next page

fehrest page

back page

قيام امام خمينى عليه احياى كاپيتولاسيون ، و تبعيد به تركيه :
شاه به تصور اينكه كشتارها و بازداشتها و محاكمه ها، نيروى مقاومت عمده را از سر راه برداشته است ، تحت فشار آمريكا در انجام اصلاحات ديكته شده كاخ سفيد مصمم بود. احياى رژيم كاپيتولاسيون (مصونيت سياسى و كنسولى اتباع آمريكايى در ايران ) در دستور كار قرار گرفت . تصويب لايحه كاپيتولاسيون بوسيله مجلسين فرمايشى سينا و شورا تير خلاصى بر استقلال نيم بند ايران بود. سركوبى شديد مبارزين و حبس و تبعيد آنان و حكومت پليسى شاه نفس را در سينه ها حبس كرده و كسى ياراى مخالفت نداشت . در اين ماجرا نيز امام خمينى به قيامى دوباره برخاست . روز چهارم آبان كه روز تولد شاه بود، به عنوان روز افشاگرى از سوى امام خمينى انتخاب و خبر آن بوسيله نامه و ارسال پيكهايى از سوى آن حضرت به علماى شهرهاى مختلف ، منتشر گرديد. شاه براى تهديد امام خمينى و باز داشتن ايشان از تصميم به ايراد سخنرانى در اين روز، نماينده اى به قم اعزام نمود. حضرت امام نماينده شاه را نپذيرفت پيغام شاه به آية الله حاج آقا مصطفى (فرزند ارشد امام ) ابلاغ گرديد.
امام خمينى بى اعتنا به تهديدها، در روز موعود يكى از ماندگارترين سخنرانيهاى خويش را در جمع كثيرى از روحانيون و مردم قم و ديگر شهرها ايراد كرد. اين نطق تاريخى در حقيقت محاكمه دخالتهاى غير قانونى هيئت حاكمه آمريكا در كشور اسلامى ايران و افشاى خيانتهاى شاه بود.
افشاگرى امام عليه تصويب لايحه كاپيتولاسيون ايران را در آبان سال 43 در آستانه قيامى دوباره قرار داد. اما رژيم شاه به بهره گيرى از تجربه سركوبى قيام 15 خرداد سال قبل به سرعت دست بكار شد از سوى ديگر در اين زمان جمع زيادى از عناصر برجسته مذهبى و سياسى مدافع قيام امام ، در زندان و يا تبعيدگاه بودند. برخى از مراجع تقليد و علماى بزرگ نيز كه در ابتدا قيام 15 خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند پاى خود را از صحنه مبارزه بيرون كشيدند كه اين وضعيت تا سال پيروزى انقلاب (1357) نيز ادامه داشت .
خطر اصلى براى رژيم شاه وجود امام خمينى بود كه به هيچ ترفندى نتوانسته بودند وى را به سكوت وادار كنند. تجربه گذشته نشان داده بود كه بازداشت او در داخل كشور دشواريهاى رژيم را صد چندان مى كند. قصد سوء نسبت به جان وى نيز به منزله ايجاد زمينه شورشى غير قابل كنترل در سراسر كشور ارزيابى مى شد. سرانجام تصميم به تبعيد ايشان به خارج كشور گرفته شد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مسلح اعزامى از تهران ، منزل امام خمينى در قم را محاصره كردند. حضرت امام بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هواپيماى نظامى تحت الحفظ ماءمورين امنيتى و نظامى به آنكارا پرواز كرد. عصر آن روز ساواك خبر تبعيد امام را به اتهام اقدام عليه امنيت كشور! در روزنامه ها منتشر ساخت . موجى از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران ، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بين المللى و مراجع تقليد جلوه گر شد.
آية الله حاج آقا مصطفى خمينى نيز در روز تبعيد امام بازداشت و زندانى شد و پس از چندى در 13 ديماه 1343 به تركيه نزد پدر تبعيد گرديد دوران تبعيد امام در تركيه بسيار سخت و شكننده بود. حضرت امام حتى از پوشيدن لباس روحانيت در آنجا ممنوع شده بود. اما هيچيك از فشارهاى روانى و جسمى نتوانست آن حضرت را وادار به سازش كند. محل اقامت ، اوليه امام ، هتل بولوار پالاس آنكارا بود. فرداى آن روز براى مخفى نگاه داشتن محل اقامت ، امام را به محلى واقع در خيابان آتاتورك منتقل كردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) براى منزوى تر ساختن ايشان و قطع هر گونه ارتباطى ، محل تبعيد را به شهر بورسا واقع در 46 كيلومترى غرب آنكارا نقل مكان دادند. در اين مدت امكان هر گونه اقدام سياسى از امام خمينى سلب شده و ايشان تحت مراقبت مستقيم ماءمورين اعزامى ايران و نيروهاى امنيتى دولت تركيه قرار داشت .
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هم شكست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكاپسند زد.
رژيم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزير شد با اعزام نمايندگانى از سوى آنان براى كسب خبر از حال امام و اطمينان از سلامت وى موافقت نمايد. اقامت اجبارى در تركيه فرصت مغتنم براى اما بود تا تدوين كتاب بزرگ ((تحريرالوسيله )) را آغاز كند. در اين كتاب كه حاوى فتاواى فقهى امام خمينى است ، براى نخستين بار در آنروزها، احكام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهى از منكر و مسائل روز بعنوان تكاليف شرعى فراموش شده مطرح گرديد است .
تبعيد امام خمينى از تركيه به عراق :
روز 13 مهر ماه 1344 حضرت امام به همراه فرزندشان آية الله حاج مصطفى از تركيه به تبعيدگاه دوم ، كشور عراق اعزام شدند علل و انگيزه ها از تغيير محل تبعيد امام عمدتا عبارت بودند از: فشارهاى مداوم جامعه مذهبى و حوزه هاى علميه داخل و خارج و تلاشها و تظاهرات دانشجويان مسلمان خارج كشور براى آزادى امام ، تلاش رژيم شاه براى عادى جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خويش به منظور جلب حمايت بيشتر آمريكا، مشكلات امنيتى و روانى دولت تركيه و افزايش فشارهاى داخلى جامعه مذهبى تركيه و از همه مهم تر تصور رژيم شاه از اينكه فضاى ساكت و سياست ستيز آن ايام در حوزه نجف و وضعيت رژيم حاكم بربغداد خود مانعى بزرگ براى محدود نمودن فعاليتهاى امام خمينى خواهد بود.
استقبال پر شور طلاب و مردم از ايشان در شهرهاى مذكور، خود بيانگر آن بود كه بر خلاف تصور رژيم شاه پيام نهضت 15 خرداد در عراق و نجف نيز هوادارانى يافته است .
دوران اقامت طولانى و 13 ساله امام خمينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيم در حد ايران و تركيه وجود نداشت امام مخالفتها و كارشكنيها آنچنان گسترده و آزار دهنده بود كه امام با همه صبر و بردبارى معروفش بارها از سختى شرايط مبارزه در اين سالها به تلخى تمام ياد كرده است . ولى هيچيك از اين مصائب و دشواريها نتوانست او را از مسيرى كه آگاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خويش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره ) نجف آغاز كرد، كه تا زمان هجرت از عراق به پاريس ادامه داشت .
امام خمينى در تمام دوران پس از تبعيد، عليرغم دشواريهاى پديد آمده ، هيچگاه دست از مبارزه نكشيد، و با سخنرانيها و پيامهاى خويش اميد به پيروزى را در دلها زنده نگاه مى داشت .
امام خمينى در پيامى (17 خرداد 1346) به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل فتواى انقلابى خويش را مبنى بر حرمت هر گونه رابطه تجارى و سياسى دولتهاى اسلامى با اسرائيل ، و حرمت مصرف كالاهاى اسرائيلى در جوامع اسلامى را صادر كرد.
در همين زمان (خرداد 1346) بود كه قصد رژيم داير بر تبعيد امام از نجف به هندوستان با افشاگرى و تلاش و مخالفت گروههاى سياسى مبارز خارج و داخل كشور عقيم ماند.
با روى كار آمدن حزب بعث (26 تيرماه 1347) در عراق و دشمنى اين حزب با حركتهاى اسلامى ، دشواريهاى بيشترى فرا روى نهضت امام خمينى پديد آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نكشيد.
امام خمينى در گفتگويى با نماينده سازمان الفتح فلسطين در 19 مهر 1347 ديدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوه اختصاص بخشى از وجوه شرعى زكات به مجاهدات فلسطينى فتوا داد.
30 مرداد 1348 قسمتى از مسجدالاقصى بوسيله صهيونيستهاى افراطى به آتش كشيده شد. شاه كه تحت فشار افكار عمومى قرار داشت با پيشنهاد قبول هزينه تعمير مسجد به كمك اسرائيل شتافت ، تا از استمرار خشم مسلمانان كاسته شود. امام خمينى در پيامى ، فريبكارى شاه را افشاء كرد.
چهار سال تدريس ، تلاش و روشنگرى امام خمينى توانسته بود تا حدودى فضاى حوزه نجف را دگرگون سازد. در سال 1348 علاوه بر مبارزين بى شمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق ، لبنان و ديگر بلاد اسلامى بودند كه نهضت امام خمينى را الگوى خويش مى دانستند. حضرت امام سلسله درسهاى خويش را درباره حكومت اسلامى يا ولايت فقيه در بهمن 1348 آغاز كرد. انتشار مجموعه اين درسها در قالب كتابى تحت عنوان ((ولايت فقيه )) يا ((حكومت اسلامى )) در ايران و عراق و لبنان و در موسم حج شور تازه اى به مبارزه مى داد.
امام خمينى و استمرار مبارزه (1350 - 1356):
همزمان با افزايش توليد و بهاى نفت از سال 1350 به بعد، شاه احساس ‍ قدرت بيشترى مى كرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفين شدت يافت و رژيم ايران در مسابقه اى جنون آميز خريد تجهيزات نظامى و كالاهاى مصرفى آمريكا و ايجاد پايگاههاى نظامى متعدد براى آمريكائيان در كشور و افزايش روابط تجارى و نظامى با اسرائيل را سرعت بخشيد. جشنهاى دو هزار و پانصدمين سال سلطنت شاهان ايران با حضور سران بسيارى از ممالك جهان با هزينه هاى گزاف بر ملت ايران تحميل شد. اين جشنها نمايشى براى نشان دادن قدرت و ثبات رژيم شاه بود.
اواخر اسفند 1353، شاه با تشكيل حزب دربارى ((رستاخيز)) و ايجاد سيستم تك حزبى ، خودكامگى را به حد اعلى رساند و طى يك نطق تلويزيونى اعلام كرد كه تمام ملت ايران بايد عضو اين حزب شوند و كسانى كه مخالفند بايست گذرنامه خود را گرفته و از كشور خارج شوند. امام خمينى بلافاصله طى فتوايى اعلام كرد:((نظر به مخالفت اين حرب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ايران ، شركت در آن بر عموم ملت حرام و كمك به ظلم و استيصال مسلمين و مخالفت با آن از روشن ترين موارد نهى از منكر است )). فتواى امام خمينى و برخى ديگر از علماى اسلام كار ياز و مؤ ثر افتاد. رژيم شاه عليرغم تبليغات گسترده پس از چند سال رسما شكست رستاخيز را اعلام آنرا منحل كرد.
سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسه فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابى بود. فريادهاى درود بر خمينى و مرگ بر سلسله پهلوى به مدت دو روز ادامه داشت . اين حركت انقلابى بر شاه و ساواك بسيار گران مى آمد. ماءموران پليس مدرسه را محاصره و در جريان يك يورش بيرحمانه و ضرب و شتم طلاب ، كليه معترض را دستگير و به زندان افكندند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهبى ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمى كشور را از مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغيير داد. امام خمينى در واكنش سخت ، فتوا به حرمت استفاده از تاريخ بى پايه شاهنشاهى داد. تحريم استفاده از اين مبداء موهوم تاريخ همانند تحريم حزب رستاخيز از سوى مردم افتضاحى براى رژيم شاه شده و رژيم در سال 1357 ناگزير از عقب نشينى و لغو تاريخ شاهنشاهى شد.
دمكراتها در سال 1355 به كاخ سفيد راه يافتند. كمكهاى مالى گسترده شاه به جمهوريخواهان در جريان انتخابات رياست جمهورى آمريكا نتيجه اى نبخشيد بود. جيمى كارتر با شعار حقوق بشر و محدوديت در صدور اسلحه به خارج كشور، پيروز شده بود. اين شعارها به منظور جلوگيرى از رشد احساسات ضد آمريكايى در كشورهايى نظير ايران مطرح شده بود. متعاقب سياستهاى حزب دمكرات آمريكا، شاه در ايران سياست ((فضاى باز سياسى )) را اعلام و دست به تغييرات ظاهرى و جابجائى مهره ها زد. خط مشى هاى آمريكا در مورد ايران كه بوسيله وزارتخانه آمريكا و سازمان سيا ترسيم و به سفارت اين كشور در تهران ارسال مى شد.
اوج گيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قيام مردم :
امام خمينى كه تحولات جارى جهان و ايران را زير نظر داشت از فرصت به دست آمده نهايت بهره بردارى را كرد.
شهادت آيه الله حاج سيد مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسم پرشكوهى كه در ايران برگزار شد نقطه آغازى بر خيزش دوباره حوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بود. امام خمينى در همان زمان به گونه اى شگفت اين واقعه را از الطاف خفيه الهى ناميده بود. رژيم شاه با درج مقاله اى توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت .
اعتراض به اين مقاله ، به قيام 19 دى ماه قم در سال 56 منجر شد كه طى آن جمعى از طلاب انقلابى به خاك و خون كشيده شدند.
برگزارى مراسم سوم ، هفتم و چهلم هاى پياپى در بزرگداشت خاطره شهيدان در تبريز، يزد، جهرم و شيراز، اصفهان و تهران قيامهايى مكرر پديد آورد.
جايگزينى يك تكنوكرات غربزده به نام جمشيد آموزگار به جاى هويدا، نخست وزير 13 ساله شاه ، كمكى به حل بحران رژيم نكرد. جعفر شريف امامى با شعار ((دولت آشتى ملى )) روى كار آمد. فريبكاريهاى وى و مذاكرات او با آقاى شريعتمدارى در قم نيز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او كشتار بيرحمانه مردم بوسيله نيروهاى نظامى در ميدان شهدا (ژاله ) تهران در روز 17 شهريور اتفاق افتاد. رسما حكومت نظامى در تهران و 11 شهر بزرگ ايران براى مدتى نامحدود برقرار شد.
از روشهاى موفق امام خمينى در پيشبرد مبارزه عليه رژيم شاه دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصابهاى سراسرى در ماههاى پايانى رژيم شاه به اركان رژيم و وزارتخانه و ادارات و مراكز نظامى كشيده شد و ضربه نهايى را اعتصاب كاركنان شركت نفت و بانكهاى و مراكز حساس دولتى وارد ساخت .
هجرت امام خمينى از عراق به پاريس :
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بوسيله قواى بعثى محاصره گرديد. رئيس سازمان امنيت عراق در ديدار با امام خمينى گفته بود كه شرط ادامه اقامت ايشان در عراق دست كشيدن از مبارزه و عدم دخالت در سياست است و امام نيز با قاطعيت پاسخ داده بود كه به خاطر مسئوليتى كه در مقابل امت اسلام احساس مى كند حاضر به سكوت و هيچگونه مصالحه اى نيست .
روز 12 مهر، امام خمينى نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت . دولت كويت با اشاره رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيرى كرد. قبلا صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان (حجة الاسلام حاج سيد احمد خمينى ) تصميم به هجرت به پاريس گرفت . در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند. دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتو (حومه پاريس ) مستقر شد ماءمورين كاخ اليزه نظر رئيس جمهور فرانسه را مبنى بر اجتناب از هر گونه فعاليت سياسى به امام ابلاغ كردند. ايشان نيز در واكنشى تند تصريح كرده بود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شود تا از اين فرودگاه به آن فرودگاه و از اين كشور به آن كشور برود باز دست از هدفهايش ‍ نخواهد كشيد.
در مدت اقامه 4 ماهه امام در پاريس ، نوفل لوشاتو مهم ترين مركز خبرى جهان بود و مصاحبه هاى متعدد و ديدارهاى مختلف امام ديدگاههاى ايشان را در زمينه حكومت اسلام و هدفهاى آتى نهضت براى جهانيان بازگو مى كرد. به اين ترتيب جمع بيشترى از مردم جهان با انديشه و قيام ايشان آشنا شدند و از همين جا بود كه بحرانى ترين دوران نهضت را در ايران رهبرى كرد.
دولت شريف امامى دو ماه بيشتر دوام نياورد. شاه رياست كابينه را به دولت نظامى (ازهارى ) سپرد. كشتارها رو به فزونى نهاد اما تاءثير در قيام مردم نداشت . شاه در نهايت استيصال از سفير آمريكا و انگليس درخواست راه حل مى كرد اما هيچيك از طرحهاى قبلى آنان نتيجه اى در بر نداشت . راهپيمائيهاى گسترده و ميليونى در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و ديگر شهرها برگزار شد كه به رفراندوم غير رسمى مردم عليه سلطنت شاه شهرت يافت . شاهپور بختيار، يكى از سران جبهه ملى ، آخرين مهره آمريكا بود كه براى تصدى پست نخست وزيرى به شاه پيشنهاد شد. پيامهاى امام خمينى مبنى بر وجوب ادامه مبارزه ، طرحهاى رژيم را نقش بر آب ساخت . امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تشكيل داد. شاه نيز پس از تشكيل شوراى سلطنت و اخذ راءى اعتماد براى كابينه بختيار در روز 26 ديماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشن و پايكوبى پرداختند.
بازگشت امام خمينى به ايران پس از 14 سال تبعيد:
اوايل بهمن 57 خبر تصميم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت . مردم 14 سال انتظار كشيده بودند. اما در عين حال مردم و دوستان امام نگران جان ايشان بودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. امام خمينى تصميم خويش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بود مى خواهد در اين روزهاى سرنوشت ساز و خطير در كنار مردمش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فرودگاههاى كشور را به روى پروازهاى خارجى بست . جمعيتى انبوه از سراسر كشور به سوى تهران سرازير شدند و در تظاهرات ميليونها تن از مردم تهران شركت كرده و خواستار باز شدن فرودگاهها بودند. جمعى از روحانيون و شخصيتهاى سياسى در مسجد دانشگاه تهران تا باز شدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختيار پس ‍ از چند روز تاب مقاومت نياورد و ناگزير از پذيرفتن خواست ملت شد.
سرانجام امام خمين بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دورى از وطن وارد كشور شد. استقبال بى سابقه مردم ايران چنان عظيم و غير قابل انكار بود كه خبرگزاريهاى غربى نيز ناگزير از اعتراف شده و مستقبلين را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند. سيل جمعيت از فرودگاه به سوى بهشت زهرا، مزار شهيدان انقلاب سلامى روانه شد تا سخنان تاريخى امام را بشنوند. در همين نطق بود كه امام خمينى با صداى بلند فرمود: ((من به پشتيبانى اين ملت دولت تعيين مى كنم .)) شاپور بختيار ابتدا اين سخن را شوخى گرفته بود اما چند روز بيشتر نگذشت كه در 16 بهمن 57 امام خمينى رئيس ‍ دولت موقت انقلاب را تعيين نمود.
روز 19 بهمن 1357 پرسنل هوايى در محل اقامت امام خمينى (مدرسه علوى تهران ) با ايشان بيعت كردند. ارتش شاه در آستانه سقوط كامل قرار گرفته بود، پيش از اين بسيار از سربازان و درجه داران مؤ من ارتش با فتواى امام خمينى پادگانها را ترك گفته و به صفوف ملت پيوسته بودند.
روز 20 بهمن همافران در مهم ترين پايگاه هوايى تهران دست به قيام زدند. گارد شاهنشاهى براى سركوب آنان گسيل شد. مردم به حمايت از نيروهاى انقلابى وارد صحنه شدند. روز 21 بهمن پايگاهها پليس و مراكز دولتى يكى پس از ديگر به دست مردم سقوط كردند. فرماندار نظامى تهران طى اطلاعيه اى ساعات منع عبور و مرور را به ساعت 4 بعد از ظهر افزايش داد. همزمان با آن بختيار جلسه اضطرارى شوراى امنيت را تشكيل داد و فرمان اجراى كودتاى طراحى شده از سوى هايزر را صادر كرد. از سوى ديگر امام خمينى طى پيامى از مردم تهران خواست تا براى جلوگيرى از توطئه در شرف وقوع ، به خيابانها بريزند و حكومت نظامى را عملا لغو كنند. سيل جمعيت زن و مرد و كودك و بزرگ به خيابانها ريخته و مشغول سنگربندى شدند. اولين تانكها و تيپهاى زرهى كودتاچيان به محض حركت از پايگاههايشان بوسيله مردم از كار افتادند. كودتا در همان آغاز با شكست مواجه شد. بدين ترتيب آخرين مقاومتهاى رژيم شاه در هم شكسته شد و صبحدم 22 بهمن ، خورشيد پيروزى نهضت امام خمينى و انقلاب اسلامى و پايانى بر دوران دير پاى سلطنت شاهان ستمگر در ايران طلوع كرد.
مردم در سال 58 در يكى از آزادترين انتخابات تاريخ ايران راءى به استقرار نظام جمهورى اسلامى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدوين و تصويب قانون اساسى و انتخاب نمايندگان مجلس شوراى اسلامى برگزار گرديد. امام خمينى براى استقرار اركان نظام اسلام و تبيين هدف ها و اولويتهاى حكومت اسلامى و تشويق مردم به حضور در صحنه ها همه روزه در محل اقامت خود و در مدرسه فيضيه قم در ديدار به هزاران تن از مشتاقان خويش سخنرانى مى كرد. او پس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهم اسفند 1357 از تهران به قم آمده بود و تا زمان ابتلاء به بيمارى قلبى (2 بهمن 1358) در اين شهر بود. حضرت امام پس از 39 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران ، موقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ، ساكن شد. سپس در تاريخ 27/2/1359 بنا به تمايل خود به منزلى محقر در محله جماران نقل مكان كرد و تا زمان رحلت در همين منزل ماند.
انقلاب دوم ، تسخير لانه جاسوسى آمريكا:
برگزارى موفقيت آميز انتخابات و مشاركت گسترده مردم ، اميدهاى آمريكا را در سرنگونى قريب الوقوع نظام اسلامى كه خبر آن مرتبا در رسانه هاى گروهى غرب و بيانيه هاى ضد انقلاب داخلى منعكس مى شد، بر باد داد.
روز 13 آبان گروهى از نيروهاى مسلمان دانشگاهى با نام ((دانشجويان مسلمان پيرو خط امام )) سفارت آمريكا در تهران را اشغال كرده و پس از شكستن مقاومت تفنگداران آمريكايى نگهبان سفارت جاسوسان آمريكايى را بازداشت كردند.سندهاى بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسيها و دخالتهاى بى شمار آمريكا در ايران و كشورهاى مختلف جهان برمى داشت و اسامى بسيارى از عوامل و رابطها و جاسوسهاى آمريكا و انواع شيوه هاى جاسوسى و تحركات سياسى اين كشور را در مناطق مختلف جهان افشا مى كرد.
امام خمينى از حركت انقلابى دانشجويان حمايت كرد و آنرا انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ناميد. طرح عمليات آزاد كردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و معجزه آسا در صحراى طبس ايران ، با شكست مواجه شد.
مرگ شاه در تاريخ 5 مرداد 1359 در مصر عملا يكى از شرايط ايران را كه استرداد او به عنوان جنايتكار اصلى در كشتارهاى مردم بود، منتفى ساخت . سرانجام پس از 444 روز با وساطت الجزاير و بنا به راءى نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و بر طبق توافقنامه الجزيره بين ايران و آمريكا جاسوسان آزاد شدند. آمريكا متعهد به عدم دخالت در امور داخلى ايران و باز پس دادن اموال و دارائيهاى بلوكه شده ايران شد. كه هيچگاه بدان عمل نكرد.
در انتخابات اولين دوره رياست جمهورى ايران (5/11/1358) و در حالى كه امام خمينى در بيمارستان قلب تهران بسترى بود. ابوالحسن بنى صدر از رقباى خود پيش گرفت . او مغرور از آراء بدست آمده ، از آغاز بنا را بر اختلاف با جناح خط امام و مخالفت با روحانيت گذاشت . او نيز همچون دولت موقت معتقد به سازش و زد و بندها سياسى با كشورهاى قدرتمند بود.
سرانجام امام خمينى طى حكمى كوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلس شوراى اسلامى راءى به بى كفايتى وى داد. با سقوط بنى صدر اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق (منافقين )، كه بعد از پيروزى انقلاب از ضعف دولت موقت و حمايتهاى بنى صدر كمال استفاده را برده و تشكيلات خود را گسترش داده بودند در 30 خرداد 1360 دست به اغتشاشى خونين زدند.
آية الله خامنه اى روز 6 تيرماه 1360 بر اثر انفجار بمبى كه منافقين در مسجد اباذر تهران كارگذاشته بودند به هنگام سخنرانى مجروح گرديد. فرداى آن روز فاجعه عظيم 7 تير به وقوع پيوست . 72 تن از كارآمدترين عناصر نظام اسلام و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيس ديوانعالى كشور (دكتربهشتى )، چند تن از وزراء تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و جمعى از مسئولين قوه قضائيه حضور داشتند، در مقر حزب جمهورى اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقين كارگذاشته بود، شهيد شدند. دو ماه بعد در روز 8 شهريور 1360 آقاى محمد على رجايى چهره محبوب مردم ايران كه بعد از عزل بنى صدر از سوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همراه حجة الاسلام دكتر محمد جواد باهنر (نخست وزير) در محل كار خويش به شهادت رسيدند. تصميم سريع قاطع حضرت امام در انتخاب و نصب بلافاصله افراد به جاى شهيدانى كه در اين حوادث از مديريت نظام گرفته مى شدند، در سامان دادن به امور و ماءيوس كردن دشمن نقشى بس مؤ ثر داشت و موجب حيرت محافل خبرى و سياسى جهان بود.
پس از فاجعه هفتم تير سال 1360 و شهادت دهها تن از ياران امام و مسئولين نظام جمهورى اسلامى ، سركردگان گروهك منافقين به همراه رئيس جمهور معزول با لباس و آرايش زنانه و بوسيله عوامل نفوذى در فرودگاه تهران به پاريس گريختند.
منافقين علاوه بر شهادت 72 نفر از محبوبترين شخصيتهاى نظام اسلامى در انفجار مقر حزب جمهورى اسلامى و شهادت رئيس جمهور و نخست وزير ايران چهره هاى برجسته ديگرى نيز بوسيله اقدامات تروريستى منافقين از مردم ايران گرفته شدند.
جنگ تحميلى و دفاع 8 ساله امام و ملت ايران :
شكست طرحهاى براندازى نظام جمهورى اسلامى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسى كه از سوى آمريكا در جهان پيگيرى مى شد و شكست اين كشور در عمليات صحراى طبس پس از اشغال لانه جاسوسى آمريكا، و ناكامى در تجزيه كردستان ، هيئت حاكمه اين كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سوق مى داد.
ارتش عراق در روز 31 شهريور 1359 تجاوز گسترده نظام خويش را آغاز كرد. همزمان هواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و مناطق ديگر را (در ساعت 2 بعد از ظهر آن روز) بمباران كردند. ماشين جنگى صدام به سرعت كيلومترها در خاك ايران پيشروى كرد و مناطقى وسيع از پنج استان ايران را اشغال كرد. مقاومتهاى جانانه مرزنشينان در مراحل اوليه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگى قبلى و نداشتن تجهيزات و نيروى نظامى با قساوت بعثيها در هم شكسته شد. شهرها و روستاهاى موجود در مناطق اشغالى به سرعت تخريب و به تلى از خاك بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و كاشانه خود آواره گرديدند.
در 29/4/1367 با قبول قطعنامه 598 شوراى امنيت جنگ تحميلى 8 ساله به پايان رسيد. آغازگران جنگ به هيچيك از هدفهاى خويش ‍ نرسيدند، نظام جمهورى اسلامى نه تنها سرنگون نشد بلكه در پرتو وحدت ملى مردم مسلمان ايران ، تكليف كليه عوامل ستون پنجم را در داخل كشور يكسره كرد و اقتدار خويش را در حاكميت بر تمام پهنه هاى داخلى تثبيت كرد. در پهنه بين المللى نيز به عنوان يك قدرت با ثبات و غير قابل شكست حضور خود را به اثبات رسانيد و حقانيت خود را عليرغم 8 سال تبليغات مداوم خصمانه غربيها ثابت كرد و پيام خويش را ابلاغ نمود.
پس از برقرار صلح نسبى ، امام خمينى در تاريخ 11/7/67 طى پيامى در 9 بند سياستها و خط مشى بازسازى كشور را براى مسئولين جمهورى اسلامى ترسيم نمود. پس از ده سال تجربه نظام جمهورى اسلامى ايران ، امام خمينى در تاريخ 4/2/1368 به منظور اصلاح و تكميل اركان تشكيلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئيس جمهورى (حضرت آية الله خامنه اى ) هيئتى از صاحب نظران و كارشناسان را مسئول بررسى و تدوين اصلاحات لازم در قانون اساسى بر اساس 8 محور تعيين شده در همين نامه نمود. مواد اصلاح شده قانون اساسى در تاريخ 12 آذر 1368 (بعد از رحلت امام ) به رفراندوم عمومى گذاشتن و با اكثريت مطلق آراء به تاءييد ملت ايران رسيد.
دفاع از پيامبر اسلام و ارزشهاى دينى
آخرين روياوريى امام خمينى با غرب :
جنگ عراق و ايران كه پايان يافت رهبران سياسى غرب تهاجم تازه اى عليه اسلام انقلابى آغاز كردند.
ماجراى تدوين و انتشار وسيع كتاب مبتذل ((آيات شيطانى )) نوشته سلمان رشدى و حمايت رسمى دولتهاى غربى از آن سرآغازى بر فصل تهاجم فرهنگى بود.
امام خمينى در تاريخ 25/11/1367 در ضمن چند سطر كوتاه به صدور حكم ارتداد و اعدام سلمان رشدى و ناشرين مطلع از محتواى كفرآميزى اين كتاب ، انقلابى ديگر بر پا كرد. پيامدهاى اين واقعه موجوديت جامعه اسلامى را به عنوان يك امت واحده جلوه گر ساخت . صدور اين حكم تصور اشتباه غربيها را در اينكه ايران با پذيرش قطعنامه از هدفهاى انقلابى اسلامى خود دست كشيده است ، در هم ريخت .
سالهاى آخر عمر امام خمينى و حوادث ناگوار:
چند حادثه در اين سالها اتفاق افتاد كه اثر آن بر روح و خاطره امام سنگينى مى كرد. يكى از اين حوادث ، شهادت مظلومانه حجاج بيت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسم حج سال 1366 بود.
در روز ششم ذيحجه سال 1407 هجرى قمرى هنگامى كه بيش از 150 هزار زائر در خيابانهاى مكه براى شركت در مراسم برائت از مشركين حركت كردند. ماءمورين دولت سعودى با انواع سلاحهاى سرد و گرم به سركوبى تظاهر كنندگان پرداختند. در اين واقعه حدود 400 نفر از حجاج ايرانى ، لبنانى ، فلسطينى ، پاكستانى ، عراقى و ديگر كشورها به شهادت رسيده و حدود 5000 نفر مجروح و عده اى بى گناه دستگير شدند. حرمت حرم امن الهى در روز جمعه در ايام مبارك حج ، در ماه حرام شكسته شده بود. آثار خشم امام خمينى از اين جسارت و اندوه عميق ايشان از اينكه مصالح امت اسلامى و شرايط جهان اسلام مانع از اقدام عمومى مى شد، تا روزهاى آخر عمر امام در كلام و پيامش آشكار بود.
در پهنه مسائل داخلى شرايطى كه منجر به بركنارى قائم مقام رهبرى از سوى امام خمينى (در تاريخ 8/1/68) گرديد از جمله حوادث ناگوار ديگر بود.
امام خمينى در پيامهاى اخير خويش با وضوح بيشتر بر اين حقيقت پافشارى داشت كه تنها راه نجات بشريت از بن بستهاى كنونى بازگشت به عصر دين و دين باورى است و يگانه راه رهايى ممالك اسلامى از وضعيت اسفبار كنونى بازگشت آنان به اسلام ناب و هويت مستقل اسلامى خويش ‍ است .
امام خمينى در زندگى ، سخت معتقد به برنامه ريزى و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصى از شبانه روز را به عبادت و ذكر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه مى پرداخت . قدم زدن و در همان حال ذكر خدا گفتن و انديشيدن جزئى از برنامه روزانه اش بود. او در حالى كه عمرش به 90 نزديك شده بود هنوز يكى از پركارترين رهبران سياسى جهان بود كه نشاط خدمت در راه تعالى جامعه اسلامى و حل مشكلات آن را هيچگاه ، حتى در سهمگين ترين حوادث از دست نمى داد. علاوه بر مطالعه روزانه اهم اخبار و گزارشات مطبوعات رسمى كشور و مطالعه دهها بولتن خبرى و گوش دادن به اخبار راديو و تلويزيون داخلى ، او در چندين نوبت در شبانه روز تحليلهاى و خبرهاى راديوهاى بيگانه فارسى زبان را گوش مى داد تا شخصا در جريان روند تبليغات دشمنان انقلاب قرار گيرد و راههاى مقابله با آنرا انديشه كند. فعاليتها متراكم روزانه و تشكيل جلسات با مسئولين نظام اسلامى موجب نمى شد تا ارتباط با قشرهاى مردم عادى را بعنوان اصلى ترين سرمايه هاى نهضت اسلامى ناديده بگيرد. او هيچ تصميمى را كه مربوط به سرنوشت جامعه اش باشد نمى گرفت مگر آنكه صادقانه با مردم در ميان مى گذاشت . مردم را محروم ترين كسان براى دانستن حقايق مى ديد.
چهره اى مصمم و مهربان داشت ، نگاهش پرجاذبه و سرشار از معنويت بود. جمعيت كه در حضورش مى نشست بى اختيار غرق در جاذبه معنويش ‍ مى شد، بسيارى از حاضران ناخودآگاه اشك شوق مى ريختند. مردم ايران حق داشتند كه سالها از صميم قلب در شعارهاى دعاى گونه شان از خدا بخواهند كه عمر آنان را با افزايش لحظه اى بر عمر امام معاوضه كند. اگر دنياى بيگانه از معنويت باور نداشت اما آنان كه با امام بزرگ شده بودند قدر لحظه هاى عمر آن عزيز را در عمل مى شناختند. زندگى اش وقف خدا و خدمت به خلق او بود.
ساعت 20/22 بعد از ظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود. قلبى از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا و معنويت احياء كرده بود. به وسيله دوربين مخفى اى كه توسط دوستان امام در بيمارستان نصب شده بود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است .
در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى در سن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالى كه چندين سرم به دستهاى مباركش وصل بود نافله شب مى خواند و قرآن تلاوت مى كرد. در ساعات آخر، طماءنينه و آرامشى ملكوتى داشت و مرتبا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را زمزمه مى كرد و با چنين حالى بود كه روحش به ملكوت اعلى پرواز كرد. هجرتش داغى التيام ناپذير بر قلبها نهاد.
روز چهاردهم خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبرى تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى توسط حضرت آية الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طول كشيد، بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشين امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آية الله خامنه اى (رئيس جمهورى وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى سلام الله عليه و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام در همه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود، به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد.
انبوهى جمعيت و شكوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمينى به كشور در 12 بهمن 1357 و تكرار گسترده تر اين حماسه در مراسم تشييع پيكر امام ، از شگفتى هاى تاريخ است . رحلت امام خمينى نير همچون حياتش منشاء بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كه او حقيقت بود و حقيقت هميشه زنده است و فناناپذير.
او جلوه هاى از جلوه هاى ((كوثر)) بود و كوثر ولايت هميشه در زمين و زمانه هاى جارى است .
آثار و تاءليفات امام خمينى :
دههاى كتاب و اثر گرانبها از اما خمينى در مباحث اخلاقى ، عرفانى ، فقهى ، اصولى ، فلسفى ، اساسى و اجتماعى بر جاى مانده كه بسيارى از آنها تا كنون منتشر نشده است . متاءسفانه تعدادى از رساله هاى و تاءليفات نفيس امام در جريان جابجايى از منازل استيجارى و در جريان چندين مرحله يورش ‍ ماءمورين ساواك شاه به منزل و كتابخانه ايشان مفقود گرديده است .
در اينجا فهرست اسامى آثار و تاءليفات امام خمينى را بر حسب سير تاريخ نگارش مرور مى كنيم .
1. شرح دعاى سحر
2. شرح حديث راءس الجالوت
3. حاشيه امام بر شرح حديث راءس الجالوت
4. حاشيه بر شرح فوائدالرضويه
5. شرح حديث جند عقل و جهل
6. مصباح الهدايه الى الخلافة و الولاية
7. حاشيه بر شرح فصوص الحكم
8. حاشيه بر مصباح الانس
9. شرح چهل حديث
10. سرالصلوة (صلاة العارفين و معراج السالكين )
11. آداب نماز (يا: آداب الصلوة )
12. رساله لقاء الله
13. حاشيه بر اسفار
14. كشف الاسرار
15. انوار الهداية فى التعليقه على الكفاية 2 جلد
16. بدايع الدرر فى قاعدة نفى الضرر
17. رسالة الاستصحاب
18. رسالة فى التعادل و التراجيح
19. رسالة الاجتهاد و التقليد
20. مناهج الوصول الى علم الاصول - 2 جلد
21. رسالة فى الطلب و الارادة
22. رسالة فى التقيه
23. رسالة فى قاعدة من ملك
24. رسالة فى تعيين الفجر فى الليالى المقمره
25. كتاب الطهارة - 4 جلد
26. تعليقة على العروة الوثقى
27. مكاسب محرمه - 2 جلد
28. تعليقة على على وسيلة النجاة
29. رسالة نجاة العباد
30. حاشيه بر رساله ارث
31. تقريرات درس اصول آية الله العظمى بروجردى
32. توضيح المسائل (رساله عمليه )
33. مناسك حج
34. تحرير الوسيله - 2 جلد
35. كتاب البيع - 5 جلد
36. تقريرات دروس امام خمينى
37. كتاب الخلل فى الصلوة
38. حكومت اسلامى يا ولايت فقيه
39. جهاد اكبر يا مبارزه با نفس
40. تفسير سوره حمد
41. استفتائات
42. ديوان شعر
43. نامه ها عرفانى
44. صحيفه نور
45. وصيتنامه سياسى - الهى
آية الله العظمى مرعشى نجفى
متوفاى : 7/6/1369 ش .
شهاب شريعت
محمد رضا سماك امانى
ولادت
او در سال 1315 ق . / 1276 ش . درنجف به دنيا آمد. و شهاب الدين نام گرفت پدرش ، آيه الله سيد شمس الدين محمود مرعشى (1279 ق . - 1338 ق .) از فقها و مدرسان علوم اسلامى نجف بود. آية الله مرعشى نجفى دوران كودكى را در آغوش پر مهر خانواده سپرى نمود و با تربيت اسلامى بزرگ شد. مادرش زنى پاكدامن و با ايمان بود كه هيچگاه بدون وضو به او شير نمى داد.
تحصيل
پس از يادگير خواندن و نوشتن ، در نوجوانى به كسوت روحانيت در آمد و به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت . ادبيات عرب ، فقه ، اصول ، حديث ، درايه ، رجال و تراجم و... را نزد استادان برجسته حوزه علميه نجف فراگرفت و سپس در درس خارج فقه و اصول آيه الله آقا ضياء عراقى (متوفاى 1373 ق .)، آيه الله شيخ احمد كاشف الغطاء (متوفاى 1373 ق .) و شمارى از مراجع تقليد و مدرسان بر جسته حوزه علميه نجف شركت كرد.
آيه الله مرعشى چنان علاقه به يادگيرى داشت كه سر از پا نمى شناخت . سالهاى دراز در درس دهها استاد شهير حوزه علميه نجف شركت كرد و از خرمن دانش آنان بهره جست . مدتى نيز نزد علماى زيديه و علماى اهل سنت به فراگيرى علم حديث پرداخت و از آنان اجازه نقل حديث گرفت .
تلاش شبانه روزى وى سرانجام در 27 سالگى به ثمر نشست و به درجه اجتهاد نايل شد. كوشش خستگى ناپذير او براى تحصيل دانش ستودنى است . خودش در اين باره مى گويد:
هيچگاه در سنين جوانى به دنبال تمايلات نفسانى نرفتم ، هميشه در پى تحصيل علم بودم ، به صورتى كه شبانه روز، بيش از چند ساعت نمى خوابيدم و هر كجا نشانى از استادى يا عالمى و يا جلسه درسى كه مفيد تشخيص مى دادم ، مى يافتم ؛ لحظه اى در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمى كردم .
آيه الله مرعشى در نجف ، كربلا كاظمين ، سامرا، تهران و قم نزد بيش از صد استاد زانوى ادب به زمين زد و از دانش و تقواى آنان استفاده كرد. وى از ابتداى تحصيل به پشتكار عالى ، همت بلند، تقوا، نبوغ و ديگر فضايل اخلاقى شهره بود.
ايشان از بسيارى از مراجع تقليد شيعه اجازه اجتهاد گرفتند. برخى از آنها عبارتند از:
1. آية الله العظمى آقا ضياء عراقى (متوفاى 1361 ق .)
2. آية الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (متوفاى 1365 ق .)
3. آيه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (متوفاى 1355 ق .)
آية الله مرعشى پس از رحلت پدر در سال 1338 ق . براى ادامه تحصيل به كاظمين ، سامرا و كربلا رفت و سالها در حوزه هاى علميه آن ديار، از محضر استادانى برجسته استفاده نمود و سرانجام در سال 1342 ق . براى زيارت مرقد مطهر امام رضا عليه السلام به ايران آمد.
پس از زيارت مرقد امام رضا عليه السلام به تهران رفت و در حوزه عليمه تهران ، نزد آية الله شيخ عبدالنبى نورى (متوفاى 1344 ق .) آية الله آقا حسين نجم آبادى (متوفاى 1347 ق .) آية الله ميرزا طاهر تنكابنى (متوفاى 1360 ق .) آية الله ميرزا مهدى آشتيانى (متوفاى 1372 ق .) و... به فراگيرى فقه ، اصول ، فلسفه و كلام پرداخت .
سال بعد، براى زيارت مرقد حضرت معصومه عليه السلام به قم رفت . به دستور آية الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى در اين شهر ماندگار شد. ايشان مدتى در درس آية الله حائرى و شمارى از استادان حوزه علميه قم شركت جست و از دانش آنان بهره برد.

next page

fehrest page

back page