۱۳۹۱/۲/۱۷
9:59
بازدید:2650
شبهات و پاسخ ها
چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ |
|
بنام خدا
چرا شیعیان با دست باز نماز میخوانند؟
قرار دادن دست راست بر روي دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموري است که استحباب آن بين فقهاي 3 مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنّت مشهور است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیت الله العظمی سبحانی؛ قرار دادن دست راست بر روي دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموري است که استحباب آن بين فقهاي سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:
حنفيها ميگويند: روي هم گذاشتن دستها در نماز، سنّت است وواجب نيست، و براي مرد بهتر است که کف دست راستش را بر پشت دست چپ، زير ناف قرار دهد، و زن دستها را بر سينهاش بگذارد.
شافعيها ميگويند: گذاشتن دست روي يکديگر، در نماز، براي مرد و زن سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ زير سينه و بالاي ناف به سمت چپ قرار دهد.
حنبليها ميگويند: گذاشتن دستها روي هم، سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زير ناف قرار دهند.
فرقه مالکيّه بر خلاف سه مذهب فوق ميگويند: آويختنِ دستها در نمازهاي واجب، مستحب است، قبل از مالکيها نيز جماعتي همين قول را گفتهاند که از آن جملهاند: عبداللّه بن زبير، سعيد بن مسيّب، سعيد بن جبير، عطاء، ابن جريح، نخعي، حسن بصري، ابن سيرين و جماعتي از فقها.
از امام اوزاعي منقول است که نمازگزار، بين آويختن دستها يا روي هم قرار دادن آنها مخير است.[1]
امّا مشهور بين شيعه اماميّه آن است که قرار دادن دستها روي يکديگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهاي شيعه کسي قائل به کراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبي در کافي.[2]
کيفيت نماز پيامبر(ص)
با اين که به جز مالکيها، مذاهب ديگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جايز شمردهاند و دربارة اين مسأله سخن بسيار گفتهاند، با اين حال دليل قانع کنندهاي حتّي بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب. بلکه ميتوان ادّعا کرد که دلايلي بر خلاف ادعاي آنان وجود دارد و رواياتي که از فريقين (شيعه و سنّي) بيانگر طريقه نماز گزاردن رسول اکرم(ص) است، از گذاشتن دستها بر يکديگر سخني به ميان نياورده است و امکان ندارد که پيامبر (ص) امر مستحبّي را در طول حيات خود(يا بخشي از آن) ترک نمايد. اکنون سه نمونه از اين روايات، دو مورد از طريق اهل سنّت و ديگري از طريق شيعه اماميّه را ذکر ميکنيم که هر دو روايت، چگونگی نماز پيامبر(ص) را بيان ميکند و در هيچيک کوچکترين اشارهاي به روي هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن:
الف: حديث ابي حُميد ساعدي
حديث ابي حُميد ساعدي را برخی از محدّثان (سنّي) روايت کردهاند و ما از کتاب سنن بيهقي نقل ميکنيم که گفت: او رو به اصحاب پيامبر کرد و گفت: من داناترين شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زيرا تو نه بيش از ما پيرو آن حضرت بودهاي و نه افزونتر از ما مصاحبتش کردهاي. گفت: چرا، گفتند: پس (کيفيّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه کن. ابوحُميد گفت:
رسول خدا(ص) هرگاه ميخواست به نماز بايستد، دستها را تا برابر شانههايش بالا ميبُرد، سپس تکبير ميگفت و هنگامي که همه اعضايش به حال اعتدال در جاي خود قرار ميگرفت به قرائت ميپرداخت، آنگاه تکبير ميگفت و دستها را تا برابر شانه بالا ميبُرد، پس از آن به رکوع ميرفت و دو کف دست را بر زانوها ميگذاشت و در حال اعتدال که نه سرش را بالا ميگرفت و نه پايين ميانداخت، رکوع را انجام ميداد. سپس از رکوع سر بلند ميکرد(ميايستاد) و ميگفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دستها را تا برابر شانهها بالا ميبُرد و تکبير ميگفت، سپس (براي سجده) متوجّه زمين شده و دستهايش را (در سجده) از پهلوهايش جدا ميگرفت، آنگاه سر از سجده برميداشت و پاي چپش را خم ميکرد و بر آن مينشست. انگشتان پاهايش را در سجده باز مينمود و سجده دوم را نيز همينگونه انجام ميداد و پس از سجده، تکبير ميگفت، سپس پايش را خم کرده بر آن مينشست در حالي که هر عضوي به حال اعتدال قرار ميگرفت. رکعت بعدي را هم به همين کيفيّت انجام ميداد و پس از دو رکعت در حال قيام تکبير ميگفت و دستهايش را تا برابر شانهها بالا ميبرد همانگونه که تکبير افتتاحيّه را انجام ميداد و در بقيّه نمازش نيز همينطور عمل ميکرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام ميگفت، پاي چپ را عقب قرار ميداد و بر سمت چپ بر وَرِک[3] مينشست.
همه گفتند: ابوحميد راست گفت، رسول خدا(ص) بدين گونه نماز ميگزارد.[4]
اين بود حديثي در مقام بيان کيفيّت نماز رسول خدا(ص) که از طريق اهل سنّت روايت شده که وجه دلالت آن را دانستيم. اکنون به حديثي که شيعه اماميه روايت کرده توجه کنيد:
ب: حديث حمّاد بن عيسي
حمّاد بن عيسي از امام جعفر صادق (ع) روايت کرده که آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است براي مردي که 60يا 70 سال از عمرش بگذرد و يک نماز با شرايط کامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از اين سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدايت شوم، نماز را (با شرايط کامل) به من تعليم فرما.
پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ايستاد و دستهايش را با انگشتان بسته بر روي رانهايش انداخت و پاهايش را نزديک به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهايش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نميکرد و با خشوع و فروتني تمام بود، پس تکبير گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتيل قرائت کرد، سپس به اندازه نفس کشيدني در حال قيام صبر کرد و پس از آن تکبير گفت در حالي که هنوز ايستاده بود، آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روي کاسه زانوهايش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوري که اگر قطرهاي آب يا روغن بر پشتش ريخته ميشد به واسطه راست بودن پشتش به هيچ طرف مايل نميگشت، امام گردنش را (در رکوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتيل تسبيح (سبحان رَبّي العظيم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ايستاد و چون کاملاً به حال قيام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قيام، تکبير گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهايش را قبل از زانوها بر زمين گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّي الأعلي وبحمده، و (در سجده) عضوي از بدنش را بر عضو ديگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده کرد: پيشاني، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بيني، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمين واجب و گذاشتن بيني بر خاک سنّت است که اِرغام ناميده ميشود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامي که راست نشست، تکبير گفت و ساق پاي چپ را خم کرده، روي آن نشست و پشت پاي راستش را بر کف پاي چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّي و أتوب إليه»، و در همان حال نشسته تکبير گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذکر تسبيح را در سجده دوم نيز گفت و از عضوي از بدنش براي عضو ديگر در رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دستهايش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمين نگذاشت و بدين ترتيب دو رکعت نماز بجا آورد .
سپس فرمود: اي حمّاد، اين گونه نماز بخوان، و در نماز به هيچ سويي التفات مکن و با دستها و انگشتانت بازي مکن و آب دهان به راست و چپ يا پيش رويت مينداز.[5]
چنان که ملاحظه ميشود هر دو روايت در صدد بيان کيفيّت نماز واجب است و در هيچکدام کوچکترين اشارهاي به روي هم گذاشتن دستها نشده است، زيرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق (ع) در بيان خود آن را ترک نميکرد و حال اين که آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (ص) را براي ما مجسّم ميکرد، چون او از پدرش امام باقر(ع) و امام باقر(ع) از پدرانش و آنها از اميرمؤمنان(ع) و او از رسول اعظم صلوات اللّه عليهم اجمعين گرفتهاند. بنابراين، دست روي دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زيرا گرفتن دست در واقع داخل کردن چيزي است در شريعت که از شريعت نيست.
ج. آموزش نماز به کسي که نماز صحيح نميخواند
در ميان محدثان اهل سنت حديثي است به نام «حديث المسيء صلاتُه» يعني حديث کسي که نماز خود را صحيح نميخواند، در اين حديث چنين آمده است:
ابوهريره ميگويد: پيامبر وارد مسجد شد، مردي نيز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پيامبر آمد و سلام کرد. پيامبر سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوي پيامبر بازگشت، پيامبر نيز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، اين کار سه بار تکرار شد، سرانجام آن مرد عرض کرد: سوگند به خدايي که تو را به حق مبعوث کرده است، من جز آنچه انجام ميدهم، چيزي نميدانم، چه بهتر که نماز را به من بياموزي.
در اين هنگام پيامبر فرمود: هرگاه به نماز ايستادي تکبير بگو، سپس آنچه از آيات قرآن ميداني، بخوان، سپس رکوع کن به گونهای که بدنت آرام گردد، آنگاه پيامبر ديگر اجزا و شروط نماز را به او ميآموخت[6] و هيچ اشارهاي به گذاردن دست راست بر دست چپ نميکند، در حالي که اگر اين کار واجب و يا مستحب مؤکد بود، از گفتن آن خودداري نميکرد.
نظر ائمّه اهل بيت(علیهم السلام)
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، روشن گرديد که سنت بودن دست روي دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدين جهت ميبينيم که ائمّه اهل بيت(علیهم السلام) از اين عمل (گرفتن دست در نماز)، احتراز ميکردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه ميدانستند.
محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق يا امام محمّد باقر ‘روايت کرده، ميگويد: به آن حضرت عرض کردم: حکم کسي که دستش را در نماز بر دست ديگر ميگذارد، چيست؟ فرمود: اين عمل، تکفير است و نبايد انجام شود.(تکفير به معني تعظيم در مقابل پادشاهان است).
زراره از حضرت امام محمّد باقر (ع) روايت کرده که فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تکفير مکن(دستهايت را بر هم مگذار)، زيرا مجوس اين عمل را انجام ميدهند.
صدوق به سندي از امير مؤمنان علي (ع) روايت کرده که آن حضرت فرمود: مسلمان دستهايش را در نماز جمع نميکند و در حالي که در مقابل خداي عزّ وجلّ ايستاده است، تشبّه به اهل کفر (يعني مجوس) نميورزد.[7]
منابع:
[1] . محمّد جواد مغنيه: الفقه علي المذاهب الخمسه، ص 110، وملاحظه شود «رسالة مختصرة السدل» ا از دکتر عبدالحميد، ص 5.
[2] . محمد حسن نجفي، جواهر الکلام:11/15ـ16.
[3] . تورک عبارت است از اين که انسان در حال نشستن بر روي پاي چپ بنشيند، وروي پاي راست را بر کف پاي چپ قرار دهد.
[4] . سنن بيهقي:2/72، 73، 101، 102; سنن أبي داود:1/194، باب افتتاح الصّلاة، حديث 730ـ736; سنن ترمذي:2/98، باب صفة الصّلاة.
[5] . شيخ حرّ عاملي: وسائل الشيعه، 4، باب 1 از ابواب افعال نماز، حديث 1، و باب 17،
حديث 1و2.
[6] . صحيح بخاري، ج1، ص 189، شماره 793; صحيح مسلم:2/11.
[7] . شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه:4، باب 15 از ابواب قواطع الصّلاة، حديث 1، 2و 7.
انتهای پیام |
|