مؤ ذنى كه زيانكار شد
چهل سال بر مناره اذان مى گفت ، يك روز بر مناره رفت و اذان گفت تا رسيد به حى
على الفلاح چشمش افتاد به دخترى نصرانى كه زيبايى و اندام موزونش
دل از دست او ربود. چنان غرق در تماشاى آن گرديد كه اذان را از دست داد و به ادامه آن
نپرداخت . از مناره به زير آمد و از پى آن دختر به در خانه آنها رفت . بالاخره پيشنهاد
ازدواج و همسرى نمود. دختر در جوابش گفت : مهر من سنگين است . پرسيد: چقدر است ؟ گفت
: بايد دين مرا بپذيرى و از اسلام دست بردارى . گفت : اين مهم نيست و به خواسته دختر
تن داد و كفر به اسلام ورزيد و داخل در نصرانيت شد. دختر گفت : بسيار خوب ،
حال يك كار ديگر باقيمانده است ، پدرم در زير زمين خانه است ، بايد از اين پلكان
پايين بروى و مرا از او خواستگارى كنى . مؤ ذن بيچاره كه هواى نفس او را تا به اينجا
كشانده بود، به دنبال رسيدن به كام خود قدم بر پلكان گذاشت ، اما از بالا سقوط كرد
و در دم جان از كالبدش خارج شد و به دين نصرانيت از دنيا رفت .
دو مؤ ذن و سوء عاقبت
در تفسير روح البيان نقل شده است كه سه برادر بودند. برادر بزرگتر ده
سال مؤ ذن مسجدى بود و در مناره آن اذان مى گفت . پس از فوت او، برادر دوم منصب او را
اشغال كرد. برادر دوم هم پس از چند سال از دنيا رفت . متصديان مسجد به برادر سوم
روى آوردند و پيشنهاد اذان گفتن در مسجد را نمودند ولى او
قبول نكرد. به ناچار وعده افزايش حقوق به چندين برابر دادند. گفت : اگر صد
برابر هم بدهيد، نمى پذيرم .
گفتند: مگر اذان گفتن بد است . جواب داد: نه ! ولى در مناره و ماءذنه حاضر نيستم اذان
بگويم . جوياى علت شدند. گفت : اين مناره جايى است كه دو برادر مرا بى ايمان از دنيا
برد. زيرا هنگام احتضار برادر بزرگم ، در بالينش حضور داشتم و خواستم سوره
يس برايش بخوانم . بر من نهيبى زد و گفت : قرآن چيست و برادر دومم نيز دم
مرگ به همين صورت جان داد.
در خانه خدا استغاثه كردم كه خدايا اين دو بدبخت سالها نماز جماعت را ملتزم بودند و
در ماءذنه اذان مى گفتند، چه شد كه بى ايمان از دنيا رفتند؟! خداوند بر من منت نهاد و در
عالم رؤ يا برادر بزرگم را ديدم در حال عذاب . گفتم : تو را رها نمى كنم تا بگويى
چه شد كه بى ايمان از دنيا رفتى ؟ خداوند متعال براى اين كه به من بفهماند ماجرا از
چه قرار است ، زبانش را گويا كرد، او گفت : ما در ماءذنه كه مى رفتيم و دور آن چرخ
مى خورديم ، داخل حياط خانه مردم را تماشا مى كرديم . (105)
البته چنانكه قبلا در شخصيت مؤ ذن ذكر شد به
نقل از بلال مؤ ذن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): المؤ ذنون امناء المؤ منين
على صلاتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم لايساءلون الله شيئا الا اعطاهم و لا يشفعون
فى شى ء الا شفعوا . (106)
مؤ ذنين بر نماز و روزه و گوشت و خون مردم امين هستند. (مؤ ذنين چنان محبوب خدايند كه )
چيزى از خداوند در خواست نكنند مگر اين كه به ايشان خواهد داد و درباره واسطه و شفيع
نشوند مگر اين كه شفاعتشان پذيرفته است . علامه مجلسى (رضوان الله عليه ) درباره
امين بودن آنها بر نماز و روزه مردم ، مى فرمايد: چون آغاز نماز و آغاز روزه و افطار ماه
رمضان ، با اعتماد بر اذان آنها مى شود و اما در مورد امين بودن ايشان بر گوشت و خون
مؤ منين ، به چند وجه ، توجيه نموده كه بهترين وجه آن همين است كه امين عرض و ناموس و
اسرار آنهايند كه تعبير به گوشت و خون شده است .
اين وظيفه همه مسلمانان است كه ناموس ديگران را محترم شمارند و از چشم چرانى و نگاه
هاى خائنانه پرهيز نمايند، اما مؤ ذنين كه يك ماءموريت شرعى موجب اعتلاء آنها و
اشرافشان بر خانه مردم مى شود. اگر در پى انجام اين ماءموريت ، سوء استفاده نمايند،
بسيار وقيح تر و داراى اشكال بيشترى است .
# پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: من ملاء عينه من حرام ملاء الله
عينه يوم القيامه من النار الا ان يتوب و يرجع (107) هر كس چشمش را از حرام پر
كند، خداوند در روز قيامت چشم او را از آتش پر مى كند، مگر توبه كند و برگردد.
قال عيسى (عليه السلام ) اياكم و النظرة فانها تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها
لصاحبها فتنة . (108)
از نگاه بپرهيزيد زيرا نگاه تخم شهوت را در
دل مى پاشد و همين نگاه كافى است تا شخص را گرفتار بدبختى و فتنه كند.
در خطبه اى ، رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: من ملاء عينيه من
امراة حراما حشاهما الله عز و جل يوم القيامه بمساير من نار و حشاهما نارا حتى يقضى بين
الناس ثم يؤ مر به الى النار . (109)
هر كس دو چشم خود را پر كند از نگاه حرام به يك زن ، خداوند روز قيامت آن دو چشم را با
ميخهاى آتشين پر مى كند تا از حساب مردم فارغ شود آن گاه چنين شخصى را به آتش
جهنم مى فرستد. اين هم روايت ديگرى تا معلوم شود وجه اين كه
چهل سال اذان بى ارزش مى شود، چيست و هشدارى براى من و شما باشد (ان شاءالله ).
قال
رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): من
تاءمل خلف امراة حتى تبين له حجم عطافها من وراء ثيابها و هو صائم فقد افطر .
(110)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس زنى را از پشت به دقت بنگرد
بگونه اى كه حجم بدنش را از روى ورانداز كند، اگر در
حال روزه باشد روزه اش باطل است .
اذان در اسارت
در زندان بغداد يكى از بچه هاى جانباز كه وضع جسمى نامناسبى داشت براى نماز صبح
نداى اذان سر داد اما هنوز به اشهد ان لا اله الا الله نرسيده بود كه نگهبان
زندان سر رسيد و جوياى مؤ ذن شد. برادر جانباز فورا خود را معرفى كرد و نگهبان
بى توجه به وضع جسمانى وى ، او را زير ضربات
كابل گرفت تا اين كه بچه ها جلو رفتند و جسم مجروح و نيمه جانش را به
داخل آسايشگاه آوردند. مؤ ذن دوم يكى از برادران بسيجى به نام على بود كه صداى
خوش و دلنشينى داشت ، روزى از روزهاى عيد سال 68 بود كه بچه ها از او خواستند اذان
مغرب را بگويد. وقتى هنگام اذان شد، صوت دلربا و دلنشين اذانش در فضاى اردوگاه
پيچيد. چيزى نگذشت كه افسر عراقى و تعدادى نگهبان به
داخل آسايشگاه ريختند. بچه هاى آسايشگاه به جرم خواندن نماز جماعت به چهار روز حبس
محكوم شدند و مؤ ذن نيز به يك ماه زندان همراه با شكنجه محكوم گرديد. (111)
|