۱۳۹۳/۱۱/۷    ۱۲:۴۳     بازدید:۲۴۸۶       کد مطلب:۹۳۰۴۶۶          ارسال این مطلب به دیگران

عترت »
  ،   تلاش پیامبر برای رهانیدن مردم از خرافات
                      
تلاش پیامبر برای رهانیدن مردم از خرافات
 
داستانی است که در کتب حدیث ما آمده است و حتی اهل تسنن هم نقل کرده‏اند.رسول اکرم پسری از ماریه قبطیه دارد به نام ابراهیم بن رسول الله.این پسر که مورد علاقه رسول اکرم است در هجده ماهگی از دنیا می‏رود.رسول اکرم که کانون عاطفه بود قهرا متاثر می‏شود و حتی اشک می‏ریزد و می‏فرماید:دل می‏سوزد و اشک می‏ریزد،ای ابراهیم ما به خاطر تو محزونیم ولی هرگز چیزی بر خلاف رضای پروردگار نمی‏گوییم.تمام مسلمین،ناراحت و متاثر به خاطر اینکه غباری از حزن بر دل مبارک پیغمبر اکرم نشسته است.همان روز تصادفا خورشید منکسف می‏شود و می‏گیرد.مسلمین شک نکردند که گرفتن خورشید،هماهنگی عالم بالا به خاطر پیغمبر بود،یعنی خورشید گرفت‏برای اینکه فرزند پیغمبر از دنیا رفته است (1)
این مطلب در میان مردم مدینه پیچید و زن و مرد یکزبان شدند که دیدی!خورشید به خاطر حزنی که عارض پیغمبر اکرم شد گرفت،در حالی که پیغمبر به مردم نگفته-العیاذ بالله-که گرفتن خورشید به خاطر این بوده است.این امر سبب شد که عقیده و ایمان مردم به پیغمبر اضافه شود،و مردم هم در این گونه مسائل بیش از این فکر نمی‏کنند.
ولی پیغمبر چه می‏کند؟پیغمبر نمی‏خواهد از نقاط ضعف مردم برای هدایت مردم استفاده کند،می‏خواهد از نقاط قوت مردم استفاده کند.پیغمبر نمی‏خواهد از جهالت و نادانی مردم به نفع اسلام استفاده کند،می‏خواهد از علم و معرفت مردم استفاده کند.پیغمبر نمی‏خواهد از ناآگاهی و غفلت مردم استفاده کند،می‏خواهد از بیداری مردم استفاده کند، چون قرآن به او دستور داده: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن‏» (2).وسایلی ذکر کرده.[پیغمبر نفرمود]عوام چنین حرفی از روی جهالتشان گفته‏اند،«خذ الغایات و اترک المبادی‏» (3) ،بالاخره نتیجه خوب از این گرفته‏اند،ما هم که به آنها نگفتیم،ما در اینجا سکوت می‏کنیم.سکوت هم نکرد.آمد بالای منبر صحبت کرد،خاطر مردم را راحت کرد،گفت:اینکه خورشید گرفت‏به خاطر بچه من نبود.
مردی که حتی از سکوتش سوء استفاده نمی‏کند،این گونه باید باشد،چرا؟
برای اینکه اولا اسلام احتیاج به چنین چیزهایی ندارد.بگذار کسانی بروند از خوابهای دروغ،از جعلها و از این جور سکوتها استفاده کنند که دینشان منطق ندارد،برهان و دلیل ندارد و آثار حقانیت دینشان روشن و نمایان نیست.اسلام نیازی به این جور چیزها ندارد.ثانیا همان کسی هم که از این وسایل استفاده می‏کند،در نهایت امر اشتباه می‏کند.مثل معروف: همگان را همیشه نمی‏توان در جهالت نگاه داشت،یعنی بعضی از مردم را همیشه می‏شود در جهالت نگاه داشت،همه مردم را هم در یک زمان می‏شود در جهالت و بی‏خبری نگه داشت،ولی همگان را برای همیشه نمی‏شود در جهالت نگه داشت.گذشته از اینکه خدا اجازه نمی‏دهد [و به عبارت دیگر]اگر این اصل هم در کار نبود،پیغمبری که می‏خواهد دینش تا ابد باقی بماند آیا نمی‏داند که صد سال دیگر،دویست‏سال دیگر،هزار سال دیگر مردم می‏آیند جور دیگری قضاوت می‏کنند؟!و بالاتر همین که خدا به او اجازه نمی‏دهد.
پی‏نوشتها:
 1- البته این مطلب فی حد ذاته مانعی ندارد.به خاطر پیغمبر ممکن است دنیا زیر و رو بشود.اینها مساله مهمی نیست.
2- نحل/125.[به راه پروردگارت با حکمت(دلایل عقلی)و اندرز نیکو دعوت کن و با بهترین روش با آنان به بحث و مجادله پرداز
3-به هدفها بپرداز و وسایل را رها کن.]
 
  منابع مقاله: مجموعه آثار جلد 16، مطهری، مرتضی
 



ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک