۱۳۹۱/۴/۱۰    ۲:۶     بازدید:۱۷۲۱       کد مطلب:۹۱۲۰۹۱          ارسال این مطلب به دیگران

رویدادها »
مقام معظم رهبری   ،   بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوه‌ى قضائيه
به‌مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران و روز قوه قضائیه؛ مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی، تالار اماکن متبرکه.
پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسفيلمفيلمصوتصوت
1391/04/07

 

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم

هفته‌ى قوه‌ى قضائيه و اين ديدار ساليانه، فرصت مغتنمى است براى اينکه هم تجليلى بکنيم از شهيد بزرگوار و عزيزمان، شهيد بهشتى و شهداى هفتم تير ـ که بحمداللّه‌ قوه‌ى قضائيه‌ى ما مفتخر است به اينکه سالروز خود را در يک چنين مناسبت پرمغز و پرمعنائى قرار داده است ـ و هم تشکر کنيم، تقدير کنيم، اظهار اخلاص کنيم به تلاشهاى وسيع و مستمر عزيزانِ فعال در قوه‌ى قضائيه؛ قضات محترم، کارکنان گوناگون، مديران برجسته، و شخص محترم رئيس قوه‌ى قضائيه، جناب آقاى آملى، که بحمداللّه‌ از لحاظ فکر و علم و نشاط کار و ابتکار و بسيارى از خصوصيات مهمِ در مديران کلان، برجسته هستند. ياد آن عزيزان را گرامى ميداريم و بخصوص شهيد بهشتىِ بزرگوار را تجليل ميکنيم، احترام ميکنيم. ايشان حقا و انصافا شخصيت بزرگى بودند، برجسته بودند و در همان دورانِ محدودِ مديريت بر قوه‌ى قضائيه، بناهاى مستحکمى را بنيانگذارى کردند، پايه‌گذارى کردند؛ و اين به نام اين بزرگوار خواهد ماند؛ و عبرتى است براى ما، که سعى کنيم با تلاش و با ابتکار، از زمانهاى محدود استفاده کنيم براى کارهاى بزرگ و ماندگار. همچنين همصدا و همسخن با رئيس محترم قوه‌ى قضائيه، از شما کارکنان محترم قوه، مديران ارشد، مديران ميانى، قضات محترم و پاکدامن و شريف تشکر ميکنيم و اميدوار هستيم که اين تلاشها و همتهاى شما بتواند مسئله‌ى اساسى کشور را که اجراى عدالت قضائى در سرتاسر کشور است، تحقق ببخشد.

اگر ما بخواهيم همه‌ى آرزوهاى خودمان را در مورد مسئله‌ى قضاء در کشور، در يک جمله خلاصه کنيم، اين کلمه‌ى «ارتقاء قوه‌ى قضائيه» محصول اين خلاصه‌گيرى است. ما بايد قوه‌ى قضائيه را به طور دائم ارتقاء ببخشيم. همه‌ى اين گزارشهاى خرسند کننده‌اى که چه امروز شنيديم و چه آنچه که در گزارشهاى مکتوب و شفاهى به ما ميرسد، به جاى خود در خور تقدير و سپاس است؛ ليکن آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه‌ى قضائيه است به معناى کفايت عدل قضائى در کشور؛ اين هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتى که انسان خروجى‌هاى آن را مشاهده کند. همه‌ى اين مقدمات براى اين است که در جامعه‌ى ما عدالت قضائى تحقق پيدا کند. اگر عدالتِ قضائى شد، مفاسد برچيده خواهد شد، افراد ناصالح از دست‌اندازى به مراکز حياتى جامعه دستشان کوتاه خواهد شد؛ صلحاء در مراکزى که شايسته‌ى آن هستند، قرار خواهند گرفت. همه‌ى اينها بسته به تماميت و کمال قوه‌ى قضائيه است. واقعا اگر نظام اسلامى بتواند قوه‌ى قضائيه را آنچنانى که نظر اسلام است، آنچنانى که در منابع دينى و فقهى ما مطرح شده است، بسازد و سامان بدهد، اکثر مشکلات جامعه‌ى ما ـ و هر جامعه‌اى ـ برطرف خواهد شد؛ مشکلاتى که ناشى از طغيانهاست، ناشى از خودخواهى‌هاست، ناشى از تعدى‌ها و تعرضهاست، برطرف خواهد شد. بنابراين هدف بايد ارتقاء قوه‌ى قضائيه باشد. به هيچ حدى نبايد قانع شد، تا آن وقتى که برسيم به سقف مطلوب. بايد به سقف مطلوب برسيم. و به نظر من اگرچه اين راهى طولانى است، اما قابل وصول است. اينجور نيست که ما بگوئيم خودمان را و ديگران را داريم به يک آرزوى دست‌نيافتنى دعوت ميکنيم؛ نه، قابل وصول است. شما ميتوانيد. در کشور، ظرفيت و استعداد يک چنين چيزى وجود دارد. بايد با تلاش، با ابتکار، با خسته نشدن، با به‌کارگيرى امکانات و اشخاص و شخصيتهاى داراى ظرفيت، اين راه را پيمود و پيش رفت.

براى مجموعه‌ى اين کار، زيرمجموعه‌هائى وجود دارد، که به بسيارى از آنها رئيس محترم قوه اشاره کردند؛ و من خرسندم از اينکه مى‌بينم توجه به اين نقاط لازم وجود دارد، تلاشهائى هم براى آنها انجام گرفته ـ همچنان که در اين گزارش مشهود بود؛ و چقدر خوب است که اين گزارش و امثال آن در معرض افکار عمومى هم قرار بگيرد و معلوم بشود که اين کارها دارد انجام ميگيرد يا انجام گرفته است ـ ليکن من دو سه تا نکته را مورد تأکيد قرار ميدهم.

يکى مسئله‌ى برنامه‌ى جامع است، که ايشان اشاره کردند. اگر قوه‌ى قضائيه براى ارتقاء خود، براى آن سرمنزلى که ميخواهد به آن دست پيدا کند و برسد، يک برنامه‌ى جامع و کامل و دقيق و همه‌جانبه نداشته باشد، پيمودن اين راه يا ممکن نيست و با تناقضهاى گوناگونى مواجه خواهد شد، يا بسيار دشوار خواهد بود. بنابراين برنامه‌ى جامع لازم است. اين کارِ بزرگى است. رئيس محترم قوه در اولِ قبول اين مسئوليت هم همين را گفتند و اعلام کردند. البته در آخرين گزارشى که به من دادند، گفتند اخيرا برنامه‌ى پنجساله ابلاغ شده؛ ليکن حالا در بيانات ايشان شنيديم که بناست ابلاغ کنند. اين کار نبايد تأخير بيفتد. اين کار، بسيار کار مهمى است. برنامه‌ى جامع، اساسى‌ترين کارهاست.

نکته‌ى اساسى اين است که تهيه‌ى برنامه‌ى جامع، يک مسئله است؛ باز کردن مسيرهاى تحقق و عملياتى شدن اين برنامه، يک مسئله‌ى ديگر است. نبايد به مجرد اينکه برنامه تنظيم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگى کنيم؛ بگوئيم خب، اين کار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامه‌ى جامع، يک نسخه است؛ اين نسخه بايد پيچيده بشود، تکليف اجزاء آن به طور دقيق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهاى مختلف بايستى اين پيگيرى بشود تا اين برنامه‌ى جامع تحقق پيدا کند و عملياتى شود.

به نظر من، در عملياتى کردن برنامه‌ى جامع و هر آنچه که در داخل اين برنامه هست ـ که من به دو سه نکته‌ى ديگر اشاره خواهم کرد ـ لازم است شتاب صورت بگيرد. توصيه به شتابزدگى نميکنيم؛ اما شتابنده بودن حرکت، غير از شتابزدگى است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخير. يعنى «عدم تأخير» را به عنوان يک اصل بايد در کارها قبول کنيم. تأخير بايد تحقق پيدا نکند. طبق اصطلاحات رائج در اخلاقيات اسلامى، تسويف ـ «سوف افعل، سوف افعل»؛ خواهم کرد ـ نبايد باشد؛ بايد انجام بگيرد. آن وقتى که به نقطه‌ى تشخيص و تحقيق رسيديم، بايد بلافاصله در اجرا اقدام بشود و تأخير نبايستى صورت بگيرد.

يک نکته‌ى ديگرى که من در مورد ارتقاء قوه‌ى قضائيه عرض ميکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکيد قرار گرفته، ليکن چون مهم است، تکرار ميکنيم ـ مسئله‌ى اتقان احکام است. احکام دادگاه‌ها بايستى مطلقا از سهل‌انگارى و سهل‌گيرى به دور باشند. شما به عنوان يک قاضى محترم، حکمى که صادر ميکنيد، بايد جورى باشد که اگر اين حکم بنا باشد در معرض ديدِ متخصصين امور فقهى و حقوقى قرار بگيرد، شما هيچ دغدغه‌اى نداشته باشيد؛ مطمئن باشيد به اين حکمى که صادر کرده‌ايد. قاضى وقتى از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، بايد جورى باشد که همان وقتى که اين حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض ديدِ همه‌ى کارشناس‌ها و متخصصين قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم بايد اينجور باشد. اندک سستى و ضعف در حکم، به کل بناى دستگاه قضائى ضربه وارد ميکند. يک وقتى عرض کرديم؛ نقض مکرر احکام دادگاه‌هاى بدوى در دادگاه‌هاى تجديدنظر يا در ديوان عالى کشور، نشان دهنده‌ى اين است که يا احکام دادگاه‌هاى بدوى از لحاظ محتوائى نقص دارند و از اتقان برخوردار نيستند، يا از لحاظ شکلى نقص دارند و مقررات رعايت نشده. تصميم بر اين معنا بايستى در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پيگيرى باشد که احکام، اتقان داشته باشند.

يک مسئله‌ى مهم در مسائل قوه‌ى قضائيه، مسئله‌ى زندانهاست. زندان، يک مجازات است. محبوس کردن انسان، محدود کردن او، يکى از مجازاتهائى است که در قانون جزائى ما هست، در مواردى در فقه اسلامى هم وجود دارد؛ ايرادى هم ندارد. ما بايد کارى کنيم که اولاً اين چيزى که به عنوان جزاى عمل و مجازات براى افراد تحقق پيدا ميکند، در غير موارد مجازات، مطلقا تحقق پيدا نکند. البته در قانون مواردى هست که در صورت توجه اتهام، به خاطر دلائلى، بازداشتهاى موقتى انجام ميگيرد؛ اما در اين بازداشتها، «موقت بودن» به معناى دقيق کلمه و به آن معنائى که روح قانون متوجه به آن است، بايد رعايت شود. ممکن است کسى بگويد خب آقا، پنج ماه، شش ماه هم «موقت» است ديگر. بله، ده سال هم به يک معنا «موقت» است؛ اما آن قانونى که موقت بودن بازداشت را قيد ميکند، کوتاه بودن اين زمان در آن مندرج است. يعنى چون چاره‌اى نيست و ناچاريم به خاطر اين اتهام، به خاطر دلائل و استدلالى که پشت اين حرف هست، بايستى قبل از اثبات جرم، زندانى شود، ليکن بايد در کوتاه‌ترين زمان، آن هم با رعايت شرائط قضائى انجام بگيرد. اين نکته بايد مورد توجه قرار بگيرد.

در مواردى که مشکلات، مشکلات مالى است و اعسار وجود دارد ـ يکى از بحثهائى که با دوستان داشتيم، اين بوده است که آيا بايد اعسار اثبات شود تا اينکه مجازات برداشته شود؟ اين مسئله مشکلاتى را به دنبال خواهد داشت ـ در آن مواردى که جرمى به معناى واقعى کلمه اتفاق نيفتاده است، نبايد ما متوسل به زندان شويم. در مجموعه‌ى قوه‌ى قضائيه کارى کنيد که مجازات زندان به حداقل برسد؛ اين احتياج دارد به تدبير. البته تدابيرى اتخاذ شده؛ بعضى درست، بعضى نادرست ـ که نميخواهيم وارد جزئيات و مسائلش بشويم ـ  ليکن مجموعا زندان يک پديده‌ى نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتى که براى خود زندانى پيش مى‌آيد، تبعاتى که براى خانواده‌ها پيش مى‌آيد، تبعاتى که براى محيط کار پيش مى‌آيد. بنابراين سياست قوه‌ى قضائيه را اين قرار بدهيد و دنبال کنيد؛ فکر کنيد، راه پيدا کنيد، علاج‌جويانه؛ يکى بايد اين باشد که مسئله‌ى زندان حل شود؛ هم از جهت اينکه جنبه‌ى مجازاتىِ زندان تبديل نشود به يک شى‌ء ديگر؛ دوم اينکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پيدا کند و تبديل بشود به مجازاتهاى ديگر، تا تبعات زندان دامنگير جامعه نشود.

يک مسئله‌ى ديگرى که در مورد قوه‌ى قضائيه مهم است ـ البته مخاطب اين، فقط قوه‌ى قضائيه نيست؛ بيشتر، دستگاه‌هاى تبليغاتى‌اند ـ مسئله‌ى آبروى اشخاص است. خيلى بايد مراقب حفظ آبروى اشخاص بود. شريعت اسلامى عِرض مؤمن را در رديف جان او قرار داده. نبايد قوه‌ى قضائيه، دستگاه‌ها، دادگاه‌ها و دستگاه‌هاى ادارى قوه‌ى قضائيه، تحت تأثير جوسازى تبليغات رسانه‌ها قرار بگيرند. خب، رسانه‌ها انصافا در اين زمينه مشکلاتى دارند؛ بخصوص حالا که اين پايگاه‌هاى رايانه‌اى راه افتاده، مشکلاتى وجود دارد؛ يعنى خيلى امورِ لازم‌الرعايه، رعايت نميشود؛ حقيقتا اينجور است؛ اين جزو نواقص زندگى ماست، نواقص کار ماست. خب، اين در جاى خود علاج ديگرى دارد؛ علاج مسئله‌ى شايعات و کارهائى که در مطبوعات و غير مطبوعات انجام ميگيرد، مقوله‌ى جداگانه‌اى است؛ اما قوه‌ى قضائيه نبايد تحت تأثير قرار بگيرد. اگر چنانچه همه‌ى مطبوعات، همه‌ى پايگاه‌هاى رايانه‌اى که فضا درست ميکنند، جو درست ميکنند، افکار عمومى ميسازند، به يک سمتى هل دادند، قوه‌ى قضائيه، آن دادگاه خاص يا دادسرائى که حالا مسئول پيگيرى يک پرونده است، بايستى کار خودش را انجام بدهد؛ هيچ تحت تأثير نبايد قرار بگيرد. اين نکته‌ى بسيار اساسى‌اى است. اسم آوردن از متهمين، قبل از اثبات جرم، يا اسم نياوردن، اما جورى بيان کردن که مثل اسم آوردن است، اينها اشکال دارد، ايراد دارد؛ اينها ارتقاء قوه‌ى قضائيه و دستگاه قضاى کشور را يقينا دچار اختلال ميکند. اين هم يک نکته است که حتما بايستى مورد توجه قرار بگيرد.

يک مسئله‌ى ديگرى که در قوه‌ى قضائيه هست ـ و ديدم که مورد توجه رئيس محترم قوه هم هست؛ ليکن بايد روى اين، کار جدى‌ترى انجام بگيرد ـ مسئله‌ى کادرسازى براى مناصب مديريتى و مناصب بالاى قوه‌ى قضائيه است؛ تربيت انسانهاى صالح، بخصوص براى مناصب مديريتى؛ والاّ در مجموعه‌ى قوه، امر خيلى لازم و مهمى است. از حوزه‌ها، از دانشگاه‌ها بايد استفاده بشود. شخصيتهاى برجسته بحمداللّه‌ کم نيستند، استعدادهاى جوشان در جامعه‌ى ما کم نيست. اين هم يک مسئله است که بايد مورد توجه قرار بگيرد. ان‌شاءاللّه‌ براى اين، کار بشود، سرمايه‌گذارى بشود، برنامه‌ريزى بشود.

يک نکته هم که به نظر من نکته‌ى اساسى‌اى است ـ اگرچه به کارکرد قوه‌ى قضائيه ارتباط پيدا نميکند، اما به حرکت و مسير کلى قوه، چرا، ارتباط پيدا ميکند ـ همکارى قوا با يکديگر است؛ امروز کشور به اين احتياج دارد.

من به شما عرض کنم؛ امروز قدرتهاى زورگوى عالم به اين نتيجه رسيده‌اند که بايد همه‌ى توان خودشان را صرف کنند، شايد بتوانند ضربه‌اى، خدشه‌اى بر جمهورى اسلامى وارد کنند. يعنى شيطان همه‌ى نيروهاى خود را متمرکز ميکند براى مقابله‌ى با اين حرکت عظيمى که وجود جمهورى اسلامى و بقاء جمهورى اسلامى و پيشرفت جمهورى اسلامى در دنيا به وجود آورده است. اين را اگرچه اقرار نميکنند، اما تشخيص ميدهند. اين بيدارى‌اى که در دنياى اسلام به وجود آمده است، اين شوق و ميلى که در توده‌هاى مردم نسبت به آرمانهاى اسلامى و هدفهاى اسلامى به وجود آمده، تشخيص ميدهند که اين به خاطر حضور جمهورى اسلامى در افکار عمومى دنياى اسلام است. هر کار علمىِ مهمى که شما انجام ميدهيد، هر موفقيت اجتماعى يا سياسى‌اى که شما به دست مى‌آوريد، هر حرکت عظيم اجتماعى‌اى که در داخل کشور انجام ميگيرد ـ از قبيل انتخاباتهاى پرشور ـ هر ايستادگى و مقاومتى که جمهورى اسلامى در مقابل زورگوئى‌هاى استکبار انجام ميدهد که در دنياى اسلام منعکس ميشود، هر کدام از اين کارهاى بزرگ يک مشوقى است براى ملتها که بر پايه‌ى اسلام دنبال استقلال باشند. ملت ايران، اسلام را به عنوان پرچمى براى پيشرفت ملتها معرفى کرده؛ اين را دشمنان ميفهمند؛ لذا متمرکزند براى اينکه اين کانون اصلى را از رونق بيندازند. همه‌ى اين جنجالهائى که در قضاياى مختلف ملاحظه ميکنيد ـ در قضيه‌ى حقوق بشر، در قضيه‌ى انرژى هسته‌اى و بقيه‌ى قضايا ـ به خاطر اين مقابله است. البته اسم خودشان را هم ميگذارند «جامعه‌ى جهانى»! جامعه‌ى جهانى نيست؛ چند تا قدرت زورگوى دنيايند؛ آمريکاست و چند قدرت دنبال‌روِ آمريکا در اين گوشه و آن گوشه‌ى دنيا.

در مقابله‌ى با جمهورى اسلامى، همه‌ى تلاش خودشان را دارند به کار ميبرند؛ هدف هم اين است که نظام مقدس جمهورى اسلامى را از پشتيبانى مردم ـ از اين پشتوانه‌ى عظيم ـ محروم کنند. اين تحريمها و اينها که مشاهده ميکنيد، هدف اصلى‌اش اين است. البته بدروغ ادعا ميکنند که هدف تحريمها، مردم نيستند: ميخواهيم به مردم ضربه وارد نيايد. مثل بقيه‌ى ادعاهاشان، اين هم دروغ و فريب و خدعه است. نه؛ اتفاقا هدف اصلى، مردمند. فشارها براى اين است که مردم را به ستوه بياورند، مردم را دچار مشکلات کنند، تا از نظام جمهورى اسلامى دل ببُرند؛ رابطه‌ى قلبى آنها با نظام جمهورى اسلامى قطع شود. البته به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، در اين ميدان هم شکست خواهند خورد. مردمِ ما را نميشناسند، مسئولينِ ما را نميشناسند. اين خدعه‌ى دشمن، براى مردم افشاءشده است؛ ميدانند که امروز هدف اين است که مردم را خسته کنند؛ لذا مشاهده ميکنيد، ملاحظه ميکنيد که پافشارى مردم و حضور مردم در ميدانهاى مختلف، پرشورتر است. مسئولين هم مشغولند. حقا و انصافا مسئولين در مقابله‌ى با تلاش دشمن، تلاش خودشان را دارند ميکنند.

امروز آمريکا همه‌ى نيروى خود را متمرکز کرده است براى اينکه بتواند به خيال خود جمهورى اسلامى را محاصره‌ى اقتصادى کند. خودشان محاصره‌اند، خودشان دچار مشکلند. امروز اروپا و آمريکا دچار مشکلات اساسى و غير قابل حلند؛ حقيقتا هم مشکلات آنها قابل حل نيست. وضع آنها با وضع ما فرق ميکند. ما بحمداللّه‌ همه چيز داريم. ما امکانات داريم، ثروت داخلى داريم، مردمِ خوب داريم، منابع مالى داريم، منابع انسانى داريم، بدهکارى جهانى نداريم. امکانات کشور، امکانات بسيار خوبى است. اذيت دشمن، تلاشى که دشمن ميکند، براى اين است که بتواند دسترسى جمهورى اسلامى را به اين امکانات کاهش بدهد. تلاش مسئولين ما هم اين است که اين توطئه‌ى دشمن را خنثى کنند؛ ان‌شاءاللّه‌ موفق هم ميشوند، تلاش خوبى هم دارد انجام ميگيرد.

در يک چنين شرائطى، آنچه که براى کشور ما لازم، فريضه و قطعى است، اين است که همه‌ى دستگاه‌هاى مسئول در کشور براى مقابله‌ى با اين تمرکز دشمن، دست به دست هم بدهند؛ اينها در اينجا بر نقطه‌ى حق تمرکز کنند. هرگونه واگرائى نيروها از يکديگر، واگرائى قواى سه‌گانه از يکديگر، به ضرر کشور است، به ضرر نظام است. همه بايد با هم همکارى کنند، همه بايد به هم کمک کنند. دولت، مجلس، قوه‌ى قضائيه، همه در يک جبهه قرار دارند؛ آن جبهه، جبهه‌ى دفاع از اسلام است؛ دفاع از ملت عزيز و شريف است؛ دفاع از استقلال کشور است؛ دفاع از هويت انقلاب است، که به ملت ما و مردم ما هويت داد، بلکه به امت اسلامى هويت داد. امروز اهداف برجسته‌ى ما اينهاست. لذا بايد همکارى انجام بگيرد.

بعضى از بگومگوها، بعضى از خدشه‌هائى که در کار يکديگر ميکنيم، کاملاً قابل خط خوردن از صفحه‌ى همکارى‌هاست؛ اينجور نيست که يک چيزِ اساسى و اصولى باشد؛ غالبا توهّمات است. شما به عنوان قوه‌ى قضائيه، سهم خودتان را به طور کامل ايفاء کنيد.

اگر چنانچه هر يک از بخشهاى مختلف کشور، کار خودشان را متوقف کنند به کار طرف مقابل و طرفهاى مقابل، هيچ کارى انجام نخواهد گرفت. ما بگوئيم چون ديگرى به وظيفه‌ى خودش عمل نکرده، ما هم کم بگذاريم، کوتاه بگذاريم؛ نه، ما وظيفه‌ى خودمان را به طور کامل انجام بدهيم. اين، علاوه بر اينکه يک اداى وظيفه‌ى الهى و اداى حق الهى است، کمک هم ميکند به اين که ديگران هم وظيفه‌ى خودشان را به طور کامل محقق کنند و انجام بدهند.

اين توصيه‌ى ماست؛ اميدواريم که ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به شما، به ما، به همه‌ى آحاد مسئولين توفيق بدهد که حق بزرگ اين ملت را ان‌شاءاللّه‌ ادا کنند و حق بزرگ اسلام را ادا کنند. مطمئن باشيد که موفق هم خواهيد شد. خداى متعال وعده فرموده است و وعده‌ى الهى هيچ تخلفى ندارد و مسلّما وعده‌ى الهى تحقق پيدا خواهد کرد. وعده‌ى الهى، نصرتحق و اهل حق است. کسانى که در راه حق تلاش ميکنند، خداى متعال، هم به اينها کمک ميکند، هم هدايتشان ميکند، هم آنها را دستگيرى ميکند و هم ضامن شده است که آنها را به هدف برساند. امروز هم کار ملت ايران، مسئولين، اين سواد عظيم کارکنان و مسئولان دستگاه نظام در بخشهاى مختلف اين است. انصافا نيتهاشان نيتهاى بسيار خوب، و تلاشهاشان تلاشهاى صادقانه است؛ اميدواريم خداى متعال هم برکت ببخشد.

از خداى متعال مسئلت ميکنيم که ان‌شاءاللّه‌ به همه‌ى شما توفيق بدهد و روزبه‌روز درهاى فتوحات عالى را براى شما بيشتر باز کند و بتوانيد ان‌شاءاللّه‌ وظائف مهمى را که بر دوش شماست، به بهترين وجهى انجام بدهيد.

والسّلام عليکم و رحمةاللّه‌ و برکاته

 



انتهای پیام

ضمائم:
نظرات بازدیدکنندگان

نظر شما درباره این مطلب


امنیت اطلاعات و ارتباطات ناجی ممیزی امنیت Security Audits سنجش آسیب پذیری ها Vulnerability Assesment تست نفوذ Penetration Test امنیت منابع انسانی هک و نفوذ آموزش هک