۱۳۹۱/۱/۳
8:56
بازدید:2417
رویدادها
بیانات
سخنان گهر بار مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی |
|
خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم که به ما فرصت و توفيق داد تا يک بار ديگر و يک سال ديگر در جوار بارگاه آسمانى حضرت اباالحسن علىّبنموسىالرّضا (سلام اللّه عليه) با شما مردم عزيز، جوانان عزيز، چه مردم عزيز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران ديدار کنيم عيد نوروز و حلول سال جديد را تبريک عرض ميکنم و اميدوارم اين سالى که در آن وارد شديم، براى همهى ملت ايران سال شادى، گشايش، دلخوشى، نشاط و فعاليت و توفيق در راه کسب معارف حقه و تقواى الهى بوده باشد.
|
|
1391/01/01
بیانات در حرم رضوی در آغاز سال 91
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم که به ما فرصت و توفيق داد تا يک بار ديگر و يک سال ديگر در جوار بارگاه آسمانى حضرت اباالحسن علىّبنموسىالرّضا (سلام اللّه عليه) با شما مردم عزيز، جوانان عزيز، چه مردم عزيز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران ديدار کنيم و روز آغازين سال را متبرک شويم به نشستن در زير سايهى حريم اين بزرگوار و مرقد مبارک ايشان.
عيد نوروز و حلول سال جديد را تبريک عرض ميکنم و اميدوارم اين سالى که در آن وارد شديم، براى همهى ملت ايران سال شادى، گشايش، دلخوشى، نشاط و فعاليت و توفيق در راه کسب معارف حقه و تقواى الهى بوده باشد.
در اين ديدار، چند مطلب را با شما برادران و خواهران در ميان ميگذارم. مطلب اول، نگاه کوتاهى است به آنچه که در سال گذشته بر ما و ملت ما و کشور ما و در رابطهى با ما در جهان و در منطقه گذشت. علت اينکه به مسائل سال 90 و عمدتاً به موفقيتهاى ملت ايران در اين سال ميپردازم، رجزخوانىهاى دشمنان و بدخواهان ما در مقابل ملت عزيز ماست. سران استکبار، تکيهدهندگان بر مسندهاى زر و زور و همچنين خردهريزهاى اينها در منطقهى خود ما، با همهى توان - توان مالىشان، توان تبليغاتىشان، توان سياسىشان - سعى ميکنند ملت ايران را مرعوب کنند، ملت ايران را مأيوس کنند. هر کسى تبليغات سياسى بدخواهان ملت ايران را دنبال کرده باشد، اين را درمىيابد که تلاشهاى عملى، تلاشهاى اقتصادى، تلاشهاى سياسى، تهديدهاى امنيتى و نظامى، همه براى اين است که اين موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، يعنى ملت ايران را که در وسط ميدان با شجاعتِ تمام ايستاده است و در حال حرکت به جلو است، از پيشروى باز بدارند، او را نااميد کنند، او را از حضور در اين عرصه بترسانند. در حقيقت در مقابل شعار «ما ميتوانيم» که امام بزرگوار اين شعار را به ما تعليم داد، انقلاب به ما جرأت داد که بگوئيم «ميتوانيم»، ميخواهند به ملت ايران بقبولانند که شما نميتوانيد؛ با همهى توان در پى اين هستند که اين هدف را دنبال کنند. سال 90 اوج فعاليتهاى آنها بود. و من ميخواهم بر روى اين نکته تکيه کنم که علىرغم آنها، به کورى چشم آنها، ملت ايران در سال 90 با حرکات خود، با پيشرفت خود، با تصميمگيرىهاى خود، به همهى دنيا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مکرر فهماند که «ما ميتوانيم».
اگر بر روى نقاط مثبت و نقاط قوّت تکيه ميکنم، براى اين است که ثابت شود ملت ايران اين توانائىها را به کار برد و علىرغم ميل بدخواهان که ميخواستند ثابت کنند ملت ايران نميتواند، ملت ايران ثابت کرد که ميتواند. از نقاط ضعف بىاطلاع نيستيم، نقاط ضعف هم داريم؛ اما در جمعبندى نهائى، نقاط قوّت بسيار بيشتر از نقاط ضعف است.
سال 90 را «سال جهاد اقتصادى» اعلام کرديم؛ لذا من از مسائل اقتصادى آغاز ميکنم. تحرک اقتصادى مسئولين کشور با همراهى مثالزدنى و تحسينبرانگيز مردم در طول سال 90 قابل ذکر است. از جملهى آنچه که ميتوان در اين زمينه مطرح کرد، همين مسئلهى هدفمندى يارانههاست. همهى کارشناسان اقتصادى، چه در دولتهاى قبلى، چه در دولت کنونى متفقالقولند که هدفمندى يارانهها براى کشور يک نياز و يک ضرورت است؛ همه اين را اعتراف کردهاند. با وجود اينکه اين معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما اين اقدام لازم به خاطر دشوارىهايش، به خاطر پيچيدگىهايش، بر زمين مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرائط تحريم، در شرائطى که دشوارى و پيچيدگى اين کار بيشتر از هميشه است، همت کردند، اقدام کردند و مراحل مهمى از اين کار را پيش بردند. کار تمام نشده است؛ اما آنچه که تاکنون مسئولان کشور - چه در دولت، چه در مجلس شوراى اسلامى - اقدام کردهاند و پشتيبانى و همدلى و همراهى ملت، آنها را قرين موفقيت کرده، بسيار مهم و قابل توجه است.
هدفهاى عمدهى اين قانون، چند مطلب بسيار اساسى است که من اشاره ميکنم. آحاد مردم عزيز ما اينها را شنيدهاند، ليکن بايد تأمل و تعمق کنند. اين کار، کار بزرگى است؛ کار مهمى است. يکى از هدفهاى اين قانون عبارت است از توزيع عادلانهى يارانههائى که نظام و دولت به مردم ميدهد. من قبلاً در يک صحبتى شرح دادم که يارانهها هميشه به صورت نامتعادل و غير عادلانه در بين قشرهاى مختلف مردم تقسيم ميشده است؛ طبيعت کار يارانهى عمومى همين است. با هدفمندى يارانهها، در واقع يک تعادلى، يک اجراى عدالتى در تقسيم و توزيع يارانهها وجود پيدا کرده است. و من خبرهاى موثقى از سراسر کشور دارم که حاکى از آن است که اين کار در بهبود زندگى طبقات ضعيف نقش مؤثر داشته است. اين يکى از هدفهاست، که مهمترين هدف و مقصد از اين قانون هم همين است.
يک هدف ديگر، اصلاح ساختار توليد و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخهى توليد در کشور، چرخهى معيوبى بوده است. آنچه را که ما در مجموعهى توليدى کشور به دست مىآورديم، با مصرف بيشتر، هزينهى بيشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. طبق تشخيص کارشناسان اقتصادى - که همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندى يارانهها ميتواند اين را اصلاح کند؛ حالت پرمصرف و کمبازده را از توليد کشور بستاند و مصرف و بازده را در توليد متعادل کند.
يک هدف ديگر، مديريت مصرف حاملهاى انرژى است. ما چون يک کشور نفتخيز بوديم، از اول عادت کرديم بنزين را، گاز را، گازوئيل را، نفت سفيد را بدون ملاحظه مصرف کنيم. مصرف ما از مصرف بسيارى از کشورها - شايد به يک معنا از همهى کشورها - بيشتر و بىرويّهتر بوده است. اين هدفمندى يارانهها، کشور را به صرفهجوئى در مصرف حاملهاى انرژى ميکشاند. آمارهائى که منتشر شده است و آمارهاى مورد قبول است، به ما نشان ميدهد که تا همين امروز اگر قانون هدفمندى يارانهها اجرا نميشد، مصرف بنزين در کشور تقريباً دو برابر مصرفى بود که امروز انجام ميگيرد. وقتى که توليد داخلى بنزين به قدر مصرف نيست، ما مجبوريم چه کار کنيم؟ بايد بنزين را وارد کنيم؛ يعنى دست ملت ايران زير کارد بدخواهان و دشمنان باشد. با اين کار، صرفهجوئى شد. امروز مصرف بنزين در کشور، تقريباً به قدر توليد داخلى است؛ احتياج به واردات بنزين نداريم؛ اين براى کشور يک امتياز بزرگ است. اين کار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتى که دشمنان ما، ما را تحريم کردند؛ براى اينکه ملت را به زانو دربياورند؛ اما جوانان ملت همت کردند، با اين کارها توانستند نقشه و توطئهى دشمن را خنثى کنند.
يک عرصهى مهم اقتصادى ديگر که در سال 90 با همت اين ملت انجام گرفته است، عرصهى علم و فناورى است. علم و فناورى يکى از پايههاى اقتدار اقتصادى يک ملت است. يک ملت با داشتن دانش پيشرفته، فناورى پيشرفته، هم به ثروت ميرسد، هم به استغناى سياسى ميرسد، هم آبرومند ميشود، هم دستش قوى ميشود. به خاطر کليدى بودن مسئلهى پيشرفت علم و فناورى، من نسبت به اين مسئله حساسم. از راههاى مختلف، کانالهاى مختلف، گزارشهاى متفاوتى را تقريباً به طور مستمر دريافت ميکنم و ميتوانم به شما قاطعانه عرض کنم که سطح پيشرفتهاى کشور بسيار بيشتر از آن چيزى است که تاکنون به اطلاع مردم رسيده است.
بر اساس گزارش مراکز علمى معتبر دنيا - اين گزارش مربوط به مراکز علمى خود ما نيست - سريعترين رشد علمى جهان، امروز در ايران دارد انجام ميگيرد. در سال 90 که تقريباً برابر بود با سال 2011 ميلادى، گزارش مراکز علمى معتبر اين است که در سال 2011 - که سه ماه پيش اين سال تمام شد - ملت ايران نسبت به سال قبل، يعنى سال 2010 ميلادى، رشد علمى و پيشرفت علمىاش بيست درصد افزايش داشته است. معناى اينها چيست؟ در شرائطى که دشمنان ملت ايران بر روى سقوط ملت ايران شرطبندى ميکردند و ميگفتند ما تحريمهاى فلجکننده را براى ملت ايران در نظر گرفتيم، ملت ايران اينجورى عمل کرده است.
گزارش ميدهند - اين هم باز گزارش مراکز علمى معتبر دنياست - که در منطقه، ايران در رتبهى اول سطح علمى، و در کل جهان در رتبهى هفدهم است. اين گزارش کسانى است که اگر بتوانند گزارش خلاف عليه ما بدهند، امتناع نميکنند؛ اين را اينجور اعتراف ميکنند. سال 90 ما در زيستفناورى پيشرفت کرديم، در نانوفناورى پيشرفت کرديم، در هوافضا پيشرفت کرديم - که ماهوارهى نويد پرتاب شد - در صنعت هستهاى پيشرفت کرديم، که غنىسازى بيست درصد محصول سال 90 است. اين غنىسازى بيست درصد، همان چيزى است که در سال 89 آمريکائىها و ديگران براى توليد آن شرط گذاشتند. ما ميبايد براى مرکز اتمىِ آزمايشگاهى تهران که مال راديوداروهاست، اورانيوم غنىشدهى بيست درصد تهيه ميکرديم؛ چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود. آنها براى اين کار شرط گذاشتند و گفتند بايد اورانيومى را که توليد کردهايد، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نکرديم. آمريکائىها دولت برزيل و دولت ترکيه را واسطه کردند که با ما صحبت کنند، ميانه را بگيرند؛ چيزى مورد توافق به وجود بيايد. ما قبول کرديم. مسئولين ترکيه، مسئولين برزيل به اينجا آمدند و با رئيس جمهور ما نشستند بحث کردند، صحبت کردند و يک نوشتهاى را امضاء کردند. بعد که اين توافقنامه امضاء شد، آمريکائىها زدند زير قولشان! آنها نميخواستند اين قرارداد امضاء بشود؛ ميخواستند امتياز زيادى بگيرند، زورگوئى کنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولىاى که آمريکائىها کردند، دولت برزيل و دولت ترکيه پيش ما شرمنده شدند. ماجراى اين بيست درصد اين است.
با وجود اينهمه مشکلات، اينهمه مانعتراشىها، جوانان ما گفتند خودمان درست ميکنيم. در سال 90 اورانيوم غنىشدهى بيست درصد را اينها براى سايت هستهاى تهران توليد کردند و آن را به دنيا اعلام کردند؛ دشمنان ما ماندند متحير! با اينکه ميدانند مرکز هستهاى تهران مخصوص راديوداروهاست - يعنى براى نياز بيمارستانها و آزمايشگاههاى ما در سرتاسر کشور است و هزاران بيمار به اين راديوداروها احتياج دارند - درعينحال نميدادند، نميفروختند، شرط ميگذاشتند، باجگيرى ميکردند. جوانان ما خودشان آن را تهيه کردند. کار پيچيدهاى هم بود، کار سختى هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام راديوداروها الان در همين مرکز تهران با سوخت داخلى توليد ميشود. اين مال سال 90 است.
در سال 90، در همين صنعت هستهاى، توليد صفحهى سوخت را در کشور انجام دادند؛ که اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانى ميشود. اجمالاً، آن وقتى که صحبت تبادل اورانيوم توليد داخل بود، ميگفتند اورانيوم سه و نیم درصد را به روسيه بدهيد، روسيه 20 درصد کند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحهى سوخت درست کند، بدهد به شما؛ يعنى هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان اين صفحهى سوخت را درست ميکنيم؛ همت کردند، درست کردند، گزارش دادند، نشان دادند. اين مال سال 90 است.
افزايش شش برابرى داروهاى نوترکيب، افزايش صادرات کالا و خدمات دانشبنيان؛ اينها همه مربوط به سال 90 است. اينها بخشى از دستاوردهاى «سال جهاد اقتصادى» است. اينها پيشرفت علمى است، پيشرفت فناورى است، نشان دهندهى اقتدار علمى کشور است، اما داراى تأثير مستقيم اقتصادى براى کشور است. جهاد اقتصادى يعنى اين.
من در پايان سال 90 - در همين هفتهى گذشته - بازديدى داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چيزهائى را مشاهده ميکند که نظائر آن را در بعضى از بازديدهاى ديگر، در پژوهشگاههاى گوناگون علمى کشور مىبيند و به اين نتيجه ميرسد که اينها استثناء نيست؛ قاعده است. اين پديدههاى مهم که يک روزى ملت ما در خواب هم اين پيشرفتها را نميديد، تحقق پيدا کرده و به شکل قاعده درآمده است.
من چند تا از اين خصوصيات و پديدههائى را که در آنجا مشاهده کردم، به شما عرض ميکنم. در درجهى اول، روحيه و فکر جهادىِ حاکم بر مجموعه بود. آن مجموعهى دانشمندان با روحيهى جهادى کار ميکردند؛ مثل اينکه دارند جهاد ميکنند، مثل اينکه در جبههى جهاد فىسبيلاللّهاند. فرق ميکند اينکه کسى براى پول، براى مقام، براى شهرت يا فقط براى خود علم کار کند؛ يا نه، به عنوان جهاد فىسبيلاللّه کار کند، در راه خدا تلاش کند. اين روحيه، حاکم بر اين مجموعه و مجموعههاى علمى ماست؛ اين خيلى ارزش دارد.
خصوصيت دوم اين بود که من ديدم اين دانشمندان ما اين تحريمهائى را که بر ملت ما تحميل کردهاند، فرصت ميدانند. در خلال اين بازديد مفصلِ طولانىاى که داشتيم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه که ما را تحريم کردند! ما به خودمان آمديم، به خودمان پرداختيم، از درون جوشيديم. اين روحيهى احساس فرصت بودن تحريم دشمنان، خيلى باارزش است. لذا ساخت داخلى را جدى گرفتند، به جوانها ميدان دادند، به ابتکارات و خلاقيتها ميدان دادند و همين طور مرتب کار دارد پيش ميرود؛ مثل چشمهى جوشانى دارد کار ميجوشد.
خصوصيت سومى که من در اينها ديدم، اعتماد به نفس بالاست. بعضى از بخشهاى صنعت نفت هست که صرفاً در انحصار سه چهار تا کشور در دنياست؛ اجازه نميدهند کس ديگرى در حريم اين صنايع و فناورىها وارد شود. کشور ما هم در طول اين سالهاى طولانى، در زمينهى اينگونه کارهاى پيچيده و مهم، هميشه از آنها خواسته، از آنها گرفته، به آنها پول پرداخته. من ديدم اينها همت گماشتهاند و ميگويند ما ميتوانيم، خودمان ميکنيم، خودمان ميسازيم. اين اعتماد به نفس براى يک ملت، براى دانشمندان يک ملت، براى جوانان يک ملت، خيلى باارزش است.
خصوصيت ديگر، جوانگرائى است. کار دست جوانهاست، سررشتهى امور دست جوانهاست. جوان مرکز نوآورى است، مرکز خلاقيت و ابتکار است.
خصوصيت ديگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ که اين از آرزوهاى ديرينهى بنده است. هميشه به مسئولان گوناگونِ بخشهاى مرتبط دولتهاى گذشته سفارش ميکردم که سعى کنيد بين صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار کنيد. خوشبختانه در اينجا ديدم که اين ارتباط برقرار شده است. البته اين بايد عموميت پيدا کند و همهى صنايع ما با دانشگاهها مرتبط شوند، به دانشگاهها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد ميکند، هم صنعت ما رشد ميکند. اين خصوصيات را من در آنجا ديدم، اما اينها مخصوص اين مرکز علمى و فناورى نفت نيست؛ اين را در بازديدهاى ديگر هم مشاهده کردم. اين نشاندهندهى اين است که در کشور قاعده بر اين جارى است؛ حرکت، چنين حرکتى است.
اين، بخش اقتصادى در سال 90 بود؛ سالى که از اول تا آخر آن، عربدهى دشمنان و بدخواهان ملت ايران بلند بود؛ گاهى تهديد کردند، گاهى فشار سياسى آوردند، گاهى تحريم کردند. عوامل دولت آمريکا امروز در سراسر دنيا دارند تلاش ميکنند براى اينکه بتوانند تحريمها را عملى کنند، به خيال اينکه به ملت ايران ضربه بزنند و بين ملت ايران و نظام اسلامى جدائى ايجاد کنند.
در سال 90 دستاوردهاى بزرگ ديگرى هم بوده است؛ از جمله ديپلماسى فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزارى اجلاس بيدارى اسلامى، اجلاس فلسطين، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروريسم، اجلاس جوانان بيدارى اسلامى، فعاليتهائى بود که در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهورى اسلامى شد مرکز توجه دنياى اسلام که امروز بيدار شده است.
در زمينهى خدمات اقتصادى، دهها هزار خانه و مسکن ساخته شد و در اختيار مردم قرار گرفت. اين آمارها، آمارهاى بزرگى است؛ آمارهاى مهمى است. مسکن روستائى ساخته شد، جادهها ساخته شد، بزرگراهها و آزادراهها ساخته شد. اينها طليعهى دههى پيشرفت و عدالت است. ما گفتيم اين دهه، «دههى پيشرفت و عدالت» خواهد بود؛ اين طليعهاش است. ما سه سال از اين دهه را گذرانديم. در مقابل با اين دشمنان، در مقابل با اين بدخواهان عنود و خبيث، اين ملت فعال و پرنشاط توانسته است اين پيشرفتها را به وجود بياورد.
يک قلم بزرگ از حرکتهاى تحسينبرانگيز ملت ايران در سال 90، همين انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همين جا بگويم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحلهى دوم انتخابات هم مردم ما بايستى انشاءاللّه همين شکوه و زيبائى را نشان بدهند. اين انتخابات خيلى اهميت داشت. من به شما عرض کنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اينها همهى تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد کنند. گاهى گفتند در انتخابات تقلب ميشود؛ گاهى گفتند مردم اگر به انتخابات نيايند، دشمنىِ دشمن کم ميشود؛ انواع و اقسام تبليغات را کردند براى جدا کردن مردم از مراکز رأى و صندوقهاى رأى. گاهى با ترور دانشمندان ما - که در ظرف کمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و نااميد کنند. در يک چنين فضائى، اين انتخابات انجام گرفت؛ اما با يک چنين مشارکتى! اين مشارکتِ بالاتر از 64 درصد، خيلى رقم مهمى است. من به شما عرض بکنم؛ از متوسط انتخاباتهاى مجالس دنيا، اين رقم بالاتر است. در آمريکا متوسط رقم مشارکت در انتخابات کنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشارکت مردم آمريکا در انتخابات کنگرهشان و مجلس ملى و مجلس سناشان به 40 درصد نرسيده. خب، اين را مقايسه کنيد با ملت ايران - اين نشاط را، اين حضور را، اين اظهار وجود را - آنگاه اهميت مطلب معلوم ميشود. اينها ميخواستند با اين فشارها، با اين جوّ روانى، با اين تهديدها، با اين ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگى ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار بدهند؛ اما به عکس خواستهى آنها، به کورى چشم آنها، اين روز شد روز سربلندى نظام اسلامى و ملت ايران. اين انتخابات مثل يک رسانهى صادق و پرقدرت عمل کرد. خبرهاى ايران را تحريف ميکنند، حوادث دروغين را از داخل ايران مخابره ميکنند، خبرهاى راست را مکتوم نگه ميدارند، اما اين انتخابات را نميتوانند انکار کنند؛ واقع شده است، جلوى چشم همه است. اين انتخابات به مثابهى يک رسانهى بزرگ و قدرتمند توانست ملت ايران و نظام اسلامى را به دنيا نشان بدهد.
خب، اين رويدادهاى سال 90 بود؛ سالى که اينقدر دشمنان سرمايهگذارى کردند تا در اين سال به ملت ايران و نظام اسلامى ضربه وارد کنند. اينها بخشى از دستاوردهاى سال 90 است. چرا اين دشمنىها را ميکنند؟ من اين نکته را عرض بکنم؛ بهانهى دشمنى در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتى مسئلهى هستهاى مطرح شده است، بهانهى دشمنىها مسئلهى هستهاى است. البته ميدانند و اعتراف هم ميکنند که ايران دنبال سلاح هستهاى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلائل خودمان، بههيچوجه دنبال سلاح هستهاى نيستيم؛ نه توليد کرديم و نه توليد خواهيم کرد؛ اين را ميدانند، اما يک بهانه است. يک روز اين مسئله بهانه است، يک روز حقوق بشر بهانه است، يک روز فلان مسئلهى داخلى بهانه است؛ اما همهى اينها بهانه است. مسئلهى اصلى چيست؟ مسئلهى اصلى، حراست مقتدرانهى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين کشور است. امروز و فردا - مثل ديروز - اقتدار اقتصادى و سياسى و به تبع آن، اقتدار علمى و نظامى، متوقف است به انرژى، به نفت. تا دهها سال ديگر، دنيا محتاج نفت و گاز است؛ اين يک مطلبِ مسلّم است. استکبار و قدرتهاى استکبارى ميدانند که رگ حياتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز که نتوانند اين نفت ارزان را به دست بياورند، آن روز که مجبور باشند براى تهيهى نفت و گاز امتياز بدهند و از زورگوئى دست بردارند، آن روز براى آنها مصيبتبار است.
از طرف ديگر، کشورهاى غربى از لحاظ منابع نفتى دچار مشکل شدهاند و روزبهروز مشکل آنها بيشتر خواهد شد. منابع نفتى کشورهاى اروپائى و به طور کلى کشورهاى غربى، بعضى چهار سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى شش سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى نُه سال ديگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غير خودشان استفاده کنند. کشور آمريکا که امروز حدود سى و چند ميليارد بشکه نفت ذخيره دارد، طبق محاسباتى که کارشناسان کشورمان کردهاند - که آمارشان متکى به آمار خود آمريکائىهاست - نفتش تا سال 2021، يعنى تا نُه سال ديگر تمام خواهد شد. نفت دنيا که امروز بيش از پنجاه درصدش از خليج فارس خارج ميشود، آن روز متکى خواهد شد به سه منبع عمدهى نفتى در منطقهى ما و در خليج فارس؛ که البته يکى از آن سه منبع، ايران است، که من حالا عرض خواهم کرد. در بين همهى کشورهاى دنيا - اين ديگر مربوط به خليج فارس نيست - آن کشورى که موجودى نفت و گازش بر روى هم از همه بيشتر است، کشور جمهورى اسلامى ايران است. بعضى از کشورها گازشان بيشتر از ماست، بعضى نفتشان بيشتر از ماست. ما در منابع گاز، کشور دوم در دنيا هستيم - اول روسيه است، بعد ما - در منابع نفت، ما کشور چهارم هستيم؛ سه تا کشور قبل از ما منابع نفت دارند که بيشتر از ما هستند؛ ليکن اگر نفت و گاز را بر روى هم حساب کنيم، جمهورى اسلامى، کشور عزيز شما، منابعش - بر طبق آنچه که تا امروز اکتشاف شده است - از همهى کشورهاى دنيا بيشتر است؛ اين خيلى چيز جذابى است براى مصرفکنندگان نفت در دنيا، براى دستگاههاى استکبار که رگ حياتشان به حاملهاى انرژى، به نفت و گاز وابسته است. بنابراين ايران کشورى با يک چنين ثروتى است. آنها تا چهار سال ديگر، تا ده سال ديگر، تا پانزده سال ديگر نفتشان تمام ميشود؛ اما جمهورى اسلامى - بر طبق منابعى که تا امروز اکتشاف شده است - تا هشتاد سال ديگر نفت و گاز دارد؛ اين خيلى جذاب است. کشورى در اوج قلهى دارائى نفت و گاز؛ خب، قدرتهاى استکبارى چه ميخواهند؟ ميخواهند اين کشور در اختيار دولتى باشد، در اختيار نظامى باشد که مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضى از کشورهاى منطقه. اين کشورها نفت دارند، زياد هم دارند، اما مثل موم در دست آمريکائىهايند: اينقدر توليد کنيد، چَشم؛ اينقدر قيمت بگذاريد، چَشم؛ به اينجا بفروشيد، به اينجا نفروشيد، چَشم. اگر در کشور ثروتمند ايران که قلهى ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامى بر سر کار باشد که غيرتمندانه از اين ثروت ملى حراست کند، اجازهى چپاول ندهد، اجازهى تطاول ندهد، تسليم سياستهاى دشمنان نباشد، خب، با اين نظام دشمنى خواهند کرد. بنابراين دشمنى با ايران اسلامى به اين خاطر است.
آنهائى که خيال ميکنند اگر ما در قضيهى انرژى هستهاى عقبنشينى کرديم، دشمنى آمريکا تمام ميشود، از اين حقيقت غافلند. مشکل آنها مسئلهى هستهاى نيست. کشورهائى هستند که سلاح هستهاى دارند، در منطقهى ما هم هستند، آنها ککشان هم نميگزد! مسئله، مسئلهى سلاح هستهاى يا صنعت هستهاى نيست، مسئلهى حقوق بشر نيست؛ مسئلهى جمهورى اسلامى است که مثل شير در مقابل اينها ايستاده است. اگر جمهورى اسلامى هم در مقابل اينها مثل بعضى از رژيمهاى منطقه، حاضر بود به ملت خودش خيانت کند، در مقابل اينها تسليم بشود، با او کارى نداشتند. مسئلهى اينها زيادهخواهىهاى استکبارى است؛ اين علت دشمنى با ملت ايران است.
البته آمريکائىها اشتباه ميکنند. اينکه فکر کنند با ستيزهگرى، با دشمنى، با تهديد ميتوانند جمهورى اسلامى را به عقبنشينى وادار کنند، يا بتوانند جمهورى اسلامى را از ميان بردارند، يک خطاى بزرگ و فاحشى است؛ چوب اين خطا را هم ميخورند. آنها ميتوانند با ملت ايران محترمانه رفتار کنند، ميتوانند به حق خودشان قانع باشند، ميتوانند فاجعهاى را که در انتظارشان هست، ببينند و بشناسند. کشورهاى غربى نميگذارند مردمشان از فاجعهى آيندهى نفت مطلع شوند. آنها نميخواهند ملتهاشان بفهمند که در قضيهى نفت و حاملهاى انرژى چه چيزى در انتظار آنهاست؛ اين را نميخواهند به ملتهاشان بگويند. اينها خيال ميکنند با ستيزهگرى با ملت ايران ميشود کار را پيش برد، اما نميتوانند.
اين را هم من به شما عرض بکنم برادران و خواهران عزيز! ملت عزيز ايران! آمريکا با همهى قدرتنمائىهايش، با همهى هياهوها و جنجالهايش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلى است. من نميخواهم به خبرهاى پشت پرده يا به چيزهاى ظاهرى تمسک کنم؛ حساب من، يک حساب دو دو تا چهارتاست. ببينيد، رئيس جمهور کنونى آمريکا با شعار «تغيير» سر کار آمد. تغيير يعنى چه؟ يعنى وضعيتى داريم که بسيار بد است، من ميخواهم آن وضعيت را تغيير بدهم. او با اين شعار آمد توى ميدان، مردم هم به خاطر شعار تغيير، به او رأى دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به يک فردى که از نژاد سياه است، رأى بدهند؛ اما رأى دادند، به اميد تغيير. خب، اينکه شعار «تغيير» اينقدر در مردم اثر ميگذارد، نشاندهندهى وضع بد فعلى است. يعنى وضعى که در هنگام نامزد رياست جمهورى شدن اين آقا بر آمريکا حاکم بوده است، به اعتراف مردم آمريکا، وضع بدى بوده است و او قول داد که تغيير پيدا بشود. پس بدى مسلّم شد. ما نميخواهيم اين را بگوئيم؛ خود مردم آمريکا اعتراف کردند که وضعشان بد است. خب، حالا اين آقا آمد سر کار؛ آيا تغيير ايجاد کرد؟ توانست تغيير بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض کند؟ امروز آمريکا پانزده هزار ميليارد دلار گرفتارى و بدهکارى دارد. اين بدهکارىها از توليد ناخالص ملىشان يا بيشتر است يا برابر توليد ناخالص ملى اين کشور است؛ اين براى يک کشور، بدبختى و گرفتارى است. آن هم که وضع سياسىشان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بيرون بيايند. در افغانستان روزبهروز وضعشان بدتر ميشود. در پاکستان که يکى از کشورهاى همراه با آنها بود، روزبهروز بدنامتر ميشوند. در کشورهاى اسلامى، در مصر، در شمال آفريقا، در تونس، آمريکائىها از آن هيمنه کاملاً ساقط شدهاند. علاوهى بر همهى اينها، جنبش تسخير والاستريت در خود شهرهاى آمريکا به راه افتاده است. اين وضعيت، وضعيت خوبى است؟ اين حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ اين حسابِ پيچيدهاى نيست. تغيير را مردم آمريکا قبول کردند؛ يعنى وضعيت کنونى بد است؛ آن وضعيت بد هم تا حالا تغيير پيدا نکرده است. بنابراين آمريکا گرفتار است.
ممکن است آمريکا خطرهائى براى کشورهاى ديگر ايجاد کند؛ ممکن است ديوانگى کنند. البته من همين جا بگويم؛ ما سلاح اتمى نداريم، سلاح اتمى هم نخواهيم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمريکا و چه رژيم صهيونيستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهيم کرد.
قرآن کريم به ما نويد داده است: «و لو قاتلکم الّذين کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا يجدون وليّا و لا نصيرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا».(1) هيچ جا در قرآن نيامده است که اگر شما شروع به جنگ کرديد، حمله کرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممکن است پيروز بشويد، ممکن است شکست بخوريد - همچنان که در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى که مسلمانان حمله کردند، گاهى شکست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نبايد بگوئيد اين مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا»؛ اين قانونِ الهى است. ملت ايران عازم است، بانشاط است، در فکر تهاجم و تجاوز نيست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هويت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقهمند است.
شعار امسال را قرار داديم «توليد ملى»؛ دنبالهاش توضيح داده شده: «حمايت از کار و سرمايهى ايرانى». يعنى شما وقتى کالاى داخلى را مصرف ميکنيد، به کارگر ايرانى داريد کمک ميکنيد، اشتغال ايجاد ميکنيد، به سرمايهى ايرانى هم داريد کمک ميکنيد، رشد و نمو ايجاد ميکنيد. اين فرهنگ غلطى است - که متأسفانه در بخشهائى از ما حاکم است - که مصنوعات خارجى را مصرف کنيم؛ اين به ضرر دنياى ماست، به ضرر پيشرفت ماست، به ضرر آيندهى ماست. همه مسئوليت دارند؛ دولت هم مسئوليت دارد، بايد از توليد ملى حمايت کند، توليد ملى را تقويت کند.
خوشبختانه «صندوق توسعهى اقتصادى» در سياستها تصويب شد؛ مجلس شوراى اسلامى آن را قانون کرد. امروز يک ذخيرهى باارزشى در اختيار مسئولان هست؛ ميتوانند اين را در اختيار توليد ملى بگذارند. بايد کار را تسهيل کنند؛ مجلس هم بايد همکارى کند، دولت هم بايستى همت کند؛ بتوانند به توليد ملى رونق بدهند. مردم هم - چه آن که داراى سرمايه است، چه آن که داراى قدرت کار است - بايستى با ايجاد اتقان، همکارى کنند. محصول داخلى را بايد مرغوب، باکيفيت و بادوام توليد کنيم. تا آنجائى که بتوانيم، بايد قيمت تمامشده را ارزان تمام کنيم. اين کار، همکارى همه را ميطلبد. بخشهاى گوناگون دولتى بايد در اين زمينه همکارى کنند - چه بخشهاى پولى و مالى، چه بخشهاى ديگر اقتصادى - مجلس هم بايد همکارى کند، تا بتوانند اين قضيه را در کشور ما تحقق ببخشند.
عمده، مردمند. شما بايد کالاى ايرانى بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطى است که ما مارکهاى خارجى را در پوشاکمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکىهامان ترجيح بدهيم به مارکهاى داخلى؛ در حالى که توليد داخلى در خيلى از موارد بسيار بهتر است. من شنيدم پوشاک داخلى را که در بعضى از شهرستانها توليد ميشود، ميبرند مارک خارجى ميزنند، برميگردانند! اگر همين جا بفروشند، ممکن است خريدار ايرانى رغبت نکند؛ اما چون مارک فرانسوى دارد، خريدار ايرانى همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب ميکند؛ اين غلط است. توليد داخلى مهم است. ببينيد کارگر ايرانى چه توليد کرده است، سرمايهدار ايرانى چه سرمايهگذارى کرده است. در زمينهى مصرف، عمدهى کار دست مردم است؛ که اين بخشى از اصلاح الگوى مصرف است که من دو سال قبل اينجا به ملت ايران عرض کردم، و بخشى از جهاد اقتصادى است که سال گذشته عرض کردم. توليد ملى مهم است؛ اين را بايد هدف قرار بدهند.
من يک توصيه هم در زمينهى سياسى بکنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يکپارچگى. بهانههاى اختلاف زياد است. گاهى در يک قضيهاى سليقهى يک نفر، دو نفر با هم يکسان نيست؛ اين نبايد بهانهى اختلاف بشود. گاهى در کسى يک گرايشى هست، در ديگرى نيست؛ اين نبايد مايهى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعهى در درون، موجب فشل ميشود. قرآن به ما تعليم ميدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم».(2) اگر منازعه کنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصيتى - دستبهيقه شويم، دشمن ما جرى ميشود. يک مقدار از جرأتى که دشمن در سالهاى گذشته پيدا کرد، به خاطر اختلافات بود. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) به ما درس ميدهد؛ ميفرمايد: «ليس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه». مخالفين دو جورند. يک مخالفى است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهورى اسلامى است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دين و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با اين نبايد دشمنى کرد؛ اين فرق دارد با کسى که در جهت غير نظام اسلامى، با هدف معاندانهى عليه نظام اسلامى حرکت ميکند. دلها را به هم نرم کنيد، برخوردها را نسبت به يکديگر مهربانانهتر کنيد.
اين رسانههاى الکترونيکى و اينترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بىمحابا عليه يکديگر حرف بزنند، بد بگويند. بايد از طرف مسئولين کشور براى اين هم يک جورى تدبير بشود. ولى عمده اين است که خود ما مردم، خودمان را مقيد کنيم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقيد کنيم به قانون. حالا اين حرف من بهانهاى نشود براى اينکه يک عدهاى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همهى جوانهاى غيور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم ميدانم و پشت سر آنها قرار ميگيرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غيور حمايت ميکنم؛ منتها همه را توصيه ميکنم به اين که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه بايد قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است. مسئولان کشور هم همين جور. هم دولت حريم مجلس را حفظ کند، هم مجلس حريم دولت و رئيس جمهور را حفظ کند؛ با هم باشند، در کنار هم باشند. اين معنايش اين نيست که همه يک جور فکر کنند؛ معنايش اين است که اگر دو جور فکر ميکنند، دستبهگريبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با يکديگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با يکديگر، دشمنان را اميدوار ميکند، خوشحال ميکند.
اميدوارم سال 1391 که امروز شروع شد، جزو سالهاى پرنشاط و پر کار و همراه با موفقيت و خوشبختى براى ملت ايران باشد.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، جوانان عزيز ما، ملت عزيز ما را در صراط مستقيم ثابتقدم بدار. پروردگارا! دشمنان اين ملت را منکوب و مقهور بفرما. پروردگارا! اين ملت عزيز و مجاهد و مقاوم را به آرزوهاى بزرگش برسان. قلب مقدس ولىعصر را از ما راضى و خشنود کن؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده.
والسّلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته
1) فتح: 22 و 23
انتهای پیام |
|