12- اعتقادات
علم لاهوت (يا الهيات ) نزد مسيحيان به تمام مظاهر تلاش آنان براى فهم ايمان مسيحى
اطلاق مى شود. علماى الهى بنيادگرا بر اين مساءله تاءكيد مى كنند كه ما نمى توانيم
شناختى از خدا داشته باشيم ، مگر آنچه را كه خود او بر ما مكشوف سازد، و بر اين
اساس ، علم الهيات به معناى دقيق آن ، علم وحى است . الهيات نزد مسيحيان ، زمينه هايى از
مطالعات دينى را شامل مى شود كه از علم كلام در سنت اسلامى گسترده تر است .
در قرآن كريم مى خوانيم : ( ... و قالت النصارى المسيح ابن الله ذلك قولهم
بافواههم يضاهئون الذين كفروا من قبل قاتلهم الله انى يؤ فكون ؛ و نصاراى
گفتند: (مسيح پسر خداست ) اين سخنى است
(باطل ) كه به زبان مى آورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده اند شباهت
دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه (از حق ) بازگردانده مى شود؟)(توبه : 30).
استعمال واژه خدا در دين مبين اسلام اهميت و محدوديتى دارد كه اديان ديگر از آن بى خبرند.
مثلا در تورات كنونى چنين آمده است : (و خداوند به موسى گفت : ببين تو را بر فرعون
خدا ساخته ام و برادرت هارون نبى تو خواهد بود)(خروج 7:1).(50)
كلمه (تثليث ) هرگز در كتاب مقدس مسيحيان وارد نشده است و نخستين كاربرد شناخته
شده آن در تاريخ مسيحيت به سال 180 م . باز مى گردد. البته به تصور مسيحيان ،
ريشه هاى مفهوم سه گانگى در عهد جديد احساس مى شود و عبارت اعطاى حق تعميد در
پايان انجيل متى ، آن را صريحا بيان كرده است : (ايشان را به اسم اب و ابن و روح
القدس تعميد دهيد.)
به عقيده مسيحيان ، عواقب گناه در بيرون طبيعت آدمى باقى نمى ماند. در زبور داوود
بارها اين دعا آمده است : (مرا از عصيانم به كلى شستشو ده و از گناهم طاهر گردان )
(مزامير 51:2). مردم به خاطر فرو رفتن در حالات جامعه گناهكار بشرى خود را آلوده و
ناپاك مى يابند و در بيشتر اديان ، شستن بدن نشانه اعتراف به آلودگى گناه و
سرايت آن و نشان دهنده نياز انسان به تطهير روح از طريق توبه است .
به عقيده مسيحيان ، مسيح كه از مردگان برخاست ، در جامعه مسيحى زيست مى كند و همراه آن
است . همچنين وى پيوسته همان كارهايى را انجام مى دهد كه در
طول حيات خود در فلسطين انجام ميداد؛ مانند: تعليم ، دعا، خدمت ، شفا دادن بيماران ، غذا
دادن به گرسنگان ، عفو بدكاران و تحمل رنج و مرگ . كارهاى غير آشكار مسيح در
زندگى كليسايى به وسيله آيينها آشكار مى شود؛ به ديگر سخن ، هنگامى كه يك مسيحى
در مراسم مربوط به يكى از آيينها شركت مى كند، ايمان دارد كه با اين
عمل به ملاقات مسيح كه از مرگ برخاسته و فيض خداى نجات بخش را به وى بخشيده
است ، ميرود.
نخستين و اصلى ترين آيين كه براى همه ضرورت دارد، تعميد است . انسان با تعميد به
جامعه مسيحيت وارد مى شود و رسالت دائمى كليسا را بر عهده مى گيرد. اين رسالت
عبارت است از گواهى دادن به كارهاى نجات بخش خدا به وسيله عيسى . به عقيده هر
مسيحى ، تعميد وسيله اى است كه خدا با آن همه آثار زندگى و مرگ عيسى را عطا مى كند.
هر مسيحى فقط يك بار، هنگام ورود به جامعه مسيحيت ، تعميد مى پذيرد.
نيمه دوم از سلوك و پيشرفت در زندگى مسيحى تاييد ناميده مى شود، كه آيين دوم از
آيينهاى هفتگانه است .در نيمه اول (يعنى تعميد) بر نجات از گناه تاكيد مى شود و طى
آن ، خدا با فرد گناهكار آشتى مى كند و وى را به زندگى بر اساس ايمان و اطاعت فرا
مى خواند. ولى در نيمه دوم (يعنى تاييد) بر جنبه مثبت اداى شهادت به آنچه خدا به
وسيله اى عيسى براى بشريت محقق ساخته است و نيز بر كمك خواستن از روح القدوس
براى انجام اين وظيفه تاكيد مى شود؛ زيرا نجات در بخشيدن گناهان منحصر نيست ،
بلكه شامل پيگيرى رسالت عيسى براى تغيير جهان طبق اراده نيز مى شود. تاييد به
انسان براى تحمل و انجام مسووليت در جامعه به گونه اى كه شايسته يك مسيحى حقيقى
است ، نيرو مى بخشد.
مسيحيان ازدواج عبارت را يك امر نمى دانند؛ زيرا ازدواج نشانه محبت خدا به بشريت است .
ازدواج عبارت از يكى شدن محبت دو شخص كه با يكديگر براى زندگى مشترك ، همراه با
امانت دارى متقابل و همكارى ، متعهد مى شوند و براى توليد
مثل و تربيت فرزندان و رشد آنان در فضاى ايمان و محبت به خدا مى كوشند. از اين رو،
مسيحيان ازدواج را همچون رمز و نشانه اى بشرى براى شيوه رفتار خدا با انسان به
شمار مى آورند، همان خداى پاك كه انسانها را دوست دارد، به امور آنان اهتمام مى ورزد و
به وعده هاى خود به آنان پايبند است . مسيحيان هنگام ازدواج متعهد مى شوند كه يكى شدن
مرد و زن را نشانه آشكارى براى محبت خدا به بشر و محبت مسيح با شاگردانش قرار دهند.
به همين علت ، مسيحيان ازدواج را التزام و تعهد در
طول زندگى مى شمارند و با طلاق و تجديد فراش در زمان حيات همسر مخالفند.
با آيين دستگذارى ، انسان خود را وقف خدمت به جامعه مسيحيت و در نتيجه ، وقف خدمت به همه
بشريت مى كند. درجات اصلى روحانيت سه است :
مسيحيان در آيين اعتراف از طريق توبه يا آشتى بخشايش الهى را دريافت مى كنند؛ زيرا
ايشان نيز، مانند مسلمانان و يهوديان ، معتقدند كه توبه موجب بخشايش الهى مى شود.
اگر گناه بيمارى روح است و موجب سست شدن ارتباط انسان با خدا مى شود، بيمارى
جسمى نيز مشكلى بشرى است كه حيات زمينى را تهديد مى كند. در هر دو
حال ، مسيحيان براى شنيدن پيام رهايى بخش خدا آماده مى شوند؛ زيرا معتقدند كه خدا
مسيح را براى عيادت بيماران ، شفا دادن ايشان و آماده كردن آنان در لحظات جان دادن
فرستاده است . آيين تدهين بيماران نشان دهنده وجود خدا و محبت اوست و به ياد مى آورد كه
خدا انسانهايى را كه به وسيله بيمارى مورد امتحان قرار گرفته اند، فراموش نمى كند.
به ديگر سخن ، هدف از اين آيين آن است كه با احساس جانكاه تنهايى و بى كسى
بيماران مقابله نمايد، مخصوصا در مواردى كه جسم فرسوده شده و جان اندك اندك از تن
مى رود و مرگ فرا مى رسد. مسح كردن بيماران با روغن مقدس مسلم مى سازد كه آنان تنها
نيستند، بلكه مسيح با ايشان است و آنان را به سوى خدا رهنمون مى شود. همچنين گروهى
از برادران ايمانى با او هستند و براى او دعا مى كنند.
عشاى ربانى در ديد فرد مسيحى ، تنها يكى از آيينهاى هفتگانه نيست ، بلكه اين
عمل يكى از مسائل اساسى ايمان و شعائر عبادى مسيحيت است و در عين
حال يادبود و بازسازى شام آخر عيسى با شاگردان در شب
قبل از مرگ اوست . عيسى در آن عمل ، نان و شراب را به عنوان گوشت و خون خود به
شاگردان داد تا آنها را بخورند و بنوشند.
دو عامل در رشد و گسترش دين مؤ ثر است : يكى
تحمل فشار و آزار و ديگرى تبليغ . دين هنگامى مى ميرد كه وانهاده شود.
مسيحيت در سراسر امپرطورى روم گسترده شد و متفكران ، براى بيان چگونگى ارتباط بين
عيسى و خدا از اصطلاحات فلسفى و مفاهيم رايج آن عصر بهره گرفتند و بدين شيوه ،
الهيات مسيحى شكل گرفت .
|