(51) خريد نان به نرخ روز
امام صادق عليه السلام به معتب مسؤ ول خرج خانه خود فرمود:
مدتى بود كه شخصى دايم نزد امام كاظم عليه السلام مى آمد و فحش و ناسزا مى گفت .
بعضى از نزديكان حضرت كه قضيه را چنين ديدند، به ايشان عرض كردند:
شخصى از اهالى رى نقل مى كند:
يك سال ، هارون الرشيد به زيارت كعبه رفته بود. هنگام طواف ، دستور دادند مردم
خارج شوند، تا خليفه بتواند به راحتى طواف كند.
محمد بن سنان حكايت مى كند كه در خراسان نزد مولايم حضرت رضا عليه السلام بودم .
ماءمون در آن زمان حضرت را معمولا در سمت راست خود مى نشاند.
روزى ماءمون كه به قصد شكار از قصر خود بيرون آمده بود، در گذرگاه به عده اى از
كودكان كه امام جواد عليه السلام هم در ميان آنان بود، برخورد نمود. كودكان همگى
گريختند، جز آن حضرت ! ماءمون نزد ايشان رفت و پرسيد:
در اواخر تابستان و در شب دوازدهم ماه رجب سال 218 (ه- ق ) ماءمون خليفه عباسى از دنيا
رفت و در ناحيه طرسوس (79) به خاك سپرده شد. برادرش معتصم زمام خلافت را عهده
دار گشت .
متوكل عباسى مى كوشيد با اتكاء بر نيروى نظامى خويش مخالفانش را بترساند.
شخصى از يوسف بن يعقوب - كه مردى نصرانى و از
اهل فلسطين بودپيش متوكل ، سخن چينى كرد.
متوكل دستور داد براى مجازات احضارش كنند.
اسحاق كندى - از دانشمندان صاحب نام عراق بود - و مردم او را به عنوان فيلسوف
برجسته مى شناختند. وى اسلام را قبول نداشت و كافر بود. مى پنداشت بعضى از آيات
قرآن با بعضى ديگر سازگار نيست تصميم گرفت پيرامون به ظاهر ناسازه ها و ضد
و نقيض هاى موجود در آيات قرآنى كتابى بنويسد! براى نگارش چنين كتابى در خانه
نشست و مشغول نوشتن گرديد. روزى يكى از شاگردان وى محضر امام عسگرى (ع ) رسيد
و جريان را اطلاع داد. حضرت به او فرمود:
حضرت حجة بن الحسن امام عصر(عج ) در پانزدهم شعبان
سال دويست و پنجاه و پنج هجرى در شهر سامرا چشم به جهان گشود.
علامه مجلسى (ره ) از قول پدرش نقل مى كند كه مى گفت :
ابوراحج از شيعيان مخلص شهر حله (88)، سرپرست يكى از حمام هاى عمومى آن شهر
بود، بدين جهت ، بسيارى از مردم او را مى شناختند.
|