پيشرفت ناموزون
بشر امروز در شناسايى جهان ماده و پى بردن به آيات آفاقى فرسنگها پيشروى كرده
است . از يك طرف ، هسته اتم را شكافت و نيروى آن را مسخر نموده و از طرف ديگر سينه
فضا را شكافته و انسان را به كره ماه رسانده است ، ولى در شناختن خود و پى بردن
به آيات انفسى چند قدمى بيشتر برنداشته ، آن هم در حدود
مسائل مادى و امور محسوس آدمى است و گرنه انسان از جنبه هاى معنوى مورد مطالعه و
شناسايى قرار نگرفته و اسرار روح بشر آشكار نشده است .
خودشناسى و زندگى انسانى
همان طور كه قرآن كريم وعده داده ، روزى خواهد آمد كه بشر خود را بشناسد و به دقايق
آيات انفسى نيز پى ببرد و بين ماده معنى تعادل و موازنه برقرار شود، البته در آن
روز حق و فضيلت آشكار مى گردد و بشر در
ظل ايمان ، به زندگى انسانى دست مى يابد و در
كمال آسايش و آرامش امرار حيات مى كند. ولى در دوره كنونى كه تمام توجه معطوف به
امور مادى است و جنبه هاى معنوى عملا به دست فراموشى سپرده شده است ، بشر راه پستى
و انحطاط اخلاقى را مى پيمايد و پيوسته بر مقدار جرايم و جنايات خويش مى افزايد و
در نگرانى و فشار روحى زندگى مى كند.
(و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا. ) (1164)
آن كس كه از ياد خدا روى گرداند، زندگى اش در مضيقه و تنگى مى گذرد و همواره با
فشارهاى مادى و معنوى مواجه است .
(با وجود حكومت مقتدر ماده و ماشين بر انسان و استفاده هاى سرشار از آن ، بشر
فرسنگها از سعادت دور است و مهجور. انسان معاصر با تكيه بر علوم مادى ، كيهان
پيمايى مى كند، ولى از دنياى درون خود بى خبر است و توجهى به آن ندارد، يا بهتر
بگوييم ، فرصت توجه بدان را ندارد.
انسان معاصر، بر اثر ماشينيسم ، از نظر مادى
مراحل ترقى را پيموده ، اما متاءسفانه ، همين انسان آمر يا
عامل يا شاهد است كه در گوشه و كنار جهان با ماشينهاى مخرب جنگى انسانها كشته مى
شوند، از گرسنگى مى ميرند، هنوز زور بر حق مى چربد و اغلب به صورت پنهان و
آشكار قانون جنگل در ميان انسانها حكمفرماست .
از نظر فردى نيز دلهره و عدم امنيت انسان را بيچاره كرده است . سرعت ماشينيسم ، فرصت
درون نگرى و خودشناسى را از انسان گرفته است . انسان ديگر انسان نيست . ماشينى
است كه به طور يكنواخت كار مى كند و براى امكان كار، مى خورد و مى خوابد و براى اين
كه چنين دور و تسلسل جهنمى ادامه يابد، توليد
نسل مى كند كه انسانها همچو ماشين ها بيايند و بروند و كار كنند و بميرند. اين
تسلسل است كه هر روز بيشتر انسان را از سعادت و رضايت و خودشناسى و ديگر دوستى
و يكتاپرستى دور مى دارد، زيرا به معنى توجهى ندارد.
خمود عواطف
انسان معاصر، بر اثر ماشينيسم ، در نوسان بين اوج مادى و حضيض معنوى به سر
گيجه دچار است ، هوش و انديشه و عواطف وى دچار ركود و خمودى شده است ، فقط حس و
حركت است كه به فعاليت ادامه مى دهد. حيوان نيز چنين است . پس آيا انسان معاصر حيوانى
بيش نيست (1165)
در اين دنيا تيره و تاريك كه خوددوستى و مادى گرى بر آن حاكم است ، جوانان مسلمان
بايد از تعاليم آسمانى اسلام به شايستگى استفاده كنند و با به كار بستن برنامه
هاى آن ، خودشناس و خداشناس ، دگردوست و خدمتگزار مردم و خلاصه انسان واقعى باشند
و بدين وسيله خويش را سعادتمند و خوشبخت سازند.
جوانان مسلمان براى جلب رضاى الهى و نيل به مقام شامخ انسانى موظف اند قسمتى از
اوقات فراغت خود را به احياى جنبه هاى معنوى و جلب لذايذ روحانى اختصاص دهند و با
ستايش و پرستش پروردگار، با اقامه حق و فضيلت و با محبت به مردم و خدمت به انسان
ها، خود را از حضيض حيوانيت و پستى هاى آن برهانند و موجبات تعالى و
تكامل خويش را فراهم آورند.
جوان و مكارم اخلاق
خلاصه ، جوانان بايد بدانند كه ايام شباب يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند و از
بهترين فرصتهاى زندگى براى تخلق به مكارم اخلاقى و احياى جنبه هاى انسانى است
. آنان موظف اند از اين نعمت زودگذر قدردانى كنند و در اوقات فراغت ، شخصيت روحانى و
معنوى خويش را پرورش دهند و خود را انسان واقعى بسازند.
(قال على عليه السلام : احسنوا صحبة النعم
قبل فراقها فانها تزول و تشهد على صاحبها بما
عمل فيها. ) (1166)
على عليه السلام فرموده است : از نعمت هايى كه در اختيار داريد، خوب استفاده كنيد، پيش
از آن كه شما را ترك گويند. چه آن كه نعمتهاى زودگذر از كف مى روند و شهادت مى
دهند كه صاحبشان با آنها چگونه رفتار نموده است .
جوان و تفريحات زيان بخش
قال الله العظيم فى كتابه : يسئلونك عن الخمر و الميسر
قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما(1167)
رهبرى غريزه تفريح
يكى از تمايلات غريزى بشر كه بايد حتما تحت مراقبت
كامل و رهبرى صحيح قرار گيرد و طبق برنامه هاى منظم و هدايت مربيان شايسته ، در جاى
خود با اندازه گيرى ارضا شود، تمايل به تفريح است .
بشر، به كشش طبيعى براى رفع خستگى اعمال روزانه و رهايى از آداب و رسوم اجتماعى
، به پناه تفريح و تفرج مى رود و اوقات فراغت خود را با كارهاى مسرت بخش و فرح
انگيز مى گذارند، تا موقتا از قيد و بندهاى عادى آزاد گردد و چند ساعتى بدون احساس
مسؤ وليت ، سرگرم نشاط و شادمانى باشد.
كسى كه در اين مواقع حساس ، به دلخواه خود
دنبال كامجويى و لذت طلبى مى رود و در راه ارضاى غريزه تفريح ، بى قيد و شرط از
هواى نفس خويش پيروى مى نمايد، سرانجام به عوارض نامطلوب مواجه گشته و احيانا
به مصائب و آلام غير قابل جبران دچار خواهد شد.
(قال على عليه السلام : من فعل ما شاء لقى ما ساء. ) (1168)
على عليه السلام فرموده است : هر آن كس كه در كارها به صلاح و فساد توجه نمى كند
و تنها بر طبق ميل نفسانى و خواهش دل عمل مى نمايد، در نتيجه ، با بديها و ناملايمات
روبه رو خواهد شد.
سوء تشخيص در گذشته و حال
بدبختانه ، در قرون گذشته ، مردم بسيارى در كارهاى تفريحى به راه خطا رفتند و
بر اثر نداشتن مربى لايق يا بى اعتنايى به برنامه هاى صحيح تربيتى ، از مسير
خير و مصلحت منحرف شدند. اينان به منظور كامرانى و جلب لذت زودگذر، از خواهش
دل پيروى كردند و به نام خوشگذرانى ، در ساعات فراغت به پاره اى از سرگرمى
هاى بد و خطرناك دست زدند و خويشتن را به عادات مضر معتاد ساختند و موجبات تيره
روزى و بدبختى خود را فراهم آورند.
اين سوء تشخيص ، نه تنها در ادوار گذشته
معمول بوده و مصائبى به بار آورده است ، بلكه در دنياى كنونى صنعت و ماشين نيز همان
روشهاى ناپسند با شدت بيشتر و تنوع زيادتر ادامه دارد و كم و بيش مردم جهان ،
عموما، و نسل جوان ، خصوصا، از عوارض شوم آن عادات مضر و خانمان برباد ده رنج مى
برند.
(قال النبى صلى الله عليه و آله : خلتان كثير من الناس فيهما مفتون الصحة و
الفراغ . ) (1169)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : بيشتر مردم درباره دو خصلت دچار
گمراهى و ضلالت هستند. يكى در مورد سلامت و صحت و آن ديگر در امر فراغت و بيكارى .
بشر در موقعى كه سالم است ، به خطر بيمارى فكر نمى كند و با افراط در غذا و
زياده روى در پاره اى از اعمال ، از مسير بهداشت منحرف مى شود و سلامت خود را از دست
مى دهد. همچنين در اوقات فراغت ، به عنوان تفريح و شادكامى ، به كارهاى خلاف مصلحت
دست مى زند و براى نيل به لذايذ بيشتر، خود را تيره روز و بدبخت مى نمايد.
توجه به دو نكته اساسى
براى آن كه جوانان از عوارض شوم تفريحات مضر مصون بمانند و در ساعات فراغت ،
خويشتن را به پليدها آلوده ها نكنند، لازم است دو نكته را همواره مورد توجه جدى خويش
قرار دهند و با تصميم قاطع آنها را به كار بندند.
اول ، خود را از اسارت تقليد دگران آزاد سازند و با واقع بينى و به كمك تعاليم
دينى و راهنمايى هاى علمى ، سرگرمى هاى خوب و بد را به دستى تشخيص دهند و
كوركورانه تحت تاءثير آداب غلط و عادات ناپسند محيط خود يا اوضاع و
احوال جهان خويش قرار نگيرند و مانند مردمى نباشند كه قرآن شريف درباره آنان فرموده
است :
(و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنما عليها آباءنا.)
زمانى كه مرتكب عمل خلاف عفت و اخلاق مى شدند، براى تصحيح و توجيه آن مى گفتند:
پدران ما چنين مى كردند.
دوم : بنده تمايلات نفسانى و تمنيات غريزى خود نباشند و عنان نفس سركش را همواره
در دست داشته باشند. از لذايذ مشروع زندگى به اندازه صحيح استفاده كنند و از لذايذ
مضر و خلاف مصلحت چشم بپوشند و به خاطر داشته باشند كه پايان لذت جويى هاى
ناسنجيده و بى حساب ، فساد و تباهى است .
(قال على عليه السلام : ضابط نفسه عن دواعى اللذات مالك و مهملها هالك .)
(1170)
على عليه السلام فرمود: كسى كه نفس خود را در
مقابل انگيزه لذايذ نگاه مى دارد، مالك تمايلات خويشتن است و آن كس كه نفس سركش را در
راه نيل به لذايذ آزاد مى گذارد و در معرض نابودى و هلاكت است .
اينك براى مزيد آگاهى و اطلاع نسل جوان ، در اين بحث ، پيرامون بعضى از تفريحات
مضر و زيان بخش گفت و گو مى كنيم و با استفاده از تعاليم اسلامى و تحقيقات علمى
دانشمندان بشر، پاره اى از خطرات جسمى و روانى آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم تا
جوانان براى حفظ سلامت و تاءمين سعادت خويش ، از آن تفريحات ناسالم برحذر باشند
و خويشتن را از عوارض شوم آنهات مصون نگاه دارند.
ميگسارى و قماربازى
ميگسارى و قمار بازى ، دو عمل تفريحى خطر ناك و دو سرگرمى زيان آورى است كه در
طول قرن هاى متمادى ، بين ملل و اقوام بشرى
معمول بوده و مفاسد بى شمارى به بار آورده است . در دنياى امروز نيز نوشابه هاى
الكلى و قمار، با مقياس وسيع ترى ، براى بسيارى از مردم جهان وسيله تفريح و
سرگرمى است و جوامع بشرى بيش از پيش گرفتار عوارض خانمانسوز و اين دو
عامل بدبختى و فساد هستند.
اين نكته قابل انكار نيست كه مشروبات الكلى ، از نظر اقتصادى ، براى كشورهايى كه
به كار توليد يا تجارت آن اشتغال دارند، حايز اهميت است . خانواده هاى زيادى بدين
وسيله ارتزاق مى كنند و ماليات سرشارى عايد خزانه دولت ها مى شود و خلاصه در
آمدى كه از اين راه به دست مى آيد، رقم قابل ملاحظه اى را
تشكيل مى دهد.
در آمد مشروب و قمار
از نظر اقتصادى ، تا سال 1949، بيش از چهار ميليون نفر فرانسوى ، قسمت اعظم يا
تمام در آمد را از راه توليد يا تجارت نوشابه هاى الكلى به دست مى آورند و به طور
قطع اكنون آمار توليدكنندگان و بازرگانان
الكل ، از اين رقم تجاوز كرده است .
در راس همه بايد توده كشاورزان فرانسه را كه به كشت انگور
اشتغال دارند، در نظر داشت . سطحى كه زير كشت مو مى باشد، از يك ميليون و پانصد
هزار هكتار تجاوز مى كند و در قسمت شمال غرب فرانسه ، سطح وسيعى به كشت سيب
اختصاص يافته و گروه كثيرى به توليد شراب سيب
اشتغال دارند كه در اين منظور نشده است .(1171)
قمار نيز مانند مشروبات الكلى منبع در آمد مالى و داراى ارزش اقتصادى است . در بعضى
از كشورها براى قمار مؤ سسات بزرگى ساخته شده و ثروتمندان جهان را براى قمار
بازى به خود جلب مى كنند و از اين راه درآمدهاى زيادى عايد مى گردد كه قسمتى به
عنوان ماليات به خزانه دولت مى رود و قسمت ديگر نصيب صاحبان مؤ سسات و كاركنان
آنها مى شود.
جنبه اقتصادى و منافع مالى نوشابه هاى الكلى و قمار، در چهارده قرن
قبل ، مورد توجه رسول اكرم بوده و در قرآن شريف از آن گفت و گو شده است . ولى به
اين جهت كه زيان و ضرر اين دو عامل فساد از سودشان بيشتر بوده ، آيين اسلام شراب و
قمار را بر مسلمين تحريم كرد تا در مقابل دست يافتن به منافع اقتصادى دچار ضررهاى
بزرگ تر مادى و معنوى نشوند.
زيان بيش از سود
(يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيها اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من
نفعهما.)
خداوند به پيغمبر فرموده درباره شراب و قمار از تو پرسش مى كنند، ذر جواب بگو:
اين دو كار حاوى گناه بزرگ و منافعى براى مردم است ، ولى گناهش از سودش زيادتر
است .
سودجويى و تيرگى خرد
بدبختانه ، سودجويى چنان حجاب عقل حكومت ها و ملت هاست كه منافع نقد شراب و قمار
را مى بينند و بدان اهميت مى دهند، ولى به زيان هايى كه از اين راه دامنگير جامعه مى
شود، توجه نمى كنند و به فرض توجه ، اهميت نمى دهند.
(تا سال 1949، تعداد پياله فروشى ها در فرانسه ، از 054 / 455 مى گذشته است
. براى هر 86 نفر، يك نوشابه فروشى داير است .
مسئله مهم تر وضع مالى خود دولت است كه ماليات هنگفت از توليد، توزيع و مصرف
الكل عايد خزانه مى شود. در مقابل اين در آمد،
سيل بيماران ، ديوانگان ، مرگ و ميرهاى زودرس ، حوادث رانندگى و
تقليل عمومى راندمان كار براى دولت چه اهميتى دارد؟ به
قول پروفسور پرن : دولت فرانسه به حساب در آمد روز مى انديشد و نمى تواند
خسارات و كسر در آمد ملى دو سال ، پنجسال و ده
سال بعد را در نظر آورد. دولت فرانسه به سيلى نقد، يعنى در آمد
حاصل از الكل اهميت مى دهد. وزراى دارايى فرانسه به
تعادل فورى بودجه نظر دارند و نتوانسته اند به فكر آينده اطمينان بخشى
باشند.)(1172)
نوشابه هاى الكلى و قمار، زيان هاى مشترك و زيان هاى اختصاصى بسيار دارند كه در
منابع دينى از آنها ياد شده و اولياى گرامى اسلام صريحا خاطرنشان ساخته اند و
دانشمندان بشر نيز بر اساس تحقيقات علمى و روش هاى تجربى به وجود آن زيان ها
اعتراف نموده و در كتابهاى خود آورده اند. براى مزيد اطلاع جوانان در اين بحث به پاره
اى از آنها اشاره مى شود.
دشمنى بر اثر مشروب و قمار
يكى از زيان هاى مشترك شراب و قمار، كه از نظر روانى و اجتماعى مهم و
قابل ملاحظه است و مى تواند مفاسد بسيارى به بار بياورد، دشمنى و خصومتى است كه
بر اثر اين دو عامل فساد بين افراد ايجاد مى شود، مشروب و قمار، حس بدبينى و كينه
توزى را در نهاد آدمى بيدار مى كند، محيط محبت و دوستى را تيره و تار مى سازد و زمينه
انتقامجويى و اعمال خشم را مهيا مى نمايد.
(انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البغضاء فى الخمر و الميسر.) (1173)
شيطان قصد دارد به وسيله شراب و قمار روابط شما را با يكديگر تيره كند و بين
شماها دشمنى و كينه برانگيزد.
دكتر ايتوف مى گويد:
(الكل خالق بزرگ خيالات واهى است . چون در مستى حس حقيقت جويى كاهش يافت و مست
دستخوش افكار باطل گرديد، هر سخن اطرافيان و يا حركت دگران را تعبيرى نابه جا
مى نمايد و از همين جاست كه كه او را آتش خشم و غضب به هيچ و پوچ برافروخته و بسا
كه جنايات سهمناك به وقوع مى پيوندد.)(1174)
(دشمنى و خصومت هايى كه در اثناى بازى ورق روى مى دهد، نيازى به تفسير و
توضيح ندارد. اين نكته را بايد يادآور شد كه حتى در متمدن ترين جوامع و دوستانه
ترين بازى ها، به خوبى مى توان آثار تجليات غرايز مخرب را به صورت لطيف تر
و ملايم تر مشاهده كرد.
در بازى پوكر نيازى بدان نيست كه انگيزه هاى مخرب ، تغيير صورت دهد. بازى پوكر
خود مبنى به جنگ و مبارزه است . در اين بازى ، تا حدودى كه مقررات اجازه مى دهد، هر
بازيكنى مى كوشد تسلط خود را بر بازيكن ديگر
تحميل نمايد. او ممكن است طرف ديگر را درباره نيروى خودش
اغفال كند و به اشتباه بيندازد و به قول معروف بلوف بزند، زيرا هدف بازى ،
اغفال طرف ديگر درباره نيروى حقيقى خود است و آن كه اثبات اين نيرو مى باشد.
بازى شطرنج نيز از هر حيث مظهر تمايل انسان به تلطيف غرايز مخرب خود است ، با اين
تفاوت كه در اين بازى ، نسبت به بازى هاى ديگر، قواى خصومت آميز صريح تر و
گشاده تر عرضه شده است . اين بازى به صورت يك جنگ بازى يعنى يك نمايش جنگ
بين دو كشور است .
ارنست جانس ، ضمن مطالعه استادانه روان شناسى شطرنج ، خاطرنشان مى كند: مسلم است
كه انگيزه بازيكنان شطرنج تنها جنبه مبارزه طلبى بازى شطرنج كه خاص همه بازى
هاى مبارزه اى است ، نمى باشد بلكه انگيزه اى زشت تر و ناپسندتر دارد كه همان جنبه
پدركشى اين بازى است . زيرا هدف اين بازى ، اسير كردن و مات كردن است . جان هس از
اين كه در دوران اقامت در زندان شطرنج بازى كرده بود، احساس ندامت مى كرد، زيرا معتقد
بود كه بدين طريق عواطف نامطلوب خويش را بروز داده است .)(1175)
يكى ديگر از زيان هاى مشترك شراب و قمار كه مى تواند آدمى را به راه گناه و
ناپاكى سوق دهد و بى پروا به جرايم و جنايات وادارش سازد، دريدن پرده شرم و
آزرم است .
بعضى از افراد، كه پابند اخلاق و ايمان نيستند و به مقررات قانونى اعتنا ندارند،
تنها به سبب حياى از مردم به پاره اى از گناهان دست نمى زنند و از ترس نفرت عمومى
، قسمتى از خواهش هاى غير مشروع خويش را سركوب مى كنند. در واقع شرم و حياى
اجتماعى براى اين گروه ضامن اجراى قوانين اخلاقى و اجتماعى است .
(قال الصادق عليه السلام : فان من الناس من لولا الحياء لم يرع حق و الديه و لم
يصل ذارحم و لم يود امانه و لم يعف عن فاحشة .) (1176)
نقش حيا در اجراى قوانين
امام صادق عليه السلام به مفضل فرموده است : بعضى از مردم اند كه اگر حيا نمى بود،
حق پدر و مادر و همچنين حق ارحام و بستگان خود را مراعات نمى نمودند. اگر حيا و ترس از
ملامت مردم نمى بود، هيچ امانتى را بر نمى گرداندند و از هيچ فحشا و بى غفتى چشم
پوشى نمى كردند.
بدبختانه مشروب و قمار دو عامل خطرناكى هستند كه مى توانند پرده حيا را پاره كنند و
احساس شرم را از صفحه خاطر بزدايند و افراد را چنان در گناه جسور و بى باك سازند
كه از هيچ كس و در هيچ شرايطى اظهار انفعال نكنند و بى پروا به هر ناپاكى و جنايتى
دست بزنند.
(قال على بن الحسين عليه السلام : و الذنوب التى تهتك العصم شرب الخمر و
اللعب بالقمار.) (1177)
حضرت سجاد عليه السلام فرموده است : شرابخورى و قمار بازى از گناهانى است كه
پرده ها را پاره مى كند و شرم و حيا را از ميان بر مى دارد.
(نوشابه هاى الكلى از استعمال سريعا جذب خون مى شود و خون در مسير خود، مغز و
مغز حرام را بى نصيب نمى گذارد و در نتيجه ،
عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى رود و كف نفس ، كه ارادى بود. منشاء شرم و حيا در
انسان است . مانع از بروز اعمال وقيحانه است ، از كف به در مى رود. به عبارت ديگر،
الكل عالى ترين اعمال مغزى ، يعنى اعمال توافقى آن را فلج مى نمايد.
چون شرم و حيا از بين رفت ، بالمال ارتكاب
اعمال شنيع و قبيح براى اشخاص مست ، به علت ضايع شدن قوه درك قباحت ،
تسهيل مى شود. جنايات جنسى ، آدم كشى ، ضرب و جرح ، دزدى ولگردى در بسيارى از
موارد، متعاقب استعمال نوشابه هاى الكلى رخ مى دهد.)(1178)
(الكل شرم و حيا را از بين مى برد، پرده عفت ها را از هم مى درد و شخص را از كليه
قيود و رسوم اجتماعى ، مذهبى و اخلاقى آزاد كرده ، نداى وجدان را خفه مى سازد و فرشته
را تبديل به اهرمن مى نمايد و اولين قدمى كه از جاده عفاف بيرون نهاده مى شود، غالبا
در حين مستى است ، زيرا مستى كه آمد، عقل و وجدان به در مى رود و در غياب
عقل و وجدان ، عفت مفهومى ندارد.
پسران و دختران و زنانى كه گمراه مى گردند، كسانى هستند كه در جاده زندگى ، نخست
فريب دختر رز خورده و در مصاحبت وى از شاهراه صلاح منحرف شده ، لاجرم در بيابان
وحشتناك زندگى سرگردان و آخرالامر در منجلاب نكبت و بدبختى غرق گرديده
اند.)(1179)
قمار و خصومت
كسى كه در قمار مى بازد و از رقيب خود شكست مى خورد، عقلش تيره و تار مى گردد.
پرده شرم و حياءاش پاره مى شود. غريزه تخريب و خصومتش به هيجان مى آيد و ممكن
است در آن موقع به جرايم بزرگ و جنايات غير
قابل جبرانى دست بزند.
(به طورى كه همه مى دانند، همان قواى خصومت آميز و مخربى كه تصور مى رود بازى
جذب مى كند، گاهى موجب پيدايش عقده هاى شديدتر و منازعات خطر ناك مى گردد و اين
حقيقت ، نه تنها در بازى هاى كودكانه مصداق دارد، بلكه در بازى بزرگان نيز فراوان
مشاهده مى گردد.)(1180)
(كارگر 39 ساله اى در كافه اى ضمن قمار، تمام دستمزد هفته خود را باخت . در نتيجه
به هيجان آمد و چاقوى خود را بيرون كشيد. شخصى كه جزء بازيكنان نبود، گفت : ژان
چاقو را كنار بگذار، اما اين كارگر بى درنگ چاقو را در قلب او فرو كرد.)(1181)
يكى از زيان هاى اختصاصى نوشابه هاى الكلى ، كه در روايات اسلامى بدان اشاره
شده و در رديف علل تحريم شراب به حساب آمده است اثر سوئى است كه روى
عقل بشر مى گذارد.
ميخوارى و تيرگى عقل
ميگسارى خرد را تيره و تار مى كند و عقل را از درك واقعيت ها عاجز و ناتوان مى سازد.
( الرضا عليه السلام قال : ان الله تعالى حرم الخمر لما فيها من الفساد و
بطلان العقول فى الحقائق و ذهاب الحياء من الوجه .) (1182)
حضرت رضا عليه السلام فرمود: خداوند شراب را حرام كرده است براى آن كه شراب
مايه ؛ فساد است . به علاوه ، عقل را از درك حقايق ساقط مى كند و آدمى را رحمة الله
مواجهه با مردم بى شرم و حيا مى نمايد.
شرابخواران بر اثر سم جانكاه الكل همواره رد معرض آسيب عقلى قرار دارند و دو قسم
ديوانگى آنان را تهديد مى كند.
اول جنون حاد و دوم جنون مزمن .
مستى يا جنون حاد
جنون حاد عبارت از ديوانگى كوتاه مدتى است كه به نام مستى عارض شرابخوار مى
گردد و چند ساعتى عقلش را تيره و تار مى كند و بر اثر آن ، گفتار و رفتارش از وجهه
عقلانى خارج مى شود و به كارهاى جنون آميز دست مى زند و احيانا مرتكب جنايت مى گردد.
(الكل با زايل كردن عقل ، قدر منزلتى براى آدمى باقى نمى گذارد. با مستى ، همه
مفاسد روحى و اجتماعى پديد مى آيد و همه موانع اخلاقى درهم مى شكند. چون نفس از كف
به در رفت ، آن چه كه آدمى را جلو مى گرفت و به خويشتن دارى وا مى داشت ، از ميان
برمى خيزد و عقلى نيست كه به آدمى نهيب زند اين كار را بكن و آن كار را منماى ، اين سخن
را بگوى و لب از فلان گفتار فرو بند.)(1183)
نكند عاقل مستى نخورد دانا مى
|
ننهد مرد خردمند سوى پستى پى
|
چه خورى چيزى كز خوردن آن چيز تورا
|
نى چنان سرو نمايد به نظر سرو چو نى
|
گر كنى بخشش گويند كه مى كرد نه او
|
ور كنى عربده گويند كه وى كرد نه مى
|
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الخمر ام اخبائث .) (1184)
رسول اكرم فرموده است : شراب مادر تمام پليدى ها و منشاء همه ناپاكى هاست .
(قيل لامير المومنين عليه السلام : انك تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقة
فقال نعم !... و ان شارب الخمر اذا شرب زنى و سرق و
قتل النفس التى حرم الله عزوجل ترك الصلواة .) (1185)
به على عليه السلام گفته شد: شما عقيده داريد شرب خمر بدتر از زنا و دزدى است ؟
فرمود: (بلى ). و سپس استدلال كرد كه شارب الخمر وقتى مى مى خورد و مست مى
شود، زنا مى كند، به سرقت دست مى زند، آدم مى كشد و فريضه نماز را ترك مى نمايد.
عامل مولد جرم
(الكل بزرگ ترين عامل مولد جرم است . علت 75 در صد
قتل ها و 38 درصد ضرب و جرح و 82 درصد حريق هاى عمدى ، الكيسم بوده است .
60 درصد اطفال و جوانان كمتر از 18 سال ، كه در
سال 1940 به دادگاه شهر نانت فرستاده شدند، اقرار كردند كه
قبل از ارتكاب جرم مقدار قابل توجهى نوشيده بودند. به طور خلاصه ،
الكل پيوسته مشغول تهيه مشترى براى زندان ها مى باشد.)(1186)
جنون مزمن بر اثر الكل
جنون مزمن عبارت از ديوانگى ثابت و مداومى است كه الكيست ها، يا به لغت مذهبى ، مدمن
الخمرها، دچار آن هستند و سرانجام كارشان به تيمارستان مى كشد. در نظر اولياى
گرامى اسلام ، گناه مدمن الخمر به قدرى عظيم است كه آن را در رديف بت پرستى و
شرك به خداوند بزرگ شناخته اند.
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : مدمن الخمر كعابد و ثن اذا مات و هو مدمن
عليه يلقى الله عزوجل حين يلقاء كعابد و ثن .) (1187)
رسول اكرم فرموده است : كسى كه به طور مداوم شرب خمر مى كند، مانند كسى است كه
بت مى پرسند و اگر با همان آلودگى و اصرار در ميگسارى بميرد، خداوند را مانند بت
پرست ملاقات خواهد كرد.
رابطه الكليسم با ديوانگى
(الكليسم با ديوانگى رابطه مستقيم دارد. دكتر
پلوزل ، كه صلاحيت فنى او مورد قبول عالم پزشكى است ، مى گويد: الكسيم آدمى را
به ديوانگى سوق مى دهد و مى توان گفت در اشخاص بالغ ، به نسبتى كه در حدود 17
درصد نوسان مى كند، الكل عامل مستقيم ديوانگى است . در مناطقى كه
الكل بسيار مصرف مى شود، شماره ديوانگان چند برابر مناطقى است كه مصرف
الكل آن ها ناچيز است . بنابراين ، شماره ديوانگان هر شهر متناسب با تعداد مى فروشى
هاى آن است .
در زمان پوانكار (1934 1860)، كه سال ها نخست وزير فرانسه و از
سال 1913 تا 1920، رئيس جمهور آن كشور بود، دويست هزار ديوانه بر اثر
الكل در فرانسه تشخيص داده بودند.
يك آمار سوئيسى نشان نى دهد كه در مدت پنج
سال ، از 1926 تا 1930 از مردانى كه در تيمارستان بسترى شده اند، 5 / 22 درصد
داراى بيمارهاى روانى ناشى از الكل بوده و 6 / 7 درصد امراض روانى ديگر داشته اند
كه توام با الكليسم بوده ، يعنى جمعا 1 / 30 درصد بيماران روانى را نوشابه هاى
الكلى به تيمارستان كشانده است .)(1188)
بعضى تصور مى كنند نوشابه هاى الكلى موقعى روى
عقل و جسم اثر بد مى گذارد و به آدمى ضرر مى زند كه در مصرف آن زياده روى شود،
وگرنه كسى كه به مقدار كم از آن استفاده مى كند، نه تنها زيان نمى بيند، بلكه ممكن
است در مزاجش اثر مفيد بگذارد.
مشروب و سلولهاى مغز
چنين پندار غلطى از نظر تعاليم دينى و تحقيقات علمى مطرود شناخته شده است . اولياى
گرامى اسلام ، در قرون گذشته ، نوشابه هاى الكلى را به مقدار كم يا زياد صريحا
تحريم كرده اند و دانشمندان امروز نيز عقيده دارند كه نوشابه هاى الكلى ، ولو به
مقدار كم ، سبب اختلال در كار سلول هاى مغزى مى شود.
(فقه الرضا عليه السلام عن رسول الله صلى الله عليه و آله
قال : كل شراب يتغير العقل منه كثيره قليله حرام .) (1189)
حضرت رضا عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله
نقل كرده كه فرموده است : هر قسم مشروب الكلى كه از نوشيدنش
عقل تغيير مى كند، زياد و كمش حرام است .
( معاويه بن وهب عن ابى عبدالله عليه السلام
قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
كل مسكر حرام فما اسكر كثيره فقليله حرام . قال قلت
فقليل الحرام يحله كثير الماء. فرد عليه بكفه مرتين لالا.) (1190)
امام صادق عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله حديث كرده است كه هر چيز
مست كننده حرام است و چيزى كه زيادش مست مى كند، كمش نيز حرام است . راوى حديث
سئوال كرد: آيا حرام كم را آب زياد حلال مى كند؟ حضرت دوباره كف دست خود را داد كه نه
نه .
(و عنه عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
كل مسكر حرام قال قلت اصلحك الله كله حرام ؟
فقال نعم الجرعة منه حرام .) (1191)
و نيز از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: هر ماده سكرآور حرام
است . راوى مى گويد پرسيدم به هر مقدار باشد ممنوع است ؟ فرمود: بلى ، نوشيدن يك
جرعه آن هم حرام است .
تضعيف قدرت فهم
(كاپلين روان پزشك معروف شاگردانش ثابت كرده اند كه جذب
الكل در خون ، ولو آن كه ميزان آن هر قدر ناچيز بوده باشد، درجه دقت قدرت فهم و
ادراك را ضعيف مى كند و در مقابل ، ترشحات انسانى زيادتر مى شود و همبستگى عضلات
و اعصاب و اسكلت براى حركت عادى و جا به جا شدن دچار
اختلال مى گردد.)(1192)
(چندى پيش پزشكان متخصص از چهار گوشه جهان براى شركت در كنگره جهانى مبارزه
با الكل و الكليسم : در واشنگتن اجتماع كردند.
دكتر كنزلى ، كه سال هاى زيادى را به تحقيق در زمينه الكليسم گذرانده است در نخستين
جلسه كنگره گفت : حتى مصرف كم الكل مى تواند ضايعات مغزى را سبب مى شود. از
نوشيدن مقدار كمى الكل احساس لذت و شادى مى كند. نمى تواند به نابودى سلولهاى
مغزى خود كمك كرده است !
مردم خيال مى كنند مصرف الكل به ميزان كم نه تنها خطرى ندارد، بلكه شايد ضرورى
نيز به نظر برسد. بعضى ها چنين مى پندارند لبى تر نكنند، گرفتار اعتياد نمى
شوند، يا الكل در آنها ضايعات مغزى به وجود نمى آورد، در حالى كه تحقيقات وسيعى
كه در اين زمينه شده است ، نشان مى دهد كه مشروبات الكلى ، حتى به ميزان بسيار كم ،
سبب اختلال در كار سلول هاى مغزى مى شود.
دكتر بنينگون نيز در گزارشى در چهار صفحه به كنگره ارائه داد، عقيده دارد
الكل بى شك خطرناك ترين دشمن بشر است و آن هايى كه به
خيال خود گاه و بى گاه كمى مشروب مى نوشند، در معرض خطرات ناشى از وجود اين
دشمن دارند.) (1193)
الكليست و فرزندانشان
يكى ديگر از زيان هاى بزرگ مشروبات الكلى ، كه از نظر دينى و علمى ثابت و محقق
است ، عيوب و نقايص موروثى است ، كه از افراد الكليست به فرزندانشان
منتقل مى شود. فرزند شخص الكلى تنبل و كودن و عصبانى است و پيوسته در معرض
بيمارهاى گوناگون قرار دارد و اگر نطفه در حين مستى والدين يا يكى از آنها منعقد
شود، عوارض عصبى و روانى سخت ترى دامنگير فرزند خواهد بود.
دكتر كارل مى گويد:
(مستى زن يا شوهر در لحظه آميزش ، جنايت واقعى است ، زيرا كودكانى كه در اين
شرايط به وجود مى آيند اغلب از عوارض عصبى يا روانى درمان ناپذير رنج مى
برند.)(1194)
اولياى گرامى اسلام براى آن كه جامعه را از خطر مواليد
معلول و ناقص الخلقه مصون نگاه دارند، به پيروان خود اكيدا توصيه كرده اند كه با
شارب الخمر ازدواج نكنند و دختران پاك خود را به همسرى افراد الكليست در نياورند.
(قال ابو عبدالله عليه السلام : من زوج كريمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها.ع
)(1195)
امام صادق عليه السلام فرموده : هر كس دختر خود را به شرابخوار بدهد، با اين
عمل رحميت او را قطع كرده است .
( النبى صلى الله عليه و آله : من زوج كريمته من شارب الخمر فكانما ساقها
الى الزنا.) (1196)
وصلت با شراب خوار
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : هر كس دختر خود را به همسرى شارب
الخمر در آورد، مانند آن است وى را به راه زنا و بى عفتى سوق داده باشد.
( الصادق عليه السلام : ايما امراة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر كان لها
الخطايا بعدد نجوم السماء و كل مولود يلد منه فهو نجس .) (1197)
هر زنى به آميختن با شوهر شرابخوار خود تن دردهد، به عدد ستارگان آسمان خطا كرده
و فرزندى كه از آن آميزش توليد مى شود، پليد و ناپاك است .
(پرفسور آرندل در مقاله اى كه تحت عنوان الكليسم و كودكان در مجله پزشكى نانت
منتشر كرد، نوشت : مرگ كودكان الكليك بيش از مجموع مرگ و مير كودكان سيفليسى و
مسلول است . به طور كلى كودكان الكليك در برابر بيمارهاى عفونى مقاومت ندارند.
كودكان شيرخوار به ورم معده و امعاء مبتلا هستند. كودكان بزرگ تر در معرض حملات تب
هاى گوناگون مى باشند.
اطفالى كه از پدران الكليك به وجود آمده و زنده بمانند، غالبا ضعيف
عليل و مبتلا به تشنجات شديد بوده و قدرت دفاعى آنها در مبارزه با مشكلات حيات ،
ناچيز و در برابر عفونت هاى مختلف بسيار حساس خواهند بود. نقص بدنى ، مانند عدم
تقارن صورت ، انحراف ستون فقرات ، كر و لالى ، كودك نمايى و عوارض ناشى از
نارسايى غده تيروئيد و همچنين ضايعات دماغى ، مانند عقب ماندگى ، بلاهت ، عدم رشد،
تصلب مغزى ، داءالرقص ، ماليخوليا، ديوانگى هاى حاد، هيسترى و غيره در آنان فراوان
ديده مى شود.)(1198)
الكل و عوارض جسمانى
عوارض زيان بخش مشروبات الكلى منحصر به ضايعات سلولى مغزهاى افراد الكليست
يا عيوب و نقايص موروثى فرزندانشان نيست ، بلكه اين سم خانمانسوز، روى اندام
افراد الكليك نيز اثر بد مى گذارد و آنان را به عوارض جسمى خطرناكى مبتلا مى
سازد.
( الرضا عليه السلام : الخمر تورث انفساد القلب و يسود الاسنان و يبخر الفم
.) (1199)
جضرت رضا عليه السلام فرموده است : شراب باعث عوارض قلبى است و در آن
ضايعاتى به وجود مى آورد. شراب دندان ها را سياه و دهان را متعفن و بدبو مى كند.
(و عنه عليه السلام : ... و هو يورث مع ذلك الداء الدفين .) (1200)
و نيز فرموده است : مشروبات الكلى علاوه بر تمام زيان ها، باعث ايجاد بيمارهاى نهانى
در اعضاى داخلى بدن است .
الكل و عوارض قلبى
(الكل سريعا و بدون آن كه تغيير ماهيت دهد، به همان
شكل خالص وارد خون مى شود. بنابراين دستگاه گردش خون ، يعنى قلب و عروق ، كه
معبر اين سم قرار مى گيرند، در معرض آسيب آن خواهند بود.
در بيشتر حالات ، قلب را زرهى از چربى مى پوشاند كه كاملا مزاحم كار كردن آن است .
زيرا بدين ترتيب ، انقباض و انبساط نمى تواند به سهولت انجام گيرد و بطن چپ
قلب ، ديگر نخواهد توانست به آسانى و نيروى كافى خون ها را به
داخل شريان ها براند. وقتى كار بدين جا كشيد، خفقان و تنگ نفس هاى شديد پديد آمده و
انجام هر كار فعالى دشوارى مى شود. اتساع قلب و بزرگ شدن آن با بى كفايتى
كامل طپش دائمى : خفقان شبانه سكته قلبى گريبانگير مى شود.)(1201)
(هيچ عنصرى از بدن نيست كه به آفت الكل دچار نشود.
الكل به كليه اعضا آسيب رسانده و همه را از پاى در مى آورد. آن كه دست به مشروب مى
زند تا عمرى به خوشى و مستى بگذراند و خود را مصنوعا شاد سازد، بايد بداند كه
چون معتاد شد، ديگر خوشى به سراغ او نخواهد آمد.
الكل و جهاز هاضمه
الكل مخاط زبان را خراب كرده و حس ذائقه را از بين مى برد. به علاوه ، بر اثر خرابى
كبد، هميشه به رنگ سرخ و داراى باره اى كثيف خواهد بود. كمتر معتاد الكلى است كه از
معده خود شكايتى نداشته باشد و به سوء هاضمه ، تشنج معده ، شكم درد و استفراغ
صبحگاهان دچار نباشد.)(1202)
(يكى از اعمال مهم كبد، تجزيه خنثى كردن سمومى است كه به
داخل آن راه پيدا مى كند. متاءسفانه كبد روى سم
الكل اثرى ندارد، برعكس اين ماده سمى قدرت تحريكى خود را روى كبد نيز
اعمال مى نمايد.
كبد براى مقابله با اين تحريك و به منظور اين كه سم
الكل نتواند به سلول هاى اصلى آن ، كه در واقع هر يك لابراتوار كوچكى مى باشد،
برسد، بر ضخامت بافته اى كه اطراف سلول هاى مزبور قرار دارد، مى افزايد و اگر
اين وضع ادامه يابد، كبد سفت و سخت مى شود و
سلول ها در حجراتى مستحكم محبوس خواهند شد. در اين هنگام است كه مى گويند كبد تشمع
يافته و مبتلاى بدان محكوم به مرگ خواهد بود.)(1203)
نوشابه هاى الكلى نه تنها روى افراد يك مملكت اثر بد مى گذارد و اشخاص را
عليل و ناتوان مى سازد و مقاومت مزاجشان را در برابر هجوم بيمارى ها تضعيف مى كند،
بلكه اين سم خانمانسوز به شخصيت ملت ها نيز آسيب مى رساند. آنان را پست و زبون
مى نمايد نيروى مقاومت ملى و دفاع اجتماعى را در وجودشان تضعيف مى كند و در نتيجه
موقع هجوم دشمن خيلى زود از پاى در مى آيند.
رابطه الكل با شكست فرانسه
(فرانسه نيمى از محصول شراب اروپا را توليد مى كند و اروپا نيمى از
محصول شراب دنيا را با اين حال فرانسه آن چه توليد مى كند براى مصرفش كافى
نيست . به عبارت ديگر، يك چهارم محصول شراب دنيا در فرانسه تهيه مى شود و اين
مقدار شراب براى فرانسوى ها، كه يك شصتم جمعيت دنيا را
تشكيل مى دهند، كافى نيست . اگر بگوييم يكى از
علل عمده سقوط سريع فرانسه در جنگ دوم جهانى ، افراط آن ملت در
استعمال نوشابه هاى الكلى بوده است ، سخنى به گزاف نگفته ايم . به
سال 1945، كه نيروى اشتغاگران به كمك متفقين از سرزمين فرانسه رانده شد و آن
كشور آزاد گرديد، فورا بزرگان و علماى قوم به تحقيق برخاستند تا علت اين شكست
فاحش را بيابند. يكى از علل بزرگ و موجبات بدبختى فرانسويان ، الكليسم و عادت
به ميگسارى تشخيص داده شد. در اين باره دكتر هوير دوشن مى نويسند: مبالغه نخواهد
بود اگر بگوييم اشاعه الكليسم در ارتش و مردمان غير نظامى ، از
علل مستقيم و موجبات عمده شكست ما مى باشد.
دكتر سيكاردو پلوزل ، تحت عنوان الكليسم از گذرگاه اجتماعى ، مى نويسد: الكليسم
يكى از مهم ترين علل مصيبت ماست . وى اعلاميه اى را كه تحت عنوان تاءثير الكليسم در
شكست سال 1940 به آكادمى پزشكى پاريس تسليم نمود، به اين عبارت خاتمه داد.
به طور خلاصه ، الكليسم نه فقط به واسطه نوشابه هاى تقطير شده ، بلكه به
خصوص به واسطه شراب ، در بين ساير عوامل ، يكى از
علل شكست 1940 مى باشد.
اعلاميه آكادمى پزشكى
روى اين اعلاميه ، كميسيون الكليسم آكادمى پزشكى فرانسه نيز به اتفاق آرا قطعنامه
اى به اين مضمون تصويب كرد:
بين عوامل متعددى كه در شكست فرانسه به سال 1940 مؤ ثر بوده اند، الكليسم مزمن و
حاد، بر اثر نوشابه هاى تقطير شده و شراب ، نقشى بازى كرده كه آكادمى وظيفه دار
است آن را اعلام كند.
آرى ، آن زمان كه ملت آلمان شب و روز كار مى كرد، جوانان آلمانى تعليمات نظامى مى
ديدند و ارتش آلمان تجهيز مى شد، ملت فرانسه شب و روز در ميگسارى به سر مى برد
و ديد آن چه را كه انتظار نداشت .)(1204)
گرچه دنياى امروز بر اثر تحقيقات علمى و پيشرفت هاى تجربى به زيان هاى
گوناگون مشروبات الكلى واقف گشته و به مقدار
قابل ملاحظه اى از نتايج خطرناك آن آگاه شده است ، ولى با
كمال تاءسف مشاهده مى شود كه هواى نفس بر جهان بشر حاكم است و به رغم
عقل و مصلحت ، تمام كشورهاى پيشرفته و در حال رشد، كم و بيش ، به اين سم مهلك آلوده
هستند و هم اكنون ميگسارى يكى از وسايل تفريح و سرگرمى بسيارى از مردم جهان در
ساعات فراغت و بيكارى است . جالب آن كه مردم بعضى از كشورهاى متمدن مانند اعراب
وحشى دوره جاهليت ، به ميگسارى و شرابخوارى مباهات مى كنند و آن را نشانه برترى و
مردانگى مى پندارند.
پندار جاهلانه
(بسيارى دشوار است كه به كارگر فرانسوى فهمانده شود كه
الكل براى كار او ضرورت ندارد. الكل نشانه ادب و مردانگى نيست و فرزند كارگر
فرانسوى تا لب به مى نزند در خود احساس حقارت مى كند و نوشيدن شراب را
دليل بزرگى و مردانگى خود مى پندارد. همسر كارگر، ظاهرا اگر نزد ديگرى از
ميگسارى شوهرش گله گذارى مى كند، باطنا او را مى ستايد و در خود احساس غرور مى
كند. اين است طرز فكر و روحيه آن ملت .)(1205)
خلاصه آن كه شرب خمر يكى از تفريحات مضر و زيان بخش و از گناهان كبيره است .
اولياى گرامى اسلام ، شارب الخمر را مستحق كيفرهاى دنيوى و اخروى دانسته و از وى
بيزارى و برائت جسته اند، مگر آن كه از عمل خود توبه و از راهى كه رفته است
بازگردد.
(قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
لاينال شفاعتى من شرب المسكر و لايرد على الحوض لاوالله .) (1206)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : به خدا قسم شرابخوار در قيامت به
شفاعت من نايل نمى شود و در كنار كوثر به من وارد نخواهد شد.
( عبدالله عليه السلام قال : شارب المسكر لا عصمة بيننا و بينه .)
(1207)
امام صادق عليه السلام فرموده : شارب الخمر از مصونيت هاى وابسته به ما بى بهره
است و از وى برى و بيزاريم .
جوانان اگر خواهان سعادت مادى و معنوى هستند و به سلامت
عقل و جسم خود علاقه دارند، بايد به پيروى از تعاليم عالى اسلام از اين تفريح و
سرگرمى خطرناك چشم پوشند و خويشتن را در ساعات فراغت با آن سم جانكاه مسموم
ننمايند و براى جلب لذت و كاميابى زود گذر، جوانى خود را تباه نسازند.
شنيدم كه ساقى به ميخواره گفت
|
اگر راست خواهى فرح در شراب است
|
شنيد اين سخنت مرد دهقان و گفت
|
غلط كرد ساقى فرح در شباب است
|
شركت در مجلس شراب
لازم است جوانان بدانند كه اسلام نه تنها شرب خمر را بر مسلمين تحريم نموده ، بلكه
شركت آنان را در مجالس شرابخوارى دگران نيز اجازه نداده است . زيرا مشاهده ميگسارى
دگران مى تواند طبع متجاوز را تحريك كند. آدمى را به گناه شرب خمر وادار سازد.
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
|
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
|
يكى از افسران ارتش منصور دوانيقى ، به مناسبت ختنه فرزند خود مجلس ضيافتى در
حيره تشكيل داد. جمعى از رجال و معاريف را به آن مهمانى دعوت كرد. امام صادق عليه
السلام نيز از مدعوين آن مجلس بود. موقعى كه مهمان ها كنار سفره
مشغول صرف غذا بودند يكى از مدعوين آب طلبيد. پيشخدمت به جاى آب ، كاسه شرابى
آورد. همين كه ظرف شراب را به دست مهمان داد، امام صادق عليه السلام از جا برخاست و
سفره را ترك گفت . صاحب منزل علت حركت آن حضرت را پرسيد و در جواب فرمود:
(قال
رسول الله صلى الله عليه و آله : ملعون من مجلس على مائدة يشرب عليها الخمر. ) (1208)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: مطرود از رحمت حق است كسى كه در كنار سفره
اى بنشيند كه در قرآن شرب خمر مى شود.
|