1- حجر (51):56.
2- چنانكه آيه گذشته بدان دلالت دارد.
3- مؤمنون (23):71.
4- هود (11):118.
5- اشاره به آيات 22 از سوره اعراف (7)، و آيه 121 از سوره طه (20)، و آيه
36 از سوره بقره (2).
6- اشاره به آيه 24 از سوره صَّ (38).
7- اشاره به آيه 155 از سوره اعراف (7).
8- واقعه (56):62.
9- يعنى ايمنى بخش از خطرات نَفْس و هوا و هوس و شيطانهاى انسى و جنّى ، و
بطور كلّى هر آنچه كه انسان را از خدا غافل نموده و به خود
مشغول مى سازد.
10- در نسخه اى از اينجا به بعد تا آخر عنوان آينده : فهرست مجموعه كتابهاى
دعا به اين صورت آمده است : و به صورت
ذيل نامگذار مى نمايم : جلد اوّل : فَلاحُ السائِلِ وَنَجاحُ الْمَسائِلِ فى عَمَلِ يَومٍ
وَلَيْلَةٍ. جلد دوّم : زَهْرَةُ الرَّبيعِ فى اءَدْعِيَةِ الاَْسابيعِ. جلد سوّم : اَلشُّرُوعُ فى
زِياراتٍ وَ زِيادَةِ صَلَواتٍ [يا: وَ زِياداتٍ وَصَلَواتٍ] وَدَعَواتِ الاُْسْبُوعِ فِى اللَّيْلِ وَالنَّهارِ،
وَدُرُوعٍ واقِيَةٍ مِنَ الاَْخْطارِ فيما يَسْتَمِرُّ عَمَلُهُ فى كُلٍّ [عَلَى ] التَّكْرارِ. جلد چهارم :
اءَلاِْقْبالُ بِالاَْعْمالِ الْحَسَنَةِ فيما يُعْمَلُ مَرَّةً واحِدَةً فى كُلِّ سَنَةٍ جلد پنجم : اءَسْرارُ
الصَّلَواتِ وَاءَنْوارُ الدَّعَواتِ يا مُخْتارُ الدَّعواتِ وَاءَسْرارُ الصَّلاةِ البتّه اگر
خداوند - جلّ جلاله - اجازه تاءليف و نگارش اين كتاب يعنى (جلد پنجم ) را به من بدهد،
تا زمانى كه در قيد حيات هستم ، آن را مخفى نگاه داشته و به كسى نشان نخواهم داد، مگر
اينكه كسى كه اجازه من به دست اوست ، دستور دهد كه پيش از وفاتم به كسى ارائه
بدهم .
11- ناگفته نماند كه سيّد (رضوان اللّه تعالى عليه ) در اينجا و نيز در آخر كتاب
، تصريح فرموده كه فلاح السائل دو، مجلّد خواهد بود، كه جلد دوّم در بردارنده بقيّه
اعمال عبادى شبانه روز مى باشد، ولى افسوس و هزاران افسوس كه جلد دوّم آن از بين
رفته است . اميد آنكه روزى پيدا شود. ان شاءاللّه .
12- مانند تقيّه و غير آن .
13- ثواب الاعمال ، ص 16، روايت 1 (با مختصر اختلاف در لفظ).
14- كافى ، ج 2، ص 87، روايت 1.
15- كافى ، ج 2، ص 87، روايت 2.
16- اين قسمت از مقدّمه ، ظاهراً به تناسب ذكر محمّد بن سنان در سند روايت
گذشته آمده است ، و در عين حال برخى از مطالب آن ، كلّى است و
مكمّل و توضيح مبحث گذشته محسوب مى شود.
17- رجوع شود به كفاية الاثر، ص 334،
ورجال كشّى ، ج 2،ص 407، شماره 1185.
18- كُرّاس : بخشى از كتاب كه بيشتر مشتمل بر 8 برگ است .
19- نور (24): 21.
20- نحل (16): 53.
21- در مدرك اين حديث ، كتاب كنز الفوائد به جاى اين عبارت آمده است : و اهتمام
تمام داشته ...
22- اشاره به آيه شريفه 45 از سوره عنكبوت (29) كه مى فرمايد:
إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَالْمُنْكَرِ.
23- كنزالفوائد، ج 2 ص 223 - تنها با اين تفاوت كه به جاى جمله آخر يعنى :
ولذا، ما همواره در انوار پاكيزه و درياى لبريز دانش تو شناور هستيم آمده است :
بدون اينكه از تو جدا و منحرف گرديم .
24- و لذا نيازى به تلفّظ مفهوم نيّت ، و نيز تصوّر و خطور دادن الفاظ خاصّ به
ذهن ، نيست .
25- فرقان (25): 77.
26- انعام (6): 43.
27- بقره (2): 186.
28- غافر: (40) : 60.
29- كهف (18): 28.
30- فاطر (35): 2.
31- حَبّه سَوْداء همان شونيز و يا شينيز است كه به حَبّه و دانه بركت
معروف است .
32- يعنى : خشنودى حضرت حقّ و مقامات و كمالات والاى توحيدى .
33- و در نتيجه تا روز قيامت بلا بر دعا كننده
نازل نمى شود.
34- كافى ، ج 2، ص 471، روايت 2 - با اين تفاوت كه بعد از
فضل رحمت خويش افزوده شده است : هر چه بخواهد
35- غافر (40) : 60.
36- مزّمّل (73): 20 .
37- فرقان (25): 77.
38- حجر (15): 37 - 38؛ و صَّ (38): 80 - 81.
39- انفال (8) : 2.
40- غافر (40): 60.
41- سباء (34): 39.
42- بقره (2): 152.
مرا ياد نماييد، تا من نيز شما را ياد كنم .
43- ترديد از راوى است .
44- به فصل ششم و هفتم رجوع شود.
45- به جاى فلان بن فلان ، برادران مؤمن خود را ذكر مى نمود.
46- چنانكه سيّد - رضوان اللّه تعالى عليه - در مقدّمه تصريح فرموده ، اين
فصل از كتاب در جلد دوّم كتاب فلاح السائل آمده ، كه متاءسّفانه بكلّى مفقود شده و
در دسترس نيست .
47- به جاى فلان بن فلان در هر زمان ، حجّت وقت (ع ) ذكر مى شود، و در زمان ما
گفته مى شود: اءَلْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِىِّ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ.
48- و نيز سه بار سر آلت را فشار دهد. ظاهراً عبارتى كه ذكر شد از متن افتاده
است .
49- يعنى او را متوجّه كثافاتى كه از او خارج شده مى كند.
50- مصباح المتهجّد، ص 7 - با اين تفاوت كه به جاى لِما يُرْضيكَ عَنّى ،
لِما يُقَرِّبُنى مِنْكَ: (يعنى به آنچه كه مرا به تو نزديك مى گرداند.) آمده است .
51- مصباح المتهجّد، ص 7.
52- بقره 2 : 15.
53- در برخى از نسخه هاى كتاب به جاى ثَبِّتْنى لفظِ ثَبِّتْ قَدَمَىَّ
آمده است .
54- بايد توجّه داشت كه ختنه كردن براى مرد واجب ، و براى زن مستحبّ است ، تعبير
فوق بر اساس اين دو حكم مى باشد.
55- مانند نماز خواندن .
56- يعنى از آن جهت كه حضرت حقّ ذاتاً اهليّت عبادت را دارد و به جهت محبّت و شكر و
سپاسگزارى از او، نه از روى ترس از آتش جهنّم ، و يا
ميل و رغبت به بهشت .
57- ظاهراً مقصوداز اين استحاضه ، همچنانكه بعداً ذكر مى شود - حالت دوّم و
سوّم استحاضه است كه اوّلى نيازمند يك غسل ، و دوّمى نيازمند سه
غسل است .
58- وضوء و يا تيمّم ، بر اساس وظيفه .
59- يعنى احكامى را كه زن حائض و نفساء بايد رعايت كند بر او واجب نيست .
60- يعنى اگر روزه اش فوت شده باشد.
61- يعنى حداقلّ بيش از سه روز.
62- مؤمنون (23): 99 و 100.
63- مؤمنون (23): 100.
64- اعراف (7) : 198.
65- يعنى با پرداخت ، يا حلاليّت طلبيدن .
66- مريم (19) : 87.
67- جَرْيْدَتَيْن دو چوب تر هستند كه همراه با ميّت در كفن گذاشته مى شود.
توضيح بيشتر در همين فصل خواهد آمد.
68- يعنى روز قيامت كه زيانكارى و فريب خوردگى توده مردم آشكار مى گردد.
69- عِبْر نام بلد يا كناره درّه اى است ، و ظَفار: بلدى است در يَمَن در
نزديكى صَنعاء (به نقل از مجمع البحرين ، ج 2، ص 1157 و 1137 مادة ظفر و
عبر.)
70- (رَحَبه ) در لعنت به معناى فضا و محوّطه وسيع است .
71- حَبَره و يا حَبره كه جمع آن حِبَر است ، در لعنت به نوعى
بالاپوش مخصوص از بُرْدها و لباسهاى يَمَنى گفته مى شود كه تمام بدن را مى
پوشاند.
72- (رَيْطه ) در لعنت نوعى بالاپوش را مى گويند كه تمام بدن را بپوشاند و
دو قطعه نباشد، بلكه يك بافت و يك دست باشد.
73- المعجم الكبير، ج 3، ص 163، حديث 3006 - البتّه در مدرك حديث يعنى المعجم
الكبير، به جاى 300 درهم ، 3 درهم ، و به جاى دو ريطه سفيد خشن ، دو ريطه
سفيد زيبا و نيكو آمده است . كه ظاهراً همين درست است و با بحث مناسبت دارد.
74- هر درهم شرعى برابر
75- و در برخى از نسخه ها در آخر، لفظ اَخْياراً نيز افزوده شده است .
76- ساجه : چوب درخت هندى كه در برابر رطوبت آب بسيار مقاوم است .
77- غيبة طوسى ، ص 364، روايت 332 (با اندك تفاوت در چند لفظ)
78- الطبقات الكبرى ، ج 4 ص 53؛ الاستيعاب ، ج 4، ص 239.
79- ربيع الابرار، ج 4، ص 29.
80- جمعه (62): 6.
81- نوعى گياه بيابانى با برگهاى سوزنى
شكل (نگاه شود به لسان العرب ، ج 13،، ص 18، مادّه اشن .
82- اين عبارت در برخى از نسخه هاى كتاب به اين صورت است : ابتدا دو چوب تر
به اندازه استخوان بازو از چوب تر درخت خرما تهيّه مى كنند، و اگر پيدا نشد از هر درخت
تر كه باشد.
83- كه در صفحه 138 گذشت .
84- مقصود از خامسه همان سرتاسرى مستحبّ است كه در بحث قطعه هاى واجب
و مستحبّ كفن گذشت .
85- در عروة الوثقيى (ج 1، ص 295) آمده است : ذريره بنابر آنچه كه گفته
شده ، دانه اى شبيه گندم كه وقتى كوبيده مى شود بوى خوبى دارد، و در زمان ما به آن
قُمْحه مى گويند، و شايد سابقاً ذريره ناميده مى شده است .
86- پيشانى ، كف دو دست ، دو زانو، و نوك انگشتان شست پا.
87- معناى حبره و بُرد در همين
فصل تحت عنوان استحباب آماده كردن كفن از ديدگاه روايات و نگاه كردن به آن
احياناً گذشت .
88- داخل [ ] در برخى از نسخه هاى كتاب نيست .
89- وضوء و يا تيمّم بر اساس وظيفه .
90- مقصود از مُسْتضْعَف در اينجا، كسى است كه از تشخيص مذهب حقّ - يعنى
شيعه اماميّه اثنى عشرى - عاجز بوده ، و هيچ دشمنى با آن مذهب نداشته ، و در عين
حال مجهول الحال هم نباشد.
91- بقره (2): 156 و 157.
92- نگاه نخست به نظر مى رسد كه قسمت 14 به بحث مربوط نيست ، ولى ممكن است
مقصود اين باشد كه در اين هنگام بهتر است كه انسان براى ميّت استغفار كند و به
اهل خير بودن او شهادت دهد، لذا مؤلّف بزرگوار اين روايت را در اينجا ذكر فرموده اند.
93- اينجا در اصلِ نسخه كتاب نيز خالى مانده و چيزى نوشته نشده است .
94- پارچه ابريشمى ضخيم .
95- نام چشمه اى مخصوص در بهشت كه اولياى خدا از آن مى نوشند.
96- به مقدمّه مؤلّف بزرگوار بر همين كتاب رجوع شود.
97- مصباح الزّائر، ص 512 و 513.
98- روايتى كه خواهد آمد متذكّر دو مطلب (صدقه و نماز) است كه هردو در شب
اوّل دفن انجام مى شود، و نه پيش از آن . لذا شايد لفظ پيش از مؤلّف بزرگوار
نباشد.
99- دُلّه : لباس نو و دو تكّه كه تمام بدن را بپوشاند.
100- به فصل دوازدهم رجوع شود.
101- بقره (2): 286.
102- آل عمران (3): 8.
103- بقره (2): 238.
104- معانى الاخبار، ص 331، روايت 2 و 4.
105- بقره (2): 143.
106- لذا مسلّماً مقصود از آن ، همان نماز پيش از نماز عصر، يعنى نماز ظهر مى
باشد.
107- اين فصل از كتاب طبق تقسيم مؤلّف بزرگوار - رضوان اللّه تعالى عليه -
در جلد دوّم كتاب بوده كه متاءسّفانه بكلّى مفقود شده است و در دسترس نيست .
108- به فصل ششم و هفتم رجوع شود.
109- مصباح المتهجد، ص 31.
110- ظاهراً اين عبارت در اصل چنين بوده است : مَرْهُوباً عِنْدَ اءَهْلِ الْعِزَّةِ بِكَ... و
ترجمه بر همين اساس است .
111- ذاريات (51): 56.
112- سوره توبه (9)، آيه 24.
113- به فصل سى ام تحت عنوان نمونه اى از حالات معصومين (عليهم السلام ) و
شيعيان واقعى آنان در شب رجوع شود.
114- اشاره به آيه شريفه 142 از سوره نساء (4) كه درباره منافقين مى فرمايد:
وَإ ذا قامُوا إِلَى الصَّلوةِ، قامُوا كُسالى !. : (و هنگامى كه به نماز مى ايستند، با
حالت كسالت و بى ميلى مى ايستند.)؛ و نيز آيه شريفه 54 از سوره توبه (9) كه مى
فرمايد: وَلاَياءْتُونَ الصَّلوَة ، إِلاّ وَ هُمْ كُسالى . : (و همواره حالت كسالت و بى
ميلى به نماز مى آيند و در آن وارد مى شوند.)
115- حمد (1): 4.
116- در برخى از نسخه هاى كتاب ، ابتداى شعر به اين صورت آمده است : وَما
لِخَوْفٍ...
117- حمد: 5.
118- نمل (16): 105.
119- به فصل ششم و هفتم رجوع شود.
120- اعراف (7): 143.
121- نسخه هاى كتاب در اينجا مخدوش است ، و ظاهراً لفظ ذَلَلْتَ لَهُ درست است
كه جايگزين و ترجمه شد.
122- كه خواندن آن در ركوع مستحبّ است ، چنانكه در همين
فصل ذكر خواهد شد.
123- كه خواندن آن در سجده مستحبّ است ، چنانكه در همين
فصل تحت عنوان 7 - كيفيّت انجام نافله هاى ظهر خواهد آمد.
124- علق (96)، 19.
125- مائده (5): 54.
126- بقره (2): 165.
127- توبه (9): 24.
128- بقره (2): 222.
129- صفّ (61): 4.
130- مائده (5): 54.
131- زخرف (43): 55.
132- صحاح ، مادّه اءسف ، ج 4، ص 1330.
133- مجمع البيان ، ج 9، ص 80.
134- نساء (4): 93.
135- امكان دارد كه لفظ متظاهرة در نسخه بردارى از نسخه اصلى كتاب به
جاى متظافرة نوشته شده باشد، كه در اين صورت معناى اين جمله چنين مى شود: اين
عبارت (به اين مضمون و يا به همين لفظ) در احاديث و دعاهاى بسيار آمده است .
136- جامع البيان ، ج 1، ص 80.
137- اشاره است به آيه 19 از سوره علق كه در همين
فصل گذشت .
138- جاثيه (45): 23، و فرقان (25): 43.
139- توبه (9): 31.
140- حجّ (22): 78.
141- ظاهراً اشاره است به آيه شريفه از سوره منافقون (63) كه مى فرمايد:
إِذا جآءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا: نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرُسُولُ اللّهِ، وَاللّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرُسُولُهُ، وَاللّهُ
يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ تكاذِبُونَ. : (هرگاه منافقون نزد تو آمده و گفتند كه ما
براستى گواهى مى دهيم كه تو حقيقتاً فرستاده خدا هستى ، [آن را
قبول منما،] كه خداوند براستى مى داند كه تو حقيقتاً فرستاده خدا هستى ، و خداوند
گواهى مى دهد كه براستى منافقان حقيقتاً دروغگويند.)
142- حجرات (49): 17.
143- اعراف (7): 172.
144- انابه : عبارت است از توبه اى خاصّ و رجوع به تمام وجود به خداوند
جلّ جلاله .
145- در عدّة الداعى ، ص 228، و نيز در بحارالانوار، ج 70، ص 246، روايت 20
كه اين حديث را نقل كرده اند در اين قسمت آمده است :
عمل بنده را كه نماز و روزه و حجّ و عمره است از آن عبور داده بالا مى برند.
146- نازعات (79): 2 - البتّه در رابطه با معناى اين آيه شريفه و اصولاً پنج
آيه نخست سوره نازعات اختلاف بسيار در ميان مفسّرين است . به تفسير شريف الميزان (ج
20، ص 178 - 182) رجوع شود.
147- اَوّاب يعنى كسى كه پيوسته به درگاه الهى توبه و انابه و رجوع
مى نمايد.
148- اسراء (17): 25.
149- اسراء (17): 78.
150- در نتيجه : سيصد سال از روزهاى دنيا، تقريباً برابر با سه از روزهاى
آخرت ساعت مى شود، كه فاصله عصر تا شام و نماز مغرب نيز به اين مقدار يعنى
تقريباً سه ساعت است .
151- روم : (30): 17.
152- همسر امام صادق (ع ).
153- مقصود از عالِم (ع ) در روايات ، امام كاظم (ع ) است .
154- يعنى سوره قُل يا اءَيُّهَا الْكافِرون
155- ظاهراً مقصود دو آيه آخر اين سوره يعنى از آمَنَ الرَّسُولُ بِما اءُنْزِلَ
إِلَيْهِ تا آخر سوره است .
156- آل عمران (3): 190 - ظاهراً مقصود خواندن تمام اين آيه تا آخر آيه 194 مى
باشد.
157- ظاهراً مقصود آيه 54 سوره اعراف (7) است كه پيرامون مسخّر بودن تمام
موجودات در برابر امر خداوند - عزّوجلّ - مى باشد.
158- انعام (6): 100.
159- حشر (59): 21.
160- چه وقت گذشته باشد و چه نگذشته باشد.
161- مواردى كه به شماره درآمده ششن جا مى باشد، و ظاهراً نماز يك ركعتى
وتر از قلم افتاده است كه بعداً مؤلّف بزرگوار بدان اشاره مى فرمايند، و در عروة
الوثقى (ج 1، ص 481، مساءله 10) نيز همين هفت مورد ذكر شده است .
162- در برخى از نسخه ها: وُتيره .
163- رجوع شود به تهذيب ، ج 2، ص 67، روايت 243.
164- مصباح المتجهِّد، ص 33.
165- داخل [] از مصباح المتهجّد افزوده شده است .
166- به اوايل همين فصل رجوع شود،
167- به اوّل فصل هفتم رجوع شود.
168- در همين فصل گذشت .
169- يعنى : نه به طمع بهشت و يا خوف از جهنّم .
170- در همين فصل گذشت .
171- كافى ، ج 3، ص 338، روايت 10.
172- مقصود امام زمان ، حجّة بن الحسن العسكرى -
عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - است .
173- احزاب (33): 56.
174- در برخياز نسخه ها نيز اءَصْقِنى است كه ظاهراً اشتباه است .
175- مصباح المتهجّد، ص 46.
176- ظاهراً لفظ وَ زائد است و به اشتباه اضافه شده است .
177- توحيد، ص 238، روايت 1؛ معانى الاخبار، ص 38، روايت 1.
178- توحيد، 241، روايت 2؛ معانى الاخبار، ص 41.
179- توحيد، 241، روايت 2؛ معانى الاخبار، ص
180- يعنى برپا دارنده و تاءمين كننده تمام مصالح دنيوى و اُخروى و معنوى همه
انسانها.
181- نمازهاى صبح و مغرب و عشاء.
182- توبه (9): 46.
183- يعنى امام زمان حضرت حجّة بن الحسن العسگرى
عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف .
184- ترجمه بقيه جملات در ترجمه فصول اذان گذشت .
185- ترجمه فوق بر اساس متن اءَقامَ الْعَبْدُ للِصَّلاة است ، كه ظاهراً بهتر از
متن نسخه هاى كتاب است كه قامَ الْعَبْدُ لِلصَّلاة آورده اند.
186- ظاهراً مقصود مظالم و حقوقى است كه ديگران به گردن او دارند.
187- محمّد (47): 9.
188- بقره (2): 45.
189- حجرات (49): 7.
190- بقره (2): 238.
191- به جاى اين كمله ، در برخى از نسخه هاى كتاب آمده است : يا مُعْترّ
يعنى : اى كسى كه بدون درخواست خواهان نيكى هستى
192- در برخى از نسخه هاى كتاب در ادامه وچپ دارد، كه اشتباه است .
193- علق (96): 19.
194- و روشن است كه دعا كردن و درخواست عفو نقصهايى كه در نماز پيش مى آيد، و
سپردن آن به خداوند - جلّ جلاله - از مصاديق قرب به اوست . (مترجم )
195- كافى ، ج 2 ص 549، روايت 9 - البتّه در كافى عبارت به اين صورت آمده
است : وَلا يَفْعَلُ ما يَشاءُ اءَحَدٌ غَيْرُهُ و نيز اينكه تمام دعا را سه بار بگويد.
196- يعنى امور خوشايند (از آن جمله دفع موارد مذكور در روايت ) را در پى دارند.
197- در برخى از نسخه ها به جاى يَغْبِطُنى لفظ يُعْطينى آمده است كه
ظاهراً اشتباه كاتب و ناسخ مى باشد.
198- به جاى اين كلمه در برخى از نسخه ها (يُرْفَثُ) آمده است كه ظاهراً درست
نيست .
199- غافر (40): 60
200- غافر (40): 60.
201- بقره (2): 186.
202- زمر (39): 53.
203- صحاح ، مادّه نصح ، ج 1، ص 411.
204- الفهرست ، ص 70، ص 79.
205- نساء (4): 103.
206- غافر (4): 60.
207- ظاهراً عبارت به اين صورت بوده است : بِ [سُوءِ] سَريرَةٍ.
208- يعنى ام باقر يا صادق (عليهماالسلام ).
209- مصباح المتهجّد، ص 69، و 349 (هر دو شبيه به متن )
210- ظاهراً مقصود بيمارى است .
211- ظاهراً مقصود امام جواد(ع ) است ، به جامع الرّواة ، ج 1، ص 606 رجوع شود. و
نيز ناگفته نماند كه اسم راوى در يك نسخه كافى علىّ بن بصير، و در نسخه ديگر آن
علىّ بن نصير، و در متن فلاح السائل (كه ظاهراً سيّد نسخه ديگر كافى را داشته و از
روى آن نقل فرموده ) علىّ بن نصر است ، همچنانكه در جامع الرّواة نيز چنين است .
212- ناگفته نماند كه كافى ، ج 2، ص 578، روايت 4 (با اندكى تفاوت در
برخى از الفاظ) در برخى از نسخه هاى كتاب اين قسمت در آخر طريق دوّم آمده است .
213- مصباح المتهجّد، ص 70.
214- ظاهراً لفظ وَ از اينجا افتاده است .
215- در نسخه اى اين لفظ نيز با (كَ) آمده كه ظاهراً درست نيست .
216- در برخى از نسخه هاى كتاب به جاى كآئِناً لفظ كافيِاً آمده است
كه ظاهراً اشتباه است .
217- صفّ (61): 4.
218- نهج البلاغة ، خطبه 160 (با تفاوت در الفاظ).
219- آل عمران (3): 64.
220- واقعه (56): 57 تا 59.
221- كهف (18): 51.
222- ابراهيم (14): 34.
223- اسراء (17): 70.
224- به فصل رجوع شود.
225- بقره (2): 280.
226- مائده (5): 24
227- نساء (4): 153.
228- اعراف (7): 23.
229- انبياء: (21) 87.
230- انبياء (21): 83. البته اوّل آيه شريفه لفظ ربّ ندارد.
231- آل عمران (3): 193 و 194.
232- يعنى بدون اينكه از بسيار ثواب داشتن اين
عمل شگفت زده شود، بلكه به پاداشهاى بسيار آن اعتقاد داشته باشد، و
احتمال دارد كه لفظ (مِنْ غَيْرِ عُجْبِ) باشد كه در اين صورت به معناى اين است كه :
بدون اينكه به خود ببالد و عُجْب داشته باشد.
233- در برخى از نسخه هاى كتاب ، دعاى عشرات ذكر نشده است و تنها آمده كه :
مستحبّ است دعاى عشرات را بخواند، زيرا آن از جمله دعاهايى است كه در هنگام شام و
صبح خوانده مى شود. و در برخى از نسخه ها افزوده شده است : و ذكر آن در تعقيب نماز
صبح و نيز در بهترين جايى كه مستحبّ است خوانده شود، يعنى در
اعمال بعد از عصر روزهاى جمعه ، خواهد آمد. ان شاء اللّه جلّ جلاله .
234- يَّس (36): 9.
235- رجوع شود به مصباح المتهجّد، ص 90.
236- اين لفظ ظاهراً در اصل (اءخْرِجْ) بوده است ، كه در نسخه بردارى اشتباهاً
به اين صورت نوشته شده است ، لذا ترجمه نيز بر اساس (اءخْرِجْ) است نه
(اءَخْرِجْ)
237- مصباح المتهجّد، ص 90.
238- صحاح ، مادّه قتر، ج 2، ص 786.
239- مصباح المتهجّد، ص 479 - البته در نسخه چاپ شده مصباح المتهجّد نيز ابن
قتره آمده است ، و در نسخه مؤلّف به همان صورتى كه در متن آمده ، بوده است .
240- صحاح ، مادّه (رسس )، ج 3، ص 934.
241- تنها برخى از اين دعاها مربوط به
اعمال وقت صبح و شام است ، و شايد نظر مؤلّف بزرگوار اين بوده كه همه آنها به
خاطر اهمّيتشان در صبح و شام خوانده شود.
242- هود (11): 78.
243- انفطار (82): 10 و 11.
244- زخرف (43): 32.
245- به فصل بيست و دوّم رجوع شود.
246- يعنى اگر خواست در ركعت سوّم به جاى تسبيحات اربعه ، سوره حمد را
بخواند، آن را به صورت آهسته و اخفاتى مى خواند.
247- در برخى از نسخه ها: هفتاد حاجت دنيوى ، و سى حاجت اُخروى آمده است .
248- بقره : 163 - ظاهراً تمام اين آيه و آيه 164 منظور است .
249- ظاهراً دو آيه آخر سوره بقره يعنى از آمَنَ الرَّسُولُ بِما اءُنْزِلَ... تا
آخر سوره منظوراست .
250- يعنى تا آخر آيه ششم از اين سوره مباركه .
251- ظاهراً مقصود آيات 21 و 22 و 23 و 24 يعنى از لَوْ اءَنْزَلْنا هذَا
الْقُرآنَ تا آخر سوره مى باشد.
252- در برخى از نسخه هاى به جايى اين كلمه ، نَحْوِهِ آمده است كه ظاهراً
درست نيست .
253- با توجّه به مطلبى كه مؤلّف بزرگوار در آخر
فصل بيست و سوّم بدان اشاره فرمودند، ادامه تعقيبات نماز مغرب را در اين
فصل و بعد از خواندن نافله هاى نماز مغرب ذكر فرموده اند، رجوع شود.
254- در برخى از نسخه ها به جاى اين كمله فَحثا آمده است كه ظاهراً درست
نيست .
255- در برخى از نسخه ها به جاى اين كلمه سِنينها آمده كه ظاهراً درست نيست ،
زيرا سِنين ملحق به جمع سالم و مذكّر است و هنگام اضافه نون آن حذف مى شود.
256- اين لفظ در برخى از نسخه هاى طارِقٌ آمده است كه ظاهراً درست نيست ،
زيرا استثناء و منصوب است .
257- ظاهراً مقصود از چهار سجده اى كه ذكر مى شود، همان دو سجده شكر است ،
منتهى به اين ترتيب : 1 سجده كردن بر پيشانى ، 2 سجده با سمت راست صورت را،
3 سجده با سمت چپ صورت ، 4 و در آخر با سجده كردن با پيشانى .
258- انبياء (21): 87 و 88.
259- انعام (6): 59.
260- به جاى اين كلمه ، حاجت خود را ذكر مى كنى .
261- كنايه از اينكه : در مقام و منزلت به من مُلْحق مى شود.
262- مزمّل (73): 6.
263- ظاهراً منظور آيه شريفه 54 سوره اعراف مى باشد.
264- ظاهراً مقصود آيه 163 و 164 سوره بقره است .
265- مقصود آيات 254 و 255 و 256 و 257 سوره بقره مى باشد.
266- يعنى از اوّل تا آخر سوره بقره . آيه 283.
267- يعنى اگر خواست به جاى تسبيحات اربعه ، سوره حمد بخواند.
268- در برخى از نسخه هاى به جاى اين كلمه حِباطَتِكَ آمده است كه ظاهراً
درست نيست .
269- در برخى از نسخه ها نيز تَسَحُّبَ الْمُتَسَحِّبِينَ آمده است كه ظاهراً درست
نيست .
270- به جاى اين لفظ در برخى از نسخه ها (صَبيحَتى ) آمده است كه ظاهراً
درست نيست .
271- در برخى از نسخه ها اينجا اشتباه است كه اصلاح شد.
272- در برخى از نسخه ها به جاى اين كلمه اشتباهاً عِلْمَيْهِ آمده است .
273- بر خلاف عبارت عنوان اصلى فصل در اينجا و مقدّمه كتاب ، كه نمازها
آمده است ، تنها يك نماز در اينجا ذكر شده است ، لذا
احتمال دارد كه يا عنوان فصل نيز يك نماز بوده و در كتابت به جاى الصَّلوة
، الصَّلَوات نوشته شده باشد، و يا مؤلّف بزرگوار مى خواسته نمازهاى را ذكر
نمايد، ولى تنها به يكى بسنده نموده است .
274- در برخى از نسخه ها نيز به جاى اين كلمه ، آتونى آمده است كه ظاهراً
درست نيست .
275- نساء(4): 107 تا 109.
276- مزّمّل (73): 2 و 3.
277- كه خداوند در آيه شريفه فوق و ادامه آن دستور داده كه مؤمنان به اندازه
نصف و يا يك سوّم و يا دو سوّم شب را به عبادت
مشغول شوند.
278- تفسير مجمع البيان ، ج 10، ص 569.
279- عبارت حديث بعد هُدْوءٍ مِنَ اللَّيْلِ است كه به گذشت ساعتى از شب ، و يا
اوّل شب ، و يا بخشى مانند يك سوّم و يا يك چهارم از آن ، معنى شده است .
280- در خصال ص 337، روايت 40، آمده است : و دعا را به عنوان زيرپوش
281- آل عمران : 190.
282- ظاهراً مقصود آيات 190 تا آخر آيه شريفه 194 مى باشد.
283- و يا: ياد مى شد، و همينطور احتمال دارد كه تمام جملات بعدى به صورت
مجهول ترجمه شود، يعنى هرگاه از قبر ياد مى شد... و هنگامى كه از برانگيخته و زنده
شدن مردگان در قيامت ياد مى شد... (تا آخر).
284- فرايص يعنى گوشت ميان پهلو و شانه ، و يا گوشت ميان پستان و
شانه .
285- انعام (6): 60.
286- اين در نسخه اى (العامّة ) آمده كه ظاهراً درست نيست .
287- آيه 54 از سوره اعراف (7).
288- آيه 18 و 19 از سوره آل عمران (3).
289- البتّه مؤلّف بزرگوار - رضوان اللّه تعالى عليه - نامى از خود نياورده
اند، و فرموده اند كه برخى از بندگان خدا را مى شناسم كه اين
اعمال را هنگام خوابيدن انجام مى دهند، ولى به
احتمال قوى قريب به يقين ، مقصود خود ايشان هستند.
290- اعراف (7): 171.
291- سوره آل عمران (2): آيه 18 و 19.
292- سوره فاطر (35): آيه 41.
293- آيه 54 از سوره اعراف (7).
294- انبياء (21): 42 - و بقيّه آيه شريفه چنين است : بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمِ
مُعْرِضُونَ. و ترجمه مجموع آن به اين صورت است كه : بگو: كيست كه در شب و
روز شما را از خداوند رحمت گستر محافظت نمايد، بلكه ايشان از ياد پروردگارشان
روى گردانند.
295- سوره اسراء (يا بنى اسرائيل : 17): 110 و 111 -
296- فاطر (35): 41 .
297- اسراء (يا: بنى اسرائيل : 17): 110 و 111.
298- كهف (18): 110.
299- عين اين دعا همراه با ترجمه اش در ص 596 گذشت .
300- اسراء (17): 109 و 110.
301-ظاهراً به اين صورت كه : در هر ركعت بعد از سوره حمد، صد بار آية
الكرسى را بخواند.
302- حِلّ به سرزمينهاى غير حَرَم گفته مى شود و حَرَم سرزمينهاى اطراف خانه
كعبه تا محدوده مشخّص مى باشد.
303- اين روايت را در كافى ، ج 2، ص 632، روايت 21، عبداللّه بن جذاعه از امام
صادق (ع ) نقل كرده است ، البتّه در آنجا لفظ هنگامى كه در رختخواب مى رود ذكر
نشده است .
304-ذاريات (51): 17.
305- مجادله (58): 10.
306-پناه مى برم به آنچه كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى و پيامبران فرستاده
شده و بندگان شايسته خدا و پيشوايان راه دان و هدايت يافته به آن پناه بردند، از شرّ
آنچه كه ديدم ، و از شرّ رؤ يايم ، به اينكه مبادا به من ضرر برساند، و از شرّ شيطان
رانده شده .
|