نقشه هاى اجانب ، عامل اختلاف و راه تحكيم سلطه گران و سدى در برابر پيشرفت
اسلام
يك سنخ ديگر اين است كه قبل از ماه مبارك و قبل از ماه محرم كه دو ماهى است كه -
اجتماعات مسلمين هست ، در ماه عرض مى كنم كه ماه رمضان ، ماه اجتماعات است ، مساجد كه اين
مردم توجه دارند به اين اجتماعات ، ماه محرم هم در ايران وقت اجتماعات است ، اين را ديگر
دولت هاى خودمان آنها هم كمك مى كنند همه با هم . دولت هاى خودمان در اين دو موسم (شما
حالا بعدها امتحان كنيد در اين دو موسم ) قبل از اينكه اين دو موسم بيايد يك چيزى توى
كار مى آورند. ما ديديم كه دو سال ، سه سال ، حالا هم تتمه اش هست و چه بساطى درست
كردند براى كتاب شهيد جاويد، با هم اختلافات ،
اهل منبر و اهل محراب ، اهل بازار و اهل كذا، يكى از آن طرف كشيد و يكى از آن طرف كشيد و
يك ماه مبارك و يك ماه محرم و ساير ايام خودشان را صرف كردند و قوا را هدر بردند و
اعليحضرت با كمال آرامش اموال اين ملت را خورد و سلطه خودش را تحكيم كرد بر آنها.
آقايان هم همه متوجه هستند كه كجاى كتاب شهيد جاويد چى چى نوشته ، كجايش چى چى
نوشته ، مقصودش اين است ، مقصودش آن است ، دعوا كردند سر اين مطلب و اختلافات و
منبرهايى كه بايد صرف اين بشود كه اين سدى كه سر براى اسلام ، براى پيشرفت
اسلام ، براى پيشرفت مملكت است بشكنند، اين سد محمدرضا شاهى را بشكنند همه قوا
صرف كتاب شهيد جاويد شد و اختلافات سر كتاب شهيد جاويد هدر دادند قواى خودشان
را چند سال ، الان هم دنبالش هستند، بعد از آن دوباره يك چيز ديگرى را آوردند، مرحوم
شمس آبادى خدا رحمتش كند، رفتند مثلا يا كشتند او را يا كشته شد، يك بساطى هم آنطور
بود يكسال هم مردم را معطل اين كردند كه آن آقاى شمس آبادى را كى كشتش ، كى كشتش ،
دعوا سر يك همچنين مساءله اى كردند و اين بى نقشه نيست ، شما
خيال نكنيد كه همين طورى واقع شده يك كسى را كشته شد و يك كس را هم چيز كرده ، خير
اين يك نقشه اى است كه روى اين نقشه حساب شده است . آنوقتى كه شما مى خواهيد اجتماع
با هم پيدا كنيد وآنها مى ترسند كه مبادا در اين اجتماعات چه بشود، يك همچنين مطلبى را
پيش مى آورند، يك قدرى كهنه مى شود يك چيز ديگر پيش مى آورند، (على شريعتى ).
چقدر قواى ما را، قواى اسلامى را تحليل بردند و همه را به هم متوجه كردند و همه قدرت
ها را كوبيدند براى اختلاف بين اين اهل منبر، داد و
قال و اهل محراب چه و دانشگاهى چه و دانشكده چه .
الان هم اين اختلافات هست ، همين اختلافات اسباب اين شده است كه دشمن هاى
اصيل شما با دل راحت بخوابند و بگويند الحمدالله خودشان به جان خودشان افتاده اند
و دارند توى سر خودشان مى زنند.
بيدارى و انسجام در كارها، از بين برنده نقشه هاى شياطين
بايد بيدار بشوند نسل جوان ، توجه پيدا كنند
نسل جوان به اين نقشه هاى شيطانى كه مى ريزند. الان در اروپا شما چندين هزار جمعيت
داريد، اين چندين هزار جمعيت اگر چنانچه با يك مقصد راه بروند، يعنى شما در فرانسه
هستيد، يك دسته ديگر در آلمان هستند و يك دسته ديگر آمريكا هستند، اينها همه با يك مقصد
حركت بكنند، كارهايشان منسجم باشد، يك نظام داشته باشد و اينها با هم يك نقشه را
بخواهند پياده بكنند خيلى كار از آنها بر مى آيد. مع الاسف نيست يك همچنين چيزى ،
اختلافات باز هست ، يك گروهى او درست كرده ، يك گروهى او درست كرده ، اين گروه ها
با هم اختلاف دارند، او مى آيد براى او يك چيزى مى گويد، او مى آيد براى او يك چيزى
مى گويد. در ايران هم اينطور است ، الان كه ايران به خود آمده يك قدرى و الان در توده
هاى مردم ايران اختلافات در اين مقصد كم هست يا نيست و آنهايى هم كه مثلا
احتمال اختلاف در آنها مى رود، آنها هم در اقليت واقع هستند، يا خير كم كم به خود آمده اند،
الان وقت اين نيست كه ما در اين قضاياى جزئيه بنشينيم با هم اختلاف كنيم ، اين نظير اين
مى ماند كه يك زلزله اى واقع بشود در يك شهرى و بخواهد خانه ها را خراب كند، شما
با هم بنشينيد مباحثه بكنيد كه فلان قصه چه جورى است ، قصه بگوئيد به هم ، زلزله
خواهد همه را كشت .
امروز اختلاف خيانت به قواى متحد مسلمين است
الان كه تمام قواى مسلمين ايران جمع شده با هم ، در
مقابل قدرت ها ايستاده است ، در مقابل شاه و آن قدرت هايى كه
دنبال او هستند الان ايستاده است اين خيانت بر اسلام است كه ما اختلاف بيندازيم بين خودمان
و با هم ما اختلاف كنيم . اين خيانت به يك ملت است كه به واسطه اختلافات ما خنثى بشود
اين حركتى كه در ايران پيدا شده است . اگر اين حركتى كه در ايران پيدا شده و سابقه
ندارد در تاريخ ، نه در تاريخ ايران ، شما در تاريخ نمى توانيد پيدا كنيد كه بچه
اينقدرى آن همزبان باشد با پيرمرد در يك مطلب ، همه با هم باشند. اگر خداى
نخواسته اين جنبش و نهضتى كه در ايران پيدا شده و سابقه ندارد اين اگر چنانچه بى
نتيجه بخوابد، تا ابد زير سلطه غير خواهيد بود، خواهيد بود زير چكمه غير تا ابد،
قطع مى كنند، قطع مى كنند نسل هاى شما را.
همصدايى بر ضد رژيم ، حكم عقل و شرع است
اينها حالا فهميدند كه يك قدرتى هست در اين جمعيت . ايران داراى يك قدرتى هست ، يك
قدرتى است كه نظامى نمى تواند اين را به هم بزند، حكومت نظامى نمى تواند اين كار
را به هم بزند، يك قدرتى است كه الان ابرقدرت ها را
متزلزل كرده كه بايد چه بكنند، چه شيطنتى بكنند اين قدرت را بگيرند، الان
مشغول مطالعه و بررسى و نقشه كشى هستند كه اين قدرتى كه الان ، اين جنبشى كه الان
پيدا شده و مثل سيل خروشان دارد حركت مى كند و خنثى ميكند آن نقشه هاى آنها را، چه نقشه
اى پيش بياورند كه
خاموش بشود اين ، بايستد اين نهضت . اگر اين نهضت خداى نخواسته به نتيجه خودش
نرسد و بخوابد، ايران و اسلام و مسلمين تا ابد زير سلطه اروپا و آمريكا خواهند جان
داد. اگر يك همچو چيزى هست (هست ، اگرى ندارد) اگر يك همچو چيزى را احراز ما كرديم يا
احتمالش را داديم ، حكم شرع و عقل اين است كه بايد همه با هم همصدا باشيم . جائز نيست
كه ما با هم اختلافات داشته باشيم و هر كسى يك راهى برود، همه با هم يك صدا بايد
بكنند و همه بگويند نه ، نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوى و نه لندن و نه آمريكا
و نه شوروى خودمان ، اسلام ، مسلمين ، خودمان . اگر اين پيشرفت را كرديد، امروز اگر
اين اتحاد را حفظ كرديد و پيشرفت كرديد و نجات پيدا كرده ايد. و اگر الان نجات پيدا
نكنيد خدا مى داند تا آخر گرفتار هستيد.
خدايا! من گفتم
خدايا! من گفتم ، من آن چيزى را كه مى فهمم گفتم به آقايان ، گفتم به جامعه ايران و من
تقصير ندارم . مطلب يك مطلب شوخى نيست ، مطلب اين است كه يك ملتى در
طول تاريخ زير سلطه سلاطين جور بوده اند، در
طول تاريخ 2500 سال زير سلطه سلاطينى بوده است كه همه اش جور بوده است ، حتى
آن عادل هايشان خبيث بودند، حتى آن انوشيروان عادلش هم از خبيث ها بوده است ، حتى آن
شاه عباس جنت مكانش هم از اشخاص ناباب بوده است ، پسر خود را كور كرده است . در
طول تاريخ اين ملت زير سلطه و چكمه اين سلاطين خبيث بوده .
مطالعه و شناسايى آداب و روحيه اقوام ، راهى بر دستيابى مخازن
در 200 سال پيش از اين ، 300 سال پيش از اين كه خارجى ها راه يافتند به اينجا،
مطالعات كردند و همه چيز را بررسى كردند و روحيه مردم را بررسى كردند و زمين ها را
بررسى كردند، با شتر رفتند بيابانهاى ما را بررسى كردند كه چه دارد چه ندارد
تاريخ را ببينيدبا شتر اينها آمدندو رفتند آنوقتى كه
اتومبيل و اينها نبوده است با شتر رفتند تمام اين بيابان هاى بى آب و علف را گردش
كردند و مطالعه در آن كردند، مطالعه در روحيه همه اين مملكت و اشخاصى كه در اين مملكت
يعنى طوايفى كه در اين مملكت است از بلوچ گرفته تا عرض مى كنم كرد گرفته تا
لر گرفته همه رامطالعه اينها كرده اند كه چه جورى مى شود اينها را نگهشان داشت به
حال عقب ماندگى و اينها را قانع كرد يك وقت انقلاب نكنند. ازآنوقت تا حالا ما زير سلطه
آمريكا و اروپا هستيم ، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اينها و بعدش هم حالا آمريكا
آمده در كار كه بدتر از آنهاست ، شوروى و آمريكا، هر كس از يك طرف . خوب اينهاخواهند
مخازن ما را ببرند، همه چيز ما را مى خواهند از بين ببرند، استفاده كنند و ما را به يك
حال عقب مانده و بيچاره نگه دارند. خوب ،چه كنند؟ مطالعه كرده اند به اين رسيده اند كه
بايد اينها را- بايد از هم جدا كرد. خيلى مسايل اينها دارند، خيلى
مسائل دارند. بايد به واسطه همين كه مسلمين را
اول از هم جدابكنند كه اين عراق و اين ايران ، اين افغانستان ، اين
پاكستان و اين چه و آن چه ، اينها از هم جدا، هر كدام به ديگرى جنگ بكنند، خوب اين يك
راه فرجه اى براى اينكه نتوانند اينها، به خودشان
مشغول باشند و نتوانند اينها با هم مجتمع بشوند كه
مقابل ابر قدرت بايستند.
رژيم ، سركوبگر روحانيت و جلوگيرنده اجتماع مسلمين
در داخله هر مملكتى مثلا حالا مملكت ايران كوشش كردند به اينكه در داخله ايران از راه هاى
مختلف يك كارهايى بكنند كه قوا با هم مجتمع نشوند. آخوند را پيش مردم زمان رضاشاه
همچو مبتذل كرده بودند - آخوندرا - كه آخوند نمى توانست ازخانه ، بيرون آيد نه از
دست دولت از دست مردم ، مردم را اينجور كرده بودند. (اين آخوندها همه درباريند!) آن
دربار داشت آخوندها را مى كوبيد، ازآن طرف اينها مى گفتند اينها درباريند، اين دربار
آخوندهاى ما را، ملاهاى ما را داشت مى كشت ، در حبس مى برد مى كشت ، از آن طرف هم ملت
گفت اينها همه درباريند. ترزيق كرده بودند به آنها كه بايد اين ملا كه ممكن است در
مقابل قدرت ها بايستد بايد بشكنند آنرا در بين ملت خودش ، ملت را از آن جدا بكنند، وقتى
كه جدا كردند از خودش قوه نيست ديگر در كار، يك كسى كه جلو بيفتد و كار بكند و ملت
هم با او همراه باشد نيست . آخوند است ، آخوند بايد شكسته بشود.
رهائى مسلمين در گرو بازگشت به قرآن
اكتفاى به آخوند نكردند، (اسلام افيون است ! دين اصلاافيون است !) اين دينى كه همه
تحرك ها به واسطه دين است قرآنى كه آيات قتالش آنطور روشن است ، آيات تحركش
آنطور روشن است اسمش را مى گذارند افيون يعنى مى خواهند مردم بيچاره را بخواباند
تا قدرتمندها بخورند. قرآنى كه به جنگ قدرتمندها آمده است ، اينها مى گويند
قدرتمندها درست كرده اند كه بيچاره ها بخوابند! آن نبى اكرم و ساير كسانى كه
اسلامى هستند، جنگ هايش با همين قدرتمندها بوده است ، معذالك تزريق كرده اند كه (اينها
قدرتمندها آوردند روى كار). اينها نقشه هاست براى اينكه شماها را جدا كنند خودتان را از
هم و شما را از قرآن جدا كنند. قرآن يك سدى است كه اگر به آن تشبث كنند و كرده
بودند، مسلمين به اين گرفتارى نمى شدند. قرآن را ما رها كرديم ، اين سد را ما به آن
تشبث نكرديم رسيديم به اينجا كه از هر طرف توى سرما دارند مى زنند، از هر جا كه
سربلند كنيد يك مامورى گذاشتند تو سرما مى زنند.
شكست فرهنگ و اسلام ماموريتى براى شاه آمريكائى
اين محمد رضا شاه خودش گفت كه متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم . پريروز هم كه
وزير خارجه انگلستان گفت كه (ايشان براى ماست ، ايشان منافع ما را دارد حفظ مى كند،
چطور ما با او چيز نكنيم ) ما مى دانيم كه ايشان منافع شما و آمريكا را دارد حفظ مى كند،
داد ملت همين است كه ايشان آمده ابراى
اين پاكستان منافع شماايشان آمده است كه خدمت به وطن بكند! ماموريت براى وطن دارد!
ماموريت از طرف آمريكا دارد و انگلستان ، بايد مردم را اينطور كند، بايد ايران را عقب
نگه دارد، فرهنگ ايران را بشكند، روحانيت ايران را بشكند، اسلام را عقب بزند، تاريخ
اسلام را تغيير بدهد، شما خيال كرديد كم كارى كرد اين خبيث ؟ از
اول كه اين جنايت كرده تا آخر هم جنايتى بكند يك طرف ، تغيير تاريخ اسلام يك طرف ،
اين كم جنايتى بود كه اين مرد كرد؟ اينها همه دست به هم دادند براى اينكه اين سدها را
بشكنند و الان كه ايران قيام كرده و همه يكصدا دارند مى گويند (مرگ بر اين سلطنت )،
الان اختلاف چه در خارج كشور، چه در داخل كشور انتحار است ، خودكشى است . اختلافات
بين طبقات روشنفكر و غير روشنفكر، در دانشگاه بين اين جمعيت و آن جمعيت ، الان اختلاف بين
اينها يك انتحارى است ، يك خودكشى است ، مملكت را به باد دادن است ، خيانت است بر مملكت
، خيانت است بر اسلام . براى چى اختلاف داريد؟ چرا شما يك عده اى كه آمديد در خارج
كشور زحمت مى كشيد با هم مختلف هستيد؟ جمع بشويد، با هم اجتماعات داشته باشيد، يك
راه برويد همه تان يكصدا داشته باشيد، همه تان ، تا اين به صورت
سيل درآيد و اين سيل بنيان كن ، بكند بنيان اين سلسله را و آنهايى كه منافع ما را به
واسطه اينها از بين مى برند. انشاءالله خداوند همه شما را محفوظ نگه دارد و همه ما را
انشاءالله عفو كند.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
تاريخ : 10/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو - تلويزيون اطريش
سؤ ال : چرا حضرت آيت الله عراق را ترك كردند؟
جواب : دولت عراق زير فشار شاه ، مرا از فعاليت سياسى كه مسووليت آن را بر دوش
مى كشم منع نمود، از اين جهت آنجا را ترك كردم .
سؤ ال :آيا تصميم داريد به ايران برويد؟ چرا به ايران نرفته ايد
جواب : حضور در خارج براى افشاى جرائم شاه در سطح جهانى مناسبتر است
سؤ ال : شانس مخالفين را در به دست گرفتن قدرت چگونه ارزيابى مى كنيد؟ جواب
مخالفين رژيم ، يك ملت است و ناچار ملت پيروز است .
سؤ ال : ارزيابى شما از شاه به عنوان رهبر كشور، خصوصا بعد
ازقتل عام چيست ؟
جواب : شاه هيچ گاه رهبر كشور نبوده و مزاحم رهبرى بوده است و پس از اين
قتل عام ها پايگاهى نخواهد داشت ، چنانچه در بين ملت قبلا هم نداشته است ولى اكنون ملت
ما به بيدارى بر ضد او قيام كرده است و ناچار بايد اين رژيم تغييركند.
سؤ ال : نظرتان درباره تغييرات و تحولات آينده ايران چيست ؟
جواب : با قيام انقلابى ملت شاه خواهد رفت و حكومت دموكراسى و جمهورى اسلامى
برقرار مى شود، در اين جمهورى ، يك مجلس ملى مركب از منتخبين واقعى مردم امور مملكت را
اداره خواهند كرد. حقوق مردم خصوصا"اقليت هاى مذهبى ، محترم بوده و رعايت
خواهد شد و با احترام متقابل نسبت به كشورهاى خارجى
عمل مى شود نه به كسى ظلم مى كنيم و نه زير بار ظلم مى رويم . كشور در
حال حاضر ورشكست شده است و همه چيز از بين رفته است . با استقرار جمهورى اسلامى ،
ساختمان واقعى و حقيقى كشور شروع خواهد شد.
تاريخ : 10/8/57
مصاحبه امام خمينى با خانم اليزابت تارگود خبرنگار روزنامه انگليسى (گاردين )
سؤ ال : آيا حضرت آيت الله فكر مى كنند كه شاه به عنوان رئيس قواى مسلح بتواند از
مبارزات حاضر بر ضد حكومتش جان سالم بدر برد (باقى بماند)؟ اگر نه ، چرا؟
جواب : خير، سلطنت شاه و خاندان پهلوى بر ملت ما
تحميل شده است . فرماندهى كل قواى مسلح بودن شاه نيز بر ارتش
تحميل شده است . شاه به هيچ وجه معرف واقعى ارتش نيست . رژيم در طى 50
سال گذشته از ارتش و نيروهاى انتظامى براى سركوبى ملت استفاده كرده است . اميد مى
رود كه ارتش به خود آيد و به جنبش ملت بپيوندند. من مطمئن هستم كه شاه از اين مبارزات
كنونى عليه خود و سلطنت خاندانش جان سال به در نخواهد برد.
سؤ ال : تحت چه شرايطى حضرت آيت الله بازگشت به ايران را مورد بررسى قرار
خواهند داد؟ آيا با وجود شاه ، تنها به عنوان پادشاه بر موازين قانون اساسى (سلطان و
نه حاكم ) موافقيد؟ آيا حضرت آيت الله مى توانند بيشتر توضيح فرمايند؟
جواب : با توجه به تجارت تلخ گذشته ملت ما از اين خاندان ، هيچ گونه راه حلى در
چهارچوب شاه سلطنت كند و نه حكومت ، قابل
قبول نخواهد بود. على الاصول ما با رژيم سلطنتى مخالف هستيم و بازگشت به ايران
بستگى به پيشرفت اهداف جنبش دارد، فعلا قرار رفتن به ايران را ندارم .
سؤ ال : آيا خود شاه يا اعضاى ديگر دولتش (به طور
مثال اردشير زاهدى ) سعى به نزديك شدن و ملاقات با حضرت آيت الله كرده اند؟ آيا هيچ
نكته اى به عنوان اساس احتمالى مذاكره با حضرت آيت الله پيشنهاد شده است ؟
جواب : خير.
سؤ ال : آيا هيچ يك از مخالفين دستگاه ، كوششى به عنوان ميانجى بين حضرت آيت الله و
شاه كرده اند براى مثال مهندس بازرگان و يا كريم سنجابى ؟ اگر بله نتيجه اين
منيانجيگرى چه بوده است ؟
جواب : خير، هرگز.
سؤ ال : آيا هيچ فردى را در داخل ايران حضرت آيت الله به عنوان نخست وزيرى
قابل قبول مورد بررسى قرار خواهند داد؟ اگر آرى چه كسى ؟
جواب : در چهار چوب نظام سلطنتى ، هيچ فردى را به عنوان نخست وزير تاييد نخواهم
كرد.
سؤ ال : حضرت آيت الله فرموده اند كه هيچ راه حلى براى ايران نيست مگر سرنگونى
سلسله پهلوى ، آيا حضرت آيت الله در حال حاضر براى سرنگونى شاه كارى مى كنند؟
اگر آرى ، اساس كار خود را چگونه قرار داده ايد؟ به طور
مثال آيا براى اين كار، روش هائى طرح شده است ؟ نقشه متديك هست
جواب : نهضت عظيم كنونى ملت ما عليه شاه و نظام سلطنتى است ، بنابراين در جهت
سرنگونى اين رژيم مبارزه ميشود.- براى - رهنمود ما ايجاد وحدت كلمه در ميان همه
اقشار جامعه است . روش هاى مبارزه را مردم خود يافته اند و مى يابند. رهنمودهاى اصلى از
جانب ما به موقع خود به عمل مى آيد. در صورت عدم كفايت روش هاى فعلى ، اتخاذ روش
هاى ديگر مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .
سؤ ال : براى رفتن شاه ، چگونه تداركات دراز مدتى ديده شده است ؟ آيا جوانان احتمالا
براى پست هاى بالا مورد نظر قرار گرفته اند يا حضرت آيت الله مى توانند روى
حمايت دولت امروز حساب كنند؟ در چنين جستجوئى وفادارى يا قابليت در مرحله نخست قرار
خواهند گرفت ؟
جواب : در ايرانى چه در داخل و چه در خارج استعدادهاى بسيار وجود دارد كه حكومت شاه
مانع از بروز آنها مى شود، اين استعدادها بر اساس لياقت و وفادارى به اسلام و ملت
به كار دعوت مى شوند.
سؤ ال : حضرت آيت الله به مدت طولانى از سياست هاى شاه انتقاد كرده اند، در چه حدودى
سياست هاى خود ايشان نسبت به موارد زير
با سياست هاى شاه فرق خواهد كرد؟
الف - اجتماعى : آيا قوانين اسلامى به مورد اجرا گذارده مى شود و چگونه فرقى در
زندگى روزمره نسبت به قوانين حاضر پيش خواهد آمد؟ تحت لواى حكومت اسلامى ، آيا
حضرت آيت الله مى توانند به طور دقيق تر اين مفهوم را شرح دهند؟ آيا زن ها قادر خواهند
بود به طور آزادانه بين حجاب و لباس غربى حق انتخاب داشته باشند؟ آيا سينماها مى
توانند به وجود خود ادامه دهند؟ اگر آرى ، چگونه فيلم هايى انتخاب خواهد شد؟آيا
مشروبات الكلى ممنوع خواهد شد؟ درآخر، آيا ايران يك عربستان سعودى يا ليبى ديگر
خواهد شد؟
ب - دفاع و خارجه و نفت حضرت آيت الله به طور دائم نقش خارجى ها را مورد انتقاد
قرار داده اند، به طور اخص آمريكا را، در ايران به طور دقيق چگونه تغييراتى شما
مايليد در رابطه با نفوذ خارجى در صادرات نفت و وادارت و خريد اسلحه ببينيد؟
ج - امنيت جهانى : ساواك در اصل براى تضمين امنيت داخلى عليه تحريكات داخلى به
وجود آمد، آيا آيت الله ساواك را منحل خواهند كرد؟ و اگر چنين است ، چه نيروئى را در نظر
داريد كه جانشين نيروهاى امنيتى بنمائيد؟
جواب : الف - اجراى حدود در اسلام ، موكول به تحقق شرائط و مقدمات بسيار است و
بايد جهات بسيارى را از روى كمال عدالت و توجه به اينكه اسلام در كليت خود اجرا
گردد در نظر گرفت . اگر اين امور در نظر گرفته شوند، ملاحظه خواهد شد كه
مقررات اسلامى كمتر از هر مقررات ديگرى خشونت آميز است . زنان در انتخاب فعاليت و
سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازينى آزادند و تجربه كنونى فعاليت هاى
ضد رژيم شاه ، نشان داده است كه زنان بيش از پيش آزادى خود را در پوششى كه اسلام
مى گويد يافته اند. ما با سينماهائى كه برنامه هاى آنهافاسد كننده اخلاق جوانان ما و
مخرب فرهنگ اسلامى باشد موافق هستيم . مخالفيم اما با برنامه هائى كه تربيت كننده و
به نفع رشد سالم اخلاقى و عامى جامعه باشد موافق هستيم . مشروبات الكلى الكليسم و
ساير مخدرات كه مضر به حال جامعه باشند، جلوگيرى خواهد شد. حكومت جمهورى
اسلامى مورد نظر ما با هيچ يك از رژيم هاى مزبور (عربستان سعودى و ليبى ) منطق
نخواهد بود.
ب - روابط ما با تمام خارجى ها بر اساس
اصل احترام متقابل خواهد بود. در اين رابطه نه به ظلمى تسليم مى شويم و نه به كسى
ظلم خواهيم كرد و در زمينه تمام قراردادها بنابر اساس مصالح سياسى اقتصادى ،
اجتماعى و فرهنگى ملت خودمان عمل خواهيم كرد.
ج - بله ، ما ساواك و تمامى سازمان هاى امنيتى ضد مردمى را
منحل خواهيم كرد. آگاهى مردم و مشاركت و نظارت و همگامى آنها با حكومت منتخب خودشان ،
خود بزرگترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه مى باشد.
سؤ ال : آيت الله فرموده ايد كه خواهان قدرت شخصى نيستيد، فرض كنيم كه حضرت
آيت الله يك روز كه شاه رفته باشد به ايران مراجعت بفرمائيد در آن صورت خلا قدرت
سياسى را چگونه پر خواهيد فرمود؟ نظر شما درباره امكان يك كودتاى نظامى چيست ؟
جواب : با رفتن شاه ، خلا قدرت سياسى بوجود نخواهد آمد. ادامه حكومت شاه ، خود ايجاد
خلا قدرت سياسى كنونى را در ايران نموده است ، عمر دوران راه
حل با كودتاى نظامى پايان يافته است اگر خارجيان اين كودتا را انجام دهند، ارتش
ايران بيش از پيش به يك ارتش وابسته و اشغالگر
تبديل خواهد شد و اين امر، خلا قدرت سياسى كنونى ايران را تشديد خواهد كرد.
سؤ ال : درباره مجلس حضرت آيت الله خواهان سرنگونى رژيم سلطنتى موجود و جانشين
شدن يك جمهورى هستيد، چه نوع جمهورى در نظر داريد؟
(مثل سيستم آمريكائى يا فرانسوى ).
جواب : ما خواهان استقرار يك جمهورى اسلامى هستيم و آن حكومتى است متكى به آراء عمومى .
شكل نهائى حكومت با توجه به شرايط و مقتضيات كنونى جامعه ما توسط خود مردم
تعيين خواهد شد.
سؤ ال :پشتيبانى آيا حضرت الله با اين موضوع موافق هستند كه در ايران معروفيت و
محبوبيت حضرت آيت الله در بين جوانان ايرانى براى آن است كه شما تمامى آن چيزهائى
را كه شاه فاقد است معرفى مى نمائيد؟
جواب : مساءله مقايسه دو شخص مطرح نيست ، مساءله آگاهى و بيدارى سياسى مردم ما و
هويت اسلامى آنها و معيارهاى اسلامى است . هر كسى بر اساس اين معيارهاى اسلامى با
مردم حركت كند، مورد قبول و محبوبيت مردم خواهد بود.
سؤ ال : در مورد كمونيست ها آيت الله به شناخت عليه كمونيست ها مشهور است (كمونيست ها
را مورد اعتماد نمى داند) اما كمونيست هاى جوان كه در تهران هستند اين روزها(نه اجبارا
توده اى كه دنباله روى خواسته هاى بخصوصى هستند) به خاطر اينكه آنها
قبول ندارند كه يك نفر چه شاه و چه خمينى تنها كار كند، خواستارند كه يك حكومت ملى
براى مردم تشكيل شود. آيا آيت الله فكر مى كنند كه مى توانند اين خواسته را اجرا كنند؟
و اگر چنين است ، چگونه ؟ يا بهتر گفته شود آيا خمينى حزب كمونيست را دائما غير
قانونى
مى داند؟
جواب : در اسلام ، معيار رضايت خداست و نه شخصيت ها. ما شخصيت ها را با حق مى سنجيم و
نه حق را با شخصيت ها، معيار حق و حقيقت است . بر خلاف اسلام ، كمونيست ها شخصيت را بت
و قدرت را در او متمركز مى سازند. حكومت اسلامى ما متكى به آراء عمومى خواهد بود و همه
احزابى كه براى مصالح ملت ما كار كنند آزاد خواهند بود.
سؤ ال : عراق چه چيز باعث شد كه آيت الله نجف را ترك كنند؟ آيا فكر مى كنند كه عراق
با تهران توافق كرده بودند؟ و اگر چنين است آيا چنين است آيا مى توانيد شرح دهيد؟
جواب : ظاهرا شاه ايران دولت عراق را تحت فشار قرار داد كه مانع فعاليت هاى سياسى
من و انجام وظائفى كه برعهده دارم بشود لذا من عراق را ترك كردم .
سؤ ال : فرانسه تحت چه ضابطه اى آيت الله در پاريس زندگى مى كنند؟ آيا نقشه
دارند در پاريس بمانند؟ و اگر نه ، به كجا خواهند رفت آيا كشورهاى ديگر خصوصا
الجزاير و سوريه پيشنهادهائى براى پذيرايى آيت الله كرده اند؟ آيا آيت الله مى
توانند پيشگويى كنند چگونه وجود ايشان در پاريس ممكن است اثرى در برنامه ايران و
فرانسه در خصوص قرارداد پايگاه اتمى و قرارداد مترو تهران داشته باشد؟
جواب : توقف من در فرانسه موقتى است . تنها ضابطه توفق من در هر كجا كه باشد،
امكان انجام وظايفم مى باشد. با توجه به اين توضيح ، رابطه اى بين حضورم در
فرانسه و مسائل مربوط به روابط ايران و فرانسه فعلا مطرح نيست .
سؤ ال : در چه آينده نزديكى شاه سقوط خواهد كرد؟
جواب :اين مساءله مطلبى نيست كه بتوانيم پيش بينى كنيم اما برحسب قرائن خيلى دير
نيست .
سؤ ال : آيا آيت الله جهاد مسلحانه را به عنوان وسيله مبارزه خود مورد توجه قرار خواهند
داد؟
جواب : اميدوارم كار به جهاد مسلحانه نرسد و همين طور كه ملت
عمل مى كند، مسائل حل شود و مقصد ملت كه رفتن رژيم و برقرارى حكومت اسلامى است
تحقق پيدا كند لكن اگر مسائل خيلى طول كشيده و پيچيده شود ممكن است در آن تجديد نظر
نمائيم .
سؤ ال : بنابر اين شما همين روش هاى مسالمت آميز و بدون خونريزى را ترجيح مى دهيد؟
جواب : بله .
سؤ ال : پس از رفتن شاه در موقع برگشتن به ايران ، آيا خود شما رهبر جمهورى
اسلامى نخواهيد شد؟
جواب : من خود نمى خواهيم حكومت را در دست بگيرم اما مردم را براى انتخاب حكومت ، هدايت
خواهيم كرد و شرايط آن را به مردم اعلام مى كنيم .
تاريخ : 10/8/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه لاكروا
حضرت آيت الله العظمى خمينى رهبر ملى و مذهبى ايران در مصاحبه با روزنامه مذهبى
(لاكروا) كه به عنوان ارگان مسيحيان چپ (يوميه مسيحى چپ ) شهرت دارد، فرمودند:
قوانين اسلام ، قوانين پيشاهنگ و پيشرو هستند. ما مبارزه مى كنيم زيرا رژيم كنونى ايران
و آنها كه اين رژيم را به ملت تحميل كرده اند، مى خواهند ارزش هاى انسانى و فرهنگى و
مذهبى ما را نابود كنند.
در اين مصاحبه كه توسط يك خبرنگار كشيش به
عمل آمد، آيت الله العظمى خمينى در مورد ايدئولوژى اسلام فرمودند: اسلام به اين منظور
به وجود آمد كه به انسان ، ابعاد واقعى و شان انسانى اعطا كند يعنى انسان را از نظر
زندگى اجتماعى ، شخصى و سياسى تحول بخشد و به غناى روحى انسان يارى دهد.
اسلام قادر به ايجاد چنين تحولى هست . قوانين اسلام به نيازهاى انسان پاسخ مى
گويد، اين قوانين بسيار صريح و روشن هستند. اسلام روش و رفتار هر فرد را در
برابر جامعه ، طى قوانين خاصى مدون و تنظيم كرده است . اسلام چگونگى سياست جامعه
را در رابطه با اقليت هاى مذهبى ، مشخص ساخته است . از اين نظر قوانين اسلام واقعا"
پيشرو و پيشاهنگ هستند. اگر قوانين اقتصادى اسلام اجرا شود، مملكت يك اقتصاد مترقى
خواهد داشت .
يكى از بنيادهاى اسلام آزادى است . انسان واقعى ملت مسلمان قطره يك انسان آزاد شده است .
رژيم كنونى ايران مى خواهد و مى كوشد و تاكنون كوشيده است كه اين بنيادهاى مترقى
را در هم بشكند. بنياد ديگر اسلام ، اصل استقلال ملى است . قوانين اسلام تصريح دارند
كه هيچ ملتى و هيچ شخصى حق مداخله در امور كشور ما ندارد اما رژيم اين
استقلال را از ما گرفته و بر باد داده است . رژيم مى خواهد مساجد ما را
كنترل كند، دانشگاه هاى مذهبى و مدارس اسلامى را به
ميل خود در آورد. رژيم مى خواهد دانشگاه هاى علمى و امروزى كشور را در وضع عقب مانده
نگه دارد زيرا نمى خواهد و نمى تواند تحمل كند كه در برابر خود پزشكان ، مهندسان
، تكنيسين ها و افراد سياسى لايق ، مستقل و منور داشته باشد. اين رژيم كه با آن مبارزه
مى كنيم ، كوشيده است كه همه اين سنت ها و بنيادهاى اسلام را نابود كند و به همين
دليل ملت ايران به طور يكپارچه به ضديت با رژيم پرداخته است .
تاريخ : 11/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون لوكزامبورگ
سؤ ال : شما از فرانسه ، مردم ايران را به شورش دعوت مى نمائيد آيا تصور مى كنيد
كه اين تنها راه حل مشكلات ايران است ؟
جواب : مردم از اختناق و خيانتهاى پنجاه ساله به جان آمده و براى مطالبه حقوق اوليه
خود قيام نموده اند. ما آنان را در اين راه حياتى مشروع ، چه زمانى كه در ايران بوديم و
چه در خارج ايران تشويق مى كنيم ، اكنون راه حلى براى سرنگونى رژيم فاسد جز
نهضت و مطالبه حق با داد مظلوميت نداريم و اگر مقتضى شود به راه ديگرى دست مى زنيم
.
سؤ ال : آيا هدف شما در دست گرفتن قدرت است وقتى شاه برود؟ در صورتى كه شما
امكان در دست گرفتن قدرت داشته باشيد چكار خواهيد كرد؟ (منظور برنامه آينده شما
براى حكومت در ايران است كه بايد جانشين شاه بشود) بسيارى از ناظرين در ايران
معتقدند كه بازگشت به قانون اساسى صحيح است .
جواب : هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و برنامه ما
تحصيل آزادى و استقلال است و تصفيه وزارتخانه ها و حذف ماده هائى كه رضاشاه و شاه
فعلى با سرنيزه در قانون گنجانده اند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه .
سؤ ال : آيا شما تصور مى كنيد كه خطر يك قيام ملى و شورش همگانى در ايران وجود
داشته باشد؟
جواب : اگر همانطور كه ملت خواستار است شاه و دودمانش بروند و حاميان خارجى او دست
از حمايتش بردارند مشكل ساده تر خواهد شد در غير اين صورت امكان قيام مسلحانه ملى مى
باشد.
سؤ ال : آيا شما وليعهد را به عنوان رئيس حكومت به جاى پدرش خواهيد پذيرفت ؟
جواب : خير، ملت ايران از اين سلسله خاطره هاى بسيار تلخ دارد و
تحمل حكومت هيچ يك از افراد آن را ندارد.
سؤ ال : آيا باعث تعجب شماست كه دولت فرانسه كه هميشه از حكومت ايران پشتيبانى مى
نموده است ، تا به حال مزاحم صدور پيام هاى شما كه ايرانيان را به قيام و شورش
دعوت مى كند نشده است ؟
جواب : اگر مزاحمت بكند موجب تعجب است ما مطالبه حقوق اوليه بشر را مى كنيم و مزاحمت
با آزادى ، مخالف با حيثيت فرانسه و موجب تعجب ملت ما و آزاديخواهان جهان است .
سؤ ال : برنامه شما براى آينده چيست
جواب : ادامه نهضت تا رسيدن به نتيجه .
سؤ ال : نظاميان در تظاهرات ديروز دخالتى نكردند و شاه عقب نشينى مى كند و عقب
نشينى خود را پذيرفته است . شاه حاضر است كريم سنجابى را بپذيرد. شنيده شده است
آيت الله ، سنجابى را پذيرفته است ، آيا حالا كه شاه حاضر به سازش شده است شما
حاضر هستيد؟ آيا مخالفين حاضرند نوعى با شاه كنار بيايند؟
جواب :تظاهرات تهران براى آقاى طالقانى و تظاهرات قم براى آقاى منتظرى
تظاهراتى بود كه مردم عليه شاه كردند و از آنان به عنوان مخافين شاه
تجليل كردند. در ايران از هر نغمه ضدشاهى
تجليل به عمل مى آيد. شاه با اين دست وپا زدن ها و طلبيدن ها ى اين و آن كارى از پيش
نمى برد، اين تلاش ها ديگر دير شده است و براى او مفيد نيست ، او بايد برود.
ما سازش را از هر كس و به هر شكلى باشد نخواهيم پذيرفت چون ملت نخواهد پذيرفت .
در مذاكرات خود با اين اشخاص مطالب خود را قاطعانه بيان كرده ايم ، هر كس
قبول كند، با ماست ، والا از ما جداست .
تاريخ : 11/8/57
پيام امام خمينى به آيت الله طالقانى پس از آزادى از زندان شاه
تغيير مفاهيم در رژيم شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمود طالقانى دامت بركاته
اين مساءله امر طبيعى است كه شخصيت هائى مثل جنابعالى كه عمر گرانمايه خود را در راه
آزادى و استقلال كشور و مخالفت بى امان با دستگاه جبار و غارتگران بين المللى صرف
نموده اند در حبس و شكنجه بسر برند و از آزادى محروم باشند.
آزادى امثال جنابعالى برخلاف منطق شاه و موازين دولت اوست . فشار اراده آهنين ملت به
طورى اعصاب شاه را خرد كرده است كه ديوانه وار دست به جنايات ننگ آوردى زده است كه
روى تاريخ را سياه نموده ، به طورى كه مستحضر هستيد دست به جنايات تعجب آورى زده
، در شهرستانها دسته هاى ناشناس از كولى ها و اجيرها با چماق و قداره و پشتيبانى
قواى انتظامى به جان مردم محروم افتاده و جناياتى به بار آورده و مى آورند. دولت كه
بايد حافظ مردم باشد، قواى انتظامى او به صورت مخرب و قواى تخريبى در آمده است
در عصر ما، در كشور بى پناه ما، منطق ها و لغت ها جاى خود را عوض نموده ، فضاى باز
سياسى همان اختناق ها و سانسورهاى همه جانبه است ، تمدن بزرگ ، وحشيگرى هاى
بدتراز قرون وسطاست ، دولت آشتى با مسلسل و توپ و تانك و اخيرا با چماق و قداره
، مردم را به تباهى كشيدن است ، اصلاحات ارضى ، كشاورزى را ساقط نمودن است ،
استقلال ، وابستگى اقتصادى و فرهنگى و نظامى به اجانب است ، فرياده هاى مرگ بر
اين سلطنت پهلوى ، شاهدوستى و علاقه به رژيم است .
تحول روحى و عملى ملت
شما اكنون كه از حبس كوچك به حبس بزرگ منتقل شده ايد، با اين حقايق عجيب و لغات تازه
مواجه هستيد ولى از طرف ديگر با يك تحول عظيم روحى ملت ، از حيث شناخت و
تحول عملى عظيم تر از حيث عمل مواجه هستيد. توده هاى مردم كه
قبل از نهضت عظيم اسلامى ، نظام شاهنشاهى را مظهر مليت و مدار عظمت كشور
مى دانست و فرمان شاه را مطاع و متبع و از گزاف گوئى هاى شاهان و گويندگان
دربارى و مديحه سرائى آنان كشور را در سايه رهبرى شاه مترقى و پيشرفته تا
دروازه تمدن بزرگ مى پنداشت و استقلال مملكت را در زير پرچم شاهنشاهى بيمه شده
به حساب مى آورد، با يك جهش و شناخت همگانى ، تمام پايه ها و كنگره هاى اين قصر
خيالى ناگهان فرو ريخت و محتواى اين لغات و الفاظ فريبنده و بزك شده ظاهر شد و
تهى بودن اين طبل هاى پر سرو صدا از محتوى معلوم گرديد و ورشكستگى اقتصادى و
به غارت رفتن بيت المال و تباهى كشاورزى و وابستگى فرهنگى و ارتشى برملا
گرديد.
و نيز توده هائى كه قبل از نهضت به امر يك پاسبان به جشن برمى خاست و بر بالاى
مغازه ها بيرق شادمانى مى زد و فرمان شاه را به
دنبال جزافه هاى شعراء دربارى ، فرمان ايزد ميدانست ، با يك جهش اسلامى به عصيان
برخاست و با مشت هاى گره كرده و فريادهاى مرگ بر اين سلطنت پهلوى ، مردوزن و
كوچك و بزرگ به خيابان ها ريخته و در مقابل
مسلسل و توپ و تانك ، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداكارى و خون جوانان برومند خود،
قدرت شاهانه متكى بر ابرقدرت ها را شكسته و او را مجبور به تسليم نموده ، ولى
تسليم او را نپذيرفته و نخواهند پذيرفت . با چه منطق ممكن است از خيانت ها و جنايت هاى
بى پايان اين اهريمن جهنمى بگذرد و به مقام سلطنت غيرقانونى او سرنهد. ما با اين
منطق مخالف و كسانى كه با آن موافقند، با ملت و ما كه خدمتگزا ملتيم موافق نيستند. والى
الله المشتكى .
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ 11/8/57
پيام امام خمينى به فقيه عاليقدر آيت الله منتظرى پس از آزادى از زندان شاه
ترس خيانتكاران از رجال
عدالتخواه
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت بركاته
هيچ از دستگاه جبار جنايتكار تعجب نيست كه مثل جنابعالى شخصيت بزرگوار خدمتگزار به
اسلام و ملت را سال ها از آزادى ، ابتدائى ترين حقوق بشر محروم و با شكنجه هاى قرون
وسطائى با او و ساير علماى مذهب و رجال آزاديخواه رفتار كند. خيانتكاران به كشور و
ملت از سايه مثل شما رجال عدالتخواه مى ترسند. بايد
رجال دين و سياست دربند باشند تا براى اجانب و بستگان آنان هر چه بيشتر راه
چپاول بيت المال و ذخائر كشور باز باشد.
فضاى آزاد سياسى ، از ديدگاه ابرقدرت ها
در منطق كارتر و ساير نفتخواران مفتخوار، فضاى آزاد يعنى به زندان كشيدن جناح هاى
آزدايخواه و استقلال طلب ، از علماى روشنفكر مذهبى تا
رجال سياسى و دانشجويان و رجال محترم بازار و سانسور مطبوعات و دستگاه هاى
تبليغاتى و در اين منطق ، ترقى و تمدن كشور يعنى وابستگى شريان هاى آن از فرهنگ
و اقتصاد و ارتش تا دستگاه هاى قانونگذارى و قضائى و اجرائى . اين برنامه در كشور
ما بيش از پنجاه سال دوران سياه پهلوى پياده و مورد
عمل بوده و هست .
جناح هاى پيشرو، حق تخلف از خواست ملت را ندارند
اكنون كه ملت غيور ايران با نهضت عظيم اسلامى به پا خاسته و با مشت گره كرده در
مقابل دستگاه هاى ستمگرى و چپاول چون سدى آهنين ايستاده و پايه هاى بنيادهاى آن يكى
پس از ديگرى فرو ريخته يا در حال فرو ريختن است ، بر جناح هاى پيشرو از مراجع
عظام و علماى اعلام مذهب و خطباى محترم و مدرسين و دانشمندان تا
رجال سياسى و روشنگران دانشگاه ها و بازارها و كارمندان محروم و كارگران مظلوم
روشنفكر لازم است اين فرصت الهى را از دست نداده ، بى امان جميع اقشار ملت را به پيش
هدايت كنند و از خواست ملت كه برچيده شدن نظام سلطنتى و قطع دست اجانب از
دخالت در مقدرات كشور و از غارتگرى ها و قيام جمهورى اسلامى ضامن آزادى و
استقلال به جاى رژيم سلطنتى منشا تمام بدبختى ها و عقب ماندگى ها، سرموئى تخلف و
عقب نشينى نكنند كه آن هدر دادن خون جوانان عزيز اسلام و به تباهى كشيدن همه جانبه
كشور و كمك به هدم احكام ، بلكه اساس اسلام است كه از اعظم كبائر و بالاترين خيانت
است .
ما با بودن رژيم حاضر، دموكراسى را هم به فرض
محال اگر تامين گردد نمى پذيريم . ملت نمى تواند از خون جوانان عزيز خود و خيانت
هاى چندين ساله صرفنظر كند. اسلام تكليف اين جانى را معين فرموده .
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ 11/8/57
بيانات امام خمينى در مورد تمدن بزرگ و اصلاحات اراضى
فضاى باز سياسى واژه اى از لغت نامه شاه
از چيزهائى كه ما در اين عصر مواجه هستيم ، اين لغات و واژه هاست كه عوض شده است
بسيارى از واژه ها و لغت هاست كه در عصر ما در ايران يك صورت ديگرى پيدا كرده و يك
لغتنامه جديدى بايد برايش باز بكنند، مثلا از لغاتى كه حالا
استعمال مى شود فضاى باز سياسى كه آن در كلمات شاه زياد ديده مى شود كه يك
فضاى باز سياسى ما در ايران اعطا كرديم و ايجاد كرديم و در كلمات ارباب هايش هم
مثل كارتر مثلا همين مساءله تكرار مى شود كه اين شاه يك فضاى سياسى همين ديروز
ظاهرا وليعهد را يعنى پسر شاه وليعهد، البته اين هم
مثل اوست ، برده اند پيش كارتر و انگار تقدير كرده است از شاه كه آزادى داده است . اين
يكى از لغت هائى است كه در عصر ما معناى خودش را از دست داده به يك معناى ديگر.
فضاى باز سياسى در ايران يعنى اختناق همه چيز، سانسور همه مطبوعات و جلوگيرى از
هر اظهار نظر. بشر در اظهار نظر خودش آزاد است ، فضاى باز سياسى يعنى جلوگيرى
از هر اظهار نظرى ، در زندگى خودش ، در مقدرات خودش هيچ حق اظهار نظر ندارد،
مطبوعات هيچ حق ندارند كه يك كلمه برخلاف آنكه ديكته به آنها مى شد بنويسند. خوب
حالا اخيرا يكقدرى اينجا صحبت مى كنند و راديو هم همين طور و اين توجه عمومى و اين مشت
هاى گره كرده برادران ما در ايران ، اين موجب اين شد كه نتواند ديگر همچو آنطور كه
دلشان مى خواست عمل بكنند.
شاه ، نقطه اصلى جنايات
حالا هم باز به آن آزادى نيست و لهذا مى بينيد كه در تمام اين روزنامه ها و در تمام اين
راديوها و دستگاه تبليغى ، آن نقطه اصلى را باز نمى توانند ذكر كنند. همه مان مى دانيم
، همه شان مى دانند، همه مطبوعات و ارباب مطبوعات مى دانند اين را كه آن نقطه اصلى
كه البته نقطه اصلى كه عرض مى كنم ، نقطه اصلى در اين صف نوكرها، نه در آن صف
اربابها، آن نقطه اصلى عبارت از شاه است يعنى تمام اين جنايت هايى كه در ايران واقع
شده است در عصر ما، در اين عصر، تمام اين جنايت ها با امر شاه است . امكان ندارد كه يك
سربازى سرخود آدم بكشد يا يك صاحب منصبى سرخود اجازه آدمكشى بدهد يا يك وزيرى ،
يك - نمى دانم - نخست وزيرى همچو قدرتى داشته باشد كه سرخود دستور كشتن ،
دستور زخم
زدن ، اين دستوارات را بدهد. تمام اين جنايت هايى كه واقع شده و شود با امر مستقيم شاه
است كه (بايد بزنيد) در 15 خرداد از قرارى كه معرف شد كه فرمان دار خود او بوده
است و با آنكه خودش بالاى آنها چيز كرده است و امر مى كرده ، امرش اين بوده است كه به
جاهائى بزنيد كه ديگر زخمى نباشد مريضخانه ها، به جاهائى بزنيد كه بكشد.
آزادى و فضاى آزاد سياسى معنايش اين است كه هيچ كس حق اظهارنظر ندارد، چنانچه
مطبوعات ما حالا هم حق اظهارنظر ندارند، اگر يك وقتى آزاد بشود مطبوعات ما و دستگاه
هاى تبليغاتى از قبيل راديو و تلويزيون و اينها، آنوقت معلوم مى شود قضيه چه هست و
چه بوده است يعنى حالا نه من و نه شما و نه اكثر مردم اطلاع نداريم از اينكه چه گذشته
است ، ما اطلاع از اين ظواهر داريم ، از اين خيابان ها كه كشته ها تويش پشته شده است و
از اين ظواهر امر، از اين سطح ظاهرى ماها اطلاع داريم ، از آن سطح باطن و از آن مسائلى
كه بر ايران گذشته است و مى گذرد زير پرده است ، از آنها ما الان اطلاع نداريم لكن
اشخاصى هستند كه اطلاع دارند و در عمق مسائل بوده اند و حالا شايد همه چيزها هم نباشد
لكن خوب بيشترش در تواريخ هست . الان شما مطمئن باشيد كه كتاب ها نوشته شده است
لكن اينها نتوانسته اند اين كتاب ها را طبع كنند و منتشر و آنوقتى كه آزاد بشود به معناى
حقيقى آنوقت هست كه اين كتاب ها بيرون مى آيد، آنوقت مطبوعات ديدنى است . حالا هم باز
مطبوعات ما سانسور است ولهذا اسم جانى حقيقى در هيچ يك از مطبوعات ما نمى شود منعكس
بشود و نشده است و هيچ يك از در خطابه هاى هيچ يك از
رجال باز يك همچو مطلبى كه جانى حقيقى را معرفى كنند، - لكن - اين كسى كه همه
جنايات را كرده است اين ، آن شخص ، محمدرضا پسر رضا، هيچ نتوانسته اند تا حالا
بگويند ولى مردم گويند، اين در لسان مردم ، بچه هاى 12 ساله و 10 ساله مى
گويند، مردم توى خيابان هاى قم و تهران و ساير شهرستان ها مى گويند مطلب را اما
رجال ما نمى توانند بگويند.
مادران ، مشوق جوانان در مبارزه ضد رژيم
به اين توده مردم چون نمى شود خيلى دست درازى كرد، يا حاضرند توده مردم به اينكه
كشته اى هم بدهند، بلكه كشته هايى بدهند، بلكه جوان هايشان را هم مى دهند و بعد هم
افتخار مى كنند مادرهاى امروز نمونه است خدا مى داند، يعنى در
طول تاريخ مثل اين مادرها ما نداشتيم الا كم كه فرزندانش كشته بشود و بعد بيايد
بگويد كه نه ، من افتخار دارم . بعضى از جوان ها به من مى گفتند كه اين مادرها ما را
گرم نگه داشته اند، اين عكس العمل اين مادرهاى جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرم
نگه داشته براى اينكه اينها هستند كه به ما شجاعت مى دهند، اينها هستند كه ما را تشويق
مى كنند. اين فضاى آزاد سياسى ماست يعنى اين لغت تفيير كرده است و معنايش را از دست
داده . معنايش الان در منطق آقاى كارتر و منطق شاه اين شده است كه همه اين اختناق ها اسمش
شده است فضاى آزاد سياسى !!
تمدن بزرگ در لسان شاه و كارتر
از لغت ها، تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ هم از آن چيزهايى است كه ،
اين واژه اى است كه معناى خودش را از دست داده يك معناى ديگر در منطق اينها دارد. اين هم در
لسان شاه زياد است ، در لسان كارتر هم كه پدر بزرگ ايشان هست ، اين هم در لسان او
شبيه اين هست كه تمدن بزرگ و اينها، تمدن بزرگ در لسان اينها هم اين است كه تمام
آثار تمدن يك ملت زير پا و سركوب بشود. فرهنگ يك ملت در راس تمدن بزرگ واقع
شده ، فرهنگ بايد يك فرهنگى باشد موافق با تمدن و فرهنگ ما وقتى كه ملاحظه مى
كنيد يك فرهنگ وابسته غيرمترقى منحط است كه جوان هاى ما را نگذاريد يك قدم بالاتر از
يك حدى ، تا يك حدى يك قدم بالاتر بروند. در ايران كه اينطور هست هيچ ، اين جوان هاى
ما كه آمده اند در خارج ، همين ديروز پريروز، ديشب ، كى ، چند تايشان ، جوان هاى خوبى
آمدند اينجا تو اين اطاق پيش من گفتند كه ما در فلان مملكت كه حالا ديگر يادم نيست زياد،
يادم نمى ماند، ما در اينجا تحصيل مى كنيم لكن به ما چيزى نشان نمى دهند، ما همانجا
هستيم به اسم ، گفت ما تحصيلاتمان در ايران به يك حدى بود، اينجا كه آمديم ما را در
حد پائين تر الان دارند استعمال مى كنند، در حد پائين تر و ماهمين طور اينجا هستيم بيخود
و شما اجازه بدهيد كه ما برويم به ايران ، آنجا بلكه يك كارى انجام بدهيم يعنى كارى
با برادرهايمان انجام بدهيم .
الفاظ، پوششى براى فرهنگ استعمارى
در ايران بنابر اين بوده است كه يك فرهنگ وابسته ، فرهنگ وابسته به معناى اينكه يك
فرهنگى داشته باشيم ما، دانشگاه داشته باشيم نگويند دانشگاه داريم ، دانشكده ، دانشگاه
، دانشسرا همه اين الفاظ موافق با فرم تمدن الفاظش را داشته باشيم لكن محتوى
نداشته باشد كه كه صورت شبيه تمدن ولى تو خالى . از اولى كه مدارس در ايران ،
مدرسه اى كه مى خواسته كه يك رشدى بكند، در ايران تاسيس شده ، از
اول اينطور بوده منتهى به اين فساد نبوده ، از
اول اينطور بوده كه بنابر اين بوده است كه نگذارند يك فرهنگ حقيقى و واقعى يك
تحصيلكرده هاى صحيح در ايران پيدا بشود و مزاحمت خواهند كرد. با مقاصدى كه آنها
دارند و با منافع آنها منافعشان چپاول كردن مال اين ملت است ، مزاحمت دارد. اينها از
اول نقشه را جورى كشيدند كه اين فرهنگ ، يك فرهنگى كه
قابل اين باشد كه اين جوان هاى ما را ترقى بدهد و يك جوان فرهنگى صحيح بار
بياورد، از اين مانع شدند و حالا ديگر به آن شكوفايى مساءله اى كه آنها خواستند درآمده
كه اصلش هيچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معناى واقعى ندارد و جوان هاى ما را
عمرهايشان را دارند ضايع مى كنند يعنى رفتن در اين دانشكده و در اين دانشگاه ها جز
تضييع عمر معلم و متعلم چيزى نيست . معلم ها هم اين را مى دانند، متعلم ها هم اين را مى دانند
همه مى دانند لكن وضع اينطورى است . ما كه مى گوئيم بايد اين ورق برگردد، پيچيده
بشود تمام اين نقشه هايى كه خارجى ها به دست اين
عمال خبيث شان در ايران پياده كرده اند بايد اينها برداشته بشود، براى اين است كه ما
مى بينيم كه هر جا دست بگذاريم فاسد است ، اگر ما يك مدرسه و دانشگاه به معناى
حقيقى داشتيم چطور وقتى كه ثروتمندهاى ما، خود عاليجناب وقتى يك كسالت پيدا ميكنند
بايد از خارج يا بياورند يا اينها را منتقل كنند به خارج ، بايد بروند لندن خودشان را
معالجه كنند - اگر ما - چطور از لندن هيچ وقت نمى آيند تهران خودشان را معالجه
كنند يا جاى ديگر بروند، بايد از اينجا برويم ، از ايران بايد بروند به لندن براى
معالجه ، اين دليل بر اين است كه ما طبيب نداريم به معناى حقيقى ، طبيب داريم طبيب - چيز
هم گرفته - تصديق هم گرفته ، ديپلم هم دارد، همه چيز دارد، پروفسور هم به او مى
گويند اما به معناى واقعى ندارد، محتواى ندارد، صورت است ، يك چيزى كه نه ، منظورم
اين است كه تغيير كرده ، از همان لغات است كه تغيير كرده است ، پروفسور هم هست يعنى
اين لفظ را گذاشته اند روى يك معنايى كه آن معنا را ندارد محتواى ندارد و لهذا وقتى كه
يكى مريض مى شود مى گويند نه ، بايد برود لندن ، خود طبيب ها، به طبيب هم كه آمده ،
مى گويند اينجا، اينجا ديگر معذوريم بروند، ايشان بروند لندن ! اين فقر ماست در
فرهنگ فقر ماست در دانشگاه ها، در دانشكده ها و اينها مى خواهند ما فقير باشيم براى چه ما
طبيب داشته باشيم ؟! بايد يك قدرى از اين ملت احتياج داشته باشد به ، وابسته باشد،
ملت هم مى خواهند وابسته باشد به اين دولت هاى ديگر و به ملت هاى ديگر.
تمدن بزرگ يا عملگى استعمار؟!
وابستگى همين است كه فرهنگمان وابسته است و دليلش اين است كه ما فرهنگ داشتيم اما
حالا مى خواهند يك سدى درست كنيم ، چطور قرارداد سد را بايد ما با شركت آمريكائى ،
شركت نمى دانم كجا، شركت كجا، قرارداد سد با اينها، روى چه زمينه است ؟ چرا ما وقتى
عمله نداريم ، چرا عمله ها همه از ايرانند، آن كه بايد خشت بكشد و عرض كنم شن بكشد
ورى دوشش با يك قيمت كمى ، يك اجر كمى يك اجرت كمى بگيرد و از صبح تا غروب كار
كند، آن از ايران حساب مى شود. در شركت نفت همين طور است ، همه جا همين است ، نقشه اين
است كه به شكل يك كارگر درجه 3 درآمده ايم و تمدن بزرگ هم داريم ، تمدن بزرگ هم
داريم ، تمدن بزرگ !
محتواى اين تمدن بزرگ در ايران عبارت از يك دسته عمله ، يابه
شكل عمله ، به شكل فرض كنيد كه فرهنگى و
عمال براى اين ارباب ها، نفت را حمل كنند وبدهند به حلقوم آقاى كارتر و رفقاى او،
عملگى كنند اينها با يك قيمت كمى ، با يك اجر كمى و نفت ها را
حمل كنند براى آنها، سد هم مى خواهند بسازند بايد از، كارشناس بيايد او امر كند و نقشه
به قول خودشان بكشد، براى نقشه كشيدنش چند ميليون دلار مى گيرد كه يك نقشه
بدهد، يك شب بنويسد،يك نقشه بدهد يا دو شب و آنوقت چند ميليون دلار او مى گيرد، خوب
ما چى ؟ شما عملگى بايد بكنيد ماها، ماها عملگى بايد بكنيم ، ما آجر بايد
حمل بكنيم ، كارى ديگر از ما نمى آيد، چرا نمى آيد؟ براى اينكه ما فرهنگ نداشتيم ، ما
نتوانستيم كه خودمان سد خودمان را بسازيم .
الفاظ بى محتوى
هر چى را آدم دست رويش مى گذارد در اين تمدن بزرگ ، الفاظش سر جاى خودش است .
الفاظ سر جاى خودش است اما محتوايش را آدم مى بيند ندارد. مهندس و نمى دانم دكتر و از
اين قبيل الفاظ زياد است اما محتوى چيست ؟ محتوى ندارد. در نظاممان هم كه مى رويم الفاظ
زياد است ، اينقدر سپهبد و ارتشبد ما داريم كه ، فوج ها سپهبد و ارتشبد ما داريم . يكى از
ظرفا مى گفت در تمام آمريكا دو تا ارتشبد، سه تا ارتشبد به صورت اين معنا هست اما
ايران صدها از ارتشبد هست ، صدها نمى دانم - سپهبد هست . آن الفاظ همه اش به قوت
خودش باقى است لكن محتوايش را وقتى بروى ، آقاى ارتشبد محتوا ندارد.
|