۱۳۹۱/۷/۲۸    ۱:۴۶     بازدید:۱۵۹۹       کد مطلب:۹۱۲۳۶۱          ارسال این مطلب به دیگران

گوناگون »
  ،   فال حافظ!
                          فال حافظ!
فال زدن به ديوان حافظ (شاعر معروف شيرازى که حافظ قرآن بود) در ايران شهرت دارد، در اين که آيا فال زدن به ديوان حافظ اساسى دارد يا خرافه مى باشد، بين صاحب نظران گفتگو است . بعضى معتقدند که چون حافظ، همه قرآن را در حفظ داشت و لقب ((لسان الغيب )) بر او صدق مى کرد، فال زدن به ديوانش ممکن است ، صحيح باشد، و بعضى بر آن ، اصل و اساسى نمى يابند، به هر حال در اينجا مناسب است ، به سه مورد از فال حافظ که نقل شده توجه کنيد:
1-
مى گويند: مرحوم علامه طباطبائى (صاحب تفسير الميزان متوفى 25 آبان 1360 شمسى ) هنگامى که از تبريز وارد حوزه علميه قم شد و خواست کتاب اسفار ملاصدرا (که در علم فلسفه است ) تدريس کند، در زمان مرجعيت حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى بود، و اين مرجع بزرگ براى علامه پيام فرستاد که کتاب فلسفه را در قم تدريس نکند...
به هر حال ، تا روزى علامه طباطبائى کنار کرسى نشسته بود و در اين فکر بود که آيا کتاب اسفار را تدريس کند يا نه ؟ سرانجام ديوان حافظ را که روى کرسى بود برداشت و به آن فال زد و آن را به طور ناگهانى باز کرد و ديد در طرف راست صفحه اين اشعار است :

عهد و پيمان فلک را نيست چندان اعتبار
 
عهدبا پيمانه بستم شرط با ساغر کنم
 
 
من که دارم در گدائى گنج سلطانى بدست
 
کى طمع بر گردش گردون دون پرور کنم
 
 
دوستان را گرد در آتش مى پسندد لطف دوست
 
تنگ چشمم گر طمع بر چشمه کوثر کنم
 
از اين اشعار، الهام گرفت و به تدريس اسفار پرداخت و کم کم موفقيت شايانى در اين جهت پيدا کرد.
2-
گويند: يکى از شخصيتهاى نيکوکار در شيراز از دنيا رفت و جنازه او را برداشتند تا طبق وصيتش در حافظيه (کنار قبر حافظ) دفن کنند، به ديوان حافظ فال زدند ببينند آيا حافظ، راضى است يا نه ؟
اين شعر آمد:

رواق منظر چشم من آشيانه تو است
کرم نما و فرود آى که خانه خانه تو است
 
3- باز نقل مى کنند: بعد از سقوط شاه سلطان حسين صفوى ، و غلبه افغانها بر ايران ، محمود افغان يکى از اقوام خود را که ((مگس خان )) نام داشت ، فرماندار شيراز کرد.
وى پس از چند روزى که در شيراز بود، روزى کنار قبر حافظ رفت ، بر اثر تعصبات غلطى که داشت تصميم گرفت قبر حافظ را خراب کند، هر چه اطرافيانش او را نصيحت کردند که از اين تصميم بگذرد، او گوش نکرد، سرانجام قرار بر اين شد که از ديوان حافظ، در اين مورد، فالى بگيرند، وقتى که ديوان را باز کردند، اين شعر در آغاز صفحه راست آن آمد:
اى مگس ! عرصه سيمرغ نه جولانگه تو است
 
عِرض خود مى برى و زحمت ما مى دارى
 
مگس خان ، با خواندن اين شعر، سخت تحت تاءثير قرار گرفت ، و از روح حافظ طلب عفو و بخشش کرد.
 

انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک