۱۳۹۳/۷/۲۹    ۸:۳۸     بازدید:۲۰۳۹       کد مطلب:۹۳۰۳۲۹          ارسال این مطلب به دیگران

فرهنگی ، اعتقادی »
  ،   جنبه های غیبی عاشورا
جنبه های غیبی عاشورا
در تفسیر آیه 37 سوره بقره نقل می شود: هنگامی که آدم کلماتی نورانی را دید که بر ساق عرش نوشته شده از جبرئیل پرسید این کلمات چیست؟ جبرئیل گفت: اینها اسامی رسول خدا و خاندان بزرگوارش می باشد، بدانها متوسل شو و خدا را بخوان. آدم چنین گفت: یا حمید بحق محمّد یا عالی بحق علی... و آنگاه خدا را به این نامها قسم داد. به نام حسین که رسید قلبش از اندوه گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد. علت این گریه و اندوه را از جبرئیل پرسید و او گفت: "حسین" فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا می گردد که تمامی مصائب در برابر آن کوچک است. آدم پرسید آن مصیبت کدام است؟ جبرئیل گفت: حسین تشنه و غریب و تنها کشته   می شود و یار و یاوری ندارد، ای آدم اگر او را ببینی در حالی که می گوید: آه از تشنگی و آه از بی یاوری و از شدت تشنگی بین او و آسمان دود حائل می شود و هیچکس جواب نمی دهد مگر با شمشیر و شربت مرگ!(1)
در یکی از روزها که پیامبر اکرم(ص) در منزل ام سلمه بود فرشته ای جبرئیل با کسب اجازه به محضرش شرفیاب شد. در همین اثنا حسین(ع) به آغوش پیامبر جست و مورد مهر و محبت واقع شد. جبرئیل که ناظر این صحنه بود عرض کرد: همانا امّت شما این طفل را خواهند کشت. اگر بخواهید به شما نشان خواهم داد سپس خاک سرخی که همراه داشت به پیامبر داد و پیامبر آن را به ام سلمه سپرد و فرمود: از آن نگهداری کن. ام سلمه گوید: آن خاک را در شیشه ای نگه داشتم تا روزی که تبدیل به خون شد فهمیدم در چنین روزی حسین شهید شده است.(2)
«زمانی که امیرالمؤمنین(ع) همراه یارانش عازم نبرد صفین شدند از کربلا عبور کردند. پس در آن سرزمین توقف نموده و با صدای بلند فرمودند: اینجا را می شناسید؟ و آنگاه با دست خود به جایی اشاره کرده و فرمودند: آنجا محل نزول آنهاست و سپس جای دیگری را نشان داده و بیان نمودند: اینجا جایی است که خون آنها ریخته خواهد شد و باز فرمود: چه مبارک تربتی هستی که گروهی از خاک تو بر می خیزند و به محشر می آیند و بدون حساب به بهشت داخل می شوند و آنگاه اشک از دیدگان مبارکش جاری شد و افرادی که در خدمتش بودند نیز گریستند.»(3)
در سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید و وقتی بیدار شد فرمود: در خواب هاتفی را دیدم که می گفت: شما به شتاب می روید و مرگ شما را با شتاب به بهشت می برد. علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم ما بر حق هستیم. علی اکبر عرضه داشت در این صورت ما از مرگ باکی نداریم و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد.(4)
«در روزی که امام حسین(ع) از مکه حرکت نمود، گروهی از فرشتگان آن حضرت را ملاقات کرده و گفتند: ای حجت خدا ذات مقدس باریتعالی در بسیاری از جنگ ها به وسیله ما، جدت رسول خدا(ص) را یاری نمود. اینک برای یاری تو آمده ایم. امام حسین(ع) به آنها فرمود: وعدگاه من و شما زمین کربلاست که من در آنجا کشته می شوم. علاوه بر فرشتگان جمعی از جنیان نزد امام آمده و گفتند: ما از شیعیان و یاران تو هستیم، اگر فرمان دهی تمام دشمنانت را نابود خواهیم کرد. امام حسین(ع) در حق آنها دعا کرد و فرمود: به خدا قسم قدرت ما بر کشتن آنها بیش از شماست. لکن می خواهیم حجت بر همه تمام گردد تا کسانی که هلاک می شوند و یا به سعادت می رسند هر دو از روی دلیل و آگاهی باشد.»(5)
1-  لهوف، سید بن طاووس، ص 23.
2- ینابیع الموده، ج 2، ص  117.
3- مقتل الحسین، علامه مقرم، ص 25.
4- لهوف، ص 70.
5-  همان، ص 68.

 

انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب

     
امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک