next page

fehrest page

back page

بر مسند تدريس
آية الله مرعشى به دستور آية الله حائرى به تدريس پرداخت . ايشان علوم ادبيات عرب ، منطق ، اصول و فقه را براى طلاب جوان تدريس مى نمود. آية الله مرعشى پس از رحلت آية الله حائرى (1355 ق .) به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت .
در طول بيش از هفتاد سال تدريس ايشان در حوزه علميه قم ، دانشمندان بسيارى تربيت شدند كه شمارى از آنان از ايشان اجازه اجتهاد دريافت كردند اينك نام برخى از شاگردان وى را مى آوريم ؛ حضرات آيات :
شهيد حسين غفارى ، شهيد حاج آقا مصطفى خمينى ، شهيد مرتضى مطهرى ، شهيد دكتر محمد مفتح ، شهيد دكتر سيد محمد بهشتى ، شهيد محمد صدوقى ، سيد محمد على قاضى طباطبايى ، سيد محمود طالقانى ، شيخ شهاب الدين اشراقى ، شيخ مرتضى حائرى ، حاج ميرزا جواد آقا تهرانى ، شيخ حسن نورى همدانى ، آقا موسى صدر، قدرت الله وجدانى فخر، سيد مرتضى عسگرى ، مصطفى اعتمادى ، محمد امامى كاشانى ، ميرزا جواد تبريزى ، شيخ حسين نورى ، سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى ، شيخ على پناه اشتهاردى ، محمد تقى ستوده ، شيخ محمد رضا مهدوى كنى
در سايه كريمه اهل بيت
مرجع نستوه شيعه در طول ساليان دراز كه مرجعيت تقليد شيعيان را بر عهده داشت ، خدمات شايانى به جهان اسلام نمود. نماز جماعت با شكوه ايشان در صحن حضرت معصومه عليه السلام را همه زايران به ياد دارند.خوشرويى و اخلاق نيك ايشان را همگان به خاطر سپرده اند. ايشان بسيار شوخ طبع بودند. به مستضعفان عنايت ويژه اى داشت . به مشكلات آنان رسيدگى مى كرد.
آية الله العظمى مرعشى نجفى علاقه خاصى به اهل بيت و حضرت معصومه عليه السلام داشت . ايشان پيش از انقلاب ، هر روز پيش از اذان صبح به حرم مشرف مى شد. هماره مدتى پيش از باز شدن درهاى حرم ، پشت در مى ماند و سپس داخل حرم مى شد و پس از زيارت ، نماز جماعت را اقامه مى كرد.
در يكى از يادداشتهايش آمده است :
هنگامى كه در قم سكونت كردم ، صبحها در حرم حضرت معصومه عليه السلام اقامه نماز جماعت نمى شد و من تنها كسى بودم كه اين سنت را آنجا رواج دادم و از 60 سال پيش به اين طرف ، صبح زود و پيش از بازشدن درهاى حرم مطهر و زودتر از ديگران مى رفتم و منتظر مى ايستادم . اين انتظار گاهى يك ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز كنند، زمستان و تابستان نداشت . در زمستانها هنگامى كه برف همه جا را مى پوشاند، بيلچه اى كوچك به دست مى گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مى كردم تا خود را به حرم مطهر برسانم . در آغاز خود به تنهايى نماز مى خواندم ، تا پس از مدتى يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن كم كم افراد ديگر اقتدا كردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز كردم تا امروز كه 60 سال از آن تاريخ مى گذرد ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس روزى سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليه السلام و صحن شريف نماز مى خواندم .
گنجينه ماندگار
آية الله مرعشى نجفى در طول ساليان دراز، خدمتهاى شايانى به جهان اسلام نمود. تاءسيس مدارس علميه يكى از فعاليتهاى درخشان وى مى باشد. مدرسه مهديه در سال 1376 ق . در قم ، توسط مرحوم حاج مهدى ايرانى ساخته شد و اداره آن بر عهده آية الله مرعشى گذاشته شد. فقيه نستوه در جهت تكميل مدرسه سعى فراوان نمود و كتابخانه مدرسه را كه در برگيرنده دو هزار جلد كتاب است ، بنا نهاد. مدرسه مؤ منيه در سال 1389 ق . در دو طبقه و كتابخانه مدرسه با حدود 3500 جلد كتاب نيز به وسيله ايشان تاءسيس شد. مدرسه شهابيه در سال 1400 ق . در سه طبقه و مدرسه مرعشيه نيز از مدارس علميه اى است كه در سه طبقه ، در سال 1383 ق . به همت ايشان تاءسيس شد و اداره آن بر عهده ايشان واگذار شد.
كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى از بزرگترين كتابخانه هاى كشور و در رديف كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و كتابخانه آستانه قدس رضوى است . اين كتابخانه بسيارى از كتب خطى اسلامى جهان را دارا است . بسيارى از اين كتب جزو و نفيس ترين و با ارزش ترين متون تاريخى است كه قرنها از عمر آنها مى گذرد.
آية الله مرعشى در دوران جوانى كه در حوزه علميه نجف مشغول تحصيل بود به گردآورى كتب خطى پرداخت . وى كه شاهد به غارت رفتن منابع اسلامى و نسخ خطى بود، تاب نياورد وبا شهريه ناچيز طلبگى به خريد كتب خطى پرداخت تا اين ميراث فرهنگى را از دستبرد بيگانگان حفظ نمايد. گاه شبها در يك كارگاه برنج كوبى كار مى كرد، روزها روزه استيجارى مى گرفت و نماز استيجارى مى خواند، تا هزينه خريد كتب را تهيه نمايد. ايشان در خاطره اى مى فرمايد:
يك روز از مدرسه ، به قصد بازار - كه جنب صحن علوى بود - حركت كردم . در ابتداى بازار ناگهان چشمم به زنى تخم مرغ فروش افتاد كه در كنار ديوار نسشته بود و از زير چادر وى گوشه كتاب پيدا بود. حس كنجكاوى من تحريك شد، به طورى كه مدتى خيره به كتاب نگاه كردم . طاقت نياوردم ، پرسيدم اين چيست ؟ گفت : كتاب ، و فروشى است . كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخه اى ناياب از كتاب ((رياض العلماء)) علامه عبدالله افندى است كه احدى آن را در اختيار ندارد. مثل يعقوبى كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفى وصف ناشدنى به زن گفتم : اين را چند مى فروشى ؟ گفت : پنج روپيه . من كه از شوق سر از پا نمى شناختم ، گفتم : دارايى من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شما بگيرم . آن زن با خوشحالى پذيرفت . در اين هنگام سر كله كاظم دجيلى ، كه دلال خريد كتاب براى انگليسيها بود، پيدا شد. او نسخه هاى كمياب ، نادر و كتابهاى قديمى را به هر طريقى به چنگ مى آورد و توسط حاكم انگليسى نجف اشرف كه گويا اسمش و يا عنوانش ((ميجر)) (سرگرد) بود، به كتابخانه لندن مى فرستاد. كاظم دلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن زن گفت : من آن را بيشتر مى خرم و مبلغى بالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم ، پيشنهاد كرد. در آن هنگام من اندوهگين رو به سمت حرم شريف اميرالمؤ منين عليه السلام كردم و آهسته گفتم : آقا جان من مى خواهم با خريد اين كتاب به شمار خدمت كنم ، پس راضى نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود. هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخم مرغ فروش رو كرد به دلال و گفت : اين كتاب را به ايشان فروخته ام و به شما نمى فروشم . كاظم دجيلى شكست خورد و عصبانى از آنجا دور شد... بيشتر از بيست روپيه نداشتم . از اين رو تمام لباسهاى كهنه و قديمى را با ساعتى كه داشتم به فروش رساندم تا پول كتاب فراهم شد... طولى نكشيد كه كاظم دلال همراه چند شرطه (پليس ) به مدرسه حمله كردند. مرا دستگير نموده و پيش حاكم انگليسى (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد... دستور داد مرا زندانى كردند. آن شب در زندان مدام با خدا راز و نياز مى كردم كه كتاب در مخفى گاهش ‍ محفوظ بماند. روز بعد مرجع بزرگ آن وقت ، آية الله ميرزا فتح الله نمازى اصفهانى معروف به شيخ الشريعه ؛ فرزند مرحوم آخوند خراسانى را به نام ميرزا مهدى ، با جماعتى براى آزادى من به نزد حاكم شهر فرستاد. بالاخره نتيجه اين شد كه من از زندان آزاد شوم با اين شرط كه مدت يك ماه كتاب را به حاكم انگليسى تسليم كنم .
پس از آزادى به سرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبه ام را جمع كردم و گفتم : بايد كار مهمى انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است ! طلاب گفتند: چه كارى ؟ و من گفتم : نسخه بردارى و استنساخ از روى اين كتاب فورا دست به كار شديم و قبل از مهلت مقرر چند نسخه از روى آن استنساخ گرديد...))
آية الله مرعشى نجفى پس از مهاجرت به قم ، كتب خطى را همراه خود به ايران آورد. در قم نيز به خريد نسخ خطى و كتب ارزنده اقدام كرد. پس از مدتى به دليل كمبود جا، كتابها را از منزل به كتابخانه مدرسه مرعشيه انتقال داد. پس از چندى طبقه سوم اين مدرسه به عنوان كتابخانه ساخته شد كه در نيمه شعبان 1386 ق . / 28/8/1345، با بيش از ده هزار جلد كتاب چاپى و دو هزار جلد كتاب خطى افتتاح گرديد.
استقبال روزافزون طلاب و علما براى مطالعه ، كمبود فضاى مناسب براى كتابخانه و خريد كتابهاى جديد موجب شد تا ايشان كتابخانه بسيار بزرگى (كتابخانه فعلى ) را تاءسيس نمايد كه در نيمه شعبان 1394 ق . 12/6/1353 با حدود شانزده هزار جلد كتاب چاپى و خطى افتتاح گرديد.
كتابخانه آية الله مرعشى نجفى اكنون با دارا بودن بيش از 250000 جلد كتاب چاپى و 25000 جلد كتب خطى (977) به مسؤ وليت حجة الاسلام دكترمحمود مرعشى نجفى - فرزند ايشان - در خدمت طلاب ، فضلا، دانشجويان ، دانش آموزان ، محققان و نويسندگان مى باشد.
كتابخانه آية الله العظمى مرعشى به خاطر نسخه هاى خطى نفيس و ارزشمند و گاه منحصر به فرد و كتب قديمى مهم و كمياب مورد توجه وافر نويسندگان ، دانشمندان ، مراكز علمى و تحقيقاتى سراسر جهان است . اكنون اين كتابخانه شهرت جهانى دارد و با چهار صد مؤ سسه ، مركز علمى و كتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد.
آثار سبز
نخستين رساله هاى عمليه ايشان به نام ((نخبة الاحكام )) و ((سبيل النجاة )) بين سالهاى 1366 ق . تا 1373 ق . چاپ شد و از همان سالها مرجعيت تقليد ايشان آغاز شد. آية الله مرعشى پس از رحلت آية الله العظمى بروجردى (1340 ش .) به عنوان يكى از مراجع تقليد طراز اول شيعيان جهان به شمار مى آمد.
آية الله مرعشى در طول ساليان دراز عمر بابركت خويش كتابها و مقاله هاى زيادى درباره علوم قرآنى ، ادبيات عرب ، حديث ، دعا، فقه ، اصول ، منطق ، لغت ، تاريخ ، رجال و تراجم ، انسان و... نوشت كه متاءسفانه بيشتر آنها هنوز چاپ نشده است . شمار آثار ايشان به 148 كتاب ، رساله و مقاله مى رسد. اينك نام برخى از آثار چاپ شده اش را مى آوريم :
سند القراء و الحفاظ، مقدمه تفسير الدر المنثور، نوشته جلال الدين سيوطى ، مجموعه اى در ادعيه و زيارات ، با مقدمه اى در شجره نامه خاندان مرعشى ، مقدمه مفاتيح الجنان ، شمس الامكنة و البقاع فى خيرة ذات الرقاع ، فوائد چند در خصوص صحيفه كامله سجاديه ، راهنماى سفر مكه و مدينه ، الغاية القصوى لمن رام التمسك بالعروة الوثقى ، التبصرة فى ترجمه مؤ لف التكمله ، تكميل كتاب ((تذكرة القبور)) نوشته آخوندگزى اصفهانى ، الحديقة الورديه حول روضة البهيه ، رياض الاقاحى (شرح حال زين الدين بياضى نباطى عاملى )، زهرالرياض فى ترجمه صاحب الرياض ‍ (شرح حال مولى عبدالله افندى اصفهانى )، سجع البلابل فى ترجمة صاحب الوسائل (شرح حال شيخ حر عاملى )، شرح حال ادوارد فنديك ، شرح حال سيد ابوالقاسم طباطبايى تبريزى نجفى ، شرح حال سيد اعجاز حسين نيشابورى كنتورى ، شرح حال بهلول بهجت افندى ، شرح حال حضرت سلطان على فرزند امام باقر عليه السلام ، شرح حال مولى عبدالواسع كاشانى ، شرح حال شيخ عزالدين ابن اثير موصلى جزرى ، شرح حال آية الله شيخ محمد محلاتى نجفى ، الضوء البدرى فى حياة صاحب الفخرى ، العزيه (شرح حال امامزاده يحيى )، غاية الامال فى ترجمه صاحب بهجة الامال (شرح حال ملا على عليارى تبريزى )، رساله طريفه (شرح حال شيخ محمد جعفر يا شيخ علينقى كمره اى )، الظرائف فى ترجمه صاحب الطرائف (شرح حال جاپلقى بروجردى )، الفتحيه (شرح حال ميرزا ابوالفتح حسينى شريفى عربشاهى )، رساله اى در حالات نصر بن مزاحم منقرى (نويسنده كتاب ((وقعة الصفين )) )، كاشفة الحال فى ترجمه مؤ لف خزانه الخيال ، كشف الاستار عن حياة مؤ لف كشف الاستار، كش فالاتياب فى ترجمه صاحب لباب الانساب نوشته بيهقى ، كشف الظنون عن صاحب كشف الظنون ، اللئالى المنتظمه و الدررالثمينه (شرح حال علامه حلى ، قاضى نورالله شوشترى و فضل بن روزبهان )، لمعة انور والضياء فى ترجمة السيد ابى الرضا فضل الله راوندى كاشانى ، لولوة الصدف فى حيوة السيد محمد الاشرف ، المجدى فى حياة صاحب المجدى ، مطلع البدرين (شرح حال فخرالدين طريحى )، مفرج الكروب (شرح حال ديلمى ، نويسنده ارشاد القلوب )، مقدمه ايضاح الفوائد فى شرح اشكالات القواعد، مقدمه تتميم امل الامل ، مقدمه روضة المتقين فى شرح كتاب من لايحضره الفقيه ، مقدمه كتاب كاوشهاى علمى ، مقدمه كتاب معجم الثقات و ترتيب الطبقات ، مقدمه كتاب مجموعه نفيسه ، مقدمه كتاب موتمر علماء بغداد، مقدمه كتاب وقايع السنين والاعوام ، المنن و المواهب العدديه (شرح حال عبيدلى سبزوارى )، منية العاملين (شرح حال ابن فتال نيشابورى )، منية الرجل فى شرح نخبة المقال ، المواهب العلية فى ترجمه شارح الرساله الذهبيه (شرح حال محمد بن حسن مشهدى )، منهج الرشاد فى ترجمه الفاضل الجواد الكاظمى ، الميزان القاسط فى ترجمه مورخ واسط، بنراس ‍ النوار و الضياء فى ترجمه مؤ لف نجوم السماء، وسيلة المعاد فى مناقب شيخنا الاستاذ (شرح حال بلاغى )، هدية ذوى الفضل النهى بترجمه المولى علم الهدى ، مقدمه ((اثبات صحت نسب خلفاء فاطميين مصر، الافطسيه (نسب سادات روستاى طغرود قم )، حاشيه بر ((بحرالانساب )) رساله در خصوص سادات مدينه منوره ، شجره نامه سادات حسينى كاشانى ، رساله در شرح اعقاب و ذرارى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام و مقدمه كتاب چهره درخشان امام زمان (عج ).
دو اثر نفيس ايشان كه ثمره نيم قرن تلاش وى مى باشد، ولى هنوز به زيور طبع آراسته نشده ، عبارت است از:
1. مشجرات آل رسول الله الاكرام يا مشجرات الهاشميين : درباره انساب علويان و سادات جهان .
2. ملحقات الاحقاق : احقاق الحق نوشته قاضى نورالله شوشترى (متوفاى 1019 ق .) است . آية الله مرعشى نجفى به تكميل اين كتاب پرداخت و مدارك و منابع اين اثر نفيس را پيدا نمود. ايشان براى به سرانجام رساندن اين تحقيق بزرگ گروه تحقيقى متشكل از شمارى از علماى قم را ترتيب دادند، كه اينك با تلاش اين گروه ، زير نظر فرزندشان حجة الاسلام دكتر سيد محمود مرعشى ، 27 جلد از اين كتاب چاپ شده است و بقيه در حال آماده شدن است .
احياء و ترويج فرهنگ
بازسازى مرقد علامه مجلسى در اصفهان ، به امر آية الله العظمى مرعشى نجفى صورت پذيرفت . اهداء كتابهاى فقهاى شيعه براى دانشمندان شيعه سنى ، مسيحى و دانشگاههاى جهان نيز از فعاليتهاى فرهنگى ايشان است .
ايشان براى نوشتن كتابها به بسيارى از كشورهاى اسلامى مسافرت نمود و با دانشمندان شيعه ، سنى و مسيحى به گفتگو نشست . وى با علامه سيد محمود شكرى آلوسى بغدادى ، شيخ طنطاوى جوهرى مصرى ، انستانس ‍ كرملى بغدادى ، شيخ عبدالسلام شافعى كردستانى ، سيد ناصر حسين هندى فرزند علامه مير حامد حسين هندى ، تاگور(نويسنده و فيلسوف شهير هند)، ميرزا احمد تبريزى (پيشواى فرقه ذهبيه )، ميرزا عنايت الله اخبارى ، پروفسور هانرى كربن ، دكتر فواد سرگين آلمانى ، سيد ابراهيم راعى راوى بغدادى ، رشيد بيضوى لبنان ، سيد محمد رشيد رضا (نويسنده تفسير المنار) و بسيارى از انديشمندان ديگر ديدار نمود.
وى براى تاءليف زندگينامه هاى علماء سادات و امامزاده ها گاه به قبرستانهاى كهن مى رفت و با خواندن نبشته هاى قبرهاى علماء ادباء شعراء، سادات و امامزاده ها مى پرداخت . ايشان در سالهاى 1350 - 1351 ق . به اصفهان رفت و يك هفته در گورستان تخت فولاد به ثبت تاريخ ولادت و فوت علماى به خاك سپرده شده در آن قبرستان پرداخت . بسيارى از گورستانهاى ديگر اصفهان را نيز مورد تحقيق قرار داد و اطلاعات سودمندى بدست آورد.
همگام با نهضت امام
نهضت امام خمينى در سال 1341 با پشتيبانى مراجع تقليد همراه بود. آية الله مرعشى نجفى هماره از نهضت امام خمينى حمايت كرد. بارها اعلاميه داد و به افشاگرى پرداخت . ايشان درپى دستگيرى امام خمينى در سال 1342، با ارسال اعلاميه شديداللحنى به رژيم پهلوى ، خواستار آزادى امام خمينى شدند.
ايشان همراه مراجع تقليد و علماى طراز اول كشور براى آزادى امام خمينى به تهران سفر نمود و در اين راه زحمت فراوانى متحمل شد. ايشان در سال 1342، در پاسخ نامه جمعى از طلاب مى فرمايد:
چنانچه كرارا اينجانب عقيده خود را اظهار كرده ام ، باز هم به موجب اين سؤ ال عرض مى كنم كه حضرت آية الله خمينى دامت بركاته يكى از مراجع تقليد عالم تشيع هستند و از اساطين روحانيت اسلام و از مفاخر عالم تشيع .
آية الله العظمى مرعشى نامه ها و تلگرافهاى فراوانى در جهت حمايت از امام خمينى براى مراجع تقليد شيعه مقيم ايران و عراق مى فرستاد.
ايشان پس از تبعيد امام خمينى به تركيه ، در سخنرانيها و اعلاميه ها اين عمل رژيم پهلوى را محكوم مى نمود و براى شهداى 15 خرداد، مجلس ‍ يادبود برپا مى سازد. آية الله مرعشى هماره از انقلاب اسلامى پشتيبانى مى نمايد و جنايتهاى رژيم پهلوى را افشا مى نمايد. ايشان پس از شهادت آية الله حاج آقا مصطفى خمينى در سال 1356، براى وى مجلس ترحيمى در حسينيه خويش بر پا مى كند، كه پايان اين مجلس به سردادن شعارهاى كوبنده عليه رژيم پهلوى و دستگيرى شمارى از مردم پيوند مى خورد.
آية الله مرعشى در طول سالهاى تبعيد امام خمينى ، با ايشان در ارتباط بودند و با اوج گيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 همراه مرجع تقليد شيعه با فرستادن اعلاميه ها به هدايت نهضت مى پردازد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز ايشان هماره از نظام جمهورى اسلامى حمايت كرد و در مناسبتهاى مختلف با ارسال پيامها به تقويت نظام پرداختند.
وفات
سرانجام مرجع بزرگ تقليد شيعه ، در روز چهارشنبه 7/6/1369، در 96 سالگى دار فانى را وداع گفت و به اجداد پاكش پيوست و پيكر پاكش با حضور انبوه مردم عزادار در جوار كتابخانه بزرگش به خاك سپرده شد(978) درود و رحمت خدا بر او باد. والسلام
آية الله العظمى گلپايگانى
متوفاى : 18/9/1372 ش .
فروغ فقاهت
ولادت
در هشتمين روز ماه ذيقعده 1316 ق . در بخش ((گوگد)) گلپايگان ، كودكى پا به عرصه وجود نهاد كه به مناسب تقارن ولادتش با سالروز ولادت امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام نامش را ((محمد رضا)) و كنيه اش را ابوالحسن و لقبش را هبة الله نهادند. پدرش آقا سيد محمد باقر امام ، عالمى معروف به زهد و تقوا، و پاى بند به آداب و مستحبات دينى و كوشا در امر به معروف و نهى از منكر بود كه هم اينك مرقدش مورد احترام و زيارت مردم است . محمدرضا در سه سالگى مادر و در نه سالگى پدرش را از دست داد و دوران كودكى را با مشكلات و سختيهاى فراوان و از دست دادن پدر سپرى كرد و تحصيلات ابتدائى را در مكتب خانه گذراند.
تحصيلات
نوجوانى بيش نبود كه شوق تحصيل علوم اسلامى او را مشتاق آية الله محمد تقى گوگدى (م 1353 ق ) گردانيد و نزد ايشان ادبيات عرب را فراگرفت . سپس نزد آية الله سيد محمد حسن خوانسارى (م 1337ق ) - برادر مهتر آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى - زانوى ادب به زمين زد و ادبيات و بخشى از سطوح را نزد وى آموخت .
نوزده ساله بود كه به سوى اراك شتافت و در مدرسه آقا سيد ضياءالدين به تكميل سطوح عاليه پرداخت و در 1337 ق . شايستگى حضور در درس ‍ خارج فقه و اصول حضرت آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (م 1335 ق ) را پيدا كرد و تا سال 1340 ق . در آن شهر از آن مرجع بزرگ بهره برد. در بيست و چهار سالگى درپى مهاجرت استادش آية الله حائرى به قم و تاءسيس حوزه علميه در اين شهر مقدس ، به قم آمده و در مدرسه فيضيه سكونت گزيد و درسها را با آية الله سيد احمد خوانسارى به مباحثه نشست . استاد با مشاهده استعداد و فهم شاگرد سخت كوش خود بدو بسيار علاقه مند شد او را در شماره اصحاب خاص و هياءت استفتا قرار داد و ((تصحيح كتاب الصلاة )) خود را به او و آية الله اراكى واگذر نمود. ايشان نيز تا پايان عمر استاد (1355 ق .) ملازم درس ايشان بود.
ايشان در سال 1341 ق . در قم به مدت هشت ماه از محضر آيات عظام ميرزاى نائينى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده برد. از ديگر اساتيد او مى توان از آيات عظام حاج شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى ، حاج شيخ ابوالقاسم كبير، آية الله بروجردى ، آقا ضياء عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى نام برد.
وى از آية الله حائرى اجازه اجتهاد و از مرحوم حاج شيخ عباس محدث قمى و آقا شيخ محمدرضا اصفهانى اجازه نقل روايت اخذ كرده است .
تدريس
از آغاز ورود به قم در سال 1340 ق . به تدريس كتابهاى رسائل ، مكاسب و كفايه اشتغال ورزيد و پس از وفات استادش آية الله حائرى تدريس خارج فقه و اصول را شروع نمود ايشان در طول بيش از هفتاد سال تعليم دانش ‍ اهل بيت ، صدها تن از ستارگان درخشان آسمان علم را به جامعه اسلامى تحويل داده است .
شاگردان
برخى از زبده ترين شاگردان ايشان عبارتند از: حضرت آيات و حجج اسلام ، مرتضى حائرى يزدى ، عبدالرحيم ربانى شيرازى ، مرتضى مطهرى ، محمدعلى قاضى طباطبائى ، سيد اسدالله مدنى ، محمد مفتح ، سد محمد حسينى بهشتى ، حسينعلى منتظرى ، على مشكينى ، ناصر مكارم شيرازى ، سيد محمدعلى علوى گرگانى ، على احمدى ميانجى ، جعفر سبحانى لطف الله صافى گلپايگانى ، حسن حسن زاده آملى ، محمد مؤ من ، رضا استادى ، سيد محسن خزارى ، على كريمى جهرمى ، احمد صابرى همدانى ، حسين شب زنده دار، على افتخار گلپايگانى ، سيد مهدى يثربى كاشانى ، مجدالدين محلاتى ، احمد جنتى ، مرتضى مقتدائى - على پناه اشتهاردى ، محسن حرم پناهى ، جلال طاهر شمس گلپايگانى ، محمد واعظ زاده خراسانى ، سيد محمد باقر ابطحى ، احمد آذرى قمى ، محمد تقى ستوده ، غلامرضا صلواتى ، على نيرى همدانى و على ثابتى همدانى .
تقريرات و تاءليفات
درسهاى آن فقيه اهل بيت را عده بسيارى به رشته تحرير درآورده اند آنهائى كه به چاپ رسيده است عبارتند از:
1. كتاب الحج ، سه جلد تاكنون
2. الهداية الى من له الولاية ، درباره ولايت فقيه
3. نخبة الاشارات فى احكام الخيارات . (هرسه از آقاى احمد صابرى همدانى )
4. كتاب القضاء در دو جلد
5. كتاب الشهادات
6. بلغة الطالب فى التعليق على بيع المكاسب ،
هر سه نوشته آقاى سيد على حسينى ميلانى
7. الدر المنضود فى الحكام الحدود.
8. نتايج الافكار فى نجاسة الكفار، هر دو از آقاى على كريمى جهرمى
9. كتاب الطهارة
10. كتاب القضاء. هر دو از آقاى هادى مقدس نجفى .
ايشان در كنار اشتغالات گوناگون از تاءليف و تصنيف نيز فروگذار نكرده است . آثار قلمى آن مرجع وارسته عبارتند از:
1. حاشيه بر عروة الوثقى
2. حاشيه بر وسيلة النجاة
3. رساله صلاة الجمعة
4. رساله فى المحرمات بالنسب
5. مسائل الحج
6. افاضة العوائد، تعليقه بر دررالاصول مرحوم حائرى
7. رساله در عدم تحريف قرآن
8. كتاب الطهارة
9. كتاب الحج
10. كتاب الحدود
11. صلاة الجمعة
12. حواشى بر ملحقات عروة الوثقى
مجموعه فتاوى
آية الله العظمى گلپايگانى در طول سى و دو سال مرجعيت يكى از اركان فقاهت بودند و روزانه استفتائات گوناگون از سراسر جهان به محضر ايشان فرستاده مى شد و از همين رهگذر در تمام ابواب فقه فتوا داده اند و هم اينك مجموعه هاى بسيارى از فتاواى او در دسترس است كه عبارتند از:
1. منتخب الاحكام (با ترجمه انگليسى )
2. مختصر الاحكام (با ترجمه عربى و اردو)
3. توضيح المسائل (اين كتاب بيش از هشتاد بار به چاپ رسيده و به زبانهاى اردو، چينى ، تركى آذرى و تركى لاتين ترجمه شده است ).
4. مجمع المسائل ، 3 جلد و در برگيرنده تمام ابواب فقه از طهارت تا ديات است .
5. مناسك حج (با ترجمه عربى ، اردو، روسى و انگليسى )
6. احكامى از حج .
7. سؤ ال و جواب درباره مسائل حج .
8. آداب و احكام حج .
9. دليل الحاج .
10. احكام عمره .
11. هداية العباد (به عربى و دربرگيرنده حاشيه ايشان بر عروة الوثقى ، وسيلة النجاة ، توضيح المسائل و برخى از استفتائات در دو جلد.
12. رساله امر به معروف و نهى از منكر و مسائل اجتماعى اسلام .
13. مسائل نماز خوف و مطارده و احكام جبهه .
مبارزه سياسى
آية الله العظمى گلپايگانى از بدو حركت شجاعانه روحانيت به رهبرى امام راحل ، به مبارزات پيگير و بى امان خويش با ديو استبداد پرداخت و نخستين اعلاميه اعتراض به لايحه ننگين ((انجمنهاى ايالتى و ولايتى )) در مهرماه 1341 ش . از سوى ايشان صادر شد و به دنبال آن بود كه پيامها و بيانيه هاى ايشان تا سقوط رژيم پهلوى ادامه يافت (بسيارى از آنها در جلد اول كتاب ((اسناد انقلاب اسلامى )) گرد آمده است .)
برخى از اقدامات آن جناب در برابر رژيم منحوس شاه عبارتند از: سرباز زدن از ملاقات با شاه و نخست وزيران و فرستادگان دربار، تحريم برنامه اوقات و اعلاميه عليه معاملات و همكارى با سازمان اوقاف ، قطع شهريه كسانى كه با اوقاف همكارى مى نمودند و تحريم امامت جماعت و گوش ‍ دادن به سخنرانى آنان ، حرام شمردن خريد و فروش و مصرف و توزيع گوشتهاى وارداتى از خارج و قبول نكردن و جوهات فروشندگان آنان (هر چند مى شد تحت عنوان مال مخلوط به حرام خمس آن را پذيرفت )، اعتراض شديد و پيام كوبنده عليه تغيير تاريخ هجرى به تاريخ منحوس ‍ شاهنشاهى ، مخالفت صريح با حزب رستاخيز و تحريم شركت مسلمانان در آن ، مخالفت صريح با طرح امتحان دولت از طلاب و انكار صلاحيت آنان براى اين امر كه باعث عقب نشينى ولت وقت و مصون ماندن حوزه از اين طرح ننگين شد. اعتراض شديد عليه گسترش بى بند و بارى و فساد و فحشا و رواج منكرات و فرستادن نامه سر گشاده به شاه و تذكر عواقب وخيم آن ، اعتراض و مخالفت بسيار شديد عليه سينما در شهر قم و تعطيل نمودن درس و نماز جماعت خويش به مدت يك هفته ، مخالفت و اعتراض ‍ عليه تاجگذارى شاه و انتخاب وليعهد، پيام در جهت تجليل از مقام شهيد سعيدى و اعلام مجلس ختم براى ايشان در مسجد امام ، تجليل از مقام مرحوم حاج آقا مصطفى خمينى و تشكيل دو مجلس ختم در مسجد اعظم و شكستن سد رعب و ممنوعيت بر پايى مجالس بزرگداشت و مطرح شدن نام حضرت امام در آن مراسم ، پى جويى حال تبعيد شدگان و سركشى به خانواده هاى آنان ، حمايت از مقام و موقعيت حضرت امام خمينى و بويژه در برابر اهانت روزنامه اطلاعات به امام راحل و تاءكيد بر مقاومت روحانيت و پيگيرى اعتراضها و راهپيماييها و صدور اعلاميه هاى روشنگرانه و كوبنده در لحظات حساس (به گونه اى كه امام بديشان فرموده بودند: اعلاميه هايى كه حضرت عالى به تنهايى صادر مى كنيد، نقش بسزايى در پيشبرد مبارزات ملت مسلمان دارد) و دلجويى و تاءييد علماى مبارزه شهرستانها.
اين اقدامات باعث شد كه مزدوران رژيم براى لطمه زدن به ساحت ايشان از هيچ كارى فرو گذار نكنند و دوبار (سوم فروردين 1342 در مدرسه فيضيه و 19 ارديبهشت 1357 ش ) به سوى ايشان حمله كرده ، قصد ضرب و جرح آن مرجع بزرگوار داشتند كه لطف خدا و جانفشانيهاى اطرافيان باعث حفظ ايشان شد.
تقويت نظام جمهورى اسلامى
پس از پيروزى انقلاب نيز هماره در جهت تاءييد كامل مواضع حضرت امام و تقويت موقعيت ايشان به عنوان رهبر نظام و فرا خواندن مردم آيه پيروى كامل از حضرت اما، توصيه به افراد صالح براى شركت در مناصب دولتى ،طرح مباحث مورد نياز حكومت اسلامى در درس خارج فقه (قضا، حدود و شهادات )، شركت در مراسم انتخابات و صدور پيامهاى گوناگون مبنى بر شركت مردم در انتخابات ، تقويت دولت اسلامى و حرام شمردن مخالفت با دستورها و مقررات دولت و نهى از فروش اجناس قاچاق ، حمايت مادى و معنوى از رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى و ارسال هياءتهاى مختلف به جبهه هاى نبرد و اجازه مصرف ثلث در مصرف جبهه و بر عهده گرفتن ساختمان مراكز درمانى و بهداشتى استانهاى زلزله زده در زلزله خرداد 1369 و دهها اقدام ديگر فعال بودند.
ويژگيهاى اخلاقى
مرجع بزرگ شيعه در بردارنده فضايل اخلاقى و كمالات نفسانى بود. ويژگيهاى بارز ايشان عبارتند از: زهد و بى اعتنايى به جلوه هاى دنيا، تواضع ، بهره ورى از فرصتها، تجليل از مقام فقها و مراجع معاصر، تشويق عاملان و نويسندگان ، اهتمام بسيار به حفظ و قرائت قرآن (به طورى كه در هر شبانه روز با تمام گرفتاريها دو نوبت قرآن تلاوت مى فرمود)، عشق به ساحت مقدس ائمه اطهار (به گونه اى كه سالها - حتى پس از مرجعيت (به منبر تشريف برده ، اخبار آل محمد صلى الله عليه و آله را به گوش مردمان مى رساندند و روزهاى عاشورا را روضه مى خواندند و در عزاى امامان بشدت مى گريستند و به زيارت مرقد آنان مكرر مشرف مى شدند. تقيد بسيار به مستحبات و ترك مكروهات آن جناب زنده كننده مراسم اعتكاف در سراسر ايران و ترويج كننده عزادارى فاطميه دوم ياد مى شود. احترام بسيار به استاد (كه هميشه پيش از درس فاتحه اى براى استادش قرائت مى فرمود و به استادزاده خويش مرحوم آية الله حاج آقا مرتضى حائرى - با اينكه شاگردش بود - بسيار احترام مى نهاد).
مؤ سسات
مرجع بزرگ شيعه علاوه بر تدريس و تربيت عالمان دين ، تاءليف ، فتوا، رهبرى و روشنگرى جامعه شيعه به بنيان نهادن دهها مؤ سسه فرهنگى و دينى در گوشه و كنار جهان و آبادانى صدها مسجد و مدرسه در سراسر كشور دست يازيد كه برخى از آنها عبارتند از:
1. دارالقرآن الكريم : اولين موسسه قرآنى كشور است كه در سال 1352 پاگرفت و به كار چاپ و نشر قرآن مجيد، ترجمه دقيق قرآن ، بررسى اغلاط ترجمه هاى موجود و تصحيح آنها، تشكيل موزه قرآن ، تشكيل كتابخانه تخصصى قرآن ، چاپ و توزيع كتابهاى قرآن ، نشر مجله ((رسالة القرآن و پيام قرآن )) و تشكيل ((كنفرانس علوم و مفاهيم قرآن )) و چاپ مجموعه مقالات و سخنرانيهاى آن پرداخته است .
2. بيمارستان : كه با بخشهاى قلب ، جراحى ، زايمان ، اورژانس ، داخلى ، اطفال ، اعصاب و راديولوژى يكى از بزرگترين بيمارستانهاى كشور به شمار مى رود و تاكنون منشاء خدمات بسيار به روحانيون و مردم و رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى بوده است .
3. كتابخانه : كه با داشتن حدود يكصد هزار جلد كتاب چاپى و دوازده هزار جلد كتاب خطى يكى از غنى ترين كتابخانه هاى كشور به شمار مى رود.
4. مجمع جهانى اسلامى در لندن
5. مركز معجم المسائل الفقهية
6. مسجد عظيم و با شكوه - در قم
بيمارستان زنان و زايشگاه حضرت ولى عصر (عج ) - در قم
8. مدرسه علميه در گلپايگان
9. مدرسه امام مهدى عليه السلام در قم
10. مدرسه علميه كه اينك در كنار مسجد اعظم و مدرسه فيضيه ، سه قطب عمده تدريس در حوزه علميه قم به حساب مى آيد و روزانه صدها طلبه در آنجا به تحصيل فقه و اصول مى پردازند.
11. دارالايتام
12. مؤ سسه خيريه حضرت ولى عصر (عج )
در گذشت
سرانجام آن عبدصالح خدا پس از عمرى سرشار از توفيق و پربار از خدمات دينى و علمى و پس از طى بيمارى كوتاه مدت ، در 96 سالگى در شامگاه روز پنجشنبه 18 آذر 1372 (24 جمادى الثانى 1414 ق ) نداى حق را لبيك گفت و فقدانش قلب تمام مسلمين جهان را در هم فشرد.
مردم در سوگ آن مرجع بزرگ از صميم قلب به سوگوارى پرداختند و از سوى دولت هفت روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل اعلام گرديد و مجالس بزرگداشت مقام علمى ايشان در گوشه و كنار جهان و جاى جاى كشور اسلامى مان تا مدتها ادامه يافت . پيكر پاك آن مرجع بزرگ روز جمعه نخست در تهران با حضور صدها هزار نفر و با شركت رهبر معظم انقلاب تشييع شد و پس از پنج ساعت راهپيمايى به قم انتقال يافت و سپس در روز شنبه 20 آذر با حضور خيل عظيم و پر شكوه مردم قم تشييع و نماز به امامت حضرت آية الله آقاى حاج شيخ لطف الله صافى گلپايگانى - داماد آن مرحوم - بر ايشان خوانده شد و آنگاه در مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومه عليه السلام ، در جوار تربت استادش به خاك سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية الله خامنه اى در بخشى از پيام خويش چنين فرمودند:
اين شخصيت والاى كهنسال ، در ميان مراجع عظام تقليد، يكى از موفق ترين و سعادتمندترين ها بودند.
32 سال مرجع تقليد، حدود 70 سال مدرس حوزه علميه قم و حدود 85 سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمد عليه السلام بودند.
((اولين مدرسه علوم دينى به سبك جديد را ايشان در قم تاءسيس نمودند. اولين مؤ سسه بزرگ قرآنى را ايشان در قم بنيان نهادند. اولين فهرست بزرگ فقهى و حديثى با استفاده از دانش و اختراعات جديد بشرى را ايشان پديد آوردند. صدها مدرسه و مسجد و مؤ سسه تبليغ دين در سراسر كشور و در كشورهاى ديگر بنياد كردند هزاران شاگرد را از فقه پخته و عميق خود بهره مند ساختند بسيارى آراء و نظرات فقهى كه حاكى از روشن بينى و ذهن نوگراى ايشان بود ارائه كردند و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهيزكارانه و با طهارت و تقوايى كه مى توانست براى علما و فقها، الگويى زنده و ملموس ‍ باشد، عمرى پربركت را به نزاهت كامل گذرانيدند.
آن بزرگوار يكى از اسطوانه هاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران به شمار مى آيد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگين سالهاى تبعيد امام خمينى - قدس سره - مواردى پيش آمد كه صداى اين مرد بزرگ تنها صداى تهديد كننده اى بود كه از حوزه علميه قم بر خاست و به نهضت شور و توان بخشيد. پس از پيروزى انقلاب همواره در قضاياى عمومى كشور حضورى بارز و پشتيبانى صريح از نظام جمهورى اسلامى و از مقام منيع رهبرى و شخص شخيص امام راحل (قدس الله نفسه الزكيه ) داشت و مورد تكريم و احترام بليغ آن حضرت بود. فقدان اين بقية السلف اعاظم و اين ملجاء و مرجع مؤ منان ثلمه اى بزرگ و ضايعه اى جبران ناپذير است )).
آيه الله العظمى اراكى
متوفاى : 23/7/1373 ش .
يك قرن وارستگى
على صدرايى خويى
تولد
او در 24 جمادى الثانى 1312 ق . در اراك ديده به جهان گشود. پدرش ، حجة الاسلام حاج احمد آقا، مشهور به ميرزا آقا فراهانى از علماى مشهور آن سامان بود. مادرش نيز از نوادگان امامزاده سيد حسن واقف (979) است .(980)
تحصيل
وى پس از يادگيرى خواندن و نوشتن ، در نوجوانى وارد حوزه علميه اراك شد و در درس استاد سيد جعفر شيثى حضور يافت و مقدمات علوم اسلامى را از او فراگرفت . دروس سطح حوزه را نزد آية الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى به خوبى پشت سرگذارند. آية الله اراكى همزمان با تحصيل دوره سطح ، در درس شرح منظومه آية الله شيخ محمد باقر اراكى معروف به سلطان آبادى شركت كرد و از دانش آن حكيم فرزانه خوشه ها چيد.(981)
ايشان سالها در درس آية الله العظمى آقا نورالدين اراكى و آية الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى شركت كرد و از دانش و تقواى آن دو مراجع بزرگ تقليد شيعيان ، بهره ها برد. آية الله حائرى علاقه زيادى به او داشت . نبوغ فكرى آية الله اراكى مورد توجه استاد قرار گرفت . آية لله اراكى به سفارش استاد معمم شد. با يكى از بستگان ازدواج نمود.(982)
آشنايى با امام
آية الله اراكى پس از سالها تحصيل در حوزه علميه اراك ، به دنبال هجرت آية الله العظمى حائرى يزدى به قم ، وارد حوزه علميه قم شد و در درس ‍ ايشان شركت كرد. (983) آية الله اراكى در اين سالها با امام خمينى آشنا شد. وى علاقه خاصى به امام خمينى داشت وهماره از فعاليتهاى سياسى ايشان عليه رژيم پهلوى پشتيبانى مى نمود.
به دنبال اعلاميه كوبنده امام خمينى در سال 1314، عليه لايحه كاپيتولاسيون و قوانين غير اسلامى مصوب مجلس شوراى ملى ، آية الله اراكى نيز به پشتيبانى ايشان اعلاميه اى صادر كرد و خواستار لغو مصوبات مخالف اسلام شدند.
پس از دستگيرى و تبعيد امام خمينى ، در سال 1342، آية الله اراكى هماره از ايشان حمايت مى كرد. عكاسى هما، عكسى از امام در خيابان ارم زده بود. حضرت آقا (آية الله اراكى ) كه از فيضيه بر مى گشتند، وقتى نگاهشان به آن عكس افتاد بود فرموده بودند: قسم مى خورم كه صاحب اين عكس اگر در كربلا مى بود، در ركاب امام حسين عليه السلام به شهادت مى رسيد.
وقتى به منزل مى آمدند و ما اطلاعيه ها را برايشان مى خوانديم ، بسيار گريه مى كردند و اشك شوق و نشاط از شنيدن اين اطلاعيه ها، مى ريختند...
آية الله اراكى در پى دستگيرى و تبعيد امام به نجف ، همان سال به عراق و نجف رفت و در مدت اقامت تماما ميهمان حضرت امام بود اين در حالى بود كه آقا از سوى رژيم تحت فشار قرار گرفته بود و از سوى ديگر جواب ميهمانى افراد ديگر را رد كرده بود ايشان با افتخار ميهمانى امام را پذيرفت و بدون ترس و اضطراب چند روزى را در آنجا اقامت كرد.
اولين ملاقات امام با ايشان در كربلا بود، در ابتدا كه وارد حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام شد حضرت امام در حال خروج از حرم بود حدود پانزده سال بود كه همديگر را نديده بودند. آن دو يكديگر را آغوش گرفتند و آقاى اراكى شروع به گريه كرد و سپس اين جمله را فرمود: با آل على هر كه در افتاد ورافتاد. بعد دوباره شروع به گريه كرد... حجة الاسلام شهاب الدين اشراقى ، داماد امام مى گويد: امام به من گفتند: بغض گلويم را گرفته بود و نتوانستم پيش آقاى اراكى بايستم ...
آية الله اراكى درباره آشنايى خود با امام خمينى مى فرمايد:
((حضرت آقاى خمينى يك مدتى را در اراك بوده اند و در حوزه آنجا تحصيل مى كردند و حتى منبر مى رفته اند، من در آن مدت با ايشان آشنايى نداشتم ، اما آن وقتى كه در قم بوديم خوب آشنا شديم و يكى از هم صحبتهاى بنده بودند. گاهى اتفاق مى افتاد از منزل تا ميدان كهنه قم نزديك شاهزاده حمزه اين راه را به همراه هم طى مى كرديم و ضمن صحبتها و مباحثه ها برمى گشتيم و اين مساءله بسيار اتفاق افتاد، با هم خيلى ماءنوس ‍ بوديم .
آن اوايل كه وارد قم شدم ايشان به من اظهار كرد شما يك درس تفسير صافى براى من بگوييد تفسير صافى با اصول و فقه و اصطلاحات آن مناسبتى ندارد و لذا چون من با آن اصطلاحات ماءنوس نبودم چند شب تدريس كردم اما ديگر نرفتم ، ايشان هم اصرارى نكردند...
ايشان مرد بسيار جليلى است و شناختم او را به جلالت ؛ بسيار مرد پاكى است ، پاك ، پاكى نفس دارد، پاكى ذاتى و درونى دارد و اين بر همه خلق معلوم شده است .
ما در مدت پنجاه سال كه با اين شخص بزرگ آشنايى پيدا كرده ايم ، خبر تقوا و ديانت و سخاوت و شجاعت و شهامت و بزرگى نفس و بزرگى قلب و كثرت ديانت و جديت در علوم نقلى و عقلى و مقامات عالى و... در او نيافتيم . اين مرد قد مردانگى علم كرد و در مقابل كفر ايستادگى كرد و دست غيبى هم با او همراهى كرد، به طورى كه محيرالعقول بود و هيچ خانه اى و هيچ زاويه اى از زواياى اين مملكت باقى نماند مگر كه گفته شد. مرگ بر شاه او جان در كف دست گذاشته است و در مقابل تبليغ قرآن و دين حنيف اسلام جانبازى مى كند. جان در كف گذاشته و حاضر براى شهادت شده است . خداوند يك قوه غريبى در اين مرد خلق فرموده كه به هيچ احدى نداده . همچنين جراتى ، چنين شجاعتى و ديدى به او داده است كه به احدى نداده ، او مانند جدش على بن ابى طالب است . يك چنين كسى كمياب است . كم نظير است و نظير ندارد.)) (984)
تدريس و تاءليف
آية الله اراكى در طول بيش از 35 سال تدريس در حوزه علميه قم ، پيچيده ترين مباحث علمى را با گفتارى شيوا و بيانى رسا مطرح مى كرد. از ويژگيهاى درس ايشان پرهيز از تكرار و زياده گويى بود. كلام را گزيده و پرمعنى اداء مى كرد. اعتمادشان بر اين بود كه طالب علم بايد قبل از حضور در درس ، مطالعه نمايد.
آية الله اراكى پس از وفات آية الله سيد محمد تقى خوانسارى (متوفاى 1371) به درخواست شمارى از شاگردان او، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت . بسيار از استادان برجسته حوزه علميه قم و مسؤ ولان نظام جمهورى اسلامى سالها از محضر ايشان كسب فيض نمودند.
مرجع بزرگ تقليد شيعيان در طول عمر پربركت خويش ، كتابهايى نيز در علم فقه و اصول نوشت . آثارش عبارتند از:
1. تقريرات درس آية الله شيخ محمد سلطان العلما
2. تقريرات درس فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
3. تقريرات درس اصول فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
4. حاشيه بر ((دررالاصول )) نوشته آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
5. تقريرات درس فقه آية الله سيد محمد تقى خوانسارى
6. حاشيه بر ((عروة الوثقى ))
7. شرح ((عروة الوثقى ))
8. توضيح المسائل
9. مناسك حج
10. رساله استفتائات
11. مقدمه بر كتاب ((القرآن و العقل )) نوشته آية الله سيد نور الدين اراكى
12. النكاح و الطلاق

next page

fehrest page

back page