"بسم الله الرحمن الرحیم"
احکام روزه (استفتائات روزه بر اساس فتوای مقام معظم رهبری)
روزه قضا
جاهايى که فقط قضا واجب است
259. کسى که در روز ماه رمضان نيّت روزه نمىکند، يا از روى ريا روزه مىگيرد ولى هيچيک از کارهايى را که موجب باطل شدن روزه است انجام نمىدهد، قضاى آن روز بر او واجب است ولى کفاره واجب نيست.
260. کسى که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کرده و با حال جنابت يک يا چند روز، روزه بگيرد قضاى آن روزها بر او واجب است.
261. اگر در سحر ماه رمضان بدون اينکه تحقيق کند صبح شده يا نه، کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، سپس معلوم شود که در آن هنگام صبح شده بوده است، بايد قضاى آن روز را بگيرد. ولى اگر تحقيق کند و بداند که صبح نشده و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود که صبح بوده است قضاى آن روز بر او واجب نيست.
262. اگر در روز ماه رمضان بخاطر تاريکى هوا يقين کند که مغرب شده يا کسى که خبر او شرعاً حجت است بگويد مغرب شده، و افطار کند سپس معلوم شود که هنوز در آن هنگام مغرب نبوده است، بايد قضاى آن روز را بجا آورد.
263. اگر بر اثر ابر گمان کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود که مغرب نبوده است، قضاى آن روز بر او واجب نيست.
264. در سحر ماه رمضان تا وقتى يقين به طلوع فجر نکرده است مىتواند کارهايى را که موجب باطل شدن روزه است انجام دهد ولى اگر بعداً معلوم شد که در آن هنگام صبح شده بوده است حکم آن گفته شد.
265. در روز ماه رمضان تا وقتى يقين به فرا رسيدن مغرب نکرده باشد نمىتواند افطار کند و اگر با يقين به مغرب افطار کرد بعد معلوم شد که مغرب نشده بوده است، حکم آن در مسائل قبل گفته شد.
266. اگر روزهدار در هنگام وضو که مستحب است قدرى آب در دهان بگرداند و مضمضه کند، اين کار را کرد و آب بىاختيار فرو داده شد روزهاش صحيح است و قضا بر او واجب نيست. ولى اگر اين کار را نه براى وضو بلکه براى خنک شدن و امثال آن انجام داد و آب بىاختيار به حلق او فرو رفت، بايد قضاى آن روز را بهجا آورد.
احکام قضاى روزه
267. کسى که يک يا چند روز بيهوش و در حال اغماء بوده و روزهى واجب از او فوت شده، لازم نيست قضاى روزهى آن روزها را به جا آورد.
268. کسى که بخاطر مستى روزه از او فوت شده، مانند اينکه بر اثر مستى نيّت روزه نکرده هر چند همهى روز را امساک کرده باشد، قضاى روزهئى که از او فوت شده واجب است.
269. کسى که نيّت روزه کرده ولى سپس مست شده و همه يا بخشى از روز را با حال مستى گذارنيده بنا به احتياط بايد روزهى آن روز را قضا کند، مخصوصاً در مستىهاى شديد که موجب زائل شدن عقل است. و در اين مسئله و مسألهى قبل فرقى نيست ميان اينکه صَرف مادهى سکرآور براى او حرام باشد يا بهخاطر بيمارى يا بىاطلاعى از موضوع، حلال بوده باشد.
270. زن بايد ايامى را که بخاطر عادت ماهيانه و يا زايمان روزه نگرفته پس از ماه رمضان قضا کند.
271. کسى که چند روز از ماه رمضان را بخاطر عذرى روزه نگرفته، و تعداد آن روزها را نمىداند مثلاً نمىداند که آيا در روز بيست و پنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزهايى که از او فوت شده مثلاً شش روز باشد يا در روز بيست و ششم رفته که پنج روز باشد، مىتواند مقدار کمتر را قضا کند و اما در صورتى که هنگام شروع عذر (مثلاً سفر) را مىداند، مثلاً مىداند که در روز پنجم ماه به سفر رفته ولى نمىداند که در شب دهم برگشته تا پنج روز فوت شده باشد يا شب يازدهم برگشته تا شش روز فوت شده باشد، در اين صورت احتياط آن است که مقدار بيشتر را قضا کند.
272. اگر از چند ماه رمضان روزهى قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اول بگيرد مانع ندارد، ولى اگر وقت قضاى آخرين ماه رمضان تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان باقى مانده باشد در اين صورت احتياط آن است که قضاى رمضان آخر را بگيرد.
273. کسى که قضاى روزهى ماه رمضان را مىگيرد در صورتى که وقت قضاى او تنگ نباشد مىتواند پيش از ظهر روزهى خود را باطل کند، و اگر وقت تنگ است يعنى فقط به عدد روزهاى قضا تا ماه رمضان آينده وقت دارد، احتياط آن است که روزه را در پيش از ظهر هم باطل نکند.
274. کسى که بهخاطر بيمارى روزه ماه رمضان را نگرفته، اگر بيمارىاش تا ماه رمضان آينده ادامه يافت، قضاى رمضانِ گذشته از او ساقط مىشود و بايد براى هر روز يک مدّ طعام بدهد.272
275. کسى که بخاطر سفر، روزهى ماه رمضان را نگرفته، اگر تا ماه رمضان سال بعد در وضعيت سفر باشد قضاى رمضان گذشته از او ساقط نمىشود و بايد بعداً آن را بهجا آورد، و احتياط مستحب آن است که کفاره نيز بدهد.
276. اگر در ماه رمضان بهسبب عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و باي اين حال قضاى روزهى خود را بجها نياورد تا ماه رمضان آينده فرا برسد، بايد روزه را قضا کند و براى هر روز يک (مدّ) طعام بدهد.
277. اگر قضاى روزهى رمضان را چند سال به تأخير بيندازد بايد قضا را بگيرد و بخاطر تأخير از سال اول کفاره (يک مدّ طعام) بدهد، ولى بخاطر تأخير سالهاى بعد چيزى بر او واجب نمىشود.
278. کسى که بايد براى هر روز يک مدّ طعام بدهد مىتواند کفارهى چند روز را به يک فقير بدهد.
279. اگر پدر و نيز بنابر احتياط واجب، مادر روزهى خود را بهخاطر عذرى ـ غير از سفر ـ بهجاى نياورده و با اينکه مىتوانسته آن را قضا کند، قضا نيز نکرده است بر پسر بزرگتر آنان واجب است که پس از مرگ آنان خودش يا بوسيلهى اجير، قضاى آن روزه را بهجا بياورد. و اما آنچه بهخاطر سفر بهجا نياوردهاند واجب است حتى در صورتى که فرصت و امکان قضا را هم نيافتهاند، آن را قضا کند.
280. روزههايى را که پدر و مادر عمداً بهجا نياوردهاند بنابر احتياط بايد بوسيلهى پسر بزرگتر ـ شخصاً يا با گرفتن اجير ـ قضا شود.
روزه مستحبى و نذرى با داشتن روزه قضا
281. آيا کسى که روزه واجب بر گردن اوست مىتواند روزه مستحبى بگيرد؟
ج) کسى که روزه واجب بر گردن اوست نمىتواند روزه مستحبى بگيرد.
282. کسى که قضاى روزه ماه رمضان بدهکار است، آيا مىتواند روزه نذر کند؟
ج) اگر قصد داشته باشد که روزه نذرى را بعد از روزه قضا بگيرد نذرش صحيح است.
قضاى روزههاى فوت شده در سفر
283. هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموريت دينى بر عهدهام مىباشد، وظيفه من چيست؟ آيا قضاى آنها بر من واجب است؟
ج) قضاى روزههاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.
باطل کردن روزه بر اثر جهل به حکم
284. نظر شريف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزهاش را افطار کرده، چيست؟ آيا فقط قضا بر او واجب است يا اينکه کفّاره هم بايد بدهد؟
ج) اگر به سبب بىاطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مىکند ـ مثل اينکه نمىدانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنىها روزه را باطل مىکند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزهاش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.
ندانستن تعداد روزههاى قضا
285. کسى که تعداد روزهايى که روزه نگرفته و مقدار نمازهايى را که نخوانده نمىداند، وظيفهاش چيست؟ کسى هم که نمىداند روزهاش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و يا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟
ج) جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزههايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.
شک در گرفتن روزه قضا
286. اگر شک کنم در اينکه اقدام به گرفتن قضاى روزههايى را که بر عهدهام بوده، کردهام يا خير تکليف من چيست؟
ج) اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مىشود، روزه قضا بگيريد.
قادر نبودن بر قضاى روزههاى فوت شده
287. بعضى از افراد بر اثر تبليغات گمراه کننده کمونيستها چندين سال نماز و واجبات خود را ترک کردهاند، ولى بعد از پيام تاريخى امام راحل به سران شوروى سابق پى به اشتباه خود بردند و به سوى خداوند توبه نمودهاند، آنها در حال حاضر قادر به قضاى همه آن نمازها و روزهها نيستند، وظيفه آنها چيست؟
ج) بر آنان واجب است که نمازها و روزههاى فوت شده را به هر مقدار که قدرت دارند، قضا و هر مقدارى که قادر نيستند وصيّت نمايند.
فوت روزه بر اثر جهل به علائم بلوغ
288. من حدود شش ماه است که به سن تکليف رسيدهام. چند هفته قبل از رسيدن به آن سن فکر مىکردم تنها علامت بلوغ، تمام کردن پانزده سال هجرى قمرى است. ولى اکنون کتابى راجع به علامتهاى بلوغ پسران خواندم که در آن علامتهاى ديگرى براى بلوغ ذکر شده که در من وجود دارند، ولى زمان پيدايش آنها را نمىدانم. آيا در حال حاضر قضاى نماز و روزه بر عهده من هست يا خير؟ با توجه به اينکه من گاهى نماز مىخواندم و ماه رمضان سال گذشته را بهطور کامل روزه گرفتهام، وظيفه من در اينباره چيست؟
ج) قضاى همه نمازها و روزههايى که يقين به فوت آنها پس از رسيدن به سنّ بلوغ و تکليف شرعى داريد، واجب است.
289. من قبل از سن 14 سالگى محتلم مىشدم و نمىدانستم که احتلام نشانه بلوغ است لذا تا سن پانزده سالگى روزه نگرفتهام. آيا تنها قضاى روزه کفايت مىکند يا کفّاره هم دارد؟
ج) قضاى روزه واجب است.
انتهای پیام |