82 - كيفر پدركشى
متوكل از پست ترين خلفاء بنى عباس بود. وى تنها خليفه اى است كه به حضرت زهرا
توهين كرده و انگيزه قتل وى نيز همين مطلب شده است .
روزى معاويه به عمروعاص گفت :
هنگامى كه مختار بر اوضاع شهر كوفه مسلط گرديد پس از دستگيرى عمر بن سعد
موقتا او را امان داد.
هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، عبدالله پسر عمر به يزيد بن
معاويه نوشت :
روزى ابوحنيفه - پيشواى حنفى ها - با مومن طاق (صحابه مخلص امام صادق عليه السلام
) ملاقات كرد، پرسيد:
پس از وفات امام صادق عليه السلام روزى ابوحنيفه ، مومن طاق را ديد، به عنوان نكوهش
گفت :
ابى عبيده (پدر مختار ثقفى ) در جستجو زنى لايق بود. تعدادى از زنان قبيله خود را، به
او پيشنهاد كردند، هيچكدام را نپسنديد. تا اينكه شخصى به خواب ابوعبيده آمد و به او
گفت :
شخصى به نام جعفرى نقل مى كند:
چنين نقل شده است كه مى گويد:
ابوالعاص پسر ربيع خواهرزاده خديجه از اشراف و ثروتمندان مكه بود روزى دختر
رسول خدا (زينب ) را خواستگارى كرد و خديجه هم از پيغمبر خواست به اين كار راضى
شده زينب را به ازداج وى در آورد اين قضيه پيش از رسالت و
نزول وحى اتفاق افتاد پيغمبر صلى الله عليه و آله زينب را به ازدواج ابوالعاص در
آورد.
ابن ابى الحديد (شارح نهج البلاغه ) مى گويد:
روزى حضرت يوسف با گروهى از خدمت گذاران خود از محلى مى گذشت . زليخا ملكه
مصر در كنار مزبله نشسته بود. هنگامى كه متوجه عبور يوسف شد، گفت : سپاس خدايى را
كه پادشاهان را در اثر گناه و معصيت برده مى كند و بردگان را در پرتوى اطاعت و
فرمان بردارى پادشاه مى نمايد.
خداوند سلطنت بى نظير به سليمان بخشيد، جنيان را تحت فرمان او قرار داد كه خدمتگذار
او باشند، باد را به فرمان او در آورد، تا تشكيلات عظيم او را هر كجا خواست ببرد،
زبان جانوران را به وى آموخت ، سخنان آنها را مى فهميد و براى مردم بازگو مى كرد.
در زمان هاى گذشته ، در بنى اسرائيل مرد عاقل و ثروتمندى زندگى مى كرد. او سه تا
پسر داشت يكى از آنها از زن پاكدامن و پرهيزگار به دنيا آمده بود و به خود مرد خيلى
شباهت داشت و دوتاى دگير از زن ناصالحه .
خداوند به شعيب پيغمبر وحى كرد كه صد هزار نفر از پيروانت را مجازات خواهم كرد.
چهل هزار از آنان بدكارند و بقيه خوبند!
اسكندر ذوالقرنين ، در مسافرتهاى طولانى خود، با يك جمعيت فهميده برخورد كرد كه از
پيراون حضرت موسى عليه السلام بودند، زندگى آنان در آسايش تواءم با عدالت و
در درستكارى بود.
مردى محضر حضرت عيسى عليه السلام آمد و عرض كرد:
در بنى اسرائيل قحطى شديدى پيش آمد... - آذوقه ناياب شد - زنى لقمه نانى داشت آن
را به دهان گذاشت كه ميل كند، ناگاه گدايى فرياد زد، اى بنده خدا گرسنه ام !
|