جلوه های هنری در قرآن
قرآن کريم وقتي ميخواهد بگويد: آنان که کافر شدند در پيشگاه خداوند هرگز به پذيرش چيزي نائل نخواهند شد و هرگز روي بهشت را نخواهند ديد و بيان کند که داخل بهشت شدن براي کافران امري ناممکن و محال است، از طريقه و روش ذهني (تخييل) براي تعبير و بيان اين معاني مجرد استفاده ميکند و اسلوب تصوير فني و نمايش هنري را در سيماي زير به نمايش ميگذارد:
إِنَّ الَّذِينَ کَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ (1) يعني: آنان که آيات ما را دروغ پنداشتند و از آنها سر باز زدند و خود بزرگبيني کردند، هرگز به روي آنان درهاي آسمان گشوده نخواهد شد و به بهشت داخل نميشوند، تا طناب ضخيم(شتر) از سوراخ سوزن بگذرد!
اين بيان انسان را آزاد ميگذارد تا در خيال خود سيمايي را براي گشودن درهاي آسمان نقش بزند و سيماي ديگري را هم براي عبور يک طناب ضخيم(شتر) در سوراخ سوزن خياطي ترسيم کند و قرآن از اسماء طناب ضخيم، اسم الجمل (لفظ الجمل داراي چند معنا است. از آن جمله: شتر بزرگ، ريسمان ضخيمی که کشتی را با آن می بندند)(2) را به خصوص در اين مقام برگزيده و حس را رها کرده تا از طريق خيال از هر دو سيما تا آن اندازه که لازم است متأثر شود تا سرانجام معناي قبول و معناي ناممکن بودن در اعماق نهاد نفس و روان پايدار شود ودر عین حال از راه چشم و حس (تجسيم) به آن وارد شده تا انسان این صحنه را در ذهن خود به تصویر بکشد و آن را برای خود مجسم کندو از راه خيال از هر طرف از راههاي گوناگون به سوي آن رهسپار شود. آن هم به آرامي و حوصله مخصوص، ونه با شتاب و سرعت سرسام آور. (3)
مثال دوم: قرآن زماني که ميخواهد بيان کند: آن کس که براي خدا شريک قرار ميدهد، نه ريشهاي دارد و نه جايي براي ريشه دواندن: نه بقايي دارد و نه نيروي پايداري. براي بيان اين معنا، سيمايي مجسم ميسازد که قدم هايش بسيار تند و سريع و حرکاتش دردآور و سوزان است به اين ترتيب:
وَمَن يُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَکَانٍ سَحِيقٍ (4) يعني: هر کس که براي خدا شريکي قرار بدهد، مانند اين است که از آسمان با سرعت و شتاب ناگهاني فرو افتد و مرغان لاشخور با شتابتر، او را از زمين بقاپند و بربايند يا باد او را در يک مکان بسيار دور و گودال تاريک بيندازد.
ميبينيم که به اين ترتيب برق آسا، انسان مشرک از آسمان فرو ميافتد که کس نداند کي افتاد و چگونه افتاد و سرانجام هنوز به زمين نخورده، لاشخورها برق آسا لاشه متلاشي او را ميقاپند، يا باد او را به همان ترتيب برقآسا از جا برميکند و در يک جاي بسيار دوردست و گودال قرار ميدهد که کسي نتواند از کيفيت آن آگاه شود. مقصود در نشان دادن اين سيما، همين نکته است و بس. (5)
سيد قطب جلوهاي از اعجاز هنري قرآن را در قالب تصاوير فني و هنري در مقابل ديدگان هر خوانندهاي به نمايش در ميآورد و متذکر ميشود:قرآن، معجزهاي زيبا و نفيسترين نسخهاي است که در بين کتابهاي عربي جاي دارد. (6) او معتقد است که اگر قرآن از انبوه تفسيرهاي لغوي، نحوي، فقهي، تاريخي... جدا شود، زيباييهاي پنهانش آشکار ميشود و جلوههاي هنري آن بروز ميکند. (7)
منبع:
1- اعراف / 40
2- معجم الوسيط ذيل جمل
3- سيد قطب؛ تصوير فني؛ نمايش هنري در قرآن ، ترجمه محمد علي عابدي،
تهران مرکز نشر انقلاب، ص 59
4- حج / 31
5- تصوير فني، صص 65 و 66
6- سيد قطب؛ مشاهد القيامه في القرآن ، ص8
7- همان مأخذ.
انتهای پیام
ضمائم: