۱۳۹۴/۹/۲۰    ۹:۲۴     بازدید:۳۲۵۲       کد مطلب:۹۳۳۷۸۱          ارسال این مطلب به دیگران

رویدادها »
  ،   .۱۰۰ سخن کوتاه ولی پرمحتوا از کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
1. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : زهد چيست‌ ؟ فرمود : رغبت‌ به‌ تقوى‌ و بى‌ رغبتى‌ به‌ دنيا .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)

2.  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : مروت‌ چيست‌ ؟ فرمود : حفظ دين‌ ، عزت‌ نفس‌ ، نرمش‌ ، احسان‌ ، پرداخت‌ حقوق‌ و اظ‌هار دوستى‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)

3. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : کرم‌ چيست‌ ؟ فرمود : بخشش‌ پيش‌ از خواهش‌ و اطعام‌ در قحطى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)

4.  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد بخل‌ چيست‌ ؟ فرمود : آنچه‌ در کف‌ دارى‌ شرف‌ بدانى‌ ، و آنچه‌ انفاق‌ کنى‌ تلف‌ شمارى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)

5. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : بى‌ نيازى‌ چيست‌ ؟ فرمود : رضايت‌ نفس‌ به‌ آنچه‌ برايش‌ قسمت‌ شده‌ ، هر چند کم‌ باشد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 228)

6 .  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : فقر چيست‌ ؟ فرمود : حرص‌ به‌ هر چيز .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 228)

7. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : شرف‌ چيست‌ ؟ فرمود : موافقت‌ با دوستان‌ و حفظ همسايگان‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 228)

8. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : پستى‌ و ناکسى‌ چيست‌ ؟ فرمود : به‌ خود رسيدن‌ و بى‌اعتنايى‌ به‌ همسر .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 228)

9. پناهنده‌ به‌ خدا آسوده‌ و محفوخ‌ است‌ ، و دشمنش‌ ترسان‌ و بى‌ياور 
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 229)

10. از خدا بر حذر باشيد با زيادى‌ ياد او ، و از خدا بترسيد به‌ وسيله‌ تقوى‌ ، و به‌ خدا نزديک‌ شويد با طاعت‌ ، به‌ درستى‌ که‌ او نزديک‌ است‌ و پاسخگو .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 229)

11.  بزرگى‌ کسانى‌ که‌ عظمت‌ خدا را دانستند اين‌ است‌ که‌ تواضع‌ کنند ، و عزت‌ آنها که‌ جلال‌ خدا را شناختند اين‌ است‌ که‌ برايش‌ زبونى‌ کنند ، و سلامت‌ آنها که‌ دانستند خدا چه‌ قدرتى‌ دارد اين‌ است‌ که‌ به‌ او تسليم‌ شوند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 229)

12. بدانيد که‌ خدا شما را بيهوده‌ نيافريده‌ و سر خود رها نکرده‌ ، مدت‌ عمر شما را معين‌ کرده‌ ، و روزى‌ شما را ميانتان‌ قسمت‌ کرده‌ ، تا هر خردمندى‌ اندازه‌ خود را بداند و بفهمد که‌ هر چه‌ برايش‌ مقدر است‌ به‌ او مى‌رسد ، و هر چه‌ از او نيست‌ به‌ او نخواهد رسيد ، خدا خرج‌ دنياى‌ شما را کفايت‌ کرده‌ و شما را براى‌ پرستش‌ فراغت‌ بخشيده‌ و به‌ شکرگزارى‌ تشويق‌ کرده‌ ، و ذکر و نماز را بر شما واجب‌ کرده‌ و تقوى‌ را به‌ شما سفارش‌ کرده‌ ، و آن‌ را نهايت‌ رضايت‌مندى‌ خود مقرر ساخته‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 234)

13.  اى‌ بندگان‌ خدا ، از خدا بپرهيزيد ، و بدانيد که‌ هر کس‌ از خدا بپرهيزد ، خداوند او را به‌ خوبى‌ از فتنه‌ها و آزمايشها برآورد و در کارش‌ موفق‌ سازد و راه‌ حق‌ را برايش‌ آماده‌ کند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 234)

14.  هيچ‌ مردمى‌ با هم‌ مشورت‌ نکند مگر اينکه‌ به‌ درستى‌ هدايت‌ شوند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

15.  پستى‌ و ناکسى‌ اين‌ است‌ که‌ شکر نعمت‌ نکنى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

16. در طلب‌ مانند شخص‌ پيروز مکوش‌ ، و مانند کسى‌ که‌ تسليم‌ شده‌ به‌ قدر اعتماد نکن‌ چون‌ به‌ دنبال‌ کسب‌ و روزى‌ رفتن‌ سنت‌ است‌ ، و ميانه‌روى‌ در طلب‌ روزى‌ از عفت‌ است‌ ، و عفت‌ مانع‌ روزى‌ نيست‌ ، و حرص‌ موجب‌ زيادى‌ رزق‌ نيست‌ . به‌ درستى‌ که‌ روزى‌ قسمت‌ شده‌ و حرص‌ زدن‌ ، موجب‌ گناه‌ مى‌شود .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

17. انسان‌ تا وعده‌ نداده‌ ، آزاد است‌ . اما وقتى‌ وعده‌ مى‌دهد زير بار مسؤوليت‌ مى‌رود ، و تا به‌ وعده‌اش‌ عمل‌ نکند رها نخواهد شد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

18. آن‌ کس‌ که‌ بر حسن‌ اختيار خداوند توکل‌ و اعتماد کند ( و به‌ قضا و قدر الهى‌ خوشنود باشد ) آرزو نمى‌کند در غير حالى‌ باشد که‌ خداوند برايش‌ اختيار کرده‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

19.  خيرى‌ که‌ هيچ‌ شرى‌ در آن‌ نيست‌ ، شکر بر نعمت‌ و صبر بر مصيبت‌ و ناگوار است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 237)

20. آن‌ حضرت‌ - عليه‌ السلام‌ - به‌ مردى‌ که‌ از بيمارى‌ شفا يافته‌ بود ، فرمود : خدا يادت‌ کرد پس‌ يادش‌ کن‌ ، و از تو گذشت‌ پس‌ شکرش‌ کن‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 237)

21.  هر کس‌ که‌ پيوسته‌ به‌ مسجد رود يکى‌ از اين‌ هشت‌ فايده‌ نصيبش‌ شود :
آيه‌ محکمه‌ ، دست‌يابى‌ به‌ برادرى‌ سودمند ، دانشى‌ تازه‌ ، رحمتى‌ مورد انتظار ، سخنى‌ که‌ او را به‌ راه‌ راست‌ کشد يا او را از هلاکت‌ برهاند ، ترک‌ گناهان‌ از شرم‌ مردم‌ و ترس‌ از خدا .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 238)

22.  به‌ درستى‌ که‌ پر ديدترين‌ ديده‌ها آن‌ است‌ که‌ در خير نفوذ کند ، و شنواترين‌ گوشها آن‌ است‌ که‌ تذکرى‌ را بشنود و از آن‌ سود برد ، سالمترين‌ دلها آن‌ است‌ که‌ از شبه‌ها پاک‌ باشد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 238)

23.  مردى‌ به‌ امام‌ حسن‌ - عليه‌ السلام‌ - عرض‌ کرد : دخترى‌ دارم‌ ، به‌ نظر شما با چه‌ کسى‌ وصلت‌ کنم‌ . فرمود : با کسى‌ که‌ متقى‌ و باايمان‌ باشد .
چون‌ اگر او را دوست‌ بدارد ، مورد احترامش‌ قرار مى‌دهد ، و اگر از او نفرت‌ داشته‌ باشد ، به‌ او ظ‌لم‌ نمى‌کند .
(مستظ‌رف‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 218)

24. به‌ درستى‌ که‌ نعمت‌ دنيا پايدار نيست‌ ، نه‌ از آسيبش‌ آسودگى‌ هست‌ ، و نه‌ از بديهايش‌ جلوگيرى‌ ، فريبى‌ است‌ حايل‌ سعادت‌ ، و تکيه‌ گاهى‌ است‌ خميده‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 239)

25.  اى‌ بندگان‌ خدا از عبرتها پند گيريد ، و از اثر گذشتگان‌ متوجه‌ شويد ، و به‌ وسيله‌ نعمتها از نافرمانى‌ خدا باز ايستيد ، و از پندها سود بريد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 239)

26. به‌ درستى‌ که‌ خداوند ماه‌ رمضان‌ را ميدان‌ مسابقه‌ خلق‌ خود ساخته‌ تا به‌ وسيله‌ طاعتش‌ به‌ رضاى‌ او سبقت‌ گيرند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 239)

27.  به‌ خدا سوگند اگر پرده‌ برگيرند ، معلوم‌ مى‌شود که‌ نيکوکار مشغول‌ کار نيک‌ خود است‌ و بدکار گرفتار بدکردارى‌ خود .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 240)

28.  اى‌ پسرم‌ با هيچکس‌ برادرى‌ مکن‌ تا بدانى‌ کجا مى‌رود و از کجا مى‌آيد و چه‌ ريشه‌اى‌ دارد ، پس‌ چون‌ خوب‌ از حالش‌ آگاه‌ شدى‌ و معاشرتش‌ را پسنديدى‌ با او برادرى‌ کن‌ به‌ شرط گذشت‌ از لغزش‌ و کمک‌ در تنگى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

29.  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : ترس‌ چيست‌ ؟ فرمود : دليرى‌ بر دوست‌ و گريز از دشمن‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 227)

30. ننگ‌ کشيدن‌ آسانتر از دوزخ‌ رفتن‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 237)

31.  سفاهت‌ ، به‌ پستى‌ گراييدن‌ و با گمراهان‌ نشستن‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 115)

32.  آن‌ حضرت‌ در وصف‌ برادر ( دوست‌ ) نيکوکارش‌ فرمود : از همه‌ مردم‌ در چشم‌ من‌ بزرگتر بود و سر بزرگوارى‌ او در نظر من‌ کوچکى‌ دنيا در چشم‌ او بود ، جهل‌ و نادانى‌ بر او تسلط نداشت‌ ، اقدام‌ نمى‌کرد مگر بعد از اطمينان‌ به‌ سودمند بودن‌ آن‌ . نه‌ شکايتى‌ داشت‌ و نه‌ خشم‌ و دلتنگى‌ .
بيشتر عمرش‌ خاموش‌ بود ، و چون‌ لب‌ به‌ سخن‌ مى‌گشود بر همه‌ گوينده‌ها چيره‌ بود ، ضعيف‌ و ناتوان‌ مى‌نمود ، اما هنگام‌ نبرد شيرى‌ درنده‌ بود . چون‌ با دانشمندان‌ مى‌نشست‌ به‌ شنيدن‌ شيفته‌تر بود تا گفتن‌ .
به‌ هنگام‌ ضرورت‌ سخن‌ ، سکوت‌ خود را مى‌شکست‌ . نمى‌گفت‌ آنچه‌ را عمل‌ نمى‌کرد و عمل‌ مى‌کرد آنچه‌ را نمى‌گفت‌ ، چون‌ در برابر دو کار قرار مى‌گرفت‌ که‌ نمى‌دانست‌ کدام‌ خداپسندانه‌تر است‌ آن‌ را در نظر مى‌گرفت‌ که‌ پسند نفسش‌ نبود ، هيچکس‌ را به‌ خاطر کارى‌ که‌ مى‌توان‌ از آن‌ عذرى‌ آورد سرزنش‌ نمى‌کرد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 237)

33.  کسى‌ که‌ عقل‌ ندارد ادب‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ همت‌ ندارد مروت‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ دين‌ ندارد حيا ندارد . و خردمندى‌ موجب‌ معاشرت‌ نيکو با مردم‌ است‌ ، و به‌ وسيله‌ عقل‌ سعادت‌ هر دو عالم‌ به‌ دست‌ مى‌آيد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

34. تعجب‌ مى‌کنم‌ از کسانيکه‌ در غذاى‌ جسم‌ خود فکر مى‌کنند ولى‌ در امور معنوى‌ و غذاى‌ جان‌ خويش‌ تفکر نمى‌کنند. شکم‌ را از طعام‌ مضر حفظ مى‌کنند ولى‌ در روح‌ و روان‌ خويش‌ افکار پليد و پستى‌ را وارد مى‌کنند .
(بحار الانوار، ج‌ 1 ، ص‌ 218)

35.  حضرت‌ مجتبى‌ - عليه‌ الاسلام‌ - بهترين‌ جامه‌هاى‌ خود را در موقع‌ نماز مى‌پوشيد ، کسانى‌ از آن‌ حضرت‌ سبب‌ اين‌ کار را سؤال‌ کردند ، در جواب‌ فرمود : خداند جميل‌ است‌ و جمال‌ و زيبايى‌ را دوست‌ دارد به‌ اين‌ جهت‌ خود را در پيشگاه‌ الهى‌ زينت‌ مى‌کنم‌ ، خداوند امر فرموده‌ که‌ با زينت‌هاى‌ خود در مساجد حاضر شويد .
(تفسير عياشى‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 14)

36. تنها چيزى‌ که‌ در اين‌ دنياى‌ فانى‌ ، باقى‌ مى‌ماند قرآن‌ است‌ ، پس‌ قرآن‌ را پيشوا و امام‌ خود قرار دهيد ، تا به‌ راه‌ راست‌ و مستقيم‌ هدايت‌ شويد .
همانا محق‌ ترين‌ مردم‌ به‌ قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ بدان‌ عمل‌ کنند اگر چه‌ آن‌ را حفظ نکرده‌ باشند ، و دورترين‌ افراد از قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ به‌ دستورات‌ آن‌ عمل‌ نکنند گرچه‌ قارى‌ و خواننده‌ آن‌ باشند .
(ارشاد القلوب‌ ، ص‌ 102)

37. اى‌ مردم‌ هر کس‌ براى‌ خدا اخلاص‌ ورزد و سخن‌ او را راهنماى‌ خود قرار دهد به‌ راهى‌ که‌ درست‌تر و استوارتر است‌ هدايت‌ مى‌شود و خداوند او را براى‌ آگاهى‌ و هوشيارى‌ توفيق‌ داده‌ و به‌ عاقبت‌ خوش‌ کمک‌ کرده‌ است.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 229)

38.  پرسش‌ صحيح‌ نيمى‌ از علم‌ است‌ ، و مدارا کردن‌ با مردم‌ نيمى‌ از عقل‌ است‌ ، و اقتصاد و اعتدال‌ در زندگى‌ نيمى‌ از مخارج‌ است‌ .
(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ابن‌ ابى‌ الحديد ، ج‌ 18 ، ص‌ 108)

39. بيشترين‌ زيرکى‌ ، ترس‌ از خدا و پرهيزکارى‌ است‌ و بيشترين‌ نادانى‌ ، عياشى‌ و شهوترانى‌ است‌ .
(حليه‌ الاولياء ، ج‌ 2 ، ص‌ 37)

40.  مادرم‌ فاطمه‌ ( س‌ ) را ديدم‌ که‌ شب‌ جمعه‌ تا صبح‌ مشغول‌ عبادت‌ و رکوع‌ و سجود بود و شنيدم‌ که‌ براى‌ مؤمنين‌ دعا مى‌کرد و اسامى‌ آنان‌ را ذکر مى‌نمود و براى‌ آنان‌ بسيار دعا مى‌کرد ولى‌ براى‌ خودش‌ دعا نکرد ، پس‌ به‌ او عرض‌ کردم‌ : مادر چرا همان‌ طور که‌ براى‌ ديگران‌ دعا کردى‌ براى‌ خودت‌ دعا نکردى‌ ، فرمودند : پسرم‌ ، اول‌ همسايه‌ را مقدم‌ دار و سپس‌ خود و اهل‌ خانه‌ را .
(بحار الانوار ، ج‌ 43 ، ص‌ 81)

41.  رسول‌ خدا ( ص‌ ) فرمود : محبت‌ و دوستى‌ ما اهل‌ بيت‌ را اختيار کنيد ، چون‌ هر کس‌ خدا را در حالى‌ ملاقات‌ کند که‌ ما اهل‌ بيت‌ را دوست‌ داشته‌ باشد ، با شفاعت‌ ما وارد بهشت‌ مى‌شود .
(محاسن‌ ، ص‌ 61)

42. اى‌ مردم‌ ! از جدم‌ پيامبر خدا شنيدم‌ که‌ مى‌فرمود : من‌ شهر علم‌ و دانشم‌ و على‌ ( ع‌ ) دروازه‌ آن‌ است‌ ، آيا از غير دروازه‌ وارد شهر مى‌شوند ؟
(امالى‌ صدوق‌ ، ص‌ 207)

43. شخصى‌ به‌ امام‌ حسن‌ - عليه‌ السلام‌ - عرض‌ کرد : اى‌ پسر پيامبر خدا چرا ما از مرگ‌ اکراه‌ داريم‌ و آن‌ را دوست‌ نداريم‌ ؟ حضرت‌ فرمود : چون‌ شما آخرت‌ خود را خراب‌ و دنيايتان‌ را آباد کرده‌ايد ، بنابراين‌ انتقال‌ از عمران‌ و آبادانى‌ به‌ خرابى‌ و ويرانى‌ را دوست‌ نداريد .
(بحار الانوار ، ج‌ 44 ، ص‌ 110)

44. سوگند به‌ خداوند ! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد ، اگر چه‌ در دورترين‌ نقاط مانند ديلم‌ اسير باشد ، دوستى‌ ما براى‌ او مفيد است‌ . همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بين‌ مى‌برد ، همانطور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ريزد .
(بحار الانوار ، ج‌ 44 ، ص‌ 24)

45.  بيشتر اهل‌ کوفه‌ به‌ معاويه‌ نوشتند : ما با تو هستيم‌ ، اگر مى‌خواهى‌ ما حسن‌ ( ع‌ ) را دستگير مى‌کنيم‌ و پيش‌ تو مى‌فرستيم‌ . بعد خيمه‌ امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) را غارت‌ کرده‌ و آن‌ حضرت‌ را مجروح‌ کردند .
پس‌ امام‌حسن‌ ( ع‌ ) به‌ معاويه‌ نوشت‌ : همانا اين‌ امر ( حکومت‌ ) و جانشينى‌ پيامبر از آن‌ من‌ و اهل‌ بيت‌ من‌ است‌ و براى‌ تو و اهل‌ بيت‌ تو حرام‌ است‌ ، من‌ اين‌ مطلب‌ را از رسول‌ خدا شنيدم‌ .
سوگند به‌ خداوند ، اگر يارانى‌ شکيبا و آگاه‌ به‌ حق‌ خويش‌ مى‌يافتم‌ ، تسليم‌ تو نمى‌شدم‌ و آنچه‌ را مى‌خواستى‌ به‌ تو نمى‌دادم‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 44 ، ص‌ 45)

46.  اگر همه‌ دنيا را تبديل‌ به‌ يک‌ لقمه‌ غذا کنم‌ و به‌ انسانى‌ که‌ خدا را از روى‌ خلوص‌ عبادت‌ مى‌کند بخورانم‌ ، باز احساس‌ مى‌کنم‌ که‌ در حق‌ او کوتاهى‌ کرده‌ام‌ .
و اگر از استفاده‌ کردن‌ کافر از دنيا جلوگيرى‌ کنم‌ تا به‌ آن‌ اندازه‌ که‌ جانش‌ از شدت‌ گرسنگى‌ و تشنگى‌ به‌ لب‌ برسد ، آنگاه‌ جرعه‌اى‌ آب‌ به‌ او بدهم‌ ، خود را اسرافکار مى‌پندارم‌ .
(تنبيه‌ الخواطر و نزهة‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ 1 ، ص‌ 350)

47. والاترين‌ مقام‌ نزد خداوند ، از آن‌ کسى‌ است‌ که‌ بيشتر از همه‌ به‌ حقوق‌ مردم‌ آشنا باشد و در اداى‌ آن‌ حقوق‌ ، بيشتر از همه‌ کوشا باشد . و کسى‌ که‌ در برابر برادران‌ دينى‌ خود تواضع‌ کند ، خداوند او را از صديقين‌ و شيعيان‌ اميرالمؤمنين‌ - عليه‌ السلام‌ - قرار مى‌دهد .
(حياة‌ امام‌ حسن‌ بن‌ على‌ ، ج‌ 1 ، ص‌ 319)

48.  پيامبر خدا ( ص‌ ) فرمود : هيچ‌ بنده‌اى‌ حقيقتا مؤمن‌ نيست‌ مگر اينکه‌ نفس‌ خود را شديدتر از محاسبه‌ بين‌ دو شريک‌ و يا محاسبه‌ مولا از بنده‌ خود مورد محاسبه‌ قرار دهد .
(بحار الانوار ، ج‌ 70 ، ص‌ 72)

49.  پيامبر خدا ( ص‌ ) فرموده‌ است‌ : يکى‌ از موجبات‌ آمرزش‌ گناهان‌ ، مسرور کردن‌ برادران‌ دينى‌ است‌ .
(مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد ، ج‌ 8 ، ص‌ 193)

50. دنيا محل‌ گرفتارى‌ و آزمايش‌ است‌ و هر چه‌ در آن‌ است‌ رو به‌ زوال‌ و نابودى‌ مى‌باشد ، و خداوند ما را از احوال‌ دنيا آگاه‌ کرده‌ است‌ تا عبرت‌ گيريم‌ ، و به‌ ما وعده‌ عذاب‌ داده‌ تا بعد از آن‌ ، حجتى‌ بر خدا نداشته‌ باشيم‌ . پس‌ در اين‌ دنياى‌ فانى‌ زهد بورزيد و به‌ آنچه‌ باقى‌ و پايدار است‌ رغبت‌ داشته‌ باشيد و در خفا و آشکار از خدا بترسيد .
(توحيد صدوق‌ ، ص‌ 378)

51.  هنگامى‌ که‌ مستحبات‌ به‌ واجبات‌ ضرر برسانند ، آنها را ترک‌ کنيد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

52.  سه‌ چيز مردم‌ را هلاک‌ مى‌کند : تکبر ، حرص‌ و حسد . چون‌ تکبر دين‌ انسان‌ را از بين‌ مى‌برد و شيطان‌ هم‌ به‌ واسطه‌ تکبر ملعون‌ و منفور شد ، و حرص‌ دشمن‌ نفس‌ انسان‌ است‌ و حضرت‌ آدم‌ به‌ سبب‌ حرص‌ از بهشت‌ رانده‌ شد ، و حسد راهبر بدى‌ و بدبختى‌ است‌ و به‌ سبب‌ حسد قابيل‌ برادرش‌ هابيل‌ را کشت‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

53. علم‌ و دانش‌ خود را به‌ مردم‌ ياد بده‌ و علم‌ ديگران‌ را ياد بگير تا بدين‌ وسيله‌ هم‌ علم‌ خود را محکم‌ و استوار کنى‌ و هم‌ آنچه‌ نمى‌دانى‌ بياموزى‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

54. فقط به‌ ديدار کسى‌ برو که‌ يا به‌ عطا و بخشش‌ او اميدوار باشى‌ و از قدرت‌ او بترسى‌ ، يا از علم‌ او استفاده‌ کنى‌ ، يا به‌ برکت‌ دعاى‌ او اميدوار باشى‌ ، و يا از خويشان‌ تو باشد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

55. ظالمى‌ شبيه‌تر از حسود به‌ مظلوم‌ نديده‌ام‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

56.  آنچه‌ از امور دنيوى‌ را که‌ طلب‌ کردى‌ ولى‌ به‌ دست‌ نياوردى‌ ، فراموش‌ کن‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

57.  هر کس‌ را که‌ خداوند توفيق‌ دعا کردن‌ بدهد ، باب‌ اجابت‌ را برايش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفيق‌ طاعت‌ و عبادت‌ دهد ، باب‌ قبول‌ را برايش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفيق‌ شکرگزارى‌ دهد ، باب‌ افزايش‌ نعمتها را برايش‌ باز مى‌کند .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

58. به‌ امام‌ مجتبى‌ - عليه‌ السلام‌ - عرض‌ شد : اى‌ پسر پيامبر خدا در چه‌ حالى‌ هستى‌ ؟
فرمود : خدايى‌ دارم‌ که‌ بر من‌ مسلط است‌ ، و آتش‌ جهنم‌ در پيش‌ روى‌ من‌ است‌ ، و مرگ‌ مرا مى‌خواند ، و حساب‌ آخرت‌ مرا احاطه‌ کرده‌ است‌ ، و در قيد و بند اعمالم‌ هستم‌ ، نمى‌توانم‌ آنچه‌ را که‌ دوست‌ دارم‌ به‌ دست‌ آورم‌ و آنچه‌ را دوست‌ ندارم‌ از خود دور کنم‌ چون‌ انجام‌ امور به‌ دست‌ ديگرى‌ است‌ .
اگر بخواهد ، مرا عذاب‌ مى‌کند و اگر بخواهد ، مرا مى‌بخشد . پس‌ کدام‌ فقير و محتاجى‌ است‌ که‌ محتاج‌ تر از من‌ باشد ؟
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

59.  وعده‌ دادن‌ آفت‌ کرم‌ و بخشش‌ است‌ ، و چاره‌ آن‌ انجام‌ و اتمام‌ بخشش‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

60.  براى‌ مجازات‌ در خطاها و لغزشها عجله‌ نکن‌ ، و بين‌ خطا و مجازات‌ براى‌ عذرخواهى‌ فرصتى‌ باقى‌ بگذار .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

61. مصيبتها و ناملايمات‌ کليدهاى‌ پاداش‌ و ثواب‌ هستند .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

62.  نعمت‌ ، امتحان‌ و آزمايش‌ الهى‌ است‌ . پس‌ اگر شکر کردى‌ ، نعمت‌ است‌ و اگر ناسپاسى‌ کردى‌ ، به‌ غضب‌ و خشم‌ الهى‌ تبديل‌ مى‌شود.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

63. از بهره‌ زبانت‌ همان‌ مقدار براى‌ تو کفايت‌ مى‌کند که‌ راه‌ هدايتت‌ را از گمراهى‌ روشن‌ کند .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 114)

64. از تفکر و تعقل‌ غافل‌ نشويد ، زيرا تفکر حيات‌ بخش‌ قلب‌ آگاه‌ و کليد درهاى‌ حکمت‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 115)

65.  اى‌ پسر آدم‌ ، از زمانى‌ که‌ از مادر زاييده‌ شدى‌ مشغول‌ نابود کردن‌ عمر خود بوده‌اى‌ ، پس‌ از باقى‌مانده‌ عمر خود براى‌ آينده‌ ( عالم‌ آخرت‌ ) ذخيره‌ کن‌ ، به‌ درستى‌ که‌ مؤمن‌ از اين‌ دنيا زاد و توشه‌ برمى‌گيرد و کافر خوشگذارنى‌ مى‌کند .
و بعد اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ فرمودند : " و زاد و توشه‌ برگيريد ، به‌ درستى‌ که‌ بهترين‌ توشه‌ تقوى‌ است‌ " .
(کشف‌ الغمه‌ ، ج‌ 1 ، ص‌ 572)

66.  آماده‌ سفر آخرت‌ شو و قبل‌ از فرارسيدن‌ مرگ‌ زاد و توشه‌ خود را فراهم‌ کن‌ ، و بدان‌ که‌ تو در حالى‌ دنيا را مى‌طلبى‌ که‌ مرگ‌ ، تو را مى‌طلبد ، و امروز غم‌ و اندوه‌ فردا را نداشته‌ باش‌ ، و بدان‌ که‌ هر چه‌ از مال‌ دنيا بيشتر از غذا و خوراک‌ خود به‌ دست‌ آوردى‌ در حقيقت‌ آن‌ را براى‌ ديگران‌ ذخيره‌ کرده‌اى‌ ، و بدان‌ که‌ اموال‌ حلال‌ دنيا مورد محاسبه‌ قرار خواهد گرفت‌ و اموال‌ حرام‌ دنيا عقاب‌ و مجازات‌ دارد و در اموال‌ شبه‌ناک‌ و مشکوک‌ سرزنش‌ هست‌ .
پس‌ دنيا را مانند مردارى‌ فرض‌ کن‌ و آن‌ مقدار از آن‌ برگير که‌ تو را کفايت‌ کند ، پس‌ اگر حلال‌ باشد تو زهد ورزيده‌اى‌ و اگر حرام‌ باشد گناهى‌ مرتکب‌ نشده‌اى‌ چون‌ به‌ مقدار اضطرار و ناچارى‌ استفاده‌ کرده‌اى‌ آنچنان‌ که‌ از مردار به‌ هنگام‌ ناچارى‌ استفاده‌ مى‌شود ، و اگر در آن‌ عتاب‌ و سرزنش‌ باشد ، سرزنشى‌ کم‌ و آسان‌ خواهد بود .
(بحار الانوار ، ج‌ ، 44 ، ص‌ 139)

67.  براى‌ دنيايت‌ آنچنان‌ رفتار کن‌ که‌ گويا براى‌ هميشه‌ زنده‌اى‌ ، و براى‌ آخرتت‌ چنان‌ رفتار کن‌ که‌ گويا فردا خواهى‌ مرد .
(بحار الانوار ، ج‌ ، 44 ، ص‌ 139)

68.  اگر به‌ خاطر نيازى‌ مجبور شدى‌ با مردى‌ دوست‌ و همنشين‌ شوى‌ ، پس‌ با کسى‌ دوست‌ شو که‌ وقتى‌ با او همنشينى‌ مى‌کنى‌ ، موجب‌ زينت‌ تو باشد و هنگامى‌ که‌ به‌ او خدمتى‌ کردى‌ ، از تو حمايت‌ کند و هنگامى‌ که‌ از او در خواست‌ کمک‌ کردى‌ ، تو را يارى‌ کند و اگر سخنى‌ گفتى‌ ، سخن‌ تو را تصديق‌ کند و اگر حمله‌ کردى‌ ، هجوم‌ تو را قوت‌ بخشد و اگر چيزى‌ طلب‌ کردى‌ ، تو را يارى‌ کند و اگر نقصى‌ از تو آشکار شد ، آن‌ را بپوشاند و اگر نيکى‌ از تو ديد ، آن‌ را به‌ حساب‌ آورد .
(بحار الانوار ، ج‌ 44 ، ص‌ 139)

69.  هر کس‌ قرآن‌ بخواند ، يک‌ دعاى‌ مستجاب‌ براى‌ او مى‌باشد که‌ يا فورا اجابت‌ مى‌شود و يا با تأخير .
(بحار الانوار ، ج‌ 92 ، ص‌ 204)

70. امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) : پيامبر خدا فرموده‌ است‌ : هر کس‌ آية‌ الکرسى‌ را بعد از نماز واجب‌ بخواند ، تا نماز بعد در پناه‌ و حفاطت‌ خداست‌ .
(مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد ، ج‌ 10 ، ص‌ 102)

71.  هر روزه‌دارى‌ هنگام‌ افطار يک‌ دعاى‌ اجابت‌ شده‌ دارد . پس‌ در اولين‌ لقمه‌ افطار بگو : به‌ نام‌ خدا ، اى‌ خدايى‌ که‌ آمرزش‌ تو فراگير و وسيع‌ است‌ ، مرا ببخش‌ .
(اقبال‌ الاعمال‌ ، ص‌ 116)

72.  امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) : پيامبر خدا فرموده‌ است‌ : کسى‌ که‌ بعد از خواندن‌ نماز صبح‌ در همان‌ محل‌ بنشيند و مشغول‌ ذکر خدا شود تا خورشيد طلوع‌ کند ، براى‌ او پرده‌ و مانعى‌ از آتش‌ عذاب‌ الهى‌ خواهد بود .
(تيسير المطالب‌ ، ص‌ 350)

73.  به‌ درستى‌ که‌ هر کس‌ طالب‌ عبادت‌ باشد ، خود را براى‌ آن‌ آراسته‌ و پاک‌ مى‌کند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

74.  سزاوار مرد روزه‌دار اين‌ است‌ که‌ ريشش‌ را رنگ‌ کرده‌ و لباسش‌ را خوشبو کند ، و سزاوار زن‌ روزه‌دار اين‌ است‌ که‌ موى‌ سرش‌ را شانه‌ کرده‌ و لباسش‌ را خوشبو کند .
(الخصال‌ ، ص‌ 61)

75. از پدرم‌ شنيدم‌ که‌ پيامبر خدا فرموده‌ است‌ : هر کس‌ در قضاى‌ حاجت‌ برادر دينى‌ خود کوشش‌ کند ، مانند اين‌ است‌ که‌ نه‌ هزار سال‌ خدا را عبادت‌ کرده‌ باشد در حالى‌ که‌ روزها روزه‌ و شبها مشغول‌ عبادت‌ باشد .
(الفقيه‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 189)

76.  زکات‌ دادن‌ هرگز موجب‌ کم‌ شدن‌ مال‌ نمى‌شود.
(دعائم‌ الاسلام‌ ، ج‌ 1 ، ص‌ 246 - 264)

77.  از پروردگارم‌ شرم‌ مى‌کنم‌ از اينکه‌ ملاقات‌ کنم‌ او را و حال‌ آنکه‌ من‌ پياده‌ به‌ زيارت‌ خانه‌ او نرفته‌ باشم‌ .
(حلية‌ الاولياء ، ج‌ 2 ، ص‌ 37)

78.  به‌ حضرت‌ عرض‌ شد چرا شما هرگز نيازمندى‌ را نااميد بر نمى‌گردانيد ، اگر چه‌ سوار بر شتر باشيد ؟ فرمود : خود من‌ هم‌ محتاج‌ و نيازمند درگاه‌ خداوند هستم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ خداوند مرا محروم‌ نگرداند و شرم‌ دارم‌ در حالى‌ که‌ نيازمند هستم‌ ، نيازمندان‌ را نااميد کنم‌ .
عادت‌ خداوند اين‌ است‌ که‌ نعمتهايش‌ را بر من‌ ارزانى‌ بدارد و عادت‌ من‌ هم‌ اين‌ است‌ که‌ نعمتهايش‌ را به‌ بندگانش‌ عطا کنم‌ ، و مى‌ترسم‌ که‌ اگر از اين‌ عادت‌ خود دست‌ بردارم‌ خداوند هم‌ دست‌ از عادت‌ خود بردارد .
(نور الابصار ، ص‌ 123 - کنز المدفون‌ ، ص‌ 434)

79. وقتى‌ يکى‌ از شما دوستش‌ را ملاقات‌ مى‌کند ، بايد جاى‌ نور در پيشانى‌ او را ببوسد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 110)

80.  آنکس‌ که‌ مرگش‌ فرا رسيده‌ ، مهلت‌ مى‌طلبد تا گذشته‌ را جبران‌ کند و آنکس‌ که‌ مرگش‌ فرا نرسيده‌ و براى‌ عمل‌ صالح‌ فرصت‌ دارد ، امروز و فردا مى‌کند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 236)

81.  اى‌ کسانى‌ که‌ اهل‌ خوشگذرانى‌ و لذات‌ دنيا هستيد ، بدانيد که‌ اين‌ لذات‌ باقى‌ ماندنى‌ نيست‌ ، و مغرور شدن‌ به‌ سايه‌اى‌ که‌ زوال‌ پذير است‌ ، حماقت‌ است‌ .
(اعلام‌ الدين‌ ، ص‌ 241)

82. بيشترين‌ عفو و بخشش‌ کريم‌ وقتى‌ است‌ که‌ خطاکار نتواند براى‌ خطاى‌ خود عذرى‌ بياورد .
(اعلام‌ الدين‌ ، ص‌ 297)

83.  کسى‌ که‌ خدا را بشناسد ، او را دوست‌ مى‌دارد و کسى‌ که‌ دنيا را بشناسد ، در آن‌ زهد مى‌ورزد . و شخص‌ مؤمن‌ عمل‌ لهو و بيهوده‌ انجام‌ نمى‌دهد مگر وقتى‌ که‌ غافل‌ مى‌شود ، و هنگامى‌ که‌ متوجه‌ کار بيهوده‌ خود شد ، محزون‌ مى‌گردد .
(تنبيه‌ الخواطر و نزهة‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ 1 ، ص‌ 52)

84. کسى‌ که‌ بندگى‌ خدا کند ، خداوند همه‌ چيز را بنده‌ او مى‌کند .
(تنبيه‌ الخواطر و نزهة‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ 2 ، ص‌ 108)

85.  کسى‌ که‌ کارهاى‌ نيک‌ خود را مى‌شمارد ، احسان‌ و کرامتش‌ را از بين‌ مى‌برد .
(بحار الانوار ، ج‌ 74 ، ص‌ 417)

86.  از آن‌ حضرت‌ در باره‌ سکوت‌ سؤال‌ شد ، فرمود : سکوت‌ پرده‌ نادانى‌ و زينت‌ آبرو و عزت‌ است‌ و کسى‌ که‌ سکوت‌ مى‌کند راحت‌ و آسوده‌ ، و همنشين‌ او در امان‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 111)

87. مردى‌ از امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) درخواست‌ راهنمايى‌ کرد . امام‌ ( ع‌ ) به‌ او فرمودند :
مرا ستايش‌ نکن‌ که‌ نسبت‌ به‌ خودم‌ از شما آشناترم‌ ، و دروغگو هم‌ نشمار که‌ نظر دروغگو بى‌ارزش‌ است‌ ، و نزد من‌ غيبت‌ هيچ‌ کس‌ را نکن‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 109)

88.  اى‌ پسر آدم‌ از اعمال‌ حرام‌ دورى‌ کن‌ تا شخص‌ عابدى‌ باشى‌ ، و به‌ آنچه‌ خداوند روزى‌ تو کرده‌ خوشنود و راضى‌ باش‌ تا بى‌نياز باشى‌ ، و حق‌ همسايگى‌ را در باره‌ همسايه‌ات‌ مراعات‌ کن‌ تا مسلمان‌ باشى‌ ، و آنچنان‌ با مردم‌ رفتار کن‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو رفتار شود تا شخص‌ عادلى‌ باشى‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 112)

89.  از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد زندگى‌ چه‌ کسى‌ از همه‌ بهتر است‌ ؟ فرمود : کسى‌ که‌ مردم‌ را در زندگى‌ خود شريک‌ کند .
(تاريخ‌ يعقوبى‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 215)

90.  دست‌ نيافتن‌ به‌ نيازمنديها بهتر از درخواست‌ آن‌ از نااهلان‌ است‌ .
(تاريخ‌ يعقوبى‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 215)

91. بداخلاقى‌ بدتر از بلا و مصيبت‌ است‌ .
(تاريخ‌ يعقوبى‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 215)

92. اى‌ اهل‌ کوفه‌ بدانيد که‌ صبر و شکيبايى‌ زينت‌ است‌ ، و وفاى‌ به‌ عهد جوانمردى‌ است‌ ، و عجله‌ و شتابزدگى‌ کم‌خردى‌ است‌ ، و کم‌خردى‌ ضعف‌ است‌ ، و همنشينى‌ با فرومايگان‌ موجب‌ ننگ‌ و رسوايى‌ است‌ ، و رفت‌ و آمد با هرزگان‌ و گناهکاران‌ موجب‌ شک‌ و بدگمانى‌ است‌ .
(ترجمة‌ الامام‌ الحسن‌ ، ص‌ 167)

93.  ما تجربه‌ کرديم‌ و تجربه‌ کنندگان‌ نيز تجربه‌ کردند ، ولى‌ چيزى‌ مفيدتر از وجود صبر و پرضررتر از نبود صبر نديديم‌ . با صبر همه‌ امور اصلاح‌ مى‌شود و چيزى‌ جاى‌ آن‌ را نمى‌گيرد .
(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ، ابن‌ ابى‌ الحديد ، ج‌ 1 ، ص‌ 319)

94. هيچ‌ حقى‌ که‌ باطلى‌ در آن‌ نباشد مانند مرگ‌ نديدم‌ که‌ شبيه‌تر باشد به‌ باطلى‌ که‌ حقى‌ در آن‌ نيست‌ .
(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ، ابن‌ ابى‌ الحديد ، ج‌ 18 ، ص‌ 311)

95. امام‌ حسن‌ مجتبى‌ - عليه‌ السلام‌ - به‌ هنگام‌ ورود به‌ مسجد سر را به‌ طرف‌ آسمان‌ بلند مى‌کرد و مى‌فرمود : پروردگارا ! مهمان‌ تو جلو درب‌ خانه‌ات‌ ايستاده‌ است‌ .
اى‌ نيکوکار ! بنده‌ گناهکار و بدرفتار به‌ درگاهت‌ شتافته‌ ، از زشتى‌هايى‌ که‌ مرتکب‌ شده‌ به‌ خاطر زيبايى‌هايى‌ که‌ در نزد توست‌ درگذر ، اى‌ بخشنده‌ و کريم‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ 43 ، ص‌ 339

96. دوازده‌ چيز از آداب‌ غذا خوردن‌ بوده‌ و بر هر مسلمانى‌ لازم‌ است‌ که‌ از آنها اطلاع‌ داشته‌ باشد ، چهار چيز آن‌ واجب‌ ، و چهار چيز ديگر سنت‌ ، و چهار مورد باقى‌مانده‌ از ادب‌ و اخلاق‌ است‌ . اما چهار امر لازم‌ : شناسايى‌ منعم‌ ، خشنود بودن‌ به‌ آنچه‌ روزى‌ گرديده‌ ، نام‌ خدا را بر زبان‌ جارى‌ کردن‌ و شکرگزارى‌ در برابر نعمتى‌ که‌ عطا شده‌ است‌ .
و چهار امرى‌ که‌ سنت‌ است‌ : وضو گرفتن‌ پيش‌ از شروع‌ به‌ غذا ، نشستن‌ بر طرف‌ چپ‌ ، غذا خوردن‌ با سه‌ انگشت‌ و ليسيدن‌ انگشتان‌ مى‌باشد . و چهار امرى‌ که‌ از آداب‌ و اخلاق‌ است‌ : خوردن‌ از غذاهاى‌ جلوى‌ خودش‌ ، کوچک‌ برداشتن‌ لقمه‌ ، خوب‌ جويدن‌ غذا و کم‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ صورت‌ ديگران‌ مى‌باشد .
(من‌ لا يحضره‌ الفقيه‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 227 ، ح‌ 38)

97 . شوخى‌ کردن‌ حرمت‌ و احترام‌ را از بين‌ مى‌برد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 113)

98. کار نيک‌ آن‌ است‌ که‌ در انجامش‌ درنگ‌ نشود ، و بعد از انجام‌ آن‌ منت‌ نگذارند .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 115)

99. قدر نعمتهاى‌ پروردگار تا موقعى‌ که‌ پابرجاست‌ مجهول‌ و ناشناخته‌ است‌ ، و زمانى‌ شناخته‌ مى‌شود که‌ از دست‌ رفته‌ باشد .
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 115)
 
100. کسى که در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى‏کنم که خداوند دعايش را مستجاب کند.
(کافى ، ج2 ، ص62 )
 
 

انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک