1- لات و عزى ، دو بت معروف عرب جاهلى بوده است .
2- سيره ابن هشام ، ج 1 ص 116 - اعلام الورى امين الدين طبرسى چاپ جديد ص ‍ 26.
3- سيرة ابن هشام - ج 1 ص 222، اعلام الورى طبرسى ، چاپ اسلاميه ص 53 كامل ابن اثير، ج 2 ص 51.
4- نگاه كنيد به اوائل جلد اول شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد معتزلى دانشمند بزرگ اهل تسنن .
5- كامل ابن اثير جلد 2 - ص 103 - 165 - الاصابه ابن حجر عسقلانى جلد 4 - ص 409، سيره ابن هشام و سيره حلبيه و تقريبا همه مآخذ نخستين تاريخ اسلام و سيره رسول اكرم صلى الله عليه و آله .
6- يمامه نقطه اى در حجاز بوده است .
7- در بعضى از كتب صوفيه ، نوشته اند، صوفى منسوب به اصحاب صفه است ، در صورتى كه غلط است ، و اگر چنين بود مى بايد صفوى باشد. صوفى يعنى پشم پوش ، چون سران اوليه آنها مانند ابوهاشم كوفى لباس پشمى مى پوشيده است .
8- كافى ، طبع جديد جلد پنجم ص 239 - باب ان المؤمن كفوالمؤمنه
9- سوره توبه آيه 75.
10- تفسير ابوالفتوح رازى ، ذيل آيه و منهم من عاهدالله .
11- با ثعلبه دنياپرست اشتباه نشود.
12- سوره آل عمران آيه 135.
13- خزينة الجواهر، ص 320 به نقل از روضة الانوار محقق سبزوارى .
14- كامل ابن اثير، ج 2 ص 145. البداية و النهاية ج 2 ص 269.
15- مردم مدينه را به ملاحظه اين كه هنگام تشريف فرمائى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم از مكه به شهر آنها، بيارى و نصرتش برخاستند انصار مى گفتند و انصارى يكفرد آنهاست .
16- وسايل الشيعه - باب 12 - 13 - كتاب احياء موات به نقل از كتاب كافى و نيز كتاب من لايحضره الفقيه در باب حكم الحريم
17- نام ابوهريره درست معلوم نيست ، عبدالله ، عبدالرحمن يا عبدالقيس ، تاسى نام گفته اند كه درباره هيچكدام از صحابه اين همه اختلاف نام معهوذ نيست ! روزى ابوهريره به حضرت رسول خدا رسيد و چيزى در آستين داشت حضرت پرسيد چيست ؟ گفت : گربه است ، چون بچه گربه را دوست دارم ! حضرت فرمود: يا اباهر! يعنى : اى پدر گربه ، يا گربه باز! و همين لقب او شد كه به آنهم مشهور شد. هريره بچه گربه است .
ابوهريره در سال هشتم هجرى مسلمان شد، با اين وصف بيش از تمامى صحابه از پيغمبر روايت كرده است ! به گفته دميرى در حيات الحيوان او مردى شطرنج باز و دروغگو بود بيشتر رواياتش از پيغمبر دروغ است . تا جائيكه عمر بن خطاب او را از حكومت بحرين عزل كرد و اموالش را مصادره نمود، و در حاليكه زير ضربات تازيانه خود گرفته بود، مى گفت : دست از دروغهايت بر مى دارى ؟! ابن ابى الحديد معتزلى در جلد چهارم شرح نهج البلاغه ، از ابوجعفر اسكافى نقل مى كند كه او و عمرو عاص از جمله كسانى بودند كه به امر معاويه با گرفتن پول و پست و مقام ، رواياتى در نكوهش ‍ على عليه السلام جعل مى كردند. بازرگان حديث ترجمه ابوهريره شيخ المضيره تاءليف دانشمند معاصر سنى شيخ محمود ابوريه مصرى ، و كتاب ابوهريره تاءليف علامه فقيد شيعه سيد عبدالحسين شرف الدين را ببينيد.
18- گلستان سعدى - باب دوم .
19- سيره ابن هشام ، ج 1 ص 47.
20- زهرالربيع - ج 1 ص 61.
21- بيابانى .
22- به به .
23- محله .
24- پرده نشين .
25- لطائف الطوائف ، فخرالدين على صفى ، ص 147.
26- زهر الآداب ص 5 مجمع الامتال ص 7 قصص العرب ج 2 - ص 205.
27- يا ايها الذين آمنوا ان جائكم فاسق بنباءفتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمين - آيه 6 سوره حجرات .
28- اين داستان مفصلتر از آنچه مسطور گشت در تواريخ اسلامى و كتب حديث سنى و شيعه مانند: تاريخ ابن اثير، اسدالغابه ، تاريخ يعقوبى ، صحيح مسلم ، مسند احمد حنبل عقدالفريد، اغانى ابوالفرج اصفهانى ، انساب بلاذرى و غيره ، در حوادث سال نهم هجرى آمده است .
29- ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون . الحق من ربك فلا تكوننن من الممترن - آيه 58 و 59 سوره آل عمران .
30- فان حاجك من بعد ما جائك من العلم ، فقل تعالواند عوابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل النة الله على الكاذبين - آيه 61 سوره آل عمران .
31- خله - به ضم حاء و تشديد لام ، لباس پوشيدنى بوده است .
32- الميزان فى تفسير القرآن ، استاد علامه و فيلسوف نامى معاصر مرحوم سيد محمد حسين طباطبائى جلد 9 به نقل تفسير على بن ابراهيم قمى ، تفسير ثعلبى ، حلية الاولياء ابونعيم اصفهانى و در المنثور سيوطى .
33- مجمع البيان طبرسى - ذيل آيه و انذر عشيرتك الاقربين ، طبقات محمد بن سعد ج 1 - قسم اول صفحه 124 - كنزالعمال على متقى ج 6 ص 392.
34- آيه 12 سوره حجرات .
35- آيه 189 سوره بقره .
36- آيه 27 سوره نور.
37- المستطرف ج 2 ص 94. خطاى چهارم خليفه كه از همه مهمتر بود اين است كه بعد از اثبات جرم و ثبوت خطا و گناه ، حد شرابخوار را كه هشتاد تازيانه بود، بر مرد سياه شرابخوار جارى نساخت ، و به ملاحظه اينكه خود هم خطا كرده بود او را بخشيد!
بخشش و قبول توبه كار خداوند است . خليفه مسلمين و هر حاكم ديگرى وظيفه اجراى حكم خداوند قرار ندهد. بديهى است كه هر مجرمى حاضر است بعد از كشف جرم توبه كند و اظهار پشيمانى نمايد. ولى آيا اين كافى است ؟!
ضمنا بايد دانست كه در برخى كتب نوشته است عمر مرد و زنى را ديد كه مشغول ميگسارى بودند.
38- بايد دانست كه به عمر اميرالمؤمنين مى گفتند و اين لقب بعدها نيز بر همه خلفا اطلاق شد. ولى در نظر ما شيعيان و رواياتى كه از شخص پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم از شيعه و سنى روايت شده لقب اميرالمؤمنين را پيغمبر خود به على عليه السلام داد و فرمود: كه به على بعنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد.
39- قضاوت هاى اميرالمؤمنين عليه السلام ، شيخ ذبيح الله محلاتى به نقل از تهذيب شيخ طوسى و مناقب ابن شهر آشوب و كتاب سياست شرعيه ابن قيم حنبلى .
40- ان العبد المسلم من المسلمين ذمتهى كذمكتم فلينفذ امانه ، معجم البلدان ، طبع بيروت ج 3، ص 290 در لفظ سهرياج و كودك فلسفى - ج 2 ص ‍ 17.
41- نهج البلاغه فيض الاسلام ص 654.
42- بحارالانوار علامه مجلسى جلد هشتم - ص 588، چاپ امين الضرب .
43- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد. ج 3 ص 205.
44- تفصيل اين جنگ را در داستان ماجراى حكمين ببينيد.
45- به گواهى تواريخ اسلامى على عليه السلام در ماجراى محاصره خانه عثمان توسط عثمان و طرفداران خود وى نه تنها دخالتى نداشت بلكه آب و غذا به وسيله فرزندانش براى او فرستاد ولى محاصره كنندگان پيش از رسيدن امام حسن و امام حسين كار عثمان را يكسره كردند.
اين تهمتى بود كه دستگاه شايعه ساز معاويه و بدخواهان اميرالمؤمنين به آن پيشواى عادل زدند و پيراهن خون آلود عثمان را كه قربانى اجحافات و تبعيضات و استبدادهاى خود وى شده بود بر ضد على عليه السلام بهانه اغراض سياسى و مقاصد شخصى خود ساختند. جالبست كه خانه عثمان چهار ماه در محاصره بود، و هر چه عثمان از معاويه استمداد نمود، معاويه عملا خوددارى كرد و به كمك وى نشتافت .
46- همدان با سكون ميم نام قبيله اى از مردم يمن بوده است .
47- اشعث قيس كه يكى از سرداران على (ع ) بود و در زمان عثمان استاندار آذربايجان و يكى از چهره هاى معروف به شمار مى رفت ، عاقبت بدى آورد.
زيرا با همه زيركى و شجاعتى كه داشت در همين جنگ فريب معاويه و عمر و عاص را خورد و سپاهيان تحت فرمانش از على (ع ) كناره گرفتند و باعث شدند كه نتيجه جنگ بسود معاويه پايان پذيرد.
شاعرى ميگويد:
ديدى كه چه كرد اشعث خر
خود مظلمه برد و ديگران زر
48- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد معتزلى ، ج 3 ص 244 و 312.
49- كامل ابن اثير، مروج الذهب ، شرح نهج البلاغه ابن ابى حديد، در وقايع از جنگ صفين در سال 37 هجرى .
50- كامل ابن اثير، مروج الذهب ، شرح نهج البلاغه ابن ابى حديد، در وقايع از جنگ صفين در سال 37 هجرى .
51- شرح نهج البلاغع ابن ابى الحديد - جلد اول ص 478 چاپ بيروت .
52- مروج الذهب - مسعودى ، ج 3 ص 41.
53- كامل بهائى - چاپ قم ص 125 - تاءليف عماد الدين طبرى از دانشمندان بزرگ شيعه در قرن هفتم هجرى كه آنرا به نام بهاءالدين صاحب حكمران اصفهان تاءليف كرده است .
54- تاريخ يعقوبى ج 2 ص 141 - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد - طبع بيروت ج 1 ص 136.
55-
صلى الاله على روح تضميه
قبر فاصبح فيه العدل مدفونا
قد حالف الحق لايبغى به بدلا
فصار بالعدل و الايمان مقرونا
56- بسم اللّه الرحمن الرحيم . قد جائتكم بينة من ربكم فاوفوالكيل و الميزان و لا تبخسواالناس اشيائهم و لاتفسدوا فى الارض بعد اصلاحها ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون بقية اللّه خير لكم ان كنتم مؤمنين و ما انا عليكم بحفيظ. سوره احزاب آيه 83.
57- سوره هود آيه 87 - 88.
58- عقدالفريد جلد اول ص 119 - باب هفتم .
59- گلستان سعدى - باب هفتم .
60- قادسيه شهرى در نزديكى كوفه و بابل نيز منطقه اى مشتمل بر چندين شهر و ده ها و روستا در حوالى حله در كشور عراق بوده است .
61- كامل ابن اثير ج 2 - ص 194 - الاصبابه فى تمييز الصحابه ج 2 ص 460 و ج 4 ص 322، مجالس المؤمنين ج 1 ص 646 به نقل از غررالفوائد علم الهدى سيد مرتضى .
62- عقدالفريد ابن عبدر به اندلسى ج 1 ص 132 صبح الاعشى ج 1 ص 259 - بلاغات النساء ص 67.
63- ابوالاسود دئلى - از رجال مشهور شيعه و افراد مورد توجه اميرالمؤمنين على عليه السلام است . او و همه مردان و زنان خانواده اش مردمى اديب و نكته سنج و با كمال بودند. ابوالاسود نخستين كسى است كه قرآن مجيد را نقطه گذارى كرد.
64- زهرالربيع ، چاپ نجف ص 173.
65- مجمع البحرين - شيخ فخرالدين طريحى در ماده نفس - كشكول شيخ بهائى ج 1 ص 495 - قضاوتهاى اميرالمؤمنين عليه السلام - دانشمند بزرگوار شيخ ذبيع الله محلاتى ص 367.
66- فرحة الغرى - تاءليف دانشمند نابغه نامى سيد عبدالكريم بن طاووس متوفى بسال 693 چاپ نجف ص 100.
67- اروى عمه حقيقى نبوده ، بلكه چون معاويه خود را از طايفه قريش و منسوب به بنى هاشم دانست با نسبت دور، لذا اروى را عمه مى خواند.
68- زرقا، زن چشم زاغ ، يا چشم آبى است . ولى گويا اين زن پاكدامن نبوده است . چون امام حسين عليه السلام اسم مروان را پسر زرقا خوانده است !
69- عقدالفريد - جلد اول 219 - بلاغات النساء.
70- كشكول شيخ بهائى .
71- اعلام الناس - تاءليف محمد دياب اتليدى ص 11.