7-6- خدا و قيصر
گفته مى شود كه در اناجيل آمده است : (كار قيصر را به قيصر واگذاريد و كار خدا را
به خدا.) بايد دانست كه (اولا) عبارت مذكور در
اناجيل به اين شكل است : (مال قيصر را به قيصر رد كنيد و
مال خدا را به خدا)، (ثانيا) اين سخن به چيزى دلالت نمى كند، زيرا حضرت مسيح (ع )
هنگام گفتن آن در شرايط تقيه بوده است :
حضرت عيسى مسيح (ع ) رهبران دينى خودپسند، رياكار و دنياپرست را به شدت سرزنش
مى كرد. همين امر آنان را برانگيخت تا براى نابودى آن حضرت توطئه و اقدام كنند.
برخى از سخنان او در اين باب چنين است :
حضرت عيسى مسيح (ع ) گفت :
حضرت عيسى مسيح (ع ) در موعظه بر روى كوه ، رسالت خود را چنين شرح داد:
هر يك از چهار انجيل زندگينامه و مقدارى از سخنان حضرت عيسى (عليه السلام ) را مى
آوردند، ولى عمده اهتام آنها به پيام رسانى آن حضرت مربوط مى شود. همچنين داستان
مصلوب شدن وى در پايان هر چهار انجيل آمده است . به طورى كه از
اناجيل به دست مى آيد، آن حضرت زاهدى پرشور بود كه براى اصلاح جامعه پوسيده و
فرسوده فلسطين در عصر خود برنامه گسترده اى داشت و براى اجراى آن نهايت سعى و
كوشش را به عمل آورد، ولى موفقيت وى در آن زمان بسيار ناچيز بود. اما به خاطر پايه
گذارى كليسا يعنى جامعه مسيحى كه از چند شاگرد
تشكيل شده بود، پس از رفتن وى و با گذشت ساليان دراز،اندك اندك دينى كه به وى
منسوب بود، پاگرفت . از نظر تاريخ نگاران نقش پولس كه پس از وى مسيحى شد، در
ترويج مسيحيت بسيار مهم است . ولى مسيحيان نقش روح القدس را در اين كار مهم مى دانند.
كتاب مقدس مسيحيان دو بخش دارد: عهد جديد و عهد عتيق . علت اين نامگذارى آن است كه
مسيحيان معتقدند خدا با انسان دو پيمان بسته است : يكى پيمان كهن ، به وسيله پيامبران
پيش از عيسى مسيح . در اين پيمان مرتبه اى از نجات از طريق وعد، و عيد، قانون و شريعت
به دست مى آيد. ديگرى پيمان نو، توسط خداى متجلى يعنى عيسى مسيح . در پيمان نو
نجات از طريق محبت حاصل مى شود. به اين معنا كه طبق اعتقاد آنان ، خداى پسر به
شكل انسان مجسم مى شود، گناهان بشر را برخود مى گيرد و با
تحمل رنج صليب ، كفاره گناهان مى شود. تا آنجا كه تاريخ نشان مى دهد، اين عقيده ، با
وجود دورى آن از عقل و منطق ، زيربناى مسيحيت بوده است . در
انجيل يوحنا چنين مى خوانيم :
گروه زيادى از ياران و پيروان حضرت عيسى (ع ) به نوشتن سيره آن حضرت اقدام
كردند و نوشته هايى به وجود آوردند كه بعداانجيل خوانده شد. اندك اندك چهار
انجيل از اين انجيلها رسميت يافت و اناجيل ديگر متروك شد.(40)
در قرن اول ، كتابهاى زيادى پيرامون سيره رسولان مسيحيت نوشته شد، اما تنها يكى از
آنها رسميت يافت .
برخى از رسولان مسيحيت نامه هايى به جوامع و افراد مسيحى عصر خود نوشته اند. آن
نامه ها اندك اندك اهميت پيدا كرد و به عهد جديد راه يافت . سيزده نامه از پولس است كه
در آنها رهنمودها، ادعاها و مشاجرات خود را نوشته است . نويسنده نامه چهاردهم نامعلوم و
نويسنده نامه پانزدهم شخصى به نام يعقوب است (وى به مكتب پولس انتقاد مى كند).
نامه هاى بعدى به دو تن از حواريون به نامهاى پطرس و يوحنا نسبت داده مى شود و
نويسنده آخرين نامه فردى به نام يهود است .
قبل از آمدن حضرت مسيح (ع )، مكاشفه نامه هاى متعددى ميان يهوديان رواج داشت كه كتاب
دانيال در عهد عتيق نمونه اى از آنهاست . مسيحيان نيز كتابهاى مكاشفه اى تازه اى نوشتند،
همچنين برخى از كتابهاى مكاشفه يهوديان را دستكارى كرده ، با آرمانهاى مسيحيان هماهنگ
ساختند. كتاب مكاشفه يوحنا در پايان عهد جديد براى مسيحيان بسيار اهميت دارد. يوحنا كه
به اعتقاد مسيحيان ، يك حوارى كم سن و سال حضرت عيسى (ع ) بود، رؤ ياى خود را در
اين اثر شرح مى دهد. اين كتاب كه پيشرفت مسيحيت را نويد مى دهد، در پايان عهد جديد
قرار دارد. اين بخش تنها مشتمل بر يك كتاب است به نام : مكاشفه يوحناى
رسول .
اعتبار كتاب مقدس را از سه ديدگاه مى توان بررسى كرد:
مسيحيان نسبت به كتاب مقدس (عهد عتيق و عهد جديد) نظرى كاملا موافق دارند و تمام القاب
و احترامات شايسته يك كتاب آسمانى را نسبت به آن روا مى دارند و تعبيراتى مانند كتاب
خدا و وحى در مورد آن كتب معمول است . دانشمند معاصر، توماس
ميشل مى نويسد:
از آنجا كه دانشهاى عصر ما ارتباط خود را با اديان قطع كرده اند و اعتقاد به ماوراى
طبيعت در علوم مختلف همچون تاريخ ، جامعه شناسى و باستان شناسى جايى ندارد،
دانشمندان كتاب مقدس را صرفا نوشته اى قديمى مى دانند كه به دست انسانهايى پديد
آمده است . اين افراد ارتباطگيرى آفريدگار با انسان را از مقوله هاى علمى بيرون مى
دانند و مى گويند معجزه را نمى توان با علم ثابت كرد. از اين رو، ايشان در مورد مفاهيم
دينى تشكيك مى كنند و حتى در مورد وجود خارجى انبيا(ع ) (به
دليل ذكر نشدن آنان در منابع تاريخى مسبقل ) القاى شبهه مى كنند. دانشمندان بى طرف
براى عهد عتيق 2500 سال قدمت قائلند و براى عهد جديد تاريخى نزديك به تاريخ
سنتى كليسا يعنى 1900 سال را معتقدند.
يكى از مسائل مورد نزاع ميان كلام اسلامى و كلام مسيحى مساءله تحريف است . قرآن مجيد در
دهها آيه به نازل شدن تورات و انجيل (و نه
اناجيل ) تصريح مى كند: (...و ما انزل التوراة و
الانجيل # من قبل للناس و انزل الفرقان ...)
(آل عمران : 3-4).
ممكن است گفته شود كه مساءله تحريف تورات و
انجيل در قرآن مجيد آمده است . اما مى توان گفت كه قرآن كريم از تحريف تورات و
انجيل صريحا سخن نگفته است . آياتى كه براى اثبات تحريف تورات و
انجيل مورد استناد واقع مى شود، به قرار زير است :
|