ناتوانى شاه در به سستى كشانيدن نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
و لاحول و لاقوه الابالله العلى العظيم
با فرا رسيدن اربعين مقتولين مظلوم تبريز غم هاى ملت غيرتمند تجديد مى شود. ملت
مظلوم ايران بايد در هر چند صباحى پرچم هاى سياه افراشته كنند و در سوك بنشينند
براى جوانان عزيز و عزيزان اسلام كه به دست
عمال آمريكا و به امر شاه در خاك و خون كشيده شدند و هنوز چشم ها گريان و
دل ها بريان است براى يك قتل عمومى كه دست آمريكا و ساير اجانب از آستين شاه بيرون
آمده و ملت را به عزاى ديگر مى نشاند و من نمى دانم
دنبال اين اربعين قتل هاى ديگرى و جنايتات تازه اى است و ضحاك عصر در خونخوارى
تجديد مطلع مى كند يا مامور جنايت به صورت ديگر مى شود.
ما از اين جنايات پى درپى و كشتار وحشيانه ناراحت و در عين
حال اميدواريم ، ناراحتى براى آن كه جوانان رشيد روحانى و دانشگاهى و بازارى و
ساير طبقات را كه اميد براى آتيه كشور هستند از دست داده ايم و مى دهيم و اميدواريم چون
مى بينيم اين جنايات شاهانه و اين كشتار وحشيانه نتوانست و نمى تواند نهضت اين ملت
بيدار به پا خاسته را به سستى گراياند، هر چه جنايت و
قتل افزايش يافت ، ملت در اراده آهنين خود قويتر و مستحكمتر شد.
قطره هاى خون شهدا، آتشى براى درخت استعمار برمى افروزند
كشتار بيرحمانه قم ، ايران را به هيجان درآورد و تبريز عزيز را به قيام همگانى
مردانه در قبال ظلم و بيدادگرى نشاند و كشتار دسته جمعى تبريز، ملت غيور ايران را
چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است انفجارى كه دست اجانب را به خواست خداى متعالى
براى هميشه قطع كند، انفجارى كه انتقام مظلومان را از شاه بگيرد و دودمان سياه روى
پهلوى را براى هميشه از تاريخ ايران محو كند و اين ننگ را از صفحه آن بزدايد. ما
كشته داديم و رنج برديم ، لكن هر قطره خون آنها خون هايى را در رگ جوانان غيرتمند ما
به جوش آورد و آتشى در دل آنها روشن
كرد كه به خواست خداوند تعالى خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمى استعمار
و به آتش كشيدن عمال روسياه آن .
با شعار اسلام و قرآن صفوف را فشرده كنيد
شما اى ملت بزرگ ايران ! از اين تلاش مذبوحانه دستگاه جبار و از اين
قتل و جرح قم و تبريز نهراسيد و نمى هراسيد كه خود اين جنايات نشانه وحشتزدگى
شاه و از دست دان اعتدال اعصاب اوست . اكنون لازم است وحدت كلمه خود را كه بحمدالله
حاصل است با كمال جديت حفظ كنيد و صفوف خود را در زير پرچم عدالت پرور اسلام
فشرده كنيد و لازم است تمام جناح ها كه در پيشرفت مكتب رهائى بخش اسلام در تكاپو
هستند به هم پيوندند و با شعار واحد كه شعار اسلام و قرآن است همصدا شوند و از درون
مدارس روحانى تا درون دانشگاه ها و از عمق بازارها و كارگاه تا دشت پهناور دهقانان
زحمتكش صحرانورد و از كمينگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سياسى و گروه دانشمندان
دكترها و مهندسين و جناح محترم لشكرى و كشورى همه و همه همدست و همزبان كوشش
مردانه كنند در راه نجات اين كشتى كه با چنگال و دندان اهريمنان خارج و
داخل با خطر غرق مواجه است .
كلكم راع و كلكم مسئول
اسلام عزيز از شما اى گروه هاى مسلمان در هر لباس و شغلى هستيد استمداد مى كند و
وظيفه همه است كه در نجات آن كوشش كنيد و ضربه هايى كه از سلاطين جور خصوصا
در اين پنجاه سال حكومت ضد اسلامى و ملى دودمان پهلوى خورده است و مى خورد جبران كنيد
(كلكم راع و كلكم مسئول ).
عناصر غير اسلامى را از خود دور كنيد
و لازم است با كمال قدرت و هوشيارى اشخاص يا گروه هايى كه گرايش به مكتب هاى
غير اسلامى دارند و به خوى فرصت طلبى مى خواهند در اين اوقات از فرصت استفاده
نموده خود را در صفوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خود
دور كنيد و به آنها مجال تحرك ندهيد. به غير مكتب اسلام و شعار اسلامى ، كشور از خطر
نجات پيدا نمى كند.
اسلام خواهى و عدالت پرورى شاه در بوق هاى تبليغاتى
و لازم است اين بوق تبليغاتى شاه و دست نشاندگان بى آبرويش را هر چه بيشتر رسوا
و افتضاح آن را آشكارتر كنيد، چه بوق هايى كه پنجاه
سال است براى جا زدن دودمان خيانتكار پهلوى به جاى خدمت به وطن كه اين چند روز به
اوج خود رساندند و اشخاصى از خدا بى خبر به مداحى پرداختند كه هم خود و هم ملت به
دروغ آن آگاهند و چه بوق هايى كه شاه معلوم
الحال را به اسلام خواهى
و عدالت پرورى معرفى مى كند. اخيرا باز زمزمه بسيار خطرناك دانشگاه اسلامى در مشهد
مقدس آغاز شده است ، غافل از آنكه اينها كوچكتر از آنند كه بتوانند اسلام را با اسم اسلام
بكوبند. ما همانطور كه سابق گفتيم كسانى كه در اين دانشگاه قلابى وارد شوند به
ملت معرفى مى كنيم و آنها را از اعضاء رسمى سازمان امنيت قلابى بدتر و مضرتر به
اسلام و كشور اسلامى مى دانيم و ملت اسلام با آنها معامله معاند با اسلام خواهد كرد و چنان
آبروى آنها در جامعه ريخته مى شود كه نتوانند دم از اسلام شاه ساخته بزنند.
آمريكا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمين
مصيبت هاى ما تنها كشتارهاى وحشيانه پى درپى به امر شاه نيست اخيرا باز درصدد
خريدن اسلحه به مقدار سرسام آور و كشتى هاى متعدد هست و تا يك قطره نفت داريم و يا
مخازنى كه مورد احتياج اجانب است ، خريد اين آهنپاره ها كه به هيچ درد ملت نمى خورد
جريان دارد و تا اين كابوس خطرناك بر سر اين كشور سايه افكنده ، بدبختى
دنبال بدبختى براى اين ملت مظلوم امرى عادى است و از مصيبت هاى بزرگ مسلمين قضيه
اسرائيل تجاوزكار است كه اكنون با مسلمين در
حال جنگ و مشغول پيشروى در خاك لبنان است و از طرف شاه برخوردار از كمك است و
دول اسلامى غالبا در اين امر مهم حياتى بى تفاوت هستند،
غافل از آنكه اگر در اين پيشروى ها خداى نخواسته توفيق پيدا كند، با ساير كشورها
به همين نحو رفتار خواهد كرد. اين مصيبت ها كه ما مبتلاى به آن هستيم از آمريكا و اذناب آن
است . برخوردارى شاه از پشتيبانى رئيس جمهور آمريكا اين كشتارهاى بيرحمانه را به
بار آورد و ملت مسلمين را سوگوار كرد، برخوردارى از آمريكا تبريز را به خاك و خون
كشيد.
تنها راه پيروزى ، اتحاد گروه هاى اسلامى در زير پرچم توحيد
قيام تبريز چون نهضت همه ايران اسلامى است ، براى دفاع از حق و از احكام اسلام است و
نسبت اين قيام را به ماركسيست هاى اسلامى كه در تبليغات شاهانه است جز خدعه نيست و
دليل بر آن است كه اين مكتب هاى انحرافى پايگاهى در ايران ندارند والا شاه از آنها
ذكرى كرد.اكنون بايد تمام جناح ها از هر طبقه بدانند كه جز در سايه اسلام و در زير
پرچم توحيد و قرآن راه پيروزى مسدود است و چون شاه مى خواهد نهضت هاى
اصيل اسلامى را از مجراى خود منحرف و به گروه هايى كه هم منحرف و هم بين ملت
پايگاهى ندارند نسبت دهد، بايد همه گروه هاى سياسى و طبقات روشنفكر با صراحت و
بدون هيچ ابهام نهضت و تحرك خود را اسلامى و براى اجراى قوانين عدالت پرور قرآن
كريم معرفى كنند و به گروه روحانى و كارگرى و توده ملت بپيوندند كه با اين منطق
حيله حساب شده اجانب را كه به زبان شاه اجرا مى شود خنثى كنند و در غير اين صورت با
برچسب ماركسيسم و احيانا ماركسيسم اسلامى جناح هاى روشن و متحرك را از سواد اعظم كه
ملت مسلم است جدا و از خاصيت مطلوب ساقط و ملت را نيز تضعيف نموده و پيروزى را عقيم
يا به مدت طولانى معوق مى كنند.
عزاى عمومى ، افشاگر مصائب مسلمين
مصيبت هاى ما گرچه يكى دو تا نيست و در اين كشور آزاد زنان به منطق شاه و جريان
عدالت اجتماعى و حركت به سوى تمدن بزرگ به اصطلاح كارتر- شاه ، ملت بايد
هميشه در عزا باشد لكن مصيبت بزرگى را كه بر برادران تبريزى ما وارد شد، اربعين
آن را در سوك هستيم و ملت ايران نيز در آن روز با عزاى عمومى خود به ملت هاى آزاد جهان
بفهماند كه ما با چه شرايطى زندگى مى كنيم . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را
خواستارم و قطع ايادى اجانب را اميدوارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 16/2/57
مصاحبه امام خمينى با نشريه فرانسوى زبان لوموند
سؤ ال : شاه شما را متهم مى كند كه مخالف تمدن و گذشته گرا هستيد؟ جواب شما به
اين مطلب چيست ؟
جواب : اين خود شاه است كه عين مخالفت با تمدن است و گذشته گر است . مدت پانزده
سال است كه من دراعلاميه ها و بيانيه هايم خطاب به مردم ايران مصرا خواستار رشد و
توسعه اقتصادى و اجتماعى مملكتم بوده ام . اما شاه ، سياست امپرياليست ها را اجرا مى كند
و كوشش دارد كه ايران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرايى نگاه دارد. رژيم شاه ،
رژيم ديكتاتورى است ، در اين رژيم ، آزادى هاى فردى
پايمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از ميان برده شده اندنمايندگان را شاه با
نقض قانون اساسى تحميل مى كند، انعقاد مجامع سياسى و مذهبى ممنوع است
استقلال قضايى و آزادى فرهنگى به هيچ وجه وجود ندارد، شاه قواى سه گانه را غصب
كرده و يك حزب واحد ايجاد نموده است و از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجبارى
كرده است و از متخلفان انتقام مى گيرد. كشاورزى ما كه توليدش حتى تا 23 پيش
اضافه بر احتياج داخلى مان بود و ما صادر كننده اين مازاد بوديم ، فعلا از ميان رفته
است . مطابق ارقامى كه نخست وزير شاه در دو
سال پيش به دست داده است ، ايران 93 درصد از مواد غذايى مصرفى خود را وارد مى كند
و اين است نتيجه با اصطلاح اصلاحات ارضى شاه دانشگاه هاى ما نيمى از
سال بسته اند و دانشجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مصدوم مى گردند و به
زندان افكنده مى شوند. شاه اقتصاد ما را از ميان برده و درآمد
حاصل از نفت را (كه ثروت آينده مردم ماست ) تبذير مى كند و آن را براى خريد اسلحه
هايى به كار مى برد كه جنبه تجملى و قيمت هاى سرسام آور دارند. اين امر به
استقلال ايران لطمه مى زند. من مخالف شاه هستم درست به
دليل آنكه سياست وى كه وابسته به قدرت هاى خارجى است ، پيشرفت مردم ما را در
معرض خطر قرار مى دهد. وقتى كه شاه ادعا مى كند كه ايران را به مرز (تمدن بزرگ )
مى رساند، دروغ مى گويد و اين مطلب را بهانه قرار داده است تا ريشه
استقلال مملكت را قطع كند و خون مردم را جارى سازد. كارگران كشاورزان ، دانشجويان و
كسبه ،زنان و مردان عليه قدرت ارتجاعى و گذشته گرايى مبارزه كنند.
به دليل اين واقعيت هاى غير قابل بحث است كه شاه مى كوشد موضع مخالف ما را در
قبال رژيمش
وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نمايد.اگر ماروزى موفق به
سرنگون كردن رژيم وى شويم ، وى براى كارهايى كه بر ضد پيشرفت و ترقى
اقتصادى و فرهنگى مردم ما كرده است محاكمه خواهد شد و آن روز تمامى عالم از جنايات
وى آگاه خواهند گرديد.
سؤ ال : شما را مخالف با تمدن قلمداد مى كنند و شما نيز همين اتهام را به شاه برمى
گردانيد و اين مطلب لزوما قانع كنند نيست . لطفا ممكن است موقع و موضع خود را راجع
به سه موضوع اصلى ايران بيان بفرماييد، اصلاحات ارضى ، صنعتى كردن مملكت و
زنان .
جواب : هدف از اصلاحات ارضى شاه ، خصوصا اين بود كه بازارى براى كشورهاى
خارجى (خصوصا آمريكا) ايجاد كند، اما اصلاحات ارضى كه ما خواستارش هستيم
كشاورز را از محصول كارش بهره مند خواهد ساخت و مالكانى را كه بر خلاف قوانين
اسلامى عمل كرده اند، مجازات خواهد كرد.
سؤ ال : زمين هايى كه گرفته شده اند به مالكين قديمى اش برگردانيده خواهند شد؟
جواب : مسلما نه ، درست همين مالكانند كه در طول
سال ها درآمدهايى را بر هم انباشته بودند بى آن كه مقررات اسلام را در خصوص
توزيع آنها اجرا نمايند و بدين ترتيب ثروتى را كه حق جامعه بوده و بايد به جامعه
برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانين اسلامى ثروتمند شده اند. بنابراين
اگر ما به قدرت و حكومت برسيم ثروت هايى را كه اين مالكان به ناحق متصرف شده
اند ضبط خواهيم كرد و براساس حق و انصاف ميان محتاجمان مجددا توزيع خواهيم نمود. در
خصوص صنعتى كردن مملكت ، ما كاملا با اين امر موافقيم ولى ما خواستار يك صنعت ملى و
مستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نه
يك صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ نظير صنعتى كه فعلا در ايران مستقر
ساخته اند، سياست شاه از لحاظ صنعتى و كشاورزى ، مملكت ما را به نفع قدرت هاى
استعمارى به صورت يك جامعه مصرفى درآورده است .
در خصوص زنان اسلام هيچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است ، بعكس اسلام با مفهوم زن
شيئى شده و به عنوان شئى مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت او را به وى باز داده است
. زن مساوى مرد است ، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليت هاى خود را انتخاب
كند، اما رژيم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خلاف اخلاق مى كوشد تا مانع آن
شود كه زنان آزاد باشند، اسلام شديدا معترض به اين امر است .اين رژيم آزادى زن را
البته
نظير آزادى مرد از ميان برده و پايمال ساخته است ، زنان مانند مردان زندان هاى ايران را
پر كرده اند، در اينجاست كه آزادى آنها در معرض تهديد و خطر قرار گرفته است . ما
مى خواهيم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهديد مى كند آزاد سازيم .
سؤ ال : درباره لفظ ماركسيست اسلامى كه رژيم مرتبا
استعمال مى كند چه فكر مى كنيد؟ آيا با دسته هاى چپ افراطى روابط سازمانى داريد؟
جواب : اين شاه است كه اصطلاح مذكور را به كار برده و اطرافيانش از وى تبعيت كرده
اند، اين مفهوم ، مفهومى نادرست و حاوى تناقض است كه براى از اعتبارانداختن و از ميان
بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه درست كرده اند .مفهوم اسلامى كه بر اساس
توحيد و وحدانيت خداوند معزز است با ماترياليسم در تضاد است . اصطلاح (ماركسيست
اسلامى ) يك اطصلاح خلاف حقيقت است . يك عبارت ديگر شاه و دستگاه تبليغاتى اش
عبارت از (اتحاد ميان ارتجاع سياه و خرابكارى سرخ ) هست اين عبارت نيز هدفى را كه در
بالا گفتيم تعقيب وكند يعنى مى خواهد كه مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را در
ميان آنها بپراكند تا مخالفتشان را نسبت به رژيم كه جامع و غير
قابل بحث و انكار است از ميان ببرد. هيچگاه ميان مردم مسلمانى كه برضد شاه در
حال مبارزه اند و عناصر كمونيست افراطى يا غيرافراطى ، اتحاد وجود نداشته است . من
همواره در اعلاميه خود خاطر نشان ساخته ام كه مردم مسلمان بايستى در مبارزه خود، ممكن و
متجانس باقى بمانند و از هر نوع همكارى سازمانى با عناصر كمونيست بر حذر باشند.
بدين ترتيب است كه ما با شاه مبارزه مى كنيم و خواهيم كرد و به همين
دليل است كه شاه سعى دارد مبانى مبارزه ما را وارونه جلوه دهد.
سؤ ال : با توجه به فقد روابط سازمانى ، آيا يك اتحاد تاكتيكى را با ماركسيست ها
براى سرنگون كردن شاه مدنظر داريد و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقيت
احتمالى تان چگونه خواهد بود؟
جواب :نه ، ما حتى براى سرنگون كردن شاه با ماركسيست ها همكارى نخواهيم كرد. من
همواره به هوادران خود گفته ام كه اين كار را نكنند، ما با طرز تلقى ومفاهيم آنها مخالف
هستيم ،ما مى دانيم كه آنها از پشت به ما خنجر مى زنند و اگر روزى به قدرت برسند
رژيم ديكتاتورى برقرار خواهند كرد كه مخالف حقوق اسلام است . اما در جامعه اى كه ما
به فكر استقرار آن هستيم ماركسيست ها در بيان مطلب خود آزاد خواهند بود زيرا ما اطمينان
داريم كه اسلام دربردارنده پاسخ به نيازهاى مردم است ، ايمان و اعتقاد ما قادر است كه
با ايدئولوژى آنها مقابله كند. در فلسفه اسلامى
از همان ابتدا مساءله كسانى مطرح شده است كه وجود خدا را انكار مى كرده اند. ما هيچگاه
آزادى آنها را سلب نكرده و بدان لطمه وارد نياورده ايم ، هر كس آزاد است اظهار عقيده كند
ولى براى توطئه كردن آزاد نيست .
سؤ ال : به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش هاى ايران چيست ؟ چرا اين طغيان ها
در حال حاضر رخ داده است ؟
جواب : فشار و قهرى كه شاه و پدرش اعمال كرده اند و بدبختى هايى كه مردم دچارش
شده اند- (مردمى كه از آزاديشان ، استقلالشان پيشرفتشان و زندگى خوبشان محروم
شده اند و با وعده هاى دروغ خصوصا در پانزده
سال اخير مغزشان را پر كرده اند) منشا تظاهرات مذكور است ، خرابى وضع اقتصادى و
اجتماعى و فرهنگى و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه
تحمل ناپذيرى رسيده است . آخر اين شورش ها مقدمه انفجار عظيمى است كه نتايجش غير
قابل محاسبه است . هدف از تظاهراتى كه پليس در مقام مقابله با شركت افراد مزدور
ترتيب داده است و هدف از كشتارهايى كه در هر شهر و هر روستا پيش مى آيد آن است كه
مانع از سرنگون شدن شاه گردد.
سؤ ال : فكر مى كنيد كه فرزند شما به قتل رسيده است ، اگر چنين نيست چرا مرگ وى
باعث انفجار و تظاهرات شده است ؟
جواب : من با قطع و يقين نمى توانم بگويم چه اتفاق افتاده است ولى مى دانم كه وى
شب قبل از در گذشتش صحيح و سالم بود و مطابق گزارش هايى كه به من رسيده است ،
اشخاص مشكوكى آن شب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب وى فوت كرده است .
چگونه ؟ من نمى توانم اظهار نظرى بكنم ، نارضاهائى مردم به اين مناسبت ابراز شد.
مسلما مردم ما خدمتگزار خود را دوست مى دارند و مرا و نيز پسرم را خدمتگزار خود مى دانند.
به دنبال اين جريان هر كشتارى كه رژيم ترتيب داد، تظاهرات تازه اى را به مناسبت
چهلم كشته شدگان موجب گرديد. اما مطلب اصلى و اساسى پسر من نيست ، مساءله اساسى
عصيان و قيام همه مردم برضد ستمگرانى است كه بدانها ستم مى كنند.
سؤ ال : برنامه سياسى شما چيست ؟ آيا مى خواهيد كه رژيم را سرنگون سازيد و به
جاى آن چه نوع رژيمى را مى خواهيد برقرار سازيد؟
جواب : كمال مطلوب ما ايجاد يك دولت و حكومت اسلامى است ، معذالك نخستين
اشتغال خاطر سرنگون كردن اين رژيم خودسر و خودكامه است . در مرحله
اول بايستى قدرتى به وجود آوريم كه به احتياجات اساسى مردم پاسخ دهد.
سؤ ال : مقصودتان از حكومت اسلامى چيست ؟ آنچه از اين تعبير خود به خود به ذهن مى آيد
امپراطورى عثمانى و يا عربستان سعودى است .
جواب : تنها مرجع استناد براى ما زمان پيغمبر و زمان امام على عليه السلام است .
سؤ ال :آيا به نظر شما بازگشت به قانون اساسى (1324) 1906 يك راه
حل معتبر است ؟
جواب : قوانين اساسى و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنكه مورد اصلاح قرار گيرد،
مى تواند بناى دولت و حكومتى باشد كه ما توصيه مى كنيم ، اين حكومت در خدمت آرمان
اسلامى قرار مى گيرد.
سؤ ال : آيا اين قانون اساسى ، رژيم سلطنتى را حفظ خواهد كرد و آيا يك حكومت سلطنتى
و يا جمهورى را مدنظر داريد؟
جواب : رژيمى كه ما برقرار خواهيم كرد به هيج وجه يك رژيم سلطنتى نخواهد بود، اين
مطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست .
سؤ ال : به سلطنت رسيدن پسر شاه فعلى براى شما
قابل قبول خواهد بود؟
جواب : ما مخالف پدر شاه بوده ايم ، مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسله اش هستيم
زيرا مردم ايران او را نمى خواهند.
سؤ ال : آيا خود شما در نظر داريد كه در راس حكومت قرار گيريد؟
جواب : شخصا نه ، نه من ، نه سن من و نه موقع و مقام من و نه
ميل و رغبت من متوجه چنين امرى است . اگر موقعيت پيش آيد ما در ميان كسانى كه در جريان
مفاهيم و فكر اسلامى مربوط به حكومت هستند، شخص يا اشخاصى را كه مستعد تعهد چنين
امرى باشند، انتخاب خواهيم كرد.
سؤ ال : شما همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بين المللى ، سكوت را
حفظ كرده ايد. چرا؟
جواب : مطبوعات بين المللى بيشتر به دبدبه و كبكبه و طمطراق و تشريفات لفظى
توجه دارند، تخت جمشيد، تاج گذارى شاه و يا در حد اعلى توجهشان معطوف به قيمت نفت
است نه به بدبختى هاى مردم و ملت ايران و يا فشارى كه
تحمل مى كنند. ظاهرا شاه هر سال صد ميليون دلار براى تبليغاتش در خارج
پول خرج مى كند، از اين جهت در طول پانزده
سال گذشته خصوصا، من حرف هاى خود را خطاب به مردم ايران زده ام و همين كار را ادامه
خواهم داد. به من گفته اند كه روزنامه شما مستقل است و به
مسايل واقعى ايران از قبيل شكنجه ها، كشتارها و بى عدالتى ها مى پردازد، من اميدوارم كه
اين مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من كمك كند.
سؤ ال : آيا سياست موافق شاه در قبال
اسرائيل ، يكى از دلايل مخالفت شما با رژيم است ؟
جواب : آرى ، زيرا اسرائيل سرزمين يك قوم مسلمان را
اشغال كرده و جنايات بيشمارى مرتكب شده است ،
عمل شاه در حفظ روابط سياسى با اسرائيل و دادن كمك اقتصادى به وى بر خلاف منافع
و مصالح اسلام و مسلمان هاست .
سؤ ال : آيا آرزومند آن هستيد كه ايران عليه اسرائيل در صفوف كشورهاى عربى وارد
شود؟
جواب : من همواره مصرا خواسته ام كه مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد
دشمنانشان از جمله اسرائيل مبارزه كنند، متاسفانه دعوت هاى مرا رژيم هاى مختلفى كه در
كشورهاى مسلمان بر سر كار آمده اند نشنيده اند، من اميدوارم كه بالاخره اين دعوت ها شنيده
شوند و من در اين راه پايدارى خواهم كرد.
سؤ ال : آخرين رشته عمليات نظامى اسرائيل ، منجر به
اشغال يك سرزمين عربى ديگر يعنى جنوب لبنان شده است كه مردم آن شيعه اند. در اين
باره چه مى كنيد؟
جواب : مردم جنوب لبنان بايد به هر وسيله اى كه شده به خانه هاى خود باز گردند و
وظيفه دارند كه براى باز پس گرفتن سرزمين خود مبارزه كنند، پيش از آنكه اسرائيلى ها
مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ايران و شيعيان جهان در خواست
كرده ام كه به كمك برادران خود در
جنوب لبنان بشتابند، اين دعوت نتايجى داشته است اما تنها حكومت ها هستند كه با توجه
به احتياجات اين مردم وسايل لازم در اختيار دارند و تنها حكومت ها هستند كه امكان دارند به
اسرائيل فشار بياورند كه مجبور به تخليه اين سرزمين بشود.
سؤ ال : يك دسته از سربازان ايرانى جزو نيروهاى
ملل متحد در جنوب لبنانند، فكر مى كنيد كه اين كمك مثبت است ؟
جواب : ما رژيم ايران را تجربه كرده ايم . هيچ دليلى وجود ندارد كه بتوان باور كرد
اين رژيم كه همواره به ضرر اعراب به اسرائيل كمك كرده است اين بار در خدمت يك آرمان
مقدس عمل كند. به اعتقاد من كار ايران بيشتر در اين جهت است كه مانع از اظهار عقيده دشمنان
اسرائيل بشود.
سؤ ال : موقع و موضع شما در قبال آمريكا چيست ؟
جواب : در طى اعلاميه ها و بيانيه هاى پانزده
سال اخير خود، چندين بار موقع و موضع خويش را در
قبال آمريكا و قدرت هاى بزرگ ديگر بيان كرده ام كه از ثروت هاى ممالك فقير بهره
بردارى مى كنند و عمال خود را در اين ممالك تحميل نمايند و قهر و خشونتى را كه بر
مردم دنياى سوم تحميل مى شود تاييد مى نمايند. آمريكا كه منشا كودتاى 1953 (1332)
و بازگشت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سياست خود را تغيير نداده است تا
وقتى كه وضع به همين منوال است ، موقع و موضع من در
قبال آمريكا همچنان تغيير ناپذير خواهد ماند.
سؤ ال : آيا مثل برخى فكر مى كنيد كه آمريكا مى خواهد يك رژيم آزادمنش
(ليبرال ) در ايران مستقر سازد؟
جواب : يعنى اعلاميه اى راجع به احترام و رعايت حقوق بشر؟ اين مطلب چيزى جز حرف
نيست و من بدان باور ندارم ، كافى است كه ملاحظه كنيم كه كارتر رئيس جمهور آمريكا در
جريان ديدارش در تهران پشتيبانى خود را از شاه تجديد كرد و علاوه بر آن ، عملا نيز
اين پشتيبانى مورد تكذيب قرار نگرفت . بهر
حال ما هيچگاه رژيم را با سيما و صورتى ليبرال و آزادمنش و مضمون و محتواى
ديكتاتورى و استبدادى قبول نخواهيم كرد. سؤ
ال : در قبال اتحاد شوروى كه همسايه بزرگ ايران است ، موضع و موقع شما چيست ؟
جواب : همان موقع و موضعى كه در قبال
آمريكاست . ابرقدرت ها مردم ما را استثمار كرده اند و من فرقى ميان آنها و حتى بين آنها و
انگليس هم نمى بينم . هنگامى كه ايران واقعا
مستقل گرديد، در آن صورت مى تواند روابط سالمى با تمام ممالك عالم برقرار سازد.
سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه رژيم شاه قادر است كه آزادمنشى پيشه كند؟
جواب : هرگز. حتى اصول دموكراسى و آزادى در تضاد بنيادى با اين رژيم و با وجود
خود شاه هستند، براى ما هيچ مصالحه ممكنى با وى وجود ندارد، جنايات وى بيشمارند،
نخستين كار يك رژيم آزاد آن خواهد بود كه محاكمه شاه را ترتيب دهد بر اساس اين امر
كه وى ثروت مملكت را جمع كرده و آنها را به بانك هاى خارجى
منتقل ساخته است ، بايستى كه وى جواب جناياتى را كه مرتكب شده است بدهد. آزاد سازى
واقعى تا هنگامى كه شاه بر اريكه قدرت است امكان ناپذير خواهد بود.
تلگراف امام خمينى به آقاى شريعتمدارى
ايران - قم - حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى
هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالى و
قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است . قطع ايادى اشرار و اجانب را خواستارم .
از سلامتى خودتان مطلعم فرمائيد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
جنون مستبدين در هنگام سقوط
من نمى دانم از كجا شروع كنم ، مصيبت ها را بگويم يا بشارت ها را، همه جا الان در ايران
مصيبت است و همه بشارت . اين مطلبى را كه من سابقا پيش بينى كردم كه اين ديكتاتورها
و اين مستبدين و چماق به دست ها در اواخر عمرشان ، آن وقت كه سقوط خودشان را پيش
بينى مى كنند و مى بينند يا به مرگ ، يابه مرگ مقام و سياسى ، ديوانه مى شوند،
اعصابشان را به كلى از دست مى دهند و با حال ديوانگى و جنون با مردم معامله مى كنند،
الان همان مطلب را ايرانى ها بالعيان دارند مشاهده كنند و شما آقايان دستى از دور بر
آتش داريد.
قم مركز روحانيت و اسلام ، در قبضه لشكر جرار محمدرضا
الان قم مركز روحانيت مركز فقه اسلام در قبضه لشكر جرار
مغول است لشكر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگيز است و خانه هاى مردم را آن طور كه
به ما اطلاع دادند، همانطور - دارند - يكى پس از ديگرى دارند تفتيش مى كنند و معلوم
نيست كه دنبال چه مى گردند. الان جيش در قم با توپ و تانك و
مسلسل مقيم است و تمام مدارس و خانه هاى آقايان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پليس
جيش است و - در منزل آقايان - هجوم كرده اند به
منزل مراجع و در داخل منزلشان ، آدم كشتند و جنايت كردند. الان آقايان در مريضخانه هستند،
در بيمارستان ، الان به حسب آنطورى كه اطلاع امروز بوده است ، آقايان در بيمارستان
هستند.
سقوط اين خاندان نزد ملت از پنجاه سال پيش بوده است
اين جنونى است كه عارض شده است بر اين شخص و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد.
اين حال عصبى است كه چون خود را ساقط مى بيند، پيش ملت كه از
اول ساقط بود، از آن روزى كه رضا شاه به امر انگلستان حمله كرد بر ايران و كودتا
كرد، اولش اشخاص با اطلاع مى فهميدند و بعد هم كه شروع كرد به اراذلى و اوباشى
و پليسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار كرد، با زن ها آنطور رفتار كرد، با
مدارس دينى آنطور رفتار كرد، با تبليغات دينى آنطور رفتار كرد، مردم فهميدند كه
گرفتار چه اعجوبه اى و
چه حيوانى هستند. اين كه از اول اين خاندان ساقط بود پيش ملت ، سقوط از حالا نيست از
پنجاه سال پيش از اين ، اينها ساقط بودند پيش ملت ، منتهى حالا يك جنبشى در ملت ايران
پيدا شده است و به حسب آنطورى كه گفته شده است بيش از سى شهر در ايران تظاهر
بر ضد اين مرد كردند و (مرگ برشاه ) گفته اند.اين سى شهر اين همه ايران ، اينها به
منطق شاه از خارج كشور با تذكره قاچاقى وارد ايران شده اند و يك عده معدود آشوبگرند
اينها! تمام مراجع اسلام ، تمام علماى بلاد از
اول تا آخر كه بر ضد اين شخص قيام كرده اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده اند پنجاه
وشش نفر از علماى تهران از رفتن به مسجد اعتراضا به اين كارها، خوددارى كردند و
اعلام كردند كه نمى روند به مسجد براى خاطر اعتراض براينها، اينها همه با تذكره
قاچاقى از بيرون آمده اند! و اين عده آشوبگرند! اخلالگرند! علماى تهران علماى قم ،
علماى خراسان ، علماى آذربايجان ، علماى يزد علماى كرمان علماى همه جا، اينها يك مشتى
آشوبگر هستند!!
محمدرضا، مصلحى كه ما را به دروازه تمدن بزرگ مى رساند-
آن كه آشوبگر نيست محمدرضاخان است ! اين آشوبگر نيست ! اين مصلح هست ! اين دارد ما را
به دروازه تمدن بزرگ وارد مى كند! اگر كسى اين كتابى كه براى ايشان نوشته اند
- خودش كه عقلش نمى رسد كه بنويسد، اينها برايش مى نويسند، من نمى دانم حالا
مطالعه هم كرده است كه بفهمد چه جفنگ هائى تو اين كتاب هست يا مطالعه هم نكرده -
اگر كسى اين كتاب را ببيند واقعا خجالت مى كشد كه يك قلمى اينطور اينطور بى
بندوبار، اينهمه اختناق اينهمه گرفتارى مردم ، اينهمه كشتار اينهمه زدوبند اينهمه
فروختن ملت به اجانب ، اينهمه خيانت بر ملت مسلم ايران اينها را همه خدمتگزارى بخواند
(آزادى است در ايران ) يك آزادى اى كه هيچ كس نمى داند! هر كس اين كتاب را بخواند و از
كره مشترى آمده باشد و اين كتاب را بخواند خيال مى كند كه اين يك مطلبى است كه همان
طرز فكر افلاطون است . معلوم مى شود كه ايران يك عالم ديگرى است ، يك عالمى ماوراى
اين عالم است . اما وقتى كه بيايد در ايران وارد بشود و ببيند طرز حكومت ايران چه جور
است و طرز حكومت شاه چه جور است آنوقت مى فهمد كه همه اش لاف و گزاف ، بيخود گفتن
، توى كتاب نوشتن هست . بخوانيد اين كتاب را، البته آن كسى كه نوشته آدم مطلعى هم
بوده است ، حالا نمى دانم خودش مطالعه كرده يا نكرده اما آن آدم ، آدم مطلعى بوده كه
نوشته لكن نشسته و از ماوراى طبيعت ، از ماوراى اين عالم چيز نوشته . ايشان هم كه مى
خواهند ما را، به دروازه تمدن بزرگ برسانند يعنى اين كار انجام شده است ، ما در دروازه
تمدن هستيم ! الان ما وارد شهر ماوراى طبيعت هستيم ! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستيم ! اما
چه داريم ؟ شما يك چيزى كه ما داشته باشيم ، خودمان داشته باشيم ، جز دروغ گفتن و
گزافه كه از خودمان است ، ماوراى ان ما چه داريم ؟ جز اين جنايت چه داريم ؟ جز آدم كشى
، جز اختناق ، جز دروغگويى ، حتى مخبرين روزنامه با آن وضعى كه
چهل ، پنجاه سال است داشته اند، حالا اعتراض كردند كه ما را اينقدر وادار به دروغگويى
نكنيد، مخبرين روزنامه ها، اينها
اعتراض كرده اند كه اينقدر ما را به دروغگويى وادار نكنيد. اساتيد دانشگاه ها از قرارى
كه گفته مى شود، اعتراض كردند كه ما نمى رويم سر اين كلاس ها و درس ها با اين
وضعى كه شما پيش آورديد در دانشگاه ها، اينها هم لابد يك دسته از اوباش هستند!!
مخالفين ديكتاتورى در اصطلاح شاه مشتى
اراذل بيگانه اند
اين علماى تهران كه الان بنا دارند كه از قرارى كه امروز اطلاع رسيده است كه اعتراضا
دست از جماعت بردارند و اين حوزه قم كه الان در
حال تعطيل وانعطال است ، اينها همه يك مشتى اوباش هستند كه از خارج مرز با تذكره هاى
دروغى آمده اند در ايران ! آذربايجانى ها همه شان كه همچو قيامى كرده اند كه بيسابقه
تقريبا بوده است ، همچو تعطيلى كردند كه بيسابقه بوده است ، اينها هم يك مشتى
اراذل بودند! يزدى ها هم همين طور، همه ايران ، تمام ايران يك مشتى
اراذل به اصطلاح اينها هستند كه اينها نمى فهمند چى چى مى گويند! در اصطلاح اينها
هر كس كه مخالف با ديكتاتورى است ، مخالف با كسانى است كه به اسلام دارند خيانت
كنند، كسانى كه به اين ملت خيانت كرده اند، هر كه مخالف اينهاست يك مشت اراذلى است كه
از خارج آمده !
ادعاى پوچ شاه در پشتيبانى ملت از او
الان هم با اين همه بساطى كه در ايران در آمده است و اينهمه مخالفتى كه از همه شهرها،
سى و چند شهر، همه شهرهاى ايران بايد گفت ، سى و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است
، از دهات هم مى گويند هست اين مطالب ، الان هم با همه اين مسائلى كه اينها روبرو هستند،
باز وقتى كه صحبت مى كنند ابدا از آن حرفهاى
اول دست برنمى دارند، (تمام ايران با ما موافقند! تمام اصناف ! همين ديشب اين مطلب
بوده كه صدوبيست و چند رئيس صنف گفته اند. تمام اصناف تهران با شما وفادارند! و
به انقلاب شاه و ملت راى دهند! و معترضند به اين آشوبگرها! به اين آشوبگرهااعتراض
دارند واز دولت خواسته اند كه اينها را مجازات كنند!) اين صدوبيست و چند صنف خارج از
ايرانند اينها يا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است ، بازار
تهران كه حالا مى گويند چهار روز است بسته است . حالا امروز را من اطلاع ندارم اما مى
گويند چهار روز بسته بوده ، اعتراض داشته اند، هياهو از بازار بلند مى شود. مبدا هياهو
دانشگاه هست و بازار، دانشگاهى ها از خارج آمده اند؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند؟ آن
اصناف و صدوبيست و چند صنفى كه همه اظهار وفادارى كرده اند اينها زيرزمين ، در زير
زمين اينها هستند. ما در خارج نمى بينيم اينها راحلال زاده اينها را نمى تواند ببيند. اينها
همه ، همه موافقند!! همه سى و چند ميليون جمعيت ايران همه موافقند!! چند هزار، چند نفر
معدود، اول كه مى گفتند به عدد انگشت هاى مثلا انسان ، كم كم يك قدرى زيادش كردند،
حالا رسيده به چند هزار، دوسه هزار جمعيت كه با اينها مخالفند! ديگر چندين ميليون جمعيت
همه موافق هستند!! اما اين جمعيت كجاست ما نمى دانيم ، اين جمعيت در
يزد است ؟ در قم است ؟ در تهران است ؟ در مشهد است ؟ آذربايجان است ؟ كردستان است ؟
اهواز است ؟ اينها كجا هستند كه ماوراى اين جمعيتى كه الان در ايران موجود هست ، هستند؟
جمعيتى كه در ايران الان موجود است ، همه مى دانند، همه خبرگزارى هايى كه بايد اطلاع
بدهند اطلاع دادند و گفته مى شود كه بيست و چند (بعضى ها 25 شهربعضى ها 33)
شهر از شهرهاى ايران همه اعتصاب كرده اند، همه تظاهر كرده اند بر ضد شاه ، در
راديو هم هست . يك كلمه هم گفته شده است كه اينها، شاه يا دستگاه شاه از فلان طلبه كه
من باشم مى بينند ولى من مى بينيد ولى من مى گويم تمامش زير سر خود اوست ، تمام
اين سى و چند شهر كه قيام كرده اند، با تحرك خود ايشان قيام كرده اند. دزد اگر
بخواهد بگويد كه دست من را حاكم بريده است ، بايد به او گفت نه خودت بريدى حاكم
اجراى قانون مى كند، تو خودت دست خودت را بريدى ، تو دزدى كردى و كسى كه دزدى
بكند دستش به هدر مى رود.
سقوط حتمى شاه
تو فكر كن كه (اگر قوه تفكر براى تو ديگر باقى مانده باشد، سقوط خودت را به
چشمت دارى مى بينى و قوه تفكر از دستت رفته ) تو فكر كن كه در اين پنجاه
سال بر اين ملت ، تو و پدرت چه گذراندى ، اين ملت از دست پدرت ، بعد از آن از دست
تو به آنها چه گذشته است . اينهمه داغ ها كه در
دل اولياى اين مقتولين هست از آن زمان تا حالا، از زمانى كه در مسجد گوهرشاد آن جنايت را
آن مرد جنايتكار كرد- لعنه الله تعالى تا امروز كه با دست تو اين جنايات دارد اجرا
مى شود، با اين ملت شما چه كرديد.
با اين هرزگى ها جلوى انفجار ملت را نمى توان گرفت
مى خواهيد انفجار نشود؟ ديگر يك كسى بايد باشد كه راس انفجار باشد و مردم را به
انفجار وادار كند؟ اين خود به خود منفجر است اين ايران ، ايران خود به خود منفجر است .
مگر مى شود جلوى انفجار را با اين هرزگى ها گرفت كه گروه انتقام يك وقت درست مى
كنند و كميته پيكار درست مى كنند و اين حرف هاى نامربوط ؟مجلسشان را وقتى كه مى
روى گوش مى كنى حرف هاى اين چهار نفر بيچاره اى كه آنجا براى خاطر اينكه
سال ديگر هم اينها مجلس بروند- خودشان هم گفتند اين را كه
سال ديگر هم اينها مجلس بروند- ببينيد چه حرفها مى زنند، حتى
وكيل خود آذربايجان مى گويد (اينها آذربايجانى نيستند، آذربايجانى كه با شاه مخالف
نمى شود) پس اينها كجائى اند؟ تبريزى ها كجائى اند آقاى
وكيل ؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطى كه پيدا شده است در مجلس ، يك وقت مدرس توى
مجلس هست ، يك وقت هم اينها كه مى بينيد.يك وقت مدرس است كه مى ايستد و
مقابل همه صحبت مى كند و مقابل رضاشاه مى ايستد، تا آخر نفس ايستاد بعد هم او را كشتند
البته .
يك وقت هم اينها هستند كه براى خاطر اينكه يك روز ديگرى هم
وكيل بشوند، حالا يك همچو حرف هايى مى زنند كه همه ، هم خودشان مى دانند دروغ مى
گويند هم ديگران مى دانند كه اينها دروغ
مى گويند. معذالك مى گويند، براى جلب نفع خودشان ، جلب رضايت رضاشاه
محمدرضاشاه سخط خداى تبارك و تعالى را بر خودشان مى خرند. اين وضع مجلس ما، آن
وضع قوانين ما، آن وضع احكام شرعى ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضع
استقلال ما.
خدا مى داند كه بعضى از اين صاحب منصب ها گاهى همين جا قاچاقى پيش من مى آيند، چه
خون دلى اينها دارند از اين مستشارهاى آمريكايى كه هر چند وقت يك دفعه يك جبهه هاى
تازه اى مى آيد اينجا و با ما چه مى كند و چه معاملاتى اين نانجيب ها با اينها مى كنند.
چرا صاحب منصب هاى ما اينقدر بى عرضه اند؟
من نمى دانم ، واقعا براى من معماست كه اين صاحب منصب هاى ما چرا اينقدر بى عرضه اند،
چرا اينها اينقدر بى عرضه هستند؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اينطور تحميلات بر
آنها بشود؟ چرا مستشارهاى آمريكايى را اجازه مى دهند كه با آنها اينطور رفتار كنند؟ چرا
اين مردك را بيرونش نمى كنند؟ به ما مى گويند كه خوب اگر اين برود كى جاى اين
بيايد به جايش ؟ من گفتم اگر اين برود عبيدالله هم بيايد بهتر از او است براى اينكه
هر كس بيايد حالا فكر مى كند. يك مقدار اين حالا كهنه كار شده و اواخر عمرش است و
عصبى شده و ديوانه شده است و به هر جازند و مى كشد و نمى دانم به كجا مى رسد. اما
اگر چنانچه او برود هر كه بيايد، هر كس را شما تصور كنيد بيايد، در
اول امر تا يك مدت هايى مردم راحت هستند، اگر اين باشد يكساعت راحتى نيست ، اگر اين
برود هر كس بيايد مردم باز يك مدتى راحت هستند.
خيال نكنيد كه حالا اگر اين رفت دنيا به هم مى خورد، هيچ چيز به هم نمى خورد. اين
صاحب منصب ها كجا هستند؟ هى ارتشبد كذا و نمى دانم سپهبد كذا و سرلشكر كذا، حرف
است اينها، مثل وكلا مى مانند، وكيل هستم - وكيل كجا و ملت ! هر كدام از
قول ملت حرف مى زنند. مرديكه خودش هست تنهايى ، آنوقت گويد ما و همه ملت . آخر اين
ملتى كه همه الان بر ضد اين مرديكه قيام كرده اند، اين ملتى كه مى بينند همه چيزشان
را اين آدم از دست داده و برده و از بين برده است ، اين ملتى كه مى بينند جوان هاى آنها را
به فساد كشيده دخترهاى آنها را مى خواهد به فساد بكشد، اين ملت همه شان موافقند با
اصل انقلاب ؟! انقلاب شاه و ملت ؟! باز هم خجالت نمى كشند مى گويند انقلاب شاه و
ملت !! بگويند انقلاب آمريكا راحت كنند خودشان را، بگويند دستور آمريكا، انقلاب آمريكا،
چه بايد كرد، همانطور كه خودش در يكى از نوشته هايش گفت كه خوب صلاح ديدند كه
ما باشيم ، آن متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم عجالتا، خدا لعنتشان كند اينها را كه همچو
صلاحى براى ما ديدند.
حكومت نظامى و وحشت رژيم
الان قم حكومت نظامى است از قرارى كه گفته مى شود، تبريز حكومت نظامى است ، مشهد
حكومت نظامى است يا بدتر از نظامى ، حكومت نظامى اينطور نيست كه ، حكومت نظامى ، يك
نظامى هست كه يك نظامى مى آيد حاكم مى شود و بعضى رفت و آمدها و بعضى اجتماعات را
جلو مى گيرد، اما بريزند تو خانه مردم ، حكومت نظامى است ؟ بريزند تو خانه مردم
تفتيش كنند؟ همه محله هاى قم را مى گويند همين طور احاطه كرده اند و
مشغول تفتيش هستند، دنبال اسلحه مى گردند. اينها از سايه خودشان مى ترسند بيچاره
ها، خيال نكنيد اين اشتلم ها را هيچ (خيال )، هيچ
خيال نكنيد اينها چيزى هستند، اينها الان از سايه خودشان مى ترسند. همچو خوف اينها را
برداشته كه مثل گربه اى كه آن آخر ديگر به همه چيز حمله مى كند و با دست و پنجه و
چه حمله مى كند از خوفش ، اينها هم به آن مرتبه رسيده اند كه حالا با دست و پنجه و
لگد و هر چيز هست مسلسل و تانك و توپ و اينها حمله مى كنند به مردم ، به مردم بى
دفاع ، خانه هاى قم را مى گردند، گفتند در آذربايجان هم بنا دارند اين كار را بكنند،
بايد همه ايران را اينها تفتيش بكنند، بايد همه ايران را اينها بگردند.
اساس انفجارات و انقلابات ، خود شاه است .
تمام اينها با تحريك خود ايشان است ، نه تحريك من . من هم يك طلبه اى هستم كه
مثل ساير آقايان طلاب ، مثل ساير آقايان شهرها من هم يك ناله اى مى كنم از دست اين ، آن
كه اساس مطلب است ، آن كه اساس اين انقلابات است ، آن كه اساس اين انفجارهاست خود
اين آقاست ، خود اين آدم است ، اساس خود اين است ، آن كه خيانت مى كند بايد اگر آمدند
گفتند خيانت و داد و قال و آشوب دارند مى كنند خيانت مى كنند، نگويند محرك دارند. تو
محركى ، به خيانتت تحرك كردى مردم را، تو به اين مردم خيانت كردى مردم هم در مقابلش
ايستادند و حرف مى زنند، حرف است . الان بيچاره ها چه بكنند، تو همه حيثيت اين مملكت
اسلامى را از دست دادى و بردى و الان هم مشغول فعاليتى براى بيشتر از دست دادن و
بردن .
مردم ديگر به تنگ آمده اند
مردم ديگر به تنگ آمده اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند، جوانش را مى كشند
خودش باز مى آيد، قم آدم مى كشند باز توى محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله مى كنند
براى اينكه از جانشان هم سير شده اند مردم . ديگر با اين وضع ، با اين اساسى كه تو
بنيان گذاشتى در اينجا، براى كى يك راحتى هست ، يك راحتى يك روزه هست ؟ يك راحتى يك
ساعته هست تا اينكه يك زندگى داشته باشد؟ آخر، زندگى اينطور را مردم ترجيح مى
دهند كه نباشد اينطورى ، پس تقصير از خود توست و ديگر هم نمى توانى اصلاحش كنى
. توبه تو پيش ملت پذيرفته نيست . ممكن است يك توبه حقيقى بكنى و
مال مردم را دستشان بدهى و همه جنايات را جبران بكنى ، خدا ممكن است ، خدا بزرگ است
بپذيرد اما ملت نمى پذيرد. ماها نمى توانيم توبه تو را بپذيريم ، توبه تو مرگ
است ، توبه گرگ مرگ است . ديگر آن آخرى افتاده به اين كه دستور داده ام كه خيلى
مردم را چيز نكنند، همين ديشب مى گفت كه (دستور دادم - كه - امر كه ديگر مردم را چيز)،
اين همان توبه گرگ است كه مرگ است . تو حالا با يك راه ديگرى مى خواهى راه باز
كنى براى جنايات ، و الا تو ممكن نيست كه دست بردارى از جناياتت . كسى كه اعصابش
اينطور خرد شده و خراب شده مى بيند همه ملت با او مخالف هستند، ارباب ها هم ، مى
ترسد كه اگر ملت مخالفتشان طول بكشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا
مى داند كه اگر يك روز دستش را اين آمريكاى خبيث از سر اين بردارد، اين را هيچ برايش
نمى گذارند بماند، همان اطرافيانش هم خواهند خورد او را.
هيچ اسلحه اى با ايمان و قيام ملت نمى تواند مقابله كند
ولى حالا ملت چه بكند؟ مستشارهاى خارجه ريختند به اينجا و همه چيز دست آنها هست ،
قدرت دست آنهاست ملت ضعيف است . اين اشخاصى كه از حقوق بشر هى دم مى زنند، همين ها
ملت ما را به اينطور گرفتارى كشاندند. چه بكند يك ملت ضعيفى كه اسلحه ندارد؟ -
چيز ندارد - ولى هيچ اسلحه اى با ايمان نمى تواند مقابله بكند. هيچ اسلحه اى با قيام
ملت نمى تواند مقابله بكند. امروز همه اسلحه ها نمى توانند مقابله كنند با قيام مردم ، هر
چه بكشند باز نمى توانند. اين مصيبت ها كه مى بينيد كه همه شهرها الان گرفتار هستند،
هر روزى يا گرفتار پليسش هستند يا گرفتار جندى ها و لشگرى ها هستند با تانك و
توپ و مسلسل ، يا گرفتار يك دسته اى هستند كه مى آيند تظاهر مى كنند و زنده باد و
جاويد باد مى گويند و توى خانه بعضى مراجع مرديكه رفته و تفنگش را كشيده و چه
كرده كه من همه شما را مى كشم اگر نگوييد جاويد كذا، آنها هم نگفتند و به او چه كردند
از قرارى كه شنيدم ، اينها گرفتار اينها هستند كه بايد جاويد كذا بگوييد. مگر با
گفتن جاويد، جاويد مى شود؟ گذشت ديگر مطلب ، برود سراغ كارش ، اگر بتواند جانش
را از دست اين ملت نجات بدهد، يواشكى فرار كند. بيخود برنامه حركتش را به خارج از
كشور لغو كرد به خيال اينكه خودش در دست بگيرد قدرت را، آدمكشى را خودش در دست
بگيرد، نبادا جا را خالى كند ديگرى بيايد جايش ، چه بروى چه نروى تو ديگر رفتنى
هستى بيچاره و خودت اين كار را كردى ، ما اين كار را نكرديم ، ملت اين كار را نكرد، تو
اين كار، اساس را تو درست كردى . اگر يك حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود و
يك مجرى قدرت صحيح بود و دلسوز ملت بود، اسلامى بود، ممكن بود اين
مسائل پيش بيايد؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود؟ امكان نداشت چنين چيزى ، پس
اينكه مى بينيد كه همه يكدل و يك جهت تظاهر بر ضدتان مى كنند، بدان كه زير
سرخودت است اين مسائل ، تو اين كارها را كردى .
در همه مصيبت ها بشارت پيروزى ملت هست
اينها مصيبت هاى ماست و بشارت ها، در همه اينها بشارت ، بشارت پيروزى ملت ، بشارت
قطع ايادى اجانب ان شاءالله ، بشارت قطع اين دودمان و رفتن اينها از اين مملكت يا از اين
عالم ، اينها همه بشارت است و مردم بايد قوى ، دلخوش ، بى هراس باشند.
اسلام از اول بر ضد شرك ، كفر و بى عدالتى قيام كرده
هر انقلاب اسلامى در آن يك مطلبى هست ، در آن يك كشتنى هست ، يك ناراحتى هست - همچو
نيست كه - خوب اسلام را ما بايد ببينيم اولش چه جور به دست آمد، اين اسلام ، اين
پيغمبر اكرم (ص ) آنوقتى كه اجتماعات را درست كرد و توانست قيام بكند بر ضد شرك
و كفر و بى عدالتى ها، با چه مصيبت هايى گرفتار بود، چه جنگ هايى كرد و چه
كشتارهايى داد و خودش چه زحماتى كشيد و چه جراحاتى برداشت . اسلام از
اول وقتى زاييده شده است ، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در
مقابل اينها، از آن روز برنامه اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح
حال جامعه ، براى اينكه اين دزدها و اين خيانتكارها را قطع اياديشان را بكند، قطع
حياتشان را بكند، اينها مضر به جامعه هستند، اين باغدارها و اين كاروان دارهاى قريش
مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند. از
اول اسلام وضعش اين بوده ، وقتى دست من و شما رسيده ، اسلام درآمده به اين صورت كه
جز مطالعه كتاب كار ديگر نمى كنيم و كار ديگر هم نمى گوييم بكنند.
به داد حوزه نجف برسيد
خدا مى داند كه من براى حوزه ها متاسفم ، من براى حوزه نجف متاسفم ، آقا حيثيتش را دارد از
دست مى دهد حوزه نجف ، حيثيت را پيش مسلمين دارد از دست مى دهد، من متاسفم براى اين
اشخاصى كه نيستند، من براى يك حوزه متاسف هستم ، يك حوزه هزار ساله و هزار و چند
صدساله دارد حيثيتش را از دست مى دهد. شما ملاحظه كنيد در تمام اين صحبت هايى كه در
ايران هست از اول تا آخر برويد مطالعه كنيد، تمام اعلاميه هايشان را مطالعه كنيد، اعلاميه
چه جناح متدين ، چه جناح روشنفكر، چه جناح اهل علم ، برويد مطالعه كنيد، اسمى از نجف
ديگ نيست ، نجف منسى است ، يك قدرى به داد اين نجف برسيد شما آقايان .
حوزه قم حوزه زنده است ، كشته مى دهد، مى كشد، كشته مى دهد، عرض مى كنم كه اگر
بتواند مى كشد، الان هم در تحت فشار هست و معذالك زنده است ، معذالك ايستاده است . طلبه
قم ايستاده است ، قمى ايستاده است ، ملت قم ايستاده است ، كتك مى خورد و ايستاده است .
طلبه قم كشته مى دهد و ايستاده است و لهذا زنده است ، اصلا در اذهان مردم قم است هر چى
هست و من براى نجف متاسفم . من قمى هستم اما براى نجف متاسفم . ما علاقه داريم به همه
اينها، ما علاقه داريم به يك همچو حوزه هزار و چند صد ساله ، نگذاريد اين حوزه از بين
برود، نگذاريد اين حوزه منسى بشود.
به قيامتان سازمان دهيد
بايد حالا كه ايران قيام كرده است و خداوند توفيق بدهد به آنها بايد نظام داشته
باشد، بى نظام نبايد باشد. روابط بايد باشد بين حوزه قم ، حوزه تهران و همه
شهرستان ها روابط مى خواهد، سازمان بايد بدهيد به اين قيام ، متفرقات نباشد، سازمان
داشته باشد كه اگر يك روزى قم ايستاد، تمام ملت بايستد، متفرق نباشد، جناح ها همه
با هم بشوند.
|