دورنماى بحث
بر اساس آنچه گذشت بحث ما در زمينه فوق محدود مى شود بر نگاهى سريع و واضح ،
در حد توان به مسايل پيشگيرى كه معصومين : آنها را بيان كرده اند كه رمز نجات انسان
از بيشتر خطرها بستگى به مراعات آنها دارد، البته خواص اشيا دخالت زيادى در اين
مساءله ندارد بلكه اصل انجام يا توقف ، در انجام سهم بزرگى در مساءله پيشگيرى ايفا
مى نمايد.
از اين رو شيوه بحث به اين نحو انجام مى گيرد:
1 - بخش مهمّى از مسايل مربوط به پاكيزگى بدن را مانند: مسواك زدن ،
خلال كردن ، وضو و غسل و... را مورد توجه قرار مى دهيم .
2 - مسايل مربوط به نظافت لباس ، ظروف و خانه را مورد بررسى قرار مى دهيم و
وضعيت مطلوبى را كه در پيشگيرى از خطرها و حفظ سلامتى تاءثير دارند به تصوير
مى كشيم .
3 - برخى از چيزهايى را كه در ارتباط با محيط، خانه و اجتماع است در هر
شكل آن به بحث مى كشيم .
4 - و به زودى به پاره اى از مسايل مربوط به خوردن ، آشاميدن ، خوابيدن و مسافرت
نيز اشاره خواهيم كرد. و خلاصه هر چيزى كه در رابطه با پيشگيرى باشد و غير آن كه
نياز بحث اقتضا كند با رعايت اختصار و وضوح در حد امكان مورد بحث قرار مى دهيم - با
تشكر و تقدير از خوانندگان .
نظافت در تمام ابعاد
اسلام به نظافت و پاكيزگى جسم ، آن هم فوق حد تصوّر اهتمام ورزيده است .
اديان ديگر نمى توانند ادعا نمايند كه حتى يك دهم اسلام به پاكيزگى اهميت داده اند. و
همين بس كه ما بدانيم : اسلام تارك وضو و
غسل را در بسيارى از موارد عقاب مى كند بلكه
اعمال عبادى فراوان ، بدون وضو و غسل تمام نيست . بالاتر اينكه وضو و
غسل را جزء عبادت هايى قرار داده كه مايه تقرب به خداست و انجام دهنده آن ثواب فراوان
و پاداش نيكو دارد. و موارد ديگرى كه اوج اهميت اسلام در اين زمينه را بيان مى نمايد چه
آنهايى كه بر پاكيزگى ، وضو و غسل در مورد خاص دلالت دارد يا آنهايى كه بطور
كلّى تاءكيد مى كند.
مثالهايى برآنچه گذشت
مثل مثالهايى كه مقدم شد، به گوشه اى از دستورات ائمه معصومين : درباره نظافت به
صورت عمومى اشاره مى كنيم . در اوايل قسمت دوم اشاره به سخن خداوند گذشت كه
خداوند با بندگان كثيفش دشمن است و همانا نظافت از ايمان است و ايمان با صاحبش در
بهشت قرار دارند.
((كراجكى )) گفته : ((و صحيح است نزد ما كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) در نظافت
كوشش داشتند و ايشان از چيزهاى طيب زياد استعمال مى كردند بنابرآنچه در روايت وارد
شده است )).(473)
و از امام رضا (عليه السلام ) نقل شده كه : ((نظافت و پاكى از اخلاق انبياست )).(474)
و از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند: ((با شستشو، خود را از بوى بد
آزار دهنده پاك سازيد و به آن پايبند باشيد، چون خداوند از بندگان كثيف و پليدش
بغض دارد؛ بندگان كثيفى كه مردم وقتى با آنان مى نشينند متأ ذى و ناراحت مى
شوند)).(475)
و در روايتى از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) آمده كه در آن روايت فرموده اند :
((دواى عرب در پنج چيز است و حمام يكى از آن پنج چيز شمرده شده )).(476)
و از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) نقل شده است كه فرمودند :
((جبرئيل نزد من آمد و گفت : اى محمَّد! چگونه ما بر شما (مردم )
نازل شويم در حالى كه مسواك نمى زنيد، با آب ، استنجا نمى كنيد و انگشتانتان را نمى
شوييد)).(477)
ابن اثير گفته است : ((در حديث است كه مسأ له شستن دستها و انگشتها فطرى مى باشد و
((براجم )) گره (و مفاصلى ) است در پشت انگشتان كه در آن پليديها اجتماع مى كنند. و
مفرد ((براجم ))، ((برجمه )) مى باشد)).(478)
و قرآن كريم تصريح كرده براينكه خداى تعالى توابين و متطهرين را دوست مى
دارد.(479) و خداوند در جنگ بدر مسلمانان را مخاطب قرار داد و چنين فرمود : ((و از آسمان
بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند، و وسوسه شيطان را از
شمابزدايد)).(480)
و خداوند فرمود: ((در آن ، مردانى اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را
كه خواهان پاكى اند دوست دارد)).(481)
مرحوم مجلسى فرموده است : ((گفته شده چه بسا اين آيه بر استحباب زياد در اجتناب از
نجاسات دلالت مى كند و بعيد نيست كه از اين آيه بفهميم كه استفاده از نوره و
امثال نوره مستحب است ، بلكه مستحب بودن بر طهارت و تأ ييد براين مطلب است ، بلكه
(همچنين ) دلالت دارد حتى بر غسلهاى مستحب )).(482)
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد : ((اين قرآنى است ارجمند، در كتابى نهفته ، كه جز
پاك شدگان بر آن دست نزنند)).(483)
و روايات ديگرى كه پاكيزگى را مدح مى كند و آشكارا و به رمز، انسان را به تطهير
بر مى انگيزاند. و از ائمه وارد شده كه : ((و پاكيزگى نيمى از ايمان است )).(484)
و از پيامبر و حضرت على (عليه السلام ) روايت شده كه : ((وضو جزء ايمان است
)).(485)
از حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((هر كس نيكو طهارت
كند (وضو بگيرد) سپس به طرف مسجد برود، پس چنين شخصى تا هنگامى كه محدث
نشده ، در حال نماز است )).(486)
و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه خطاب به على (عليه السلام ) فرمودند
: ((اى على ! بر مردم در هر هفت روز يك غسل مى باشد پس اى على ! در هر جمعه اى
غسل كن اگر چه از طعام روزانه ات كم كنى و براى وضو آب بخرى ، پس به درستى
كه چيزى از مستحبات ، بزرگتر نيست )).(487)
و از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه : ((بايد هر يك از شما مسلمانان روز جمعه
زينت كنيد و غسل كنيد و بوى خوش استعمال نماييد ...)).
و از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند :
((غسل كردن در عيدها باعث پاكيزگى و طهارت است براى كسى كه مى خواهد حوايج و
نيازهايش را طلب كند و تبعيت و پيروى از سنت پيامبر مى باشد)).(488)
بلكه كافى است كه ما ذكر كنيم : همانا غسلهاى مستحب بعضى از آنها تقريباً به
چهل غسل مى رسد همانطورى كه بعضى از روايات برخى از آنها را شمرده اند و از
غسلهاى واجب 23 غسل در مناسبتهاى مختلف وجود دارد و هر كس به رواياتى كه در باب
علتهاى غسلها و ثواب غسلها در كتاب بحار، جلد 81، صفحه 3، 22، 23 و 24 مراجعه
نمايد، حقيقتاً استخراج مى كند كه غسل واجب يا مستحب بيش از آن مواردى است كه ما بعضى
از آن موارد را ذكر كرديم .
بلى و اين اندكى از بسيارى از آنچه است كه از ائمه : در اين مورد وارد شده ، و اما آنچه
از ائمه وارد شده در موارد خاص و عام از آنچه بر مطلوب بودن نظافت دلالت مى كند، به
خاطر زياد بودن آن قابل حصر نيست و ما نيازى نمى بينيم كه بدان اشاره كنيم و چه بسا
ما در جاهاى مختلف به بعضى از آنها اشاره مى كنيم ان شاءاللّه تعالى .
اكنون شروع مى كنيم در بحث پيرامون مسواك و
خلال كردن و بعضى از آنچه كه به نظافت دهان مربوط است .
* * *
فصل دوّم : مسواك و خلال كردن
يك اشاره
قبل از مراجعه كردن به كتابها و جوامع حديثى در ذهن من خطور نمى كرد رواياتى كه وارد
شده در موضوع مسواك كردن از اهل بيت عصمت و طهارت بيشتر از ده يا پانزده يا بيست
حديث (بنابر بيشترين تعداد) باشد. و چقدر مرا به حيرت واداشت وقتى كه چند برابر
تصورم حديث يافتم . مساءله اى كه مرا به اين نتيجه رساند كه اهمّيت و عظمت اسلامى اين
امر را درك كنم . مسواك كردن و خلال نمودن از موضوعاتى است كه انگيزه براى
جعل حديث نداشته است و جاعلين كه پيامبر(صلى الله عليه و آله ) آنان را از اين كار
برحذر داشته است - تمايل به آن نداشته اند.
اين احاديث سواى احاديثى است كه بر لزوم نظافت دهان و بوى خوش دهان تأ كيد مى كند،
و اينجا جاى بررسى آنها نيست .
سؤ ال و جواب
سؤ الى كه در اينجا مطرح مى شود و هر مبتدى به آن مى رسد اين است كه : چرا شارع
مقدس اين قدر به نظافت دندانها اهميت مى دهد؟ با آنكه بسيارى از واجبات را مى يابيم كه
شارع به اندازه مسواك زدن و نظافت دهان با آنكه مستحب هستند اهمّيت نداده ؟ جواب اين سؤ
ال جداً واضح است .
به درستى كه ضرورى بودن دندان براى انسان را ممكن نيست كسى
تجاهل كند و يا احدى آن را انكار كند در حالى كه دندانها نعمتى است كه انسان عادتاً به
اين نعمت توجه ندارد يا به اهميت آن پى نمى برد، مگر زمانى كه اين نعمت را از دست
بدهد، در حالى كه انسان از اين نعمت در هر روزى بيشتر از يك مرتبه ، استفاده مى كند و
هر زيانى كه به دندانها مى رسد انسان را بدون شك در تنگناى سختى واقع مى سازد و
موجب اختلال احوال انسان به طور جزئى مى شود و آشكارا براى انسان تاءثير نامطلوب
دارد.
چنانچه آشكار است دندانهاى مصنوعى حتى در بهترين حالت نمى تواند جايگزين خوبى
براى دندانهاى طبيعى باشد و بگونه اى نيست كه صاحب دندان احساس آرامش نمايد.
و روشن است چنانكه دندانها غذا را براى معده آماده مى سازند و در وضعيتى قرار مى دهند
كه قابل هضم باشد يا لااقل هضم آن نسبت به پيش از جويدن آسان تر باشد؛ همينطور
در سخن گفتن انسان را يارى مى دهند و اگر نباشند تاءثير نامطلوب
قابل ملاحظه اى در سخن گفتن برجاى مى گذارند.
و ما مطلب فوق را با توجه به وضعيت كسانى كه دندانهاى خود را از دست داده و كوشش
مى نمايند تا غذايى را انتخاب كنند كه معده هضم نمايد و سعى مى كنند بگونه اى سخن
بگويند كه مفهوم باشد. ثابت مى نمائيم .
و سواى اين موارد، اختلال وضع طبيعى دندانها و مرض و بيمارى دندانها در بسيارى از
مواقع به امراض و حالتهاى بد در بسيارى از قسمتهاى جسم ، منجر مى شود. و به زودى
بعضى از آن امراض را توضيح مى دهيم ؛ ان شاء اللّه .
از اين جهت و از جهت امور مهم ديگرى كه ما اشاره مى كنيم به آنها، اسلام به دندانها اهميت
مى دهد. و دعوت اسلام كه خيلى آسان است عنايت به دندانها و محافظت كردن بر سلامت
دندانها دارد، پس امر كردن به هر آنچه شأ نش حفظ و نگهداشتن دندانهاست و نهى و باز
داشتن از هر چه ضرر به دندانها و سلامتى آنها مى زند، آرامشى است از اسلام كه سلامت
دندانهاى طبيعى در سلامت انسان اثر دارد و خراب بودن و فاسد بودن دندانها در بيمارى
انسان نيز تأ ثير دارد و بخاطر همين ، اسلام مهم شمرده است كه انسان دندانهايش را
محافظت كند تا استفاده كند بالاترين اندازه اى كه ممكن است در زندگيش داشته باشد و
محافظت كند كه دندانها سالم باشد چون معناى اين عبارت اين است كه آنها را حفظ كند .
مسواك كردن
از جمله امورى كه اسلام در دايره اهمّيت دادن به دندانها به آن اهتمام مى ورزد و
اثرقابل ملاحظه اى در سلامتى آنها دارد مسواك نمودن مى باشد. يعنى : شستن و پاك
كردن دندانها.
تمامى فقها اجماع دارند كه مسواك زدن مستحب است بويژه براى وضو و نماز و پيشتر
گفتيم : روايات وارده در فضيلت مسواك ، كيفيت ، حالات و بقيه
مسائل وابسته به مسواك از ((صد روايت )) بيشتر است ، بنابر اين بايد بگونه اى بحث
كنيم كه هماهنگ با روايات باشد.
ديدگاه ائمه معصومين در مورد مسواك
نبى گرامى اسلام حضرت محمَّد (صلى الله عليه و آله ) وائمه : از فرزندانش روشهاى
مختلف در دعوت كردن به التزام به مسواك فرموده اند و ما در اينجا اشاره مى كنيم به
اينكه پيامبر و اهل بيت معصومين : عملاً به مسواك التزام داشتند و
عمل آنان براى ما سنّت است و ما بايد از ايشان پيروى كرده و به وسيله آنان راهنمايى
شويم چه از نظر اعمال و چه از نظر گفتار.
و چونكه ممكن است بسيارى از مردم به اين موضوع توجه نكنند يا براى آنان ميسر نباشد
كه براين موضوع اطلاع پيدا كنند بخاطر مشقت و سختى ، از اين رو ائمه : مردم را به اين
امر توجه داده و از آن سخن گفته اند و براى مردم از اين موضوع حديث كرده اند و ثابت
كرده اند كه اين موضوع حقيقت محكمى است كه مردم بايد آنها را
نقل كنند و با ديده عبرت به آن بنگرند.
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده در حالى كه حضرت از روش پيامبر (صلى الله
عليه و آله ) خبر مى دهند پيامبر هربار كه از خواب بر مى خاستند، مسواك مى
زدند.(489) و همچنين حضرت وقتى كه مى خواستند بخوابند، مسواك مى زدند.(490)
و آن حضرت براى هر نمازى مسواك مى كردند.(491) و روايت شده كه مسواك هنگام سحر
سنّت است .(492)
و از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند : ((پيامبر (صلى الله عليه و آله )
زياد مسواك مى زدند در حالى كه مسواك كردن واجب نيست )).(493)
و آن حضرت در هر شب سه مرتبه مسواك مى كردند.
قبل از خواب ، قبل از برخاستن براى نماز شب و
قبل از خروج از خانه براى فريضه صبح .(494)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : ((من براى هر مردى دوست مى دارم
هنگامى كه قيام كند در شب براى نماز (شب )، مسواك بزند)).(495) بلكه پيامبر(صلى
الله عليه و آله ) هنگامى كه مسافرت مى كردند همراه خودشان شانه ، مسواك مى
بردند.(496)
بلكه ائمه : آنچنان به مسواك التزام داشتند كه فرموده اند : ((اگر يكى از شما مسواك
را ترك كند از نظر ما مى افتد و براى ترك مسواك ، سؤ
ال مى شود)).
و روايت شده كه امام صادق (عليه السلام ) ترك كردند مسواك را
قبل از اينكه دو سال به شهادتشان باقى بودواين ترك مسواك بخاطراين بودكه
دندانهايشان ضعيف شده بود.(497)
روايات از آن بزرگواران در باره مسواك زدن بسيار زياد است و ممكن است رواياتى را كه
در اين موضوع وارد شده به چند گروه تقسيم كرد.
گروه اوّل :
رواياتى است كه بطور كلّى و بدون بيان نمودن هيچ خصوصيتى در لزوم مسواك زدن
وارد شده و به كسى كه آن را ترك كند هشدار داده است تا جايى كه امام (عليه السلام )
ترك كننده مسواك را از مردم ندانسته است (جزء مردم نيست ).
به امام صادق (عليه السلام ) گفته شد آيا اين خلق را كه مى بينى همه شان از مردم
هستند؟ فرمود: ((رها كن آن مردمى كه مسواك را ترك مى كنند)).(498)
و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند : ((طريق و راه قرآن را پاك
كنيد)). گفته شد اى پيامبر خدا! طريق و راه قرآن چيست ؟ فرمودند : ((دهانهايتان )). گفته
شد به چه چيز پاك كنيم ؟ فرمودند : ((با مسواك كردن )). و هم معناى اين روايت ، روايت
ديگرى هم هست .(499)
و در بعضى از رواياتى كه از پيغمبر نقل شده از اسباب عدم
نزول ملائكه بر مردم اين طور دليل آورده شده كه آنان مسواك نمى زنند به علاوه مردم با
آب ، استنجا نمى كنند و گره هاى پشت انگشتان دستشان را نمى شويند.(500)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((از روشهاى پيامبران مسواك كردن مى
باشد)) و هم معناى اين روايت روايات ديگرى هم وجود دارد.(501)
از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه : ((پيوسته
جبرئيل مرا به مسواك كردن سفارش كرد تا اينكه ترسيدم تمام دندانهايم (در اثر اين
سفارش و عمل به آن ) ساقط شود و بريزد)). و در بعضى از روايات آمده : ((تا اينكه
ترسيدم مسواك كردن را يك فريضه و واجب قرار بدهد)). و هم معناى اين روايت روايت
ديگرى هم هست .(502)
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه
جبرئيل نازل شد و به مسواك ، خلال و حجامت سفارش نمود.(503)
پس وقتى مسواك از سنن و روشهاى پيامبران است ، پس يك امر عادى نيست تا چشم پوشى
از آن به سهولت و آسانى ممكن باشد بويژه اينكه
جبرئيل پيوسته در رابطه با مسواك به پيامبر سفارش مى كرد حتى پيامبر ترسيد
اينكه مسواك به عنوان يك فريضه قرار داده شود. پس سزاوار است كه اقتدا كنيم به
پيامبران از جهت هدايت ، و هدايت مى شويم به هدايتهاى آنان چونكه خداوند پيامبران را
فقط بخاطر ما ارسال داشته است و براى مصلحت و خير ما فرستاده و شايد تعبير به
((مرسلين )) به جاى واژه ((انبيا)) به همين خاطر باشد .
تا آنجا كه شارع چشم پوشى كرده و فرموده : ((براى شخص روزه دار جايز است مسواك
كند با وجود اينكه احتمال دارد چيزى به درون شكمش برود))، چنانكه اجازه داده شده كه :
((انسان محرم مى تواند مسواك بزند اگر چه لثه ها خون بيايد)) .
از حسين بن ابى علاء نقل شده كه گفت : ((از امام صادق (عليه السلام ) در مورد مسواك زدن
شخص روزه دار سؤ ال كردم . حضرت فرمود : بله جايز است هر روز كه
بخواهد)).(504)
و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمود : ((وقتى كه روزه گرفتيد پس
صبح مسواك بزنيد و هنگام عشا مسواك نكنيد كه هيچ روزه دارى نيست كه دو لبش را هنگام
شب ، خشك كند، مگر اينكه نورى بين دو چشمش روز قيامت به وجود مى آيد)).(505)
و در اينجا روايات ديگرى مى باشد. و ابن ابى عمير از معاويه از امام صادق (عليه
السلام ) نقل مى كند كه مى گويد به امام صادق گفتم : ((آيا محرم مى تواند مسواك
بزند؟ فرمود : بله .گفتم : اگر خون بيايد چطور؟ فرمود : بلى جايز است ، مسواك
كردن از سنّت پيغبمراست )).(506)
ازامام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه : ((شخص روزه دار درماه مبارك رمضان هرموقعى
از روز كه بخواهد مسواك كند مى تواند و مسواك كردن محرم نيز جايز است )).(507)
در اينجا روايات ديگرى است كه به مسواك زدن رو كرده و ترغيب مى نمايد كه براى
بررسى كامل آنها در اين كتاب فرصتى نيست . پس هر كس زيادتر از اين را مى خواهد
مراجعه كند به جوامع حديث و روايت مثل بحارالا نوار،
وسائل الشيعة ، مستدرك وسائل و غير از اينها .
طايفه دوّم : مسواك كردن براى وضو و نماز
در اينجا رواياتى است كه بر استحباب مسواك دلالت مى كند خصوصاً هنگام
وضو(508) و نماز.(509) و اينكه فرمودند : ((اگر مسواك كردن بر امّت من مشقت
نداشت ، هرآينه من امر مى كردم به مسواك كردن هنگام وضوى هرنماز يا هنگام هرنمازى
)).(510)
ظاهر اين است كه مراد از امر، امر وجوبى است ؛ چون امر استحبابى كه ثابت است .
همچنانكه ظاهر اين است كه منافاتى بين وضو و نماز هم وجود ندارد؛ چونكه مسواك كردن
براى وضو معنايش اين است كه نماز هم با مسواك باشد، پس به كار بردن هر تعبير به
جاى ديگرى به خاطر آن است كه فرقى در نتيجه بين مسواك كردن موقع وضو و مسواك
كردن هنگام نماز وجود ندارد .
همچنين وارد شده كه دو ركعت نماز با مسواك كردن بهتر از
چهل ركعت (511) ياهفتاد ركعت (512) يا 75 ركعت (513) بدون مسواك مى باشد يا
اينكه نماز با مسواك كردن بهتر است از نمازى كه انسان
چهل روز بدون مسواك زدن بخواند، بعد فرمودند: ((برتو باد به مسواك كردن و اگر
توانستى كه كم نكنى از مسواك كردن اين كار را انجام بده )).(514)
و مسواك كردن حسنات را تا هفتاد برابر زياد مى كند و اينكه مسواك كردن از سنت هاى
پنجگانه اى است كه در رأ س دين است .(515) و خداى رحمان راضى مى شود(516) و
از سنتهاى پيامبران مى باشد چنانكه گذشت .
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : ((هرگاه خواستى به نماز شب بايستى پس مسواك
كن ، فرشته الهى نزد تو مى آيد و دهانش را بر دهان تو مى گذارد. پس از هر حرفى
كه تلاوت و نطق مى كنى نيست مگر اينكه به سوى آسمان بالا مى رود، پس بايد دهان
تو بوى خوش بدهد)) و هم معناى اين روايت روايت ديگرى هم هست .(517) و روايات در
اين موضوع زياد است كه فرصتى براى بررسى آنها در اينجا نيست .
قابل توجه : چاره اى نيست اشاره كنيم به اينكه اختلافى كه در روايات بين
چهل ركعت يا هفتاد، يا 75 ركعت يا چهل روز در مقام اثبات اجر و فضيلت نماز با مسواك بر
نماز بدون مسواك وجود داشت ، باعث شك در اين روايات نمى شود. شايد آن مسواكى كه در
آن منافع دنيايى مقصود است ، آن چيزى است كه دو ركعت نماز با مسواك ،
چهل ركعت است ، اما آنچه مقصود از آن ثواب اخروى است ، پس به درستى كه دو ركعت نماز
با مسواك ، معادل هفتاد ركعت يا 75 ركعت يا چهل روز مى باشد، البته بنابراختلاف
درجات اخلاص در نيّت .
منافع مسواك و اوقات و كيفيت آن
پيغمبر و ائمه : فقط به مداومت بر مسواك زدن به طور عملى كفايت نكرده اند و همچنين بر
اوامر مطلقه به مسواك هم اكتفا نكرده اند يا اشاره به آنچه استحباب و عبادت بودنش
ثابت است و انسان برآن چيز به ثواب زياد و اجر زيبا مى رسد، اكتفا نكرده اند، امرى
كه از شأ ن آن امر اين است كه به انسان مؤ من يك قوه دافعه اى بر ممارست و مواظبت بر
مسواك و التزام و مداومت بر مسواك كردن عطا شده است .
بله ائمه معصومين : به اين مقدار اكتفا نكرده اند و براين مقدار نيز افزوده اند و اهميت آنان
به مسواك ظاهر شد به اينكه بيان كردند منافعى كه بر مسواك كردن هست و آن
ضررهايى كه بر ترك مسواك كردن مى باشد .
روشن است كه شارع مقدس به حفاظت بر سالم بودن انسانها و اينكه انسان در بهترين
حالات محفوظ بماند، اهميت زيادى مى دهد و چونكه مسواك اثر بزرگى در حفظ سلامتى
انسان دارد، پس ذاتاً مسواك كردن مرغوب و مطلوب خداى تعالى است ، حتى اگر مسواك
كردن بدون قصد قربت باشد و بخاطر اجر و ثوابى كه دارد انسان انجام ندهد. و وقتى
مردم منافع مسواك كردن را بشناسند و هنگامى كه در اينجا كسى باشد كه نخواهد به
پيامبران تأ سى و اقتدا كند و او به مسأ له ثواب مسواك رغبتى نداشته باشد، چنين
شخصى به اين اميد كه فوايد و منافع مسواك كردن را به دست بياورد و از ضررهاى
ترك مسواك ، دورى كند، به اين كار مهم مى پردازد، پس به درستى كه انسان ذاتاً
خودش را دوست دارد پس مهم مى شمارد هر بلايى كه
احتمال آن مى رود از خودش دفع كند و هر نفع و سودى كه قادر برآن است ، مى خواهد به
طرف خودش جلب كند و در مسواك كردن خيلى زياد جويندگان به آن رغبت دارند و مطلعين
برآن اطلاع دارند چه نسبت به خودش و ذات خودش و چه نسبت به علاقه و ارتباطى كه
با ديگران (از همنوعانش ) دارد .
اگر مردم منافع مسواك را مى دانستند
در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه در مسواك كردن ، منافع بزرگى است كه مى بينيم امام
باقر (عليه السلام ) مى فرمايند : ((اگر مردم منافعى كه در مسواك است بدانند، مسواك
را همراه خودشان در رختخواب مى برند)).(518) و مقدم شد
قول پيغمبر به حضرت على كه فرمودند: ((بر تو باد به مسواك كردن و اگر مى
توانى از مسواك كردن كم نكنى اين كار را بكن )). پس اين احاديث به ما اين را مى
فهماند كه فوايد مسواك ، فوق حد تصور است و ضررهاى ترك مسواك كمتر از اهميتى
كه از نظر اسلام به فوايد هميشگى مسواك است ، نيست .
به درستى كه منافع مسواك مدهوش كننده است و اين قدر زياد است كه امام باقر(عليه
السلام ) فرمودند : ((مسواك ) همراه ما در رختخواب باشد)) در حالى كه احدى از ما حتى
اگر بيمار باشد دوا و دارو را با خودش در رختخواب نمى برد، پس چگونه اسلام به
مسواكى كه عملش تطهير و پاكيزگى دهان و دندان است اهميت مى دهد و با اين
عمل ، از بيماريهاى محتمل جلوگيرى مى كند .
پس اگر نبود كه ترك مسواك به دنبالش مرضهاى بزرگى بيايد حتى حيات و وجود
انسان را تهديد كند، معنايى براى قول حضرت باقر (عليه السلام ) كه فرمودند:
((همراه خود مسواك را به رختخواب ببرند))، وجود نداشت و شايد امام مى خواهند اشاره كنند
كه خراب بودن دندانها از اسباب بيمارى سل يا از سببهاى ديگرى است كه به بوى بد
دهان و جارى شدن خون منجر مى شود و از اين جهت به تمام بدن ضرر مى رساند يا غير
از اينها از چيزهايى كه به آن اشاره مى شود .
فوايد مسواك در روايات اهلبيت :
در روايات پيش مقدم شد آنچه دلالت مى كرد بر اينكه مسواك زدن ، دهان را خوشبو مى كند
چونكه امام صادق (عليه السلام ) فرمودند : ((دهانت خوشبو مى شود)) و مقدم شد اينكه
دهان راپاك مى كندبخاطرفرمايش پيغمبركه فرمودند: ((نظافت كنيدطريق قرآن را)).
اضافه مى كنيم قول امير مؤ منان (عليه السلام ) را كه فرمودند : ((دهانهاى شما راههاى
قرآن است پس راههاى قرآن را با مسواك كردن پاك كنيد)) روايتى هم معنا با اين روايت هم
وجود دارد.(519)
و وارد شده كه : ((نظافت كنيد دندانهاى خودتان را)).(520)
و از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده كه : ((براى هر چيزى پاك كننده اى است و پاك
كننده دهان مسواك است )).(521) و مثل اين روايت روايت ديگرى هم هست كه مسواك پاك كننده
دهان است .(522)
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((وقتى مردم فوج فوج در دين
داخل شدند، قبيله ازد به سوى آنان آمدند كه قلوبشان نرم و دهانهايشان خوشبو بود.
گفته شد اى پيامبر خدا! اين قبيله قلوبشان نرم بود كه ما شناختيم آن را، پس به چه جهت
دهانهايشان خوشبو بود؟ حضرت فرمودند : چونكه اين قبيله در زمان جاهليت مسواك مى
كردند)). و روايتى هم معنا با اين روايت هم وجود دارد.(523)
و از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، خشنودى پروردگار و سنّت
پيامبر و پاك كننده دهان است ...)). روايت هم معنايى غير از اين هم وجود دارد.(524)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((در مسواك دوازده خصلت وجود دارد
كه از سنّت پيغمبر است . دهان را پاك مى كند، چشم را روشن مى نمايد، باعث خشنودى
پروردگار است ، دندانها را سفيد و فساد دندان را از بين مى برد، لثه را محكم مى
سازد، اشتها به طعام مى آورد، بلغم را مى برد، قوه حافظه را زياد مى كند، در حسنات
هفتاد برابر اضافه مى كند و فرشتگان را شاد مى نمايد)). و در روايت ديگر هست كه :
((غم را از بين مى برد))(525) و زياد كرده در روايتى كه شهيد پاك نژاد آن را ذكر
كرده : ((و معده را سالم مى گرداند (بهداشت معده )).(526)
و از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، بلغم را از بين مى برد و
عقل را زياد مى كند)). و در روايت ديگر دارد كه : ((قوه حافظه را زياد مى كند)).(527)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك ، ريزش اشك را از بين مى برد و
چشم را جلا و روشنى مى بخشد)).(528) و در روايت ديگرى از امام رضا (عليه السلام )
نقل شده كه : ((مسواك ، روشنى مى دهد چشم را و مو را در بدن مى روياند)).
و از ائمه : روايت شده كه : ((مسواك كردن ، پرده چشم را از بين مى برد (نور چشم را زياد
مى كند)).
و در روايت ديگرى آمده است كه : ((مسواك جلا دهنده چشم است )). و روايات به اين معنا
بسيار است .(529)
و از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند : ((مسواك كردن ، فصاحت انسان
را زياد مى كند)).(530)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((مسواك و قرائت قرآن ، قطع كننده مرض
بلغم است )). و در روايت ديگرى آمده : ((سه چيز است كه نسيان و فراموشى را از بين مى
برد و باعث به وجود آمدن ذكر مى شود : 1قراءت قرآن . 2 - مسواك . 3 - روزه يا خوردن
كندر)).
و در روايت ديگر آمده كه : ((مسواك كردن ، حافظه انسان را زياد مى كند و سقم و بيمارى
را از بين مى برد)). و در غير اين روايت آمده است كه : ((مسواك ، بلغم را از بين مى برد و
قوه حافظه را زياد مى كند)).(531)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه : ((نشاط در ده چيز است و مسواك از آن ده چيز
شمرده شده )).(532)
و از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((بر شما باد به مسواك كردن
چونكه مسواك كردن وسوسه قلب را از بين مى برد)).(533)
و در حديثى از امير مؤ منان (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند : ((مسواك كردن ، موجب
شدت فهم مى شود و طعام را خوشگوار مى سازد و دردهاى دندانها را از بين مى برد و
مرض و بيمارى را از انسان دفع مى كند و فقر را از بين مى برد)). و حديث ، طولانى است
، آنچه ما از اين حديث ذكر كرديم نقل به معنا مى باشد.(534)
و احاديث و روايات در اين باب زياد و متنوع است و آنچه ما ذكر كرديم اشاره دارد به
بيشتر آنچه از اخبار متضمن است ان شاءاللّه تعالى .
خلاصه مطالب قبل
قبل از اينكه از رواياتى كه گذشت مفصلاً بحث و گفتگو كنيم خلاصه آنچه در روايات
آمده به صورت زير مى آوريم :
1 - مسواك كردن ، پاك كننده است و دهان را (از آلودگيها) خالى مى كند.
2 - پاك كننده دهان مى باشد.
3 - دهان را سرد و خنك قرار مى دهد.
4 - بوى بد دهان را از بين مى برد و دهان خوش بو مى شود.
5 - غم و غصه را از بين مى برد.
6 - عقل را زياد مى كند.
7 - بلغم را از بين مى برد.
8 - ريزش اشك را از بين مى برد.
9 - قوه حافظه را زياد مى كند.
10 - به چشم و قوه باصره جلا و روشنى مى دهد.
11 - دندانها را سفيد مى كند.
12 - فساد دندان را از بين مى برد.
13 - لثه ها را محكم مى كند.
14 - اشتهاى به طعام مى آورد.
15 - و اگر به چوب اراك باشد همچنين لثه ها را چاق مى كند.
16 - مو را در بدن مى روياند.
17 - موجب نسيم يا اينكه موجب نشاط دهان مى شود (بر مبناى بعضى از نسخه ها كه
((نشوه )) دارد).
18 - شخصى كه مسواك مى زند باعث زيادى فصاحتش مى شود.
19 - فراموشى را از بين مى برد.
20 - وسوسه قلب را از بين مى برد.
21 - فهم افزايش مى يابد.
22 - طعام را در دهان حركت مى دهد.
23 - دردهاى دندانها را از بين مى برد.
24 - ازانسان بيمارى دفع مى شودوبه سبب مسواك كردن ، بيمارى از بين مى رود.
25 - فقر را از بين مى برد.
26 - معده را صحيح و سالم مى كند.
آنچه از روايات در بالا خلاصه كرديم نسبت به فوايد مسواك زدن بود و ممكن است
بسيارى از فوايدى كه براى مسواك گفته شد در مورد
خلال نيز گفته شود.
و نبايد گمان شود كه آنچه ذكر شد تكرار است ؛ چرا كه دقّت در مطالب خلاف آن را
براى انديشمند ظاهر مى سازد. بلكه آشكار مى شود كه ما با زحمت فراوان برخى از
موضوعات را در برخى ديگر گنجانده ايم .
اينك مناسب است ما يك توقف كوتاهى براى تأ
مل و فكر كردن در فوايدى كه ذكر شد، داشته باشيم ، البته به اندازه اى كه بحث ما
اقتضا مى كند و به اندازه آن معلومات و شناختهاى طبى محدودى كه نزد ما وجود دارد.
البته با ژرف نگرى در مطالب ارزشمندى كه روايات
اهل بيت : بيان كرده اند تا بخوبى راه يابيم و هدايت شويم و گفته درست و محكم را
دريابيم .
بنابر اين با استمداد از خداوند و يارى او بحث را آغاز مى كنيم .
|