با اتحاد قواى تبليغاتى سدها را شكسته و به سعادت دست يابيم
يك ملت را نمى شود هميشه به اين حال نگه داشت كه بدون حكومت نظامى نتوانند زندگى
كنند، حالا هم با حكومت نظامى اش هم دارند نمى توانند، يك مملكت را نمى شود هميشه حكومت
نظامى سرش گذاشت و هميشه با سرنيزه نگهش داشت ، اين چاره نيست جز اينكه به هم
بخورد اين وضع ، هيچ چاره نيست ، هر چه هم مى خواهد آقاى كارتر، او دارد مى گويد، هر
چه مى خواهد بگويد كه براى خاطر آزادى - است اين كار دارد مى شود، براى خاطر
اينكه مى خواهد رشد بدهد مردم را اين كار مى شود، اين هر چه دلش مى خواهد بگويد لكن
الان وضع جورى شده است كه با اين وضعى كه الان ايران پيدا كرده است ديگر پيشرفت
همراهش است ضرورى است حتى ، لكن ماها موظفيم اينجا كمك كنيم يعنى من مى توام صحبت
كنم ، همين جور با يك زبان كوتاهى صحبت بكنم ، شما هم مى توانيد براى برادرهاى
ديگرتان صحبت كنيد، بگوئيد، چه كنيد، منتشر كنيد، هر چه مى توانيد، من نمى دانم وضع
اينجا چه جور است ولى هر چه مى توانيد كمك كنيد به اين رفقاى خودتان ، به اين
برادرهاى خودتان كه قيام كرده اند و دارند خون مى دهند. اينها بچه و كوچك و بزرگ را
دارند مى دهند، ماها بايد قلم و قدم و صحبت و اينها بكنيم كه انشاءالله همه دست به دست
هم بدهيم و اين سد را بشكنيم ، اين سدى كه جلويش سد محمدرضا شاه است عقبش سد
كارتر اينها شكسته بشود، وقتى شكسته بشود، آنوقت سعادت است ، بعد از شكستن آن
طرفش سعادت همه شماها و ملت شماهاست و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را
مى خواهم ، دعا مى كنم به همه همه تان ان شاءالله سالم باشيد و همه تان جديت كنيد كه
براى مملكتتان يك اشخاص مفيد باشيد، آنجا كه مى رويد به مملكتتان كه ان شاءالله
برگرديد مفيدى باشيد براى مملكت تان مثل اين هيات حاكمه نباشيد انشاءالله خداوند همه
تان را حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
تاريخ : 20/7/57
اعلاميه امام خمينى به مناسبت چهلمين روز شهادت شهداى تهران
بسم الله الرحمن الرحيم
دروازه تمدن ! بر روى نعش جوانان
ملت آگاه و مبارز و شجاع ايران اعلى الله كلمتهم : اكنون كه چهلم عزيزان تهران به
دنبال چهلم ها فرا رسيد و با استقرار حكومت سرنيزه و پليس در انتظار چهلم هائى بايد
باشيم ، اكنون كه سايه شوم حكومت نظامى و نظام سياه شاهنشاهى روزگار ملت محروم ما
را به تباهى كشانده است ، اكنون كه دست ابرقدرت هاى ستمگر براى
چپاول مخازن غنى ما بر ضد اراده مصمم ملت از آستين دژخيمان شاه بيرون آمد و عزيزان
اسلام را به خاك و خون مى كشد، اكنون كه نمودهاى دروازه تمدن بزرگ به دست پايه
گذاران حقوق بشر، يكى پس از ديگرى بر روى نعش هاى جوانان برومند ما رخ مى
نمايد، اكنون كه به ادعاى كارتر ملت به آزادى و
استقلال شاهانه نائل شده است ، كشور بى پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند، ما در
غرب با شما در شرق به عزاى عمومى مى نشينيم .
با شكستن سد مهره هاى داخلى و مهره داران خارجى به
استقلال و آزادى دست يابيم
عزيزان من ! همت كنيد و زنجيرهاى اسارت را پاره كنيد و مهره هاى خيانتكار را يكى پس از
ديگرى از صحنه خارج كنيد و دست مهره دارهاى سودجو را از كشورهاى اسلامى قطع كنيد.
سعادت و آزادى و استقلال ، پشت سد مهره هاى داخلى و مهره دارهاى خارجى است ، سدها را
ويران كنيد و در هم شكنيد و كشور را نجات دهيد در منطق كارتر، اين جنايت ها و اختناق ها و
وحشيگرى هاى شاه كوشش در راه استقرار اصول دمكراسى و موضع گيرى مترقيانه نسبت
به مسائل اجتماعى است . او مردم آگاه ايران را متهم مى كند كه با آزادى كه شاه مى خواهد
بدهد مخالفند و تمام اعتصابات و اعتراضات سراسرى ايران براى گريز از آزادى است
- لكن بايد بداند كه اين فريبكارى ها ديگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع
شاه را شناخته اند.
نهضتى بى سابقه با قيام همگانى آزادگان
ملت بزرگ ايران ! تاريخ ايران بلكه تاريخ جهان نهضتى چون نهضت شما به ياد
ندارد و قيام همگانى مانند قيام شما آزادگان پشت سر نگذاشته است . امروز نونهالان هفت
هشت ساله دبستان هاى ما
فدائى مى دهند و در راه اسلام عزيز و كشور، خون نثار مى كنند، شما در چه تاريخى چنين
ديده ايد؟ امروز زن هاى شير دل طفل خود را در آغوش كشيده و به ميدان
مسلسل و تانك دژخيمان رژيم مى روند، در كدام تاريخ چنين مردانگى و فداكارى از زنان
ثبت شده است ؟ امروز غريو مرگ بر شاه از دل
طفل دبستانى تا پيران بيمارستانى مجال را بر رژيم منحط پهلوى چنان تنگ نموده و
اعصاب شاه را انسان خرد كرده كه دست از پا نشاخته و تسكين خاطر خود را با خون
كودكان و جوانان ما بيمه مى كند.
صبور باشيد كه خون شما پيوستى با خون و راه انبيا دارد
خواهران و برادران عزيز! صبور باشيد و سستى و ضعف از خود نشان ندهيد، راه شما راه
خدا و اولياء خداست . خون شما در راهى مى ريزد كه خون پيامبران و امامان و اصحاب
صلاحيتدار آنان ريخته شده ، شما به آنان مى پيونديد و اين نه تنها غم ندارد كه شادى
آور است .
عامل سرنگونى رژيم و پيشرفت مقاصد اسلامى : استحكام صفوف و اجتناب از اختلاف
صف هاى خود را محكم كنيد و اراده ها را مصمم و وحدت كلمه را حفظ نمائيد و با همه جناح هاى
مسلمان خصوصا ارتشى ها ائتلاف كنيد و سلام گرم مرا به آنان برسانيد و بگوئيد
اينان كه با مسلسل شما و يا اجانب كشته مى شوند برادران و خواهران شما هستند، براى
ارضاى شهوات شاه خود را پيش خالق و خلق رسوا نكنيد، در آغوش ملت بيائيد كه آغوش
ما براى شما باز است عزيزان من ! از اختلاف كه الهام ابليس است اجتناب نمائيد و به هم
پيوسته در راه هدف كه سرنگون شدن رژيم فاسد پهلوى است و قطع ايادى اجانب از
مقدرات و مخازن كشور است ، نهضت مقدس را ادامه دهيد و در راه پيشرفت مقاصد اسلامى خود
از هيچ عاملى نهراسيد، اين جنبش بزرگ را هيچ قدرتى نمى تواند متوقف كند. شما بحقيد و
دست خداوند تعالى با شماست و خدا خواسته است كه مستضعفين پيشوائى را به دست
گرفته ، خود وارث مقدرات و مخازن خود باشند.
خدمت به نهضت اسلامى در هر زمان و هر مكان تكليف است
اينجانب در اولين فرصت به يكى از كشورهاى اسلامى كه بتوانم به فعاليت اسلامى
خود ادامه دهم خواهم رفت و انشاءالله تعالى عمرم را در راه خداى تعالى كه خدمت به
شماست به آخر مى رسانم . تاكنون هيچ يك از دولت هاى اسلامى از من دعوت ننموده اند و
به محض احراز آزادى بيان و قلم در كشورى از كشورهاى اسلامى انشاءالله براى خدمت به
آنجا خواهم رفت
اكنون در اينجا به خدمت ادامه مى دهم در نهضت اسلامى و خدمت به مردم مسلمان ، مكان يا رنج
در مكان مطرح نيست ، آنچه مطرح است تكليف است ، صداى وجدان است . من هر چه بكنم وبه
سر من هر
چه بيايد در مقابل شمائى كه خون در راه آزادى و اسلام داده ايد خجلم . آنچه مرا در اين
مكان رنج و دردآور دلخوش مى كند خدمت به شماست . من در غم خانواده افتخار آفرين
سراسر ايران خود را شريك مى دانم و ياد كودكان دبستانى ايران كه اخيرا به دست شاه
جبار كشته شده اند قلبم را مى فشارد.
چهلم تهران را روز عزاى عمومى اعلام كرده و خود نيز عزا دارم .
از خداوند تعالى ادامه نهضت را تا حصول مقاصد اسلامى خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 21/7/57
بيانات امام خمينى در مورد حقوق بشر و فضاى باز سياسى !
بسم الله الرحمن الرحيم
تعهداتم نسبت به اسلام و مسلمين اجازه سكوت در برابر غارت و كشتار شاه را نمى دهد
گفتم نه و به وسيله سازمان امنيت نجف اين كاغذ را ابلاغ كردند. من كاغذ را گرفتم
گذاشتم كنار، جواب ندادم به آنها لكن كار خودم را ادامه دادم ، تا از
يكسال به اين طرف كه كارها و فعاليت ها زياد شد و برعلاوه بر اعلاميه ها و فعاليت
هاى ديگر مصاحباتى هم با بعضى روزنامه هاى خارجه
مثل لوموند و اينها شد، آنها تعقيبشان زياد شد كه رئيس امن عام آمد پيش من ، خودش آمد (آن
باز تقاضايش همين معنا بود كه يك وقت حرفش مى شد) كه شما هر فعاليتى مى خواهيد
بكنيد لكن مصاحبه نكنيد. ماهم اصل مصاحبه خيلى عادت نكرده بوديم به آن ، به اين
جوابى نداديم لكن يك مصاحبه ديگرى شد، از فرانسه هم آمدند و مصاحبه كردند از
فرانسه هم آمدند و با اينها هم مصاحبه شد ولو اينكه اينها آنها را گرفتند، بعد كه از
منزل بيرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از اين تشديد كردند راجع به اين معنى كه شما
در اينجا (به تعبير آنها منزل خودتان است هر جورى مى خواهيد باشيد لكن فعاليت
سياسى نكنيد، روحانى خوب است كه همان (حرفشان اين بود كه ) درس بگويد و مساءله
بگويد. من گفتم كه اسلام از سياست جدا نيست ، اسلام
مثل چيزهاى ديگر نيست ، مثل مذاهب ديگر نيست كه ذكر و دعا باشد، اسلام سياستش با ساير
احكامش با هم هستند و من دخالت سياسى مى كنم ، - حالا ندارم - و من هم اعلاميه مى دهم و
هم در ضبط حرف هايم را ضبط مى كنم و هم اگر مقتضى شد در منبر صحبت هايم را مى كنم
و اين يك تكليفى است شرعى براى من . گفتند كه آخر ما يك تعهداتى با دولت ايران
داريم ، با آن تعهدات نمى شود اينكارها. گفتم خوب من هم (قريب به اين معنى ) يك
تعهداتى با اسلام دارم و با ملت ايران ، من هم نمى توانم كه از تعهداتم دست بردارم .
منتهى شد به اينكه آنها گفتند كه نه ، نبايد بشود و ما مى گفتيم بايد بشود و آنها ما را
محصور كردند در منزل ، البته نه اينكه بگويند شما نيا بيرون ، نه همچنان نبوده است
ايرانى هائى كه از بيرون مى آمدند، اينها را مانع شدند، يكروز هم طلبه ها را مانع
شدند، الا يكى دو سه نفر. من بيرون نيامدم از آنجا، بيرون كه نيامدم خوب در ايران يك
چيزهائى كه رخ داد من ديدم كه خوب ما بخواهيم اينجا توى
منزل بمانيم و كارى نكنيم و بگوئيم ما درس مى خوانيم وبه اين كارها كار نداريم مثلااين
مخالف با وضع ماست
ما الان در ايران كشته داديم ، ما بچه هايمان را، بزرگ هايمان را كشتند در ايران ، الان هم
هر روز اين بساط هست . الان هم در در روزنامه هاى آنجا منعكس است كه در دانشگاه ديروز يا
پريروز (گفته بود) هفتاد و چند نفر، هفتادوپنج نفر زخمى شدند (واين يك چيزى است كه
معلوم است ، دولت ايران گفته ) و چندين نفر هم كشته . اينها به جان اين ملت افتادند، از
اين طرف همه چيز ملت را مى برند، حالا جان اين ملت را دارند مى گيرند. ما چطور با اين
وضعى كه اينها دارند بتوانيم ، وجدان ما اجازه به ما بدهد، ديانت ما به اجازه بدهد كه ما
بنشينيم نگاه كنيم و فرزندان اسلام را اينها درو كنند و بكشند؟ ما صدايمان را به آنقدرى
كه بتوانيم ، آنقدرى كه بگذارند دولت ها، صدايمان را به دنيا مى رسانيم كه ببينند
كه اين وضع اين ايران چه وضعى است الان .
دوام سلطنت شاه در زير سايه سرنيزه هاى آمريكا
من گمان نمى كنم كه هيچ مملكتى شبيه به مملكت ايران باشد، يك مملكتى باشد كه همه
اش حكومت نظامى باشد. خوب همه شهرها را تقريبا دوازده شهر بزرگ ايران كه اساس
شهرهاى ايران است ، حكومت نظامى قراردادى ، باقى آن هم حكومت نظامى است يعنى الان
نظامى ايران را دارد اداره مى كند. حالا هم از قرارى كه گفتند بناست يك نظامى نخست
وزير بشود. فريدون جم را مى گويند مى خواهد نخست وزير بشود، اين هم يك نظامى است
. اينها نمى توانند ادامه حيات بدهند، شاه نمى تواند ادامه حياتش را بدهد الا زير پرچم
نظام و زير سرنيزه نظامى ها كه دنبالش سرنيزه آمريكايى است . اگر سرنيزه
آمريكائى نباشد معلوم نيست نظام ايران الان آنطور انقياد را داشته باشد.
حقوق بشر و شوراى امنيت ، حربه اى در دست غارتگران
ملل ضعيف اينها بيدار شدند، اينها آدمند، آنهم ايرانى ، آنهم داردمى بيند كه در ايران
چى مى گذرد. روزى نيست كه در يك شهرى يك صدائى در نيايد به مجرد صدا درآيد مى
زنند، كشند. با اين وضعى كه ايران دارد، با اين اغتشاشى كه الان در ايران هست و اين
دول بزرگ هم كه بشر دوست !!حقوق بشر! همه اش شعر است همه اين حرف هائى كه اين
دولت هاى بزرگ مى زنند و جامعه هائى درست كرده اند براى حقوق بشر، براى امنيت ،
براى چه ، نه امنيت شان به امنيت آدم مى برد و نه اين حقوق بشرشان به حقوق آدم مى
برد، همه اش براى اين است كه اين ملل ضعيف را ببلعند. اين همه مسائلى كه ملاحظه مى
كنيد در هر يك از اين ابرقدرت هائى كه يك صدائى است ، يك نظامى هست ، نظام اين است
كه اين بلاد شرق را، بلاد ضعيف را اينها ببلعند.
نفت در قبال استقرار پايگاه هاى تسليحاتى آمريكا
در شرق چون مخازن زياد است ، مخازن نفت زياد در شرق هست
مثل كويت ، مثل حجاز، مثل ايران ، در اينجااينطور مخازن هست ، آن خارجى تمام چشمشان دوخته
شده است به اين مخازن ما و دارند
مجانى مى برند همين طورى . شما خيال مى كنيد كه آمريكا
پول به ايران مى دهد؟ آمريكا - اسلحه - براى خودش در ايران پايگاه درست مى كند،
اين اسلحه هائى كه مى گويند كه فروختند به ايران ، به جاى نفت دادند، اين اسلحه ها
همان هائى است كه اينها مى خواهند در ايران باشد و پايگاه باشد كه مبادا يك وقتى
شوروى حمله بكند، نه اين است كه اينها به ما چيزى داده اند، اينها بازى است سر ما در
مى آورند.
سكوت و تاييد خلق پرستان از شاه در برابر كشتار ملت
استقلال طلب ايران
اين ابرقدرت هائى كه يكى به اسم مملكت كمونيستى ، يكى كمونيست چين ، يكى نمى
دانم سوسياليست زهر مار، همه اينها بساطشان براى خوردن ماست . اين چينى كه گفته مى
شود كه كمونيست است و با توده ها كذاست و با خلق كذاست ، ديديد همه كه در اين كشتار
بزرگ تهران كه تابيست هزار هم گفته اند (ولى خوب حالا اين مبالغه است اما چهارهزار
تا، حدود چهارهزار، اين زياد گفته شده است ، حتى گفته شده است كه در قبرستان تهران
يك همچو حدودى دفن شده ) اين رهبر چين كمونيست ، اين رهبرى كه بعضى جوان ما در اشتباه
هستند و خيال مى كنند اينها مفيد هستند براى جامعه ، اين در عين حالى كه اين كشتار داشت
واقع مى شد آمد به ايران و دست داد به اين شاه غاصب پشتيبانى كرد، يك كلمه هم نگفت ،
به اينكه آخر اينها را چرا مى كشى ؟ آخر چه كرده اند اينها؟ اينها دارند مى گويند ما
آزادى مى خواهيم ، چه مى خواهيم ، اينها مى گويند ما مى خواهيم آزاد باشيم ، آزادى ،
استقلال ، دادشان اينطور در آمده بوده يك كلمه اين آدم نگفت كه خوب اينها بشر هستند، اينها
انسان هستند، چرا اينطور؟ بچه كوچك اين قدرى را بچه دبستان را، حالا ديگر دستشان از
آن بزرگ ها مثل اينكه چيز شد، حالا كوچك ها، بچه هاى دبستانى را حالا ديگر دستشان از
آن بزرگ ها حالا كوچك ها، بچه هاى دبستانى را دارند مى كشند، اينهم هر روز دارد اخبارش
مى آيد مثل اينكه چيز شد، اينجا، بچه كوچولوى دبستانى ، دختر دبستانى ، پسر، دوازده
سال ، دختر و پسر يا دختر، همين دو سه روز - يك جائى - كشتند، يك كلمه اين آدم نگفت
به اين شخص كه شقى اين چه كارى است مى كنى ؟ آمد و دست داد به او، با آغوش باز
ملاقات كردند و به اين صورت و خنديدند به اين توده هاى بيچاره و ما جوان هايمان
اشتباه مى كنند، خطا مى كنند، خيال مى كنند كه اينها براى آنها مفيد هستند. آنهم كاخ نشينان
كرملين . پانزده خرداد كه پانزده هزار (آنطورى كه مشهور شد) اين اين مردم كشتند، در
روزنامه هاى شوروى تاييد كردند از آنها، الان هم تاييد كردند اين را با اين كشتار كه
الان شما ملاحظه مى كنيد در ايران هر روز يك گوشه اى هست ، الان هم هست اينها همه شان
براى اين است كه اين گاز ايران را مى خواهد، آن نفت ايران را مى خواهد، آن دارد گاز
ايران را مى برد، آن دارد نفت ايران را مى برد. همه
دنبال اين هستند كه اين ملت ضعيف عقب بمانند، چشم هايشان باز نشود. مبلغ هايشان ،
تبليغاتشان هميشه تبليغ به ضد دين و به ضد روحانيت است تا مردم را از اينها جدا
كنند، مردم را از ديانت جدا كنند، مردم را از روحانيت جدا كنند خودشان را به جان هم بريزند
و آنها استفاده اش را ببرند. ما كشته بدهيم محمدرضاخان استفاده كند، آن بالاترها هم
زيادتر استفاده كنند.
اعطاء آزادى و تشكيل جامعه مترقى با زور و سرنيزه !!
اين ملت برايش چه مانده ، اين ملت برايش همين كه تو سرش بزنند و نظامى باشد،
اصلش تمام حكومت هر جا هست حكومت نظامى باشد، هر كس سرش را از تنش در مى آورد
بزنند بكشند. اين وضع يك وضع خاصى است كه ايران اين وضع را دارد، مطالعه كنيد
ببينيد اصلادر دنيا شبيه دارد، يك همچو شبيهى ما در دنيا داريم كه مملكت حكومت نظامى
باشد و نتوانند حكومت نظامى را بردارند؟ نمى توانند هم بردارند براى اينكه مردم
ايستاده اند، مقابلشان ايستاده اند. حالا هم كه حكومت نظامى است مردم ايستادند اما ايستاده اند
چه چيز مى گويند؟ ايستاده اند آن حرفى كه آقاى كارتر ديروز گفته است مى گويند؟!
آقاى كارتر مى فرمايند كه شاه آزادى خوب مى خواهد بدهد، آزادى مطلق مى خواهد بدهد و
شاه مى خواهد كه يك مملكت مترقى ، يك اجتماع مترقى درست كند و اين مردم با آن مخالفند!!
مخالفت مردم براى اين است كه مردم آزادى نمى خواهند و ايشان با زور، با سرنيزه مى
خواهد آزادى بدهد!! اين سرنيزه ها براى اين است كه تو سر مردم مى زند مى گويد آزادى
بخواه ! مردم جامعه مترقى نمى خواهند، سرنيزه آمده مى گويد بخواه ! اين آقاى كارتر
نمى دانم فهمش اينقدر است يا حقه بازيش اينقدر است ؟ مى خواهد
اغفال كند؟ آخر كى را مى خواهد اغفال كند؟ - مردم - شايد آنهائى كه نمى دانند در ايران
چه مى گذرد آنهائى كه نمى دانند چه خبر است در ايران . شمائى كه مى دانيد در ايران
چه خبر است ، شمائى كه ميدانيد در ايران الان چه خبر است ، مردم چه مى خواهند، اينها چه
مى گويند.
طرح آمريكايى اصلاحات ارضى جهت تشكيل بازار فروش كالاهاى آمريكائى
مردم مى گويند آقا ما ميخواهيم نفت مان مال خودمان باشد، ما مى خواهيم مملكتمان آن زراعتى
كه داشت دوباره برگردد به آن . آقا زراعت را همچنان به هم زدند، اين اصلاحات ارضى
را كه آقا گفتند و آنقدر طمطراق كردند، اصلاحات ارضى به امر دولت آمريكا بود
براى اينكه بازار درست كنند كه چيزهاى آنها فروش برود يعنى زراعت ما به هم بخورد
ما محتاج بشويم . الان هم كه مى بينيد كه هر چى مى خواهيم از خارج بايد بيايد، زراعت ما
اينجور شد، زراعت ما را آنجور كردند. خوب مردم ريختند، آن زارعين بيچاره اى كه ديگر در
آنجا نتوانستند زندگى كنند ريختند به شهرها، به تهران . الان تهران يك محله زيادى
چندين محل حدود چهل تاست كه براى من نوشته بودند، محله هاى كوخ نشين ، محله هائى كه
خانه هاى گلى دارد كه هيچ چيز ندارد و ده نفر عائله در يك چادر كوچكى در اين زمستان سرد
زندگى بايد بكنند، آب ندارد، بايد آب را از پنجاه ، شصت پله ببرند بالا، لب خيابان
برسند كه گودال منزلشان است ، لب آن خيابان برسند و از آنجا آب را بردارند
بياورند از اين پله ها پائين براى بچه هايشان اين چه شد؟ براى اينكه اصلاحات
ارضى فرمودند! در اصلاحات ارضى به هم خورد اوضاع دهقان ها، وقتى كه به هم خورد
اوضاع آنها، چاره نداشتند كه رو بياورند به شهرستان ها، آمدند شهرستان ها و آن شد،
وضع بيچاره ها اينطور شد، از آن طرف وضع زراعت ما به هم
خورد. ايرانى كه مركز زراعت بود، شايد آذربايجان ايران بس بود براى ايران ،
باقى آن را بايد صادر كنند، الان به اندازه يك ماه ، سى روز يا سى و سه روز، آنهائى
كه اطلاعات دارند و حساب كردند مى گويند ايران به اندازه سى و سه روزش براى
خودش چيز دارد، باقى آن را بايد از خارج بياورند.
ملت غارت شده ايران يا مستشاران غارتگر، كدام يك وحشى هستند؟
خوب اين ايرانى جمع شدند، همه ايرانى ها الان صدايشان درآمده الان سرتاسر ايران
اعتصاب است ، اگر اين حكومت نظامى و نظام را بردارند، مردم اين دستگاه را به قدر يك
ساعت مى پيچندش به هم و پيروز مى شوند، براى اينكه بد ديدند از اينها اين مردم ، م
ى خواهند آزادشان كنند و از رفاه بدشان مى آيد؟! از زندگى خوب بدشان مى آيد؟! مى
گويند ما حتمابايد توى خاك ها بخوابيم ؟! يا مى بينند كه
مال اينها را دارند مى خورند و اينها را خاك نشين كردند؟ دادشان اين است . آقاى كارتر چه
مى گويد؟ آخر اينها چه مى گويند؟ از جان ما چرا اين نفت هاى ما را مى برند؟ آنهم
مجانامى برند. مى برند و آقايان مى گويند كه ما اسلحه خريديم ، تو اسلحه مى
خواهى چه كنى ؟ اسلحه اى كه خريدند اسلحه اى است كه فرمش را اينها نمى دانند، ايران
م ى تواند استعمال كند اين اسلحه را. آن چيزهائى كه آنها درست كردند، شياطين خودشان
مى توانند عمل بكنند، اينها نمى توانند. مستشارها آمدند براى اينكه در اينجا باشند، هم
نظام ما را نظام انگل بار بياورند كه هست و هم اينجا مطالعات بكنند كه چه جور - بايد
- بهتر مى شود اين لقمه چرب را خورد آنطور ماند، آنطور باشد اين ملت حرف نزند،
اگر حرف بزند يك ملت وحشى است !! يك ملت وحشى است كه داد مى زند كه آقا ما را آزاد
كنيد!! يك ملت وحشى است كه داد مى زند آقا مال مارا نخوريد! اما آنها وحشى نيستند! آنها
مترقى هستند! مال مردم را بايد بخورند آنها!! بايد غارت كنند!!
اين ملت ما الان صداشان از بچه كوچكش تا پيرمردش درآمده براى اينكه مى بينند كه
مملكتشان دارد سقوط مى كند، دارد از بين مى رود اين مملكت ، بايد به فرياد اين مملكت
برسند ولهذا مى بينيد كه جان مى دهند، بچه هايشان را مى كشند و آنها مى گويند بايد
كرد، دنبال مى روند باز. اين وضع ايران ما و اين وضع اين دولت هاى بزرگ با ما.
انعكاس اهداف قيام و مصائب ملت يك تكليف عقلى و شرعى است
و ما وظيفه داريم ، مائى كه الان اينجا، شمائى كه اينجا نشستيد و منى كه اينجا نشستم ، ما
وظيفه داريم كه با آنها همصدا باشيم يعنى هر مقدارى كه از دست ما برمى آيد بايد كمك
بكنيم . كمك به غير نيست ، كمك به خودتان هست ، اينها براى شما قيام كردند. مردم ايران
الان براى شما دارند خون مى دهند، براى شما بچه هايشان ، جوانان هايشان از بين مى
رود، دخترهايشان ، بسرهاشان از بين مى رود. ما بايد به آنها كمك كنيم ، ما
خيال نكنيم كه اينجا نشستيم تكليف نداريم ، همه مان تكليف وجدانى داريم ، تكليف شرعى
داريم ، تكليف عقلى داريم كه با اين جمعيت مظلومى كه قيام كردند مى خواهند حق خودشان
را، آن حق خودشان كه حق ما هم هست بگيرند، ما هم با
آنها همراهى كنيم ، ما هم دنبال آنها باشيم . مى توانيم مقاله بنويسيم ، مى توانيم در
روزنامه چيز بنويسيم ، مى توانيم به هر قدرى مى توانيم در اين دانشگاه هائى كه مى
رويم به مردم بگوئيم ، به مردم اينجاها بگوييم
مسائل آنجا را. مساءله را منتشر كنيد. آقا هر كدام شما در يك نقطه اى كه هستيد
مسايل ايران را منتشر كنيد، بگوييد، با آه دل بگوئيد روزنامه هايشان هم گاهى مى
نويسند اما از خود شما بايد گفته بشود، نوشته بشود. بايد اين وضع آشفته ايران به
همه عالم معلوم بشود.
سر نيزه ابر قدرت ها در برابر خواسته هاى بر حق ملت تاب مقاومت ندارد
و اگر چنانچه يك ملتى ايستاد و حق خودش را خواست سرنيزه نمى تواند جلويش را
بگيرد. سرنيزه ، اصلا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود، اين
خيال است كه گوشت نمى تواند با سرنيزه . تمام قدرت هاى عالم جمع بشوند وقتى يك
ملتى گفت من اين كار را نمى خواهم نمى توانند تحميلش كنند.الان نمى توانند
تحميل به ايران بكنند كه شاه را قبول كن ، نمى توانند. الان زور ايستاده آنجا، اما مردم
قبولش ندارند. مردم داد مى زنند نمى خواهيم .
قبول كردن را مردم هيچ تن ندادند به اين مطلب . تن به اين ننگ ، ايرانى ها نمى دهند و
نداده براى اينكه اين آدم را ديدند كه همه مصالح اسلام ، همه مصالح كشور را به باد
داده ، در عين حال (ما آزادى داديم و ما نمى دانم چه داديم ، ترقى داديم به ايران )،
ترقيات شان همين است كه داريد مى بينيد، آزاديش همين است كه با سرنيزه است . ما مكلفيم
به اينكه خدمت كنيم به اين مردم ، به اين بيچاره ها، به اين جوان مرده ها. ما انسانيم بايد
خدمت كنيم و خدمت به آنها خدمت به خودمان است يعنى در اين منافعى كه ايرانى دارد
مشتركيم ، همه مان شريكيم . اگر مملكت ما يك مملكت مستقلى بشود، تبع نباشد، اگر مملكت
ما يك مملكت آرامى باشد، اگر مملكت ما يك مملكت عرض مى كنم كه مرفعى باشد، خوب ما
جزء آن مملكت هستيم ، ما هم در رفاه هستيم ، ما هم چه هستيم . اينها قيام كردند و ما هم بايد
دنبال آنها باشيم ، اينطور نيست كه عذر بياوريم كه من اروپا هستم و آن آمريكا هست و آنها
ايران هستند، اين عذر نيست شما هم در آمريكا كه هستيد هر مقدارى كه مى توانيد، شما هم در
پاريس كه هستيد هر مقدارى مى توانيد، من هم كه اينجا هستم هر مقدارى كه ، من حالا شما را
ديدم اين مقدار مى توانم به شما چيز بگويم ، حرف بزنم ، مى گويم . شما رفقايتان
را، آنهائى كه اهل اينجا هستند، خارج هستند، چه هستند، با هم قرار بدهيد كه كمك بكنيد به
اين نهضتى كه هست .
لزوم تداوم نهضت
تاريخ سراغ ندارد اينجور نهضتى كه الان در ايران هست تاريخ ايران تا حالا سراغ
ندارد اينجور نهضتى كه تمام ايران تمام بايستند، بچه اينقدرى بگويد كه مرگ
برشاه ، پيرمردش هم بگويد مرگ برشاه ، همچو نهضتى ما نداشتيم در ايران
اين نهضت را نگذاريد كه بخوابد تا اينها از بين بروند، تااين هيات حاكمه بروند يك
هيات حاكمه صحيح سركار بيايد. خدا انشاءالله همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. خدا
شر اينها را بكند از سر مسلمين . شر اين ابرقدرت ها را بكند كه اين نوكرها را نگذارند
سربلاد مسلمين . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 22/7/57
بيانات امام خمينى در مورد نقش انسان ساز مكتب اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
قصد شاه قبل از رفتن ، تبديل ايران به تلى از خاك
الان به من اطلاع دادند كه شاه تصميم گرفته است كه فردا در اين اعتصاباتى كه
مسلمان ها براى آن كشته هايى كه داده اند بنا دارند كه اعتصاب كنند، خواهد يك
قتل عام بزرگ بكند. من اين را كرارا گفته ام كه اين آدم اعصاب خودش را از دست داده است ،
الان به طور جنون آميز دارد زندگى مى كند و چون اواخر عمرش را دارد مى گذارند، از اين
جهت مى خواهد كه انتقام بگيرد از ملت ايران . تا
حال هر چه جنايت بوده است كرده ، حالا هم كه مردم ايستاده اند و مى گويند كه بايد
بروى احساس اين را كرده است كه بايد برود و به طور جنون آميز مى خواهد كه مردم را
قتل عام كند و برود. در يكى از حرف هايش گفته بود كه (من اگر بنا شد بروم ، ايران
را به يك تل خاك برمى گردانم و ميروم ، يك
تل خاكش مى كنم ايران را و مى روم .) حالا معلوم مى شود كه مى خواهد
عمل كند به اين گفته .امروز مطلع شدم ، يعنى گفتند كه تلفن شده است از ايران كه
آمادگى دارد پيدا مى كند براى اينكه مردم را يك كشتار عظيمى بكند و ما نمى دانيم كه
بايد با اين دستگاه چه بكنيم ملت مظلوم ايران نمى دانند كه با اين آدمى كه الان جنون
پيدا كرده است و اعصابش از بين رفته است بايد چه بكنند، بايد چه فكرى ما بكنيم . من
ناراحتم از فردا كه مبادا اين مطلب صحيح باشد واين مردم را به
مسلسل ببندد و به تانك و توپ ببندد و تلافى كند و آخرى كه مى خواهد برود، ديگر
كسى را نگذارد و برود.ما گرفتار يك همچنين موجودى هستيم و بايد دعا كنيم ، بايد دعا
كنيم كه خداوند به خير بگذارند اين كار را، اگر چنانچه عملى بشود، يك خسارات
بزرگى بر ايران وارد مى شود، گرچه رفتن اين ، همه مصيبت ها را جبران مى كند لكن
چرا بايد ما مجال به اين داده باشيم كه اين كارها را بكند، البته
مسلسل هاى آمريكا و سلاح هاى آمريكا پشت سر اين است والا همچو مجالى مردم به او و
دولت او نمى دادند اما حالا هست ، الان باز مستشاران آمريكائى هستند و اين هم آخر عمرش هست
و او خواهد رفت . آن چيزى كه خواستم به آقايان بگويم و فردا هم اگر چنانچه مجلسى
داشتيم ، فردا هم باز تذكر مى دهم و قبل از اين تذكر، اين را عرض بكنم كه فردا
مجلسى كه ما داريم مال همه دانشجويان و كسانى كه در اينجا، در خارج اقامت دارند از
ايرانى هاى خودمان ، اين مجلس مال همه است و
مثل منزل من مى ماند كه منزل همه آقايان است و درآن باز است براى اينكه هر كس بيايد،
مجلس هم
اگر چنانچه فردا اشكالى پيدا نكند، آن هم مجلس خود آقايان است و كسى در اين دخالت
ندارد، تو همى كه شده است كه كسى دخالت دارد، كسى مثلا
كنترل مى كند نه ، شما همه با هم هستيد، همه با هم برادر هستيد و كس معينى بناى بر اين
كار نيست كه دخالت داشته باشد، همه آقايان
منزل خودشان است ، آنجا هم اگر مجلسى باشد، همه آقايان با آن على السواء هستند، همه
. ما نسبت به همه على السواء هستيم ، به همه تان علاقه دارم ، دعا براى همه تان مى كنم
و صنف خاصى دخالت ندارد، تو هم اين نشود كه يك صنف خاصى در اين امور دخالت دارند
يا من با يك صنف خاصى رفاقت دارم . نه ما با همه شما رفافت داريم و همه شما را دعا
مى كنيم .
ابعاد اسلام و برداشت اسلام شناسان
آنكه مى خواستم تذكر بدهم و اگر فردا هم مهلت پيدا بكنم و بشود كه صحبت بكنم
تفصيلش را بيشتر مى دهم اين است كه يك فاجعه اى براى اسلام از
اول تا حالا بوده و آن فاجعه اينكه اسلام را نشاخته اند. كسانى كه بحث از اسلام كردند،
چه در سابق و جه در لاحق ، اينها اسلام را با همه ابعادش نشناخته اند. هر كسى يك بعدى
از ابعاد اسلام را در آن نظر كرده است و همه مطالبى كه در اسلام بوده است و در قرآن
كريم بوده است ، به همان معنائى كه خودش ادراك كرده برگردانده است .در قرن هاى
سابق يك دسته متكلمين بودند كه اينها روى فهم تكلم خودشان ، روى فهم ادراك خودشان
اسلام را آنطور توجيه مى كردند كه خودشان فهميده بودند يك دسته فلاسفه بودند كه
روى فلسفه اى كه آنها مى دانستند اسلام را به صورت يك فلسفه ادارك مى كردند،
خيال مى كردند كه مكتب فلسفى است . يك دسته عرفا و اين طايفه بودند كه اسلام را به
فهم عرفانى توجيه مى كردند و اسلام را....و يك مكتب عرفانى مى دانستند تا اين زمان
آخر. از آنوقت تا اين زمان هاى آخر اسلام چندين بعدش شناخته نشده بوده است و بعضى از
ابعادش را البته شناخت تمام نه ، اما خوب مقدارش . هر طايفه اى روى ادراك خودش ، روى
علم خودش ، اسلام را مطالعه مى كرده است و همه آيات قرآن را و همه اخبار پيامبر و ائمه
عليه السلام را روى آن ادراك خودش ، برداشتى كه خودش كرده بوده است از اسلام ، روى
آن برداشت حساب مى كرده ، همه اوراق را بر مى گردانده به آن ورقى كه خودش فهميده
است و لهذا از اين بعدى كه اسلام دارد كه بعد دنيايى است و حكومتش است ، آنجا وقتى كه
ببينيد هيچ خبرى نيست همه آن مسائل فلسفى و عرفانى است اما وظيفه مردم در حالا كه دارند
زندگى مى كنند چه است و كيفيت حكومت اسلام چه حكومتى است و مردم چه جور بايد برخورد
داشته باشند با طبيعت ، هيچ در كلمات آنها ديده نمى شود، آنها همه اش راجع به
مسائل ما بعدالطبيعه و مسائل عرفانى و فلسفى و اينطور چيزها بحث كرده اند تا آمده است
و رسيده است نوبت به اين قشر متاخر. اينها عكس آنها
عمل كردند يعنى آن ابعادى كه اسلام در معنويات داشته است ، در فلسفيات داشته است ، در
عرفانيات داشته است آنها را بكلى كنار گذاشته اند و همين ورق ظاهر را ديده اند يعنى
اسلام را يك مكتب مادى تصور كرده اند، آنطورى كه آنها يك مكتب معنوى كه از ماده اصلش
كانه جداست
تصور كرده بودند و حتى آياتى كه راجع به
قتال واقع شده بود، به قتال با مشركين واقع شده بود، آنها را هم توجيه كرده بودند
به قتال با نفس و امثال ذالك ، در مقابل آنها الان از چند
سال پيش در اين وقتى كه مثلا علوم غرب به ما رسيده است و- عرض مى كنم كه - آن
تبليغات اينها رسيده است ، اينها در عين حالى كه مسلمانند، در عين حالى كه همانطور كه
آنها بوده اند، در عين حالى كه خوبند لكن شناختشان از اسلام همان شناخت ماديت اسلام است
. آنها دعوت به باطن مى كردند و از ظاهر و از طبيعت
غافل بودند اينها دعوت به ماديت مى كنند و از معنويت غافلند و اين هر دو اشتباه است اسلام
نه محصور در آن معنوياتى است كه آنها مى گويند دارد معنويات اما محصور نيست و نه در
محصور اين مادياتى است كه اينها مى گويند، يعنى ماديات را دارد لكن محصور به آن
نيست .
اسلام مكتب انسان ساز
اسلام يك مكتبى است كه براى انسان سازى آمده است و ما بايد ببينيم كه اين انسان كه به
قول بعضى ماهيت ناشناخته است ، اين انسان چه ابعادى دارد و چه احتياجاتى دارد و اسلام
كه براى انسان سازى آمده است ، آيا جهت حيوانى اين را فقط خواهد بسازد يا جهت معنوى او
را مى خواهد بسازد؟ يا انسان مى خواهد بسازد؟ انسان
مثل ساير موجودات نيست ، ساير موجودات مثل مثلا حيوانات كه حالا در درجه بعد از نباتات
و معادن اينها واقع شده است ، حيوان همان حال طبيعى دارد و از ماوراءالطبيعه يك چيز كمى ،
يك احساسى ، يك ادراكى ، اما ادراك ناقص دارد و ديگر هم مراتب ندارد ماوراءالطبيعه اش .
انسان از اين نقطه اول طبيعت تا آن آخرى كه يك موجود الهى مى شود، مراتب انسان است ،
يعنى يك انسان مى تواند سير بكند از عالم طبيعت تا ماوراءطبيعت و از ماوراءطبيعت تا
مرتبه الوهيت سير بكند، تا برسد به اينكه آنجا را ادراك بكند.
اسلام ، رشد دهند تمام ابعاد انسان
انسان يك موجود جامع هست ، نه يك موجود يك بعدى يا دو بعدى موجودات ديگر بعضى
شان يك بعدى اند، بعضى دو بعدى ، بعضى چند بعدى اند لكن همه ابعاد وجود در
ساير موجودات نيست ، فقط انسان هست در بين همه موجودات كه يك موجود چندين بعدى است
كه براى هر بعدش احتياجات دارد، براى رشد هر بعد او، احتياج دارد، احتياجات دارد و مكتب
هائى كه در عالم هست ، در عالم طبيعت هست ، هر مكتبى را كه شما برويد ملاحظه بكنيد به
استثناى مكتب اسلام و مكتب توحيدى و مكتب انبيا(كه درست دست ما نيست و از بين رفته است اما
حالا اسلام محفوظ است ) هر مكتبى را به استثناى مكتب اسلام كه ملاحظه كنيد يك مكتب مادى
است كه انسان را حيوان تصور كرده است ، يك موجودى كه همان خوردن و خوابيدن است
منتهى بهتر خوردن و بهتر خوابيدن ، حيوانات هم مشتركند با ما در خوراك خوردن و
خوابيدن لكن اين مكتب ها مى خواهند انسان را يك حيوانى كه - اينطور ادراك كرده اند از
انسان كه اين هم مثل ساير حيوانات هست كه تمام چيزهايى و
رشدهايى كه دارد در همان ادراكات مادى دور مى زند، در امور مادى دور مى زند، اسم آن را
گفته اند امور عينى ، خيال مى كنند كه امر عينى عبارت از همين عالم طبيعت است و
حال اينكه عوالم ديگرى هست كه اينها ادراكش نكرده اند و آنها عوالم عينى بيشتر، يعنى از
عينيت بيشتر حظ دارند تا عالم طبيعت ، عالم طبيعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده است
، در آن آخرش واقع شده است يعنى منتهى اليه عالم ، عالم وجود، عالم طبيعت است ، پست
ترين عالم ها عالم طبيعت است ، و اينطور نيست كه انسان فقط خودش باشد و همين طبيعت و
مرتبه اى نداشته باشد، انسان مراتب دارد. آن كسى كه رفته سراغ آن مرتبه بالاى
انسان و از اين مراتب غافل شده است ، اشتباه كرده است ، آن كسى كه چسبيده است به اين
عالم ماده و مرتبه طبيعت را ديده و غافل از ماوراى الطبيعت است اين هم اشتباه كرده است .
اسلام براى اين انسانى كه همه چيز است يعنى از طبيعت تا ماوراءالطبيعت تا عالم الوهيت
مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام . اسلام خواهد انسان را يك انسانى بسازد
جامع يعنى رشد به آنطور كه هست بدهد، از حظ طبيعت دارد، رشد طبيعى به او بدهد، حظ
برزخيت دارد، رشد برزخيت به او بدهد، حظ روحانيت دارد، رشد روحانيت به او بدهد، حظ
عقلانيت دارد، رشد عقلانيت به او بدهد، حظ الوهيت دارد، رشد الوهيت به او بدهد. همه
خطوطى كه انسان دارد و به طور نقص است ، الان نرسيده است ، اديان آمده اند كه اين ميوه
نارس را رسيده اش كنند، اين ميوه ناقص را كاملش كنند. نبايد آقايانى كه در اين غرب
واقع شده اند و غرب هم غرق در طبيعت دنياست و هيچ ملتفت به ماوراء الطبيعت نيست آقايان
از اين مكتب ها گول بخورند و خيال كنند كه انسان غير از اينكه مى خورد و مى خوابد و
اينها چيز ديگرى نيست ، همين است چيز ديگرى در كار نيست ، اين اشتباهى است كه اسلام را
بد شناخته اند آنهائى كه همه اش توجه شان به اين است و همه آيات و اخبارى كه در
اسلام براى رشد انسان آمده برگرداندند به اين و هم آنها در اشتباه بودند كه همه آيات
و اخبار را برگرداندند به آن ، بايد هر چيزى سرجاى خودش
عمل بشود يعنى انسان رشد طبيعى داشته باشد به هر مقدار كه ممكن است ، حظ طبيعى
داشته باشد به هر مقدار كه سالم است ، البته روى موازين عفت و سلامت و اين مرتبه را
رشد كه پيدا كرد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و مرتبه بعدش هم رشد داشته
باشد و همه ابعادش وسيع بشود تا يك انسان بشود.
اسلام مثل مكاتب ديگر (مادى ) نيست
انسان شدن كار مشكلى است لكن لازم است براى انسان . مقصود من از اين حرف اين است كه
شما خيال نكنيد كه اسلام آمده حيوان تربيت كند، آمده است كه آب و خوراك براى حيوان
درست كند، اين يكيش است ، اين را هم درست مى كند لكن اين يك بعد است آن هم بعد آخرش
هست ، بعدهاى ديگرى دارد كه آنها هم همه اش از اسلام است وبراى تربيت انسان است و
انسان را مى خواهد يك موجود رشيدى كه همه اين ابعاد را داشته باشد تربيت كند و براى
همه اينها هم دستور دارد اسلام ، نسبت به يك جهت و جهت ديگرى نيست ، براى حكومت اسلامى
دستور دارد براى تشكيلاتش
دستور دارد، براى مقابله با دشمنان دستور دارد، براى تحرك جامعه دستور دارد، براى
رسيدن به ماوراى الطبيعت دستور دارد، همه اينها را دارد، يك بعدى نيست كه انسان
خيال كند من اسلام را شناختم و شناختم اين است كه مثلا تاريخش چه جور بوده و فرض
كنيد كه زندگى بشريش چه جور بوده و كذا چه بوده و دستورات طبيعى اش چه بوده و
اينها، مساءله اين نيست ، مسائل اسلام بالاتر از اين معانى است و
ابعاد زياد دارد و بايد كسى كه مى خواهد بشناسد اسلام را، درست نگاه كند به قرآن كه
مبدا اصلى است و همه ابعادى كه در قرآن هست همه را ملاحظه كند،
خيال نكند كه من فقط آن آياتى را قبول دارم كه مربوط به طبيعت است و مربوط به حكومت
، آن آياتى كه مربوط به قيامت است قبول ندارم . براى اينكه نمى داند اين آدم قيامت
يعنى چه و آن روزى كه مى آيد چه روزى هست او
خيال مى كند خيالى است ، نخير عينى است و عينيتش از عينيت اين طبيعت زيادتر است منتهى حالا
ما به آن نرسيديم .
در هر صورت مى خواستم اين سفارش را به همه محصلينى كه در اروپا خداوند همه را
توفيق بدهد بكنم كه اسلام را محصورش نكنيد در يك محفظه اى كه
خيال كنيد مكتب مثل مكتب كمونيست است ، مكتب مثل مكتب ماركسيست است ، مكتب
مثل مكاتب ديگر است اينجورها نيست در كار اينها، كسانى كه نمى دانند اسلام چيست
خيال مى كنند يك همچو مطلبى است .
با انعكاس جنايات رژيم ، به ايران در حال اعتصاب كمك كنيم
مطلب ديگر اين است كه خوب ما الان موظف هستيم به وظايفمان ، الان ما همه كه اينجا آرام
نشستيم ايران نا آرام است ، الان ما فرداى ايران را از آن نگران هستيم نمى دانم فردا در
ايران چه خواهد شد بايد فكرى ما بكنيم حالا من هم در فكرش هستم كه بايد چه بكنم اما
همين طورى كه ملاحظه مى كنيد تا حالا الان قريب يك
سال است كه آرامش از ايران رفته است ، هر گوشه اى از آن را كه مى بينيد يك انقلابى
است ، هر طرف شهرى از شهرهايش را كه مى بينيد يك عرض مى كنم كه اعتصابى هست ،
حالا كه در اين چند روز آخر و تقريبا چندين روز آخر است كه اعتصاب تمام ايران را فرو
گرفته است ، همه كارخانه ها، همه روزنامه ها، همه عرض بكنم كه
عمال دولتى و غير دولتى در اعتصاب الان هستند تقريبا، در اعتصاب هستند، مردم هم همه در
مصيبت و اعتصاب هستند و ما كه در اينجا هستيم و آرام هستيم نبايد فراموش كنيم آنها را، ما
بايد به آن اندازه اى كه مى توانيم به آنها كمك بكنيم ، با قلم مى توانيد، با قلم كمك
كنيد، مى توانيد در مطبوعات اينجا يك چيزى را از حالات ايرانى ها و از ظلمى كه دارد
برايشان مى شود و ازجناياتى كه اين رژيم بر آنها كرده است ، بتوانيد در مطبوعات
اينجا يك چيزى را منعكس كنيد بايد منعكس كنيد، هر كارى از شما مى آيد بكنيد و هر كه از آن
كارى نمى آيد لااقل دعا كند به اينهايى كه فردا گرفتار اين رژيم منحط هستند.
انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند واگر فردا توانستم من و
مجال داده شد، انشاءالله فردا هم چند كلمه اى با شما صحبت مى كنم و من از اينكه هم دير
مى آيم و هم كم مى توانم اينجا
بنشينم از آقايان معذرت مى خواهم براى اينكه سن من را مى دانيد حدود قريب هشتاد
سال است و شما الحمدلله جوان هستيد و قدرت داريد كه مقاومت كنيد، بنشينيد، من همچو
قدرتى ندارم ، از اين جهت من معذرت مى خواهم كه نمى توانم زياد پيش شما بنشينم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 22/7/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار فيگارو
سؤ ال : افكار عمومى در باره مبارزه رقباى رژيم كنونى از خود سؤ
ال مى كنند كه آيا اين جنبش مذهبى خواهد به سنت اسلامى باز گردد؟ جواب : مخالفين
رژيم ايران و قيام كنندگان كنونى ، قربانى تبليغاتى هستند كه آنها را از طبيعت خود
بيگانه مى سازد. ما وقتى از اسلام صحبت مى كنيم به معنى پشت كردن به ترقى و
پيشرفت نيست ، بلكه برعكس به عقيده ما اساسا اسلام يك مذهب ترقيخواه است ولى ما
دشمنان رژيم هايى هستيم كه تحت عنوان تجددخواهى ، روش ديكتاتورى و ظلم را در پيش
مى گيرند، اين رژيم ها مانند رژيم شاه ايران ، با
عمل خود پيشرفت هاى انجام شده را از هدف اصلى خود منحرف مى كنند و آنها را از چشم
برادران و زنانى كه مى بايد از آنها استفاده كنند، مى اندازند و خلاصه آن پيشرفت ها
را بى مفهوم مى كنند كه مفهومش از آنها ساقط مى ماند و اما
قبل از هر چيز معتقديم كه فشار و اختناق ، وسيله اى براى دست يافتن به پيشرفت نيست .
سؤ ال : قيام كنونى در ايران ، با جنبش هاى چپ افراطى رابطه دارد يا نه ؟
جواب : ما هميشه از اتحاد با اين احزاب سرباز زده ايم ولى در واقع امروزه تمام مخالفين
ايرانى ، تحت لواى مذهب و به نام بيان درست و صحيح اسلام ، سازمان يافته و تظاهر
مى كنند و دليل آن هم روشن است ، گروه هاى چپى يا كمونيستى تقريبا از بين رفته اند،
آنها نمى توانند در نهضت مردمى كه در جريان است ، هيچ تاثيرى داشته باشند ولى طبعا
براى گول زدن افكار عمومى بخصوص در خارج از ايران ، رژيم سعى مى كند چنين
تبليغ كند و به همه كسانى كه عليه ديكتاتورى شاه مبارزه مى كنند نسبت ماركسيستى
بدهد.
سؤ ال : ولى على رغم مقاصدشان ماركسيست ها از عنوان مذهب براى مبارزه ضد رژيم شاه
استفاده مى كنند، آيا مذهبى ها را كم كم عقب رانده و احزاب چپ افراطى ، سازماندهى
اعتصابات و تظاهرات را در دست مى گيرند و آن را در جهتى كه مى خواهند هدايت مى كنند؟
جواب : به تظاهرت بزرگ اخير نگاه كنيد، افراد مذهبى ، يك ميليون نفر را به حركت
درآورده اند و در تمام موارد و در همه جا شعار مذهبى دهند، همان مذهبى كه اين افراد را
همواره متشكل كرده و سازمان مى داده و حتى يك بار هم شعارهاى چپ افراطى ديده و شنيده
نشده . سؤ ال : در مراحل اوليه ، مبارزه عليه رژيم شاه اعتصابات و تظاهرات نسبتا
مسالمت آميز داشته است و عليه ارتش و پليس به هيچ وجه اسلحه و سنگ به كار نرفته
است ، آيا شما فكر نمى كنيد كه اكنون زمان اين روش نيست ؟ و به طور ديگرى آيا نمى
شود عمل كرد؟ مثلا به مبارزه مسلحانه متوسل شد؟
جواب : حتى پس از روز جمعه در تهران كه آنهمه هم كشتار به جا گذاشت ، ما همان
شكل مبارزه را حفظ كرديم . همانطور كه دنيا مى داند، قيام ما با وجود ضربه هائى كه
خورده است هركز در هم شكسته نشده است و آن قيام با همان روش ادامه دارد ولى از من
پرسيده اند آيا وقت تغيير روش و روآوردن به مبارزه مسلحانه به جهت پاسخ دادن به
قدرت ارتش كه شاه آن را به كار گرفته است ، نرسيده است ؟ من گفته ام (نه ) معذالك
امروزه در اين مورد از خود مى پرسم كه نمى توان تا بى نهايت سينه هاى عريان را
جلوى لوله تفنگ قرار داد. تاكنون من رهنمودهاى خود را كه مبنى بر مسالمت آميز بودن
عملمان بود تغيير نداده ام ولى شايد مجبور شوم اين كار را بكنم .
سؤ ال : در واقع عمل شما داراى چه جهتى است و چه رژيمى را مى خواهيد جانشين رژيم شاه
كنيد؟
جواب : بدون چون و چرا حفظ رژيم شاه غير قابل
قبول است ، ما پيوسته با آن مخالف بوده ايم ، سرنگونى آن هدف غير
قابل تغيير مبارزه ماست . بعلاوه ، اين شكل حقوقى رژيم نيست كه اهميت دارد، بلكه محتواى
آن مهم است . طبيعتا مى توان يك جمهورى اسلامى را در نظر گرفت و اين به آن خاطر است
كه فكر مى كنيم شناخت اصيل اسلام ، ما را به ترقى جامعه اى كه سرشار از استعدادها و
تقواى انسانى و عدالت اجتماعى است راهنمائى مى كند.
قبل از هر چيز ما به محتواى اجتماعى رژيم سياسى آينده خود دلبسته ايم .
سؤ ال : ولى رژيمى كه شما مى خواهيد، آيا دموكراتيك است ؟ مثلا آيا شما موافق آزادى
مطبوعات و سيستم چند حزبى و آزادى احزاب و سنديكاها هستيد؟
جواب : ما موافق رژيم آزادى هاى كامل هستيم . بايد حدود رژيم آينده ايران همانگونه كه
براى كليه
دولت مطرح است ، منافع مجموع جامعه را در برگيرد و همچنين بايد مقيد به شوون جامعه
ايرانى باشد، زيرا عرضه يك جامعه غير محدود، يك دستبرد به شرف مردان و زنان آن
جامعه مى باشد.
سؤ ال : آيا در جمهورى اسلامى براى اقليت هاى مذهبى كه در ايران بسيار زياد هستند
جائى هست .
جواب : رژيم شاه با اقليت هاى مذهبى رفتارى بهتر از رفتار با مسلمانان ندارد. ما مطمئنا
نسبت به عقايد ديگران بيشترين احترام را قائل هستيم . پس از سرنگونى ديكتاتورى و
استقرار يك رژيم آزاد، شرائط حيات براى اكثريت مسلمانان و اقليت مذهبى بسيار خوب
خواهد بود.
سؤ ال : حتما رژيم كنونى به دفاع از خودش ادامه خواهد داد، اين رژيم بر چه چيز تكيه
خواهد كرد؟ چه كسانى از او پشتيبانى مى كنند؟ و چه چيزى مى تواند به وى امكان دهد تا
مخالفين را در هم بكوبد؟
جواب : در درون كشور هيچ نيروئى براى حمايت از ديكتاتورى شاه نيست ، كافى است
نگاهى به آنچه در كشور مى گذرد بياندازيم تا متوجه اين امر شويم و اين كار بسيار
ساده اى است . در خارج ، ايالات متحده بخصوص از رژيم شاه حمايت مى كنند، اگر آنها
دست از حمايت او بردارند، رژيم شاه بلافاصله فرو خواهد ريخت .
سؤ ال : عليرغم همه اينها شاه مى تواند روى ارتش و بر يك رژيم زور حساب كند، آيا
اين احتمالات اساسى است ؟
جواب : در مورد ارتش آنچه اساسى است ساخت آن است كه با رهبرى و سلسله مراتبش
مشخص مى شود و تاكنون ارتش تحت رهبرى آمريكا مى باشد. اين ارتش حتى در كادرهاى
بالا توسط مستشاران و تكنسين هاى آمريكائى و اداره تقويت شده است و لى در ميان
افسران و سربازان تاكنون نشانه بارزى از بيدارى در برابر مبارزات مردمى ديده
شده است . فراموش نكنيم كه اينها قبل از هر چيز ايرانى هستند و به هنگام زد و خورد، در
روياروشان ايرانيان ديگرى قرار دارند. در مواردى ديده شده است تظاهركنندگان به
جاى آنكه به سوى سربازان سنگ پرتاب كنند،
گل هديه كرده اند و بسيارى از سربازان كه پس از دريافت
گل گريسته اند و در چند مورد سربازان پس از تيراندازى به سوى تظاهر كنندگان
خودكشى كرده اند و تا زمانى كه ارتش ايران زير چتر آمريكا قرار گرفته همواره اين
وضعيت غم انگيز و تراژدى ادامه خواهد داشت .
|