از مراكز صداها بلند شد، آن عقده ها يكدفعه با هم مجتمع شد و انفجار
حاصل شد
صحيفه نور جلد:7 صفحه :279 تاريخ سخنرانى :13/4/58
هيچ انگاشتن ملت موجب شكست رژيم
اجتماعى كه در يك امر كردند، براى اينكه ناراضى همه بودند، اين نكرده بود، يك قشرى
را راضى نگه دارد، فقط آن رده هاى بالاى ارتش و قواى انتظامى ، باقى را ديگر به
هيچ نمى گرفتند، نه ادارات و نه ارتش ، آن رده هاى پايين ، نه مردم و نه بازار و نه
مسجد و نه روحانيت و نه دانشگاه ، هيچ يك را به حساب نمى آوردند اينها، چيزى نمى
دانستند اينها را و بزرگتر خطاى اينها همين بود كه ملت را چيزى نمى دانستند، ملت همه
با هم شدند براى اينكه همه ناراضى بودند، وقتى صدا درآمد كه ما جمهورى اسلامى مى
خواهيم ، مخالفت كسى با آنها نكرد- سرتاسر ايران يك ابتدا را مى گويم - سرتاسر
ايران ، يك صدا بيرون مى آمد كه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم
صحيفه نور جلد:11 صفحه :129 تاريخ سخنرانى :7/10/58
د : بيدارى و حضور آگاهانه مردم
نقش حج در بيدارى ملل اسلامى
بر دانشمندانى كه در اين اجتماع شركت مى كنند ، از هر كشورى كه هستند لازم است براى
بيدارى ملتها بيانيه هاى مستدلى با تبادل نظر صادر كرده و در محيط وحى بين جامعه
مسلمين توزيع نمايند و نيز در كشورهاى خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بيانيه ها از
سران كشورهاى اسلامى بخواهند كه اهداف اسلام را نصب عين خود قرار داده ، اختلافات را
كنار گذاشته براى خلاصى از چنگال استعمار چاره بيانديشند.
صحيفه نور جلد:1 صفحه :156 تاريخ سخنرانى :19/11/49
مخالفت هوشيارانه ملت طليعه آزادى
ولى با همه مصيبتها بيدارى ملت مايه اميد است مخالفت دانشگاه هاى سرتاسر ايران بر
حسب اعتراف شاه و مخالفت علماى اعلام و طبقه محصلين و طبقات مختلف ملت ، باهمه فشارها
و قلدريها، طليعه به دست آوردن آزادى و رهايى از قيد استعمار است . شركت نكردن ملت
غيور در حزب فرمايشى و انتخابات خائنانه ، نمونه بيدارى و پيروزى است .
صحيفه نور جلد:1 صفحه :216 تاريخ سخنرانى :20/4/54
|