شعر، سيل خروشانى است كه از درياى پرمايه ذوق سرچشمه مى گيرد و موجى از
احساسات و دريافت ها و باورهاى درونى را بر
ساحل نشينان هنر دوست به ارمغان مى آورد.
آية الله سيد محمد على قاضى طباطبائى سخنورى چيره دستى و شاعرى سخن شناس بود.
او با طمع لطيفش چشمه ساران زيبايى جارى مى ساخت و تشنگان معرفت را سيراب مى
كرد.
گاهى سرود خشم مى سرود و حماسه مى آفريد و گاهى شجاعتى مى ستود و مدح و ثنا
مى گستراند و زمانى ديگر نغمه دلنشين توحيد و عرفان را به گوش روزگار زمزمه
مى كرد. از اشعار نغز اوست :
چهل سال بيش با خرد و هوش زيستم
|
آخر نيافتم به حقيقت كه چيستم
|
عاقل ز هست گويد و عارف ز نيستى
|
من در ميان آب و گل هست و نيستم
|
من صدر بزم انس و مجلس نشين قدس
|
ليكن تو چون به بزم نشينى بايستم
|
زان خنده آمدم به كمالات ديگران
|
كاندر كمال خويش چو ديدم گريستم (831)
|
در سنگر جمعه و جماعت
يكى از دستاوردهاى مهم انقلاب اسلامى احياى سنت آيين عبادى ، سياسى نماز جمعه و اقامه
آن مى باشد بعد از پيروزى انقلاب به دستور حضرت امام (ره ) در تهران و چند شهر
بزرگ مراسم پربار نماز جمعه برپا گرديد در مرداد ماه 58 طى حكمى از سوى رهبر
كبير انقلاب ، حضرت آية الله قاضى به عنوان نماينده تام الاختيار و امام جمعه تبريز
منصوب گرديد و همه هفته با حضور در مراسم با شكوه نماز جمعه با ايراد خطبه و
ارشاد و راهنمائى مردم پرداخت .
اولين شهيد محراب
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
|
روبه صفتان زشتخو را نكشند
|
گر عاشق صادقى ز كشتن مهراس
|
مردار بود هر آنكه او را نكشند
|
هنوز شش ماه از طليعه انقلاب شكوهمند اسلامى نگذشته بود كه ستاره درخشانى از آسمان
پرفروغ علم و فقاهت غروب كرد. اين بار دست پليد استكبار جهانى از آستين كثيف ،
گروهك منحرف فرقان بيرون زد و ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه آية الله
مطهرى را به شهادت رساند...
وقتى خبر شهادت مظلومانه استاد مطهرى ، به گوش آية الله قاضى رسيد بسيار
متاءثر شد و همواره به اطرافيان خود مى گفت : كاش بنده هم
مثل استاد مطهرى ، روزى به شهادت برسم . (832) چند روز بعد دعايش مستجاب شد!
سرانجام بعد از عمرى مجاهدت و تعليم و تربيت و نويسندگى ، به تاريخ 11 آبانماه
1358 در حالى كه روز عيد قربان (833) نماز عيد خوانده بود بهنگام شب بعد از
نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان خود قربانى دين خدا گشت بار ديگر گروه فرقان با
اين جنايت هولناك دل امت و امام را جريحه دار ساخت .
در نمازم خم ابروى تو با ياد آمد
|
حالتى رفت كه محراب به فرياد آمد
|
(حافظ شيرازى )
دلدارى خورشيد
بعد از شهادت مظلومانه اولين شهيد محراب نظام مقدس و خونبار جمهورى اسلامى ، در
حالى كه تمام مجامع بين المللى لب فرو بسته بودند و دم نمى زدند و سازمان دروغين
حمايت از حقوق بشر با سكوت مرگبارش زخم جانكاهى بر
دل زجركشيدگان و محرومان مى گذاشت بار ديگر خورشيد انقلاب در آسمان غمبار و
تاريك ايران درخشيدن گرفت و زلال روح بخش و اميدآفرينى بر
دل هاى پرالتهاب و داغدار مردم انقلابى جارى ساخت :
بسم الله الرحمن الرحيم
ععع انا لله و انا اليه راجعون عععع
با كمال تاءسف ضايعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجة السلام والمسلمين آقا حاج سيد
محمد على قاضى طباطبائى رحمة الله عليه بر عموم مسلمانان متعهد و علماء اعلام مجاهد و
مردم غيور و مجاهد آذربايجان و به خصوص بازماندگان اين شهيد سعيد تسليت عرض ، و
از خداوند متعال صبر انقلابى براى مجاهدين در راه حق و اسلام خواستارم ملت عزيز و
برومند ايران ، و آذربايجانيان غيرتمند عزيز، بايد در اين مصيبت هاى بزرگ كه نشانه
شكست حتمى دشمنان اسلام و كشور و عجز و ناتوانى و خودباختگى آنان است هر چه
بيشتر مصمم و در راه هدف و اعلاى اسلام و قرآن مجيد بر مجاهدات خود افزوده و از پاى
ننشينند تا احقاق حق مستضعفين از جباران زمان بنمايد.
عزيزان من در انقلابى كه ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگرى آنان را از كشور
بزرگ بسته است اين ضايعات و ضايعات بالاتر اجتناب ناپذير است ما بايد از كنار
اين وقايع با عزم و خونسردى بگذريم و به راه خود كه راه جهاد فى
سبيل الله است ادامه دهيم .
شهادت در راه خداوند، زندگى افتخارآميز ابدى و چراغ هدايت براى ملت هاست ، ملتهاى
مسلمان از فداكارى مجاهدين ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو
بگيرد و با پيوستن بهم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پيش به سوى آزادى و
زندگى انسانى بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و رحمت و مغفرت براى
شهداى راه حق و شهيد سعيد طباطبائى خواستارم .
11 ذى الحجة الحرام 1399 روح الله الموسوى الخمينى
فرداى آن روز مردم مصيبت زده آذربايجان در حالى كه
سيل اشكشان جارى بود و قلب شان را غم و اندوه فراگرفته بود، پيكر پاك آن شهيد را
تشييع كردند و در آرامگاه خانوادگى واقع در مسجد مقبره به خاك سپردند.
ره آورد فكرى
شهيد محراب آية الله قاضى از جمله قم بدستان پركارى بود كه در
طول عمرشان با تلاش گسترده و نيتى خالصانه توانست تحقيقات ارزنده اى را با
بيانى رسا و قلمى شيوا و نثرى استوار به جهان وسيع فرهنگ اسلامى عرضه بدارد.
كار تحقيقاتى و نويسندگى آن بزرگوار از دو جهت حائز اهميت است ، يكى نوشتن
كتابهاى مستقل در رشته هاى مختلف كه مورد نياز بود و تاءليفى صورت نگرفته بود و
ديگرى با تعليقه و تصحيح و مقدمه نويسى بر آثار گرانقدر ديگر دانشمندان و چاپ
مجدد آنها، افكار بلند و ارزشمند آنان را احيا كرد.
ره آورد فكرى شهيد قاضى كه به صورت نوشته به يادگار مانده است عبارتند از:
1. الاجتهاد و التقليد (عربى - خطى )
2. الفوائد (فقهى - تاريخى )
3. خاندان عبدالوهاب (فارسى - خطى )
4. كتاب فى علم الكلام (عربى - خطى )
5. فصل الخطاب فى تحقيق اهل الكتاب (عربى - خطى )
6. السعادة فى الاهتمام على الزياره (عربى - خطى )
7. اجوبة الشبهات الواهيه (فارسى - خطى )
8. رسالة فى اثبات وجود الامام عليه السلام فى
كل زمان (عربى - خطى )
9. سفرنامه بافت (بافت كرمان )، (فارسى ،خطى )
10. المباحث الاصوليه (عربى - خطى )
11. حاشيه بر كتاب رسائل شيخ انصارى (ره )
12. حاشيه بر كتاب مكاسب شيخ انصارى (ره )
13. حاشيه بر كفاية الاصول آخوند خراسانى (ره )
14. تقريرات اصول آية الله حجت كوه كمرى
15. تاريخ قضا در اسلام
16. صدقات اميرالمؤ منين و صديقه طاهره عليه السلام
17. حديقة الصالحين
18. رساله در دلالت آية تطهير بر اهل بيت عليه السلام
19. رساله در اوقات نماز
20. رساله در مباهله
21. رسالة فى مسالة الترتب
22. رساله در نماز جمعه
23 تعليقات بر كتاب الفردوس الاعلى تاءليف علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء
(عربى چاپى )
24. تحقيق درباره روز اربعين حضرت سيد الشهدا عليه السلام (فارسى - چاپى )
25. تعليقات بر كتاب انوار نعمانيه (عربى - چاپى )
26. مقدمه و تعليقه بر تفسير جوامع الجامع طبرسى (عربى - چاپى )
27. تعليقات بر كتاب اسلام صراط مستقيم (فارسى - چاپى )
28. تعليقات بر كتاب كنزالعرفان (عربى - خطى )
29. مقدمه بر كتاب صحائف الابرار كاشف الغطاء (عربى - چاپى )
30. آثار تاريخى آية الله العظمى حكيم (فارسى - چاپى )
31. مقدمه بر تنقيح الاصول آقا رضا متوفى 1337 شمسى
32. مقدمه بر كتاب مرآت الصلوة
33. پيشگفتار بر علم امام علامه طباطبائى
34. مقدمه بر كتاب معجزه و شرايط آن
35. مقدمه بر كتاب جنة الماوى (عربى - چاپى )
36. پاورقى بر تعليقات بر كتاب اللوامع الالهيه فى المباحث الكلاميه (عربى -
چاپى )
37. مقدمه بر انيس الموحدين نراقى (فارسى - چاپى )
38. تحقيق در ارث زن از دارائى شوهر (فارسى - چاپى )
39. علم امام عليه السلام (فارسى - چاپى )
40. مقدمه برالعقائد الوثنيه فى الديانة النصرانيه (عربى - چاپى )
41. ترجمه مسائل قندهاريه (از عربى به فارسى )
42. مقدمه بر تاريخ ابن ابى الثلج بلخى (عربى - چاپى )
43. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربى چاپ صيدا (لبنان )(834)
ايشان علاوه بر آثار فكرى ، آثار اجتماعى و عمرانى بسيارى هم از خود به يادگار
گذاشته اند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
شهيد آية الله سيد محمد باقر صدر
شهادت : 19/1/1359 ش .
بربلنداى انديشه و جهاد
مصطفى قليزاده
علامه شهيد، آية الله سيد محمد باقر صدر، يكى از بزرگترين انديشمندان مسلمان - و
به تعبير امام خمينى : ((مغز متفكر اسلامى )) - در تاريخ اسلام به ويژه در قرن
چهاردهم هجرى است . فقيهى جامع الشرائط، فيلسوفى اجتماعى ، مفسرى بزرگ ، متفكرى
آگاه به فرهنگ و علوم زمانش ، نويسنده اى توانمند و پركار و سياستمدارى هوشمند و
شجاع و دردمند.
از ميلاد تا مدرسه
سيد محمد باقر صدر در تاريخ 25 ذيقعده 1353 در شهر مقدس كاظمين ديده به جهان
گشود (835) و دومين فرزند خانواده بود. اجدادش همه ازعالمان دين بودند: پدرش سيد
حيدر كه جوانمرگ شد، پدر بزرگش آية الله العظمى سيد
اسماعيل صدر كه يكى از مراجع بزرگ تقليد شيعه در نيمه
اول قرآن چهارده اسلامى بود و در سال 1338 ق . وفات كرد. و ديگر اجدادش كه شاخه
هايى سرسبز و پربار از شجره پربركت ((خاندان صدر)) و از تبار غيرتمند و پاك
امام كاظم عليه السلام بوده اند و در سرزمين ايران ، لبنان و عراق از پاسداران فرهنگ و
انديشه و دانش و دين بشمار مى رفته اند.
بردار بزرگ و معلمش سيد اسماعيل نيز از علما و مجتهدان پرتلاش و جوان نجف بود كه در
سال 1388 ق . در چهل و هشت سالگى درگذشت .
خواهرش ((آمنه بنت الهدى صدر)) يكى از زنان دانشمند، شاعر، نويسنده و معلم فقه و
اخلاق بود كه در مسير جهاد و مبارزه ، با برادرش سيد محمد باقر همگام شد و سرانجام
سرونشت هر دو به شهادت و سعادت ابدى ختم گشت .(836)
سيد محمد باقر، از پنج سالگى به مدرسه رفت و تا يازده سالگى دوره ابتدايى را
به اتمام رساند. در اين دوران ، نبوغ شگفت انگيز و استعداد سرشار خدادادى او درخشيد و
تعجب آموزگاران و همكلاس هاى خود را برانگيخت ، بطورى كه اولياى مدرسه تصميم
گرفتند او را به مدرسه كودكان تيزهوش و نابغه بگذارند تا به هزينه دولت درس
بخواند و پس از طى مراحل لازم و قانونى ، به دانشگاههاى اروپا يا آمريكا اعزام كنند و
در رشته هاى علوم جديد تحصيل كند و به كشور خود باز گردد.
او به تحصيل علوم دينى و پرداختن به رشته كار پدرانش گرايش داشت و از طرفى مادر
و برادر بزرگش رضايت ندادند كه او به پول دولت وابسته به غرب و دست
اندركاران خودباخته آموزش و پرورش آن روز عراق ، درس بخواند...
بالاخره با راهنمايى دو دايى فقيه و دانشمندش آية الله ((شيخ محمد رضا
آل ياسين )) و آية الله ((شيخ مرتضى آل ياسين )) به فراگيرى دروس حوزوى و
علوم دينى پرداخت . (837)
تحصيلات علوم دينى را با كتاب ((معالم الاصول )) نزد برادرش سيد
اسماعيل آغاز كرد و ديگر كتابهاى دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسيار در
مدتى كوتاه خواند و تمام كرد. او علاوه بر
تحصيل ، دروس ابتدايى را نيز به خواهرش بنت الهدى مى آموخت و بنت الهدى بى آنكه
به مدارس نامناسب دخترانه آن روز عراق پاى بگذارد، نزد برادرش سيد محمد باقر و
گاه سيد اسماعيل ، قرآن ، ادبيات ، تاريخ ، حديث ، فقه ،
اصول و... را آموخت . (838)