۱۳۹۲/۲/۲۶    ۳:۲۵     بازدید:۱۶۰۹       کد مطلب:۹۱۲۷۶۴          ارسال این مطلب به دیگران

رویدادها »
  ،   بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اقشار مختلف مردم‌
1392/02/25

بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم‌

اقشار مختلف مردم از استان‌های مازندران، گیلان، گلستان و کهگیلویه و بویراحمد

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خوشامد عرض ميکنم به همه‌ى برادران و خواهران عزيز؛ مردم مؤمن، جوانان پر شور، علماى اعلام، بالخصوص به خانواده‌هاى معظّم شهيدان که از راههاى دور تشريف آورديد و امروز به جمع ما، به حسينيه‌ى ما نورانيت و صفا بخشيديد. از خداوند متعال مسئلت ميکنيم که فضل و رحمت و لطف و عنايت ويژه‌ى خود را که در اين ماه شريف شامل حال بندگان و مؤمنان و مخلصان ميفرمايد، شامل حال همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز، و همه‌ى مردم آن استانهائى که زحمت کشيديد از آن استانها تشريف آورديد، و همه‌ى ملت ايران بفرمايد.
اولاً لازم ميدانم برادران و خواهران عزيز را، مخصوصاً جوانها را توجه بدهم به اهميت ماه رجب. از اين مناسبتها و از اين خصوصياتِ مربوط به ايام و شهور نميشود به‌آسانى صرفنظر کرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوک، ماه رجب را مقدمه‌ى ماه رمضان دانسته‌اند. ماه رجب، ماه شعبان، يک آمادگاهى است براى اينکه انسان در ماه مبارک رمضان - که ماه ضيافت الهى است - بتواند با آمادگى وارد شود. آمادگى به چيست؟ در درجه‌ى اول، آمادگى به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهى دانستن، در محضر خدا دانستن - «سبحان من احصى کلّ شى‌ء علمه»(1) - همه‌ى حالات خود را، حرکات خود را، نيّات خود را، خطورات قلبى خود را در معرض و محضر علم الهى دانستن؛ در درجه‌ى اول، اين مهم است؛ و اگر اين حاصل شد، آن وقت توجه ما به کارهايمان، به حرفهايمان، به رفت‌وآمدهايمان، به سکوتمان، به گفتنمان، بيشتر خواهد شد؛ توجه ميکنيم که چه ميگوئيم، کجا ميرويم، چه اقدامى ميکنيم، عليه چه‌کسى حرف ميزنيم، به نفع چه‌کسى حرف ميزنيم. وقتى انسان خود را در محضر الهى دانست، بيشتر متوجه کارها و حرکات و رفتار خود ميشود. عمده‌ى اشکالات ما به خاطر غفلتى است که از رفتار و اعمالِ خودمان ميکنيم. وقتى انسان از حال غفلت خارج شود، توجه کند که دارد ديده ميشود، محاسبه ميشود - «انّا کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون»(2) - همه‌ى حرکات او، کارهاى او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات ميکند. با اين حالت، با يک طهارتى، با يک نزاهت و پاکيزگى‌اى، انسان وارد ماه رمضان شود - «شستشوئى کن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوکرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضيافت الهى حداکثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با اين چشم نگاه کنيد.
در دعاهاى ماه رجب که از ائمه (عليهم‌السّلام) مأثور است، انسان وقتى نگاه ميکند، مى‌بيند بيشتر اين دعاها ناظر به جهات توحيدى است؛ پرداختن به عظمت الهى، به صفات الهى، خود را در مقابل اين عظمت مشاهده کردن، راه روشن را به سوى پروردگار شناختن، دانستن و به آن ميل و رغبت پيدا کردن. يکى از خصوصيات دعاهاى ماه رجب اين است: توجه دادن به توحيد، توجه دادن به خدا، به اسماء و صفات الهى. اين ماه را بايد قدر دانست. اول اين ماه، متبرک است به ولادت امام باقر (عليه‌السّلام)؛ آخر اين ماه، متبرک است به بزرگترين حادثه‌ى تاريخ؛ يعنى بعثت پيغمبر. در نيمه‌ى اين ماه، جوانان ما سالهائى است که اين سنت حسنه را در کشور رائج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ى زيبا و معطّرى است که جمع کثيرى از جوانهاى ما برخلاف سيره‌ى متعارف جوانهاى دنيا که غرق در شهوات و تمايلات نفسانى هستند، روزها و شبهائى را روزه بگيرند؛ بروند در يک مسجدى بنشينند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنيدن معارف الهى و شنيدن احکام و مذاکره‌ى علم حقيقى - که علم توحيد است - قرار دهند؛ اين خيلى چيز مهمى است. اينها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در اين ايام نيمه‌ى ماه رجب نديده بوديم يا خيلى بندرت ميديديم که کسانى بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ى ماها، همه‌ى مردم غافل بوديم از اين روزنه‌ى رحمت الهى. بنده در مشهد که اصلاً نديده بودم؛ در قم هم يک تعداد معدودى، يک چند نفر طلبه در مسجد امام ميرفتند و ايام نيمه‌ى ماه رجب اعتکاف ميکردند. امروز شما نگاه کنيد؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در يک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ى کشور، در همه‌ى شهرها، در همه‌ى مساجد، جوانهاى ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما ميروند صف ميکشند، اسم مينويسند، براى اينکه به آنها فرصت داده شود که در اين مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگيرند و اعتکاف کنند؛ اين خيلى براى يک ملت حائز ارزش است، اين خيلى مهم است. اينها هست. اين ماه رجب است؛ از اين فرصتها استفاده کنيد. جوانها ! شما بيشتر استفاده کنيد. دلهاى پاک شما، جانهاى باصفا و نورانى شما آماده‌ى تلألؤات و تشعشعات رحمت الهى و توجهات الهى است؛ اين را قدر بدانيد.
آنچه يک ملت از اين طريق و از طرق معنوى به دست مى‌آورد، يک پشتوانه‌اى ميشود، ذخيره‌اى ميشود براى اينکه بتواند در همه‌ى ميدانهاى زندگى، با اراده‌ى راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشکلات پيش برود؛ بن‌بستها را باز کند، کارهاى بزرگ انجام دهد. پشتوانه‌ى همه‌ى اينها، اين معنويت است. کسى مثل امام بزرگوار ما که يکتنه وارد شد و توانست به برکت عزم و اراده‌ى راسخ و ايمان و توکل، همه‌ى ملت را بسيج کند و اين حرکت عظيم را راه بيندازد، بيش از هر چيز متکى بود به همان جوشش قلبى، معنوى، روحى، توکل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم اين بزرگوار با وجود پيرى و ناتوانى و شکستگى، نيمه‌ى شب برميخاست، اشک ميريخت. ما خبر داشتيم از نزديکان ايشان که به همه‌ى خصوصيات زندگى ايشان واقف بودند، شنيده بوديم، اطلاع داشتيم؛ ايشان نيمه‌هاى شب برميخاست، از خداى متعال استمداد ميکرد - «رهبان اللّيل»(3) - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شير غرّانى مى‌آمد توى ميدانها، قدرتها را شکست ميداد، ضعفهاى ملت را برطرف ميکرد، اراده‌هاى همه‌ى ما مردم را تقويت ميکرد و راه مى‌انداخت؛ به برکت آن پشتوانه‌ى معنوى.
يک‌يک شما مردم عزيزمان - بخصوص جوانها، بخصوص جوانها - ميتوانيد به همان منبع و معدن عظيم قدرت، با توکل، با ارادت، متصل شويد و استفاده کنيد و استفاضه کنيد و نورانى شويد و نقش ايفا کنيد. در اسلام، آن رهبانيتى که فرمودند «رهبان اللّيل»، فرق ميکند با رهبانيتى که نصارى‌ درست کردند؛ «و رهبانيّة ابتدعوها ما کتبناها عليهم».(4) رهبانيت نصارى‌ و اديان ديگر به معناى انزوا بود، گوشه‌نشينى بود، انقطاع از دنيا بود؛ رهبانيت اسلام به معناى حضور در همه‌ى صحنه‌هاى زندگى بود - «سياحة امّتى الجهاد فى سبيل اللّه»(5) - همه‌ى حرکات و سکنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتى‌شان، حرکتشان، سکوتشان، سکونشان، اقدامشان، همه و همه در راه خدا. آن وقت «من کان للّه کان اللّه له»، «ان تنصروا اللّه ينصرکم»،(6) «لينصرنّ اللّه من ينصره»؛(7) وقتى در راه خدا حرکت کرديد، لطف الهى، مدد الهى، پشتيبانى الهى هم با شما خواهد بود. عزيزان من! اين راز پيشرفت ملت ايران است. اينکه شما مشاهده ميکنيد يک ملت با اين همه دشمنى، با اين همه خباثت و رذالتى که در مقابل اين ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصه‌هاى مختلف، از همه طرف اعمال کردند، اما نتوانستند اين ملت را متوقف کنند و ملت ايران با عزم خود، با پيشرفت خود، با حرکت مستمر و جهادگونه‌ى خود، همه‌ى آنها را وادار به عقب‌نشينى کرد، به خاطر همين خصوصيات است، به خاطر همين پشتوانه‌ى الهى است؛ و اين ادامه خواهد داشت. به توفيق الهى، ملت ايران همين راه را ادامه ميدهد.
کسانى اميدوار بودند جوانهاى ما را از دين جدا کنند؛ طمع داشتند جوانهاى ما را سرگرم شهوات زندگى، ماديگرى و امثال اينها کنند؛ اشتباه کردند. امروز عرصه‌ى جوانى ما، طبقه‌ى جوانان ما، از لحاظ کميت و کيفيت، نسبتشان از مسن‌ترها اگر بيشتر نباشد، کمتر نيست. جوانهاى مؤمنِ امروز ما و کسانى که دل در گرو انقلاب دارند، که نه امام را ديدند، نه انقلاب را درک کردند، نه دوران دفاع مقدس را ديدند، انگيزه‌شان، همتشان از جوانهاى دوره‌ى دفاع مقدس بيشتر نباشد، کمتر نيست؛ اين را بنده از روى علم و اطلاع عرض ميکنم؛ تحليل نيست، حدس نيست. کارهاى بزرگى که امروز جوانهاى ما در عرصه‌ى ملى و در بخشهاى گوناگون دارند انجام ميدهند، گاهى زحمتش، فشارش، حتّى خطرش، بيشتر از آن کارى است که در دوران دفاع مقدس انجام ميدادند، يا بايد انجام ميدادند. اين روحيه را بايد حفظ کرد.
آنچه که امروز در درجه‌ى اولِ کارهاى سياسى کشور قرار دارد، مسئله‌ى انتخابات است. انتخابات يک حادثه‌ى يکروزه است، ظرف يک روز انجام ميگيرد؛ اما از آن حوادثى است که تأثير آن، تأثير بلندمدت است. انتخابات رياست جمهورى را شما در ظرف يک روز انجام ميدهيد، اما اولاً کسى را يا کسانى را براى مدت چهار سال بر سرنوشت کشور و جريانهاى عمده‌ى کشور حاکم ميکنيد؛ ثانياً دامنه‌ى تأثير آن به همان چهار سال هم محدود نميماند. گاهى اوقات دولتها کارهائى ميکنند که تأثيرات آن تا سالها باقى ميماند؛ چه کارهاى خوب، چه خداى نکرده کارهاى غير خوب؛ تأثير آن منحصر نميماند به آن چهار سال؛ مثل يک جريانى ادامه پيدا ميکند. پس شما در يک روز يک حرکتى ميکنيد، يک انتخابى ميکنيد، يک اقدامى ميکنيد که تأثير آن در کوتاه‌مدت، در چهار سال، و در بلندمدت، گاهى در چهل سال باقى ميماند؛ اينقدر انتخابات مهم است.
انتخاباتِ امسال اهميت مضاعف دارد. من به شما عرض کنم برادران عزيز! خواهران عزيز! همه‌ى ملت ايران! امروز انتخابات شما - که حدود يک ماه ديگر انجام خواهد گرفت - به يک موضوع مهم بين‌المللى تبديل شده است؛ اين را بدانيد. دستگاههاى فکرى دشمنان - به قول خودشان، اتاقهاى فکر - نشسته‌اند رصد ميکنند مقدمات اين انتخابات را، اين حادثه‌ى بزرگ را؛ دارند نگاه ميکنند؛ نقشه هم دارند، هدف هم دارند. هدف جبهه‌ى دشمنان شما، نقطه‌ى مقابل هدف شما است. شما که در انتخابات شرکت ميکنيد، دنبال يک فرد اصلحى ميگرديد که بتواند کشورتان را با همين سرعت، بلکه بيش از اين، پيش ببرد؛ هم در عرصه‌ى مادى، هم در عرصه‌ى معنوى. شما دنبال انتخاباتيد، براى اينکه کسى يا کسانى، دولتى، رئيس جمهورى بتواند عزت شما را بالا ببرد، استقلال شما را عميق‌تر کند، وضع زندگى شما را بهتر و مرفه‌تر کند، گره‌ها را باز کند، اميد و شور و شوقى در کشور به‌وجود آورد؛ اما دشمن شما درست بعکس، مايل است انتخاباتى انجام بگيرد - حالا که بنا است انجام بگيرد؛ البته اگر ميتوانستند کارى کنند که انتخابات انجام نگيرد، آن کار را ميکردند؛ اما حالا که بالاخره چاره‌اى ندارند و انتخابات انجام خواهد گرفت - که براى آينده‌ى کشور اين محسّنات را نداشته باشد؛ بلکه کشور را به سمت وابستگى، به سمت ضعف، به سمت عقب‌ماندگى در صحنه‌هاى گوناگون حرکت دهد؛ کشور را به عقب بکشاند، به عقب براند؛ آنها هدفشان اين است. پس دو تا هدف در مقابل هم قرار دارد: هدف ملت ايران، هدف جبهه‌ى دشمنان.
هدف ملت ايران چگونه تأمين خواهد شد؟ با دو عامل، اين هدف تأمين ميشود: يک عامل اين است که انتخابات، انتخابات گرم و پرشورى باشد؛ افراد زياد شرکت کنند، مردم با شور و شوق شرکت کنند، بيايند پاى صندوقها. دوم اينکه اين انتخابات منتهى شود به انتخاب يک انسان شايسته‌ى وارسته‌ى باعزمِ مؤمنِ انقلابىِ با همت جهادى. با اين دو چيز، مقصود ملت ايران حاصل ميشود.
مقصود دشمن چگونه حاصل ميشود؟ مقصود دشمن با اين حاصل ميشود که انتخابات اولاً سرد برگزار شود؛ مردم بى‌رغبت باشند، عده‌ى کمى شرکت کنند، يک عده‌اى بگويند: آقا چرا شرکت کنيم؟ فايده‌اش چيست؟ ما نميخواهيم بيائيم. اينها دشمن را خوشحال ميکند. ثانياً نتيجه‌اى که از صندوقها بيرون مى‌آيد، نتيجه‌اى باشد که دولت را، به تبع دولت، ملت را به سمت وابستگى بيشتر، به سمت تبعيت بيشتر، به سمت قرار گرفتن در سياستهاى دشمنان قرار دهد؛ دشمن اين را ميخواهد.
پس ببينيد، صحنه روشن است؛ معلوم است شما چه ميخواهيد، معلوم است دشمن چه ميخواهد. حالا آن مطلب دوم که چگونه اصلح را پيدا کنيم و مشخصات يک انسانى که اصلح از ديگران است، چيست، نکاتى در اين زمينه وجود دارد که ان‌شاءاللّه اگر بنده عمرى داشتم، در آينده تا قبل از روز انتخابات عرض خواهم کرد.
آنچه که امروز ميخواهم عرض کنم، اين است که آن نکته‌ى اول - يعنى شور و هيجان انتخابات، حرکت عمومى به سمت انتخابات - اولين کار بزرگى است که ملت ميتواند انجام دهد؛ دشمن ميخواهد اين اتفاق نيفتد. براى اينکه مردم را از شور و حال و حرکت و هيجان بيندازند، چه کار ميکنند؟ سعى ميکنند مردم را از حضور در انتخابات نااميد کنند: آقا چه فايده دارد؟ حالا برويم رأى بدهيم که چه بشود؟ ميخواهند اين حالت را به مردم القاء کنند. براى همين است که شما اگر امروز به راديوهاى بيگانه و خبرگزارى‌هاى صهيونيستى مراجعه کنيد - که امروز همه‌ى خبرهاى دنيا را در واقع يک شبکه‌ى بزرگ صهيونيستى جهت ميدهد، به قول خودشان کاناليزه ميکند؛ خبرهاى باب ميل خودشان را منتشر ميکنند - مى‌بينيد سعيشان اين است که وضع کشور را بحرانى نشان دهند. خب، مشکلات در کشور هست؛ در کدام کشور نيست؟ گرانى هست، مشکل بيکارى هست؛ کجاى دنيا امروز نيست؟ امروز خود آن کشورهاى اروپائى که صحنه‌گردانِ تبليغات عليه جمهورى اسلامى‌اند، تا خرخره در مشکلات فرو رفته‌اند. هر چند روز يک بار، در يکى از اين کشورها يا در چند کشور، مردم مى‌آيند در عرصه، از روى ناچارى و ناگزيرى داد ميکشند و مورد تهاجم نيروهاى امنيتى‌شان قرار ميگيرند. البته اينها را تا بتوانند، پنهان ميکنند.
ما هم مشکلاتى داريم. ما مشکلات را بايد مقايسه کنيم با نقاط مثبتى که الان در ما هست. کدام کشور مثل کشور ما ملتى منسجم و متحد دارد؟ اقوام کشور، مذاهب کشور، شهرهاى کشور، مناطق گوناگون کشور، همه در يک جهت، در يک هدف، با يک عواطف، با يک احساسات، با يک اميد دارند حرکت ميکنند، زندگى ميکنند. کدام کشور اين همه جوان سرحال و بانشاط دارد؟ جوانهاى ما امروز ميدانهاى عظيم علمى را دارند فتح ميکنند؛ در مسابقات گوناگون جهانى، رتبه‌هاى بالاى جدول را دارند به دست مى‌آورند؛ اين چيز کمى است؟ کدام ملت مثل ملت ما با وجود اين همه دشمنى‌ها توانسته است اين عظمت را، اين اهميت را، اين تأثيرگذارى را در قضاياى دنيا و در قضاياى منطقه به دست آورد؟ يک عده دشمنان مايند، يک عده مزدوران دشمنان مايند؛ هرچه بتوانند، کارشکنى ميکنند؛ اما ملت ايران، سربلند، سرافراز، وسط صحنه، با چهره‌ى بشّاش، با چهره‌ى اميدوار، بدون کينه‌ى به اين و آن، دارد راه خودش را ميرود. اين را شما بدانيد؛ ملتها - البته آگاهانشان، فرزانگانشان، کسانى از آنها که با قضاياى گوناگون آشنايند - شماها را با انگشت نشان ميدهند؛ ميگويند ببينيد ملت ايران در چه عرصه‌هائى پيشرفت کرده و ما مانده‌ايم. حرکت ملت ايران اينجورى است.
دشمنان در تبليغاتشان سعى ميکنند سايه‌ى يأس و نااميدى و بحران را بيندازند بر روى حوادث کشور، مشکلات کوچک را چند برابر بزرگ کنند؛ مشکلاتى که وجود ندارد، بيخود ملت را، کشور را متهم به آن کنند؛ آينده را تاريک نشان دهند، ملت را نااميد کنند؛ هدف دشمن اين است. اين نااميدى از نظر آنها مقدمه‌اى است براى از رونق انداختن انتخابات. شما بايد بعکس عمل کنيد. عزيزان! جوانان! مسئولان! مبلّغان! کسانى که عرصه‌ى سخن گفتن با مردم در مقابل شما است! شما بايد بعکس عمل کنيد؛ به مردم اميد دهيد. اين اميد، اميد واهى نيست؛ اميد واقعى است.
مردم بايد همه توجه کنند، بدانند که حضور پرشور و پر رونق در انتخابات موجب ميشود کشور مصونيت پيدا کند؛ موجب ميشود که طمع دشمن براى دست‌اندازى و تعرض و دشمنى و خباثت نسبت به اين کشور کم شود؛ حضور مردم اين تأثيرات را دارد. آنها تلاش دارند که اين اتفاق نيفتد. البته من به شما عرض بکنم؛ آنطورى که ما ملت خودمان را تجربه کرده‌ايم، آنطورى که لطف و فضل الهى را مکرر آزموده‌ايم، اين ملت در اين نوبت هم مثل نوبتهاى قبل، مشت محکمى به دهان دشمن خواهد زد. مردم به توفيق الهى در اين انتخابات يک آزمون افتخارآميز ديگرى را به صحنه خواهند آورد و بر افتخارات خودشان خواهند افزود. اين، لطف الهى است؛ ان‌شاءاللّه تحقق پيدا خواهد کرد.
آنچه که در اين فاصله و در اين فرصت مهم است، اين است که مردم علاوه بر همت بر حضور، همت بر انتخابِ خوب هم داشته باشند. همان طور که عرض کرديم، يک انتخاب خوب، يک انتخاب درست، نه فقط در طول چهار سال، گاهى در طول ده‌ها سال تأثيراتش براى کشور باقى ميماند. براى انتخابِ خوب بايد فکر کرد، بايد معيارها را شناخت. من ان‌شاءاللّه در آينده مطالبى عرض خواهم کرد؛ اما اجمالاً معيار اصلى اين است که کسانى سر کار بيايند که همتشان بر حفظ عزت و حرکت کشور در جهت هدفهاى انقلاب باشد. آنچه ما در اين سالهاى طولانى از خيرات و برکات به دست آورده‌ايم، به برکت هدفهاى انقلاب بوده است؛ هر جائى که ما کم آورديم، عقب مانديم، شکست خورديم، به خاطر غفلت از هدفهاى انقلاب اسلامى و هدفهاى اسلامى بوده است. کسانى سر کار بيايند که مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»(8) باشند؛ اهل استقامت، اهل ايستادگى باشند؛ زرهى پولادين از ياد خدا و از توکل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد ميدان شوند. شعارها را نگاه کنيد، ببيند شعارهائى که تعيين ميکنند، چه جور شعارهائى است؟ گاهى بعضى‌ها - البته اشتباه ميکنند - براى جلب آراء، شعارهائى ميدهند که اين شعارها از حدود قدرت و اختياراتشان بيرون است؛ اينها را مردم هوشمند ما ميتوانند بشناسند، مراقبت کنند، دقت کنند. آنچه که براى مردم لازم است، آنچه که فوريت بيشترى دارد، آنچه که با واقعيات و امکانات کشور سازگار است، آنچه که به افزايش قدرت درونى ملت مى‌انجامد، آنها را در شعارهايشان بگنجانند؛ اين يکى از معيارها است.
افراد متعددى آمده‌اند. ان‌شاءاللّه شوراى محترم نگهبان طبق وظائف قانونى خود، آن کسانى را که صلاحيت دارند، به مردم معرفى خواهد کرد. همه هم بايد تابع قانون باشند. آنجائى اشکال پيش مى‌آيد که تخلف از قانون انجام ميگيرد. سال 88 اشکالاتى که وارد شد، خسارتى که به کشور وارد کردند و نگذاشتند کشور و ملت طعم آراء چهل ميليونى را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. يک عده‌اى يا براى خاطر اغراض نفسانى، يا هدفهاى خلاف سياسى، يا هرچه - حالا در آن زمينه نميخواهيم قضاوتى بکنيم - از قانون تخلف کردند، خطا کردند، از راه غير قانونى وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به کشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسليم قانون باشند. گاهى ممکن است يک قانون، صددرصد درست هم نباشد، اما از بى‌قانونى بهتر است. گاهى ممکن است در يک بخشى، يک خطائى هم از مجرى قانون سر بزند که من و شما بفهميم او در اجراى قانون اين خطا را کرده است؛ اما اگر نتوانيم آن را از طريق قانونى اصلاح کنيم، تحمل آن بهتر است از اين‌که باز بى‌قانونى کنيم؛ از راه بى‌قانونى بخواهيم آنچه را که به نظر ما خطا است، درست کنيم. قانون، معيار بسيار خوبى است؛ وسيله‌اى است براى آسايش کشور، آرامش کشور، حفظ وحدت ملى، ادامه‌ى راه عمومى.
شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهيزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخيصى ميدهند و عده‌اى به عنوان افرادى که صالحند، معرفى ميشوند؛ من و شما بايد نگاه کنيم ببينيم در بين اين صالحها کدام صالح‌ترند، کدام بيشتر به درد مردم ميخورند، کدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بکشند و با امانتِ کامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه کنيم، ببينيم، بشناسيم. از افرادى که ممکن است ما را هدايت کنند، راهنمائى کنند، کمک بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تکليفم را عمل کردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نکنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم کرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.
البته من اميدوارم. اميد ما به خداى متعال، خيلى زياد است. خدا را شکر ميکنيم که روزنه‌هاى اميد را در دل ما هرگز نبست. انسان وقتى به وضع کشور نگاه ميکند، روزبه‌روز به آينده‌ى اين راه، به آينده‌ى اين ملت، به آينده‌ى اين کشور، اميدوارتر ميشود. اين مردم مؤمن، اين مردم با همت، اين جوانهاى با نشاط و با شور، در عرصه‌هاى مختلف، اينها همه اميد انسان را به آينده بيشتر ميکند.
اميدواريم ان‌شاءاللّه تفضلات الهى شامل حال باشد؛ دعاى حضرت بقيةاللّه (ارواحنا فداه) شامل حال همه‌ى شما ملت عزيز باشد؛ و بخصوص در اين آزمون مهمى که در پيش داريد، ان‌شاءاللّه دعاى آن بزرگوار، هدايت الهى را براى دلهاى همه‌ى ما فراهم کند و آنچه که خير و صلاح اين کشور است، به دست شما مردم انشاءاللّه رقم بخورد.
والسّلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته‌

1) مصباح المتهجد، ج 1، ص 305
2) جاثيه: 29
3) وسائل‌الشيعه، ج 15، ص 188؛ «انّ من اخلاق المؤمنين ... رهبان اللّيل اسد بالنّهار»
4) حديد: 27
5) مستدرک‌الوسائل، ج 11، ص 14
6) محمد: 7
7) حج: 40
8) فصلت: 30

 

 

انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک