21)) سفارش ميت
نقل مى كنند: شخصى از دنيا رفت ، بستگان او، يك نفر قارى قرآن را اجير كردند، كه
مدتى ، سر قبر او قرآن بخواند، قارى مشغول قرائت قرآن بر سر قبر او گرديد.
نقل مى كنند، حافظ شيرازى در يكى از اشعارش ، گفت :
رسول اكرم (ص ) در مجلسى آيه 7 و 8 سوره
زلزال را خواند:
نقل كردند: يكى از حاجى ها كه سواد هم نداشت ، در سفر حج ، يك دستگاه
يخچال فريزر گرفت ، يكى از همراهان او، روى كارتن
يخچال نوشت :
((نورجان كوجامان )) يك دختر 19 ساله ، دانشجوى مسلمان بود، و آنچنان غيرت اسلامى
به سر داشت كه در محيط خفقان تركيه در شهر آنكارا، با حجاب اسلامى به دانشگاه مى
رفت ، و از اينكه حكومت غير اسلامى تركيه يك حكومت لائيك (لامذهبى ) است ، سخت رنج مى
برد، و صريحاً از روش رئيس جمهور آن كشور، ((كنعان اورن )) انتقاد مى كرد.
او ((قس بن ساعده )) نام داشت ، خداوند به او عمر طولانى داده بود، و از پيروان خاص
حضرت عيسى (ع ) به شمار مى رفت ، و از شخصيتهاى وارسته و برجسته دودمان ((اياد))
بود.
زمان رسول خدا (ص ) بود، زنى در غياب شوهرش زنا كرد، ولى پس از اين
عمل زشت ، پشيمان شده ، سخت ناراحت شد، در حالى كه بسيار پريشان بود، در يكى از
كوچه هاى مدينه مى گذشت و فرياد مى زد: دلونى على
رسول اللّه : ((مرا به رسول خدا (ص ) راهنمائى كنيد)).
فخر رازى يكى از علماى معروف اهل تسنن مى گويد: يكى از بزرگان و وارستگان را
ديدم ، مى گفت : ((شخصى را ديدم يخ مى فروخت ، و مكرر فرياد مى زد: ارحموا من يذوب
رأ س ماله : ((به كسى كه سرمايه اش ذوب مى شود رحم كنيد)) پيش خود كه انسان اين
است معنى سخن خداوند در سوره عصر كه :
در رابطه با جنگ تحميلى ايران و عراق ، يكى از طلاب اعزامى از حوزه علميه قم
نقل كرد: روز 27/10/65 در خط مقدم جبهه شلمچه بودم ، درگيرى شديدى بين ما و دشمن
وجود داشت ، در اين ميان ، يك آقائى نزد من آمد و گفت : آقا من يك نامه كوچكى مى خواهم خدمت
امام خمينى (مدظله العالى ) بنويسم ، شما اين نامه را از طرف من به امام برسان ، گفتم :
من خدمت امام نمى رسم تا نامه شما را خدمتشان ببرم ، ولى خدمت آيت اللّه العظمى منتظرى
مى رسم و حاضرم نامه شما را نزد ايشان برسانم .
شمس الدين محمدبن مكى ، معروف به شهيد اول (ماءلف كتاب درسى لعمه ) از علماء و
مراجع برجسته و معروف شيعه در قرن هشتم است ، وى در دهكده جزين (نزديك شهرك جزين
از توابع جبل عامل لبنان ) در سال 734 هجرى قمرى ديده به جهان گشود و در سن 52
سالگى بسال 786 هجرى قمرى به شهادت رسيد، دشمنان كينه توز او پس از شهادت
او، بدنش را سنگسار كرده و سپس سوزاندند.
عصر حكومت و خلافت حضرت على عليه السلام بود سپاه متجاوز معاويه به شهر انبار
حمله كرده و به غارت و چپاولگرى پرداختند، خبر اين حادثه به على (ع ) رسيد، شخصاً
پياده به نخيله (منزلگاهى نزديك كوفه كه ميدان رزم بود) آمد، (تا براى سركوبى
متجاوزان ، اقدامى كند).
ام سلمه از بانوان برازنده و عاليمقام صدر اسلام بود، كه پس از شهادت شوهرش ،
همسر رسول خدا گرديد. و همواره يار مهربان براى پيامبر (ص ) بود، و پس از پيامبر
(ص ) نيز همواره با خاندان نبوت ، محشور بود و از حريم آنها حمايت مى كرد.
در هندوستان ، فيلى را به شهرى كه مردمش اصلاً
فيل نديده بودند بردند،و محل آن را در خانه تاريكى قرار دادند، مردم آن شهر كه نمى
دانستند فيل چگونه است ، يك يك به آن خانه تاريك رفته و پس از دست كشيدن به بدن
فيل ، از خانه بيرون آمده و اظهار نظر مى كردند.
نام مرحوم محدث خبير و بزرگ ، ((شيخ عباس ((قمى )) صاحب مفاتيح الجنان را همه شنيده
ايم ، وى از علماى موفق و وارسته و مخلص بود، و پس از آنكه خود را شناخت ، تا آخر
عمر، به تحصيل و تدريس و تأ ليف كتابهاى سودمند و مهم پرداخت ، تعداد تأ ليفات او
را تا 60 كتاب نوشته اند، كه بعضى از آنها در چند جلد قطور، چاپ شده است .
امام صادق (ع ) فرمود: پيرمرد عابدى در ميان بنى
اسرائيل در زمانهاى قبل به عبادت و راز و نياز با خدا، معروف بود، روزى در وسطهاى
نماز دو كودكى را در كنار خود ديد كه خروسى را گرفته اند و پرهاى او را مى كنند.
يحيى بن علاء مى گويد: از امام باقر (ع ) شنيدم مى فرمود:
مرحوم استاد بزرگ آيت اللّه ميرزا مهدى قمشه اى كه داراى تأ ليفات بسيار است ، از جمله
ديوانى است مشحون از قصائد و غزليات و اشعار پر مغز در
مسائل اسلامى و منقبت چهارده معصوم (ع ) كه از او به يادگار ماند و از جمله ترجمه قرآن
مجيد كه در دسترس عموم است .
شخصى را مى شناسم ، دانشمندى اديب و احتياط كار و وارسته بود، مردم به او احترام
خاصى مى كردند، حدود پانزده سال است كه از دنيا رفته است .
شخصى بنام عبدالرحمان ، در مدينه ، مدتى معلم و آموزگار كودكان و نوجوانان بود،
يكى از فرزندان امام حسين (ع ) به نام ((جعفر)) به مكتب او مى رفت .
معاويه بن ابوسفيان ، براى مردم مدينه نماز خواند، ولى پس از سوره حمد، و قرائت
سوره ديگر،((بسم اللّه الرحمان الرحيم )) را نگفت .
شخصى به محضر مبارك پيامبر اسلام (ص ) رفت و عرض كرد اوصينى :((مرا راهنمائى
كن )).
شخصى بى دست و پائى ، هزارپائى را ديد و آن را كشت ، عارف وارسته اى از آنجا
گذشت و انگشت تعجب به دندان گرفت و گفت : ((در شگفتم كه وقتى ،
اجل (آخر عمر) فرا رسد، هزارپا، بوسيله شخص بى دست و پا كشته مى شود، آرى با
فرا رسيدن اجل ، نمى توان جلو آن را گرفت )).
در عصر پيامبر اسلام (ص ) در ميان مشركان ، دو نفر با هم دوست بودند، نام اين دو نفر،
عقبه و ابى بود.
سهل بن حنيف از مسلمانان مخلص و از ياران با شهامت پيامبر (ص ) و على (ع ) بود، و در
همه جنگهاى رسول خدا (ص ) شركتى فعال داشت ، سيرت نيك و صورت زيباى او زبانزد
مردم بود و براستى يك شاگرد راستين مكتب نوپاى اسلام بود.
جون در مدينه غلام و برده بود، حضرت على (ع ) او را از صاحبش خريد و به ابوذر
غفارى بخشيد، او درخدمت ابوذر بود، و پس از شهادت ابوذر در تبعيدگاه ربذه ، در خدمت
امام حسن (ع ) بود، و پس از شهادت امام حسن (ع ) در خدمت امام حسين (ع ) بود، و همراه كاروان
حسينى از مدينه به سوى كربلا آمد.
در جنگ تحميلى ايران و عراق ، كه اكنون در آغاز هشتمين
سال جنگ هستيم ، جمهورى اسلامى ايران در دفاع مقدس خود، شهداى گرانقدرى را تقديم
كرد، و اين شهيدان از ذخائر جاويد و ارجمند انقلاب اسلامى هستند، ما هميشه يادشان را
گرامى مى داريم ، در اينجا به يك داستان حقيقى در رابطه با يكى از اين شهيدان توجه
فرمائيد:
امام صادق (ع ) فرمود: فرشته اى در حين عبور، ديد مردى كنار در
منزل كسى ايستاده است ، به او گفت : ((اى بنده خدا براى چه اينجا ايستاده اى ؟ آيا حاجتى
به صاحب منزل دارى ؟ و يا صاحب منزل از خويشان توست ؟!)).
داود بن سرحان مى گويد: روزى ديدم امام صادق (ع ) با دست خود، مقدارى خرما را با
پيمانه ، مى سنجد، عرض كردم : ((قربانت گردم ، اگر به بعضى از فرزندان و
غلامان ، دستور مى دادى تا اين كار را انجام دهند، بهتر بود!)).
روز سه شنبه هفتم مهر 1366 شمسى ، ائمه جمعه سراسر كشور اسلامى ايران در پايان
كار سومين سمينار سراسرى ، به اتفاق آيت اللّه مشكيينى امام جمعه قم و حضرت حجة
الاسلام والمسلمين آقاى سيد على خامنه اى امام جمعه تهران در حسينيه جماران با امام خمينى
(مدظله العالى ) ملاقات كردند.
|