...ان من عزائم الله فى الذكر الحكيم التى عليها يثيب و يعاقب، و لها يرضى و يسخط، انه لا ينفع عبدا و ان أجهد نفسه و أخلص فعله أن يخرج من الدنيا لاقيا ربه بخصلة من هذه الخصال لم يتب منها: أن يشرك بالله فيما افترض عليه من عبادته، أو يشفى غيظه بهلاك نفس، أو يعر بأمر فعله غيره، أو يستنجح حاجة الى الناس باظهار بدعة فى دينه، أو يلقى الناس بوجهين أو بمشى فيهم بلسانين...
((...و از حكمهاى قطعى و محكم و خللناپذير خدا كه صريح بوده و توجيه بردار نيست و در آن رجوع و نسخ راه پيدا نمىكنند كه در قرآن محكم خداوند آمده است، و او خداوند بر پايه آنها آن احكام پاداش مىدهد و به كيفر مىرساند، و اگر انجام بگيرند براى آنها خشنود و اگر انجام نگيرندخشمگين مىشود اين است كه بنده خداوند هر چند تلاش خود را در اجراى احكام اسلام به كار بگيرد و كار خود را براى خدا خالص بگرداند - در حالى از دنيا برود كه پروردگارش را با يكى از اين ويژگىها ملاقات نمايد و از آنها ويژگىها توبه ننمايد. و آن ويژگىها عبارتند از: اينكه در بندگى كردن به خدا شرك در عبادت داشته باشد و يا با كشتن انسان ديگر، خشم خود را درمان نمايد و يا كار زشتى را كه ديگرى انجام داده استبراى ديگران بيان كند گناهان ديگران را در ميان مردم بازگو كند و يا به وسيله آشكار نمودن بدعتى در دين خود براى بر طرف كردن نياز خود و حاجت خويشتن به مردم رو آور شود، و يا با دو چهره حالت نفاق و دو رويى با مردم برخورد كند، و يا با مردم با دو زبان نفاق سخن بگويد...))
حاصل اين سخن، چهار ويژگى ديگر براى دوزخيان است:
1- شرك به خداوند.
2- كشتن انسان بدون هيچگونه جرمى كه مستوجب كشته شدن باشد.
3- باز گو كردن گناه پنهانى و شخصى انسان گناهكار نزد ديگران پخش گناه.
4- بدعتگذارى در دين.
5- نفاق و دو رويى در گفتار و كردار.
اين پنج ويژگى، افزون بر ده ويژگى ديگر كه براى دوزخيان ذكر گرديد هر يك عامل مستقلى براى ورود انسان به جهنم سوزان قيامت مىباشند، و او بايد از همه اين عوامل خوددارى نمايد، و در برابر؛ خود را به اوصاف بهشتيان بيارايد تا بتواند به سعادت جاويد آخرت نايل گردد.