۱۳۸۹/۱۱/۶
۰:۴۱
بازدید:1337
رویدادها
اربعین |
|
|
|
منابع تاریخی چنین نقل شده است که اهل بیت علیهم السلام در بازگشت از شهر شام وقتی به دو راهى جاده عراق و مدینه رسیدند، از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوى کربلا حرکت داد، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصارى را دیدند که با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پیامبر براى زیارت امام حسین علیهالسلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زارى کردند و بر صورت خود سیلى زده و نالههاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نیز به آنان پیوستند.
، زینب علیها السلام در میان جمع زنان آمد و با صوتى حزین که دلها را جریحه دار مىکرد می گفت: «وااخاه! و احسیناه! و احبیب رسول الله و ابن مکه و منى! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن على المرتضى! آه ثم آه!»، پس بیهوش گردید.
آنگاه ام کلثوم لطمه به صورت زد و با صدایى بلند مىگفت: امروز محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنیا رفتهاند ؛ و دیگر زنان نیز سیلى به صورت زده و گریه و شیون مىکردند.
سکینه چون چنین دید، فریاد زد: وامحمداه! واجداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بیت تو کردهاند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان نمودند!
توقف در کربلا
خاندان داغدیده رسالت پس از ورود به کربلاى براى شهیدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حرکت بسوى کوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه که سید ابن طاووس در الملهوف نقل کرده است که «و اقاموا المآتم المقرحه للاکباد» «ماتمهاى جگر خراش بپا داشتند»، و تا سه روز امر بدین منوال سپرى شد - نعمان بن بشیر همان کسى است که هنگام ورود مسلم بن عقیل به کوفه از طرف یزید امیر کوفه بود، یزید او را برکنار و به جاى او عبیدالله بن زیاد را به امارت کوفه برگزید. نعمان بن شام آمد و از هواداران معاویه و یزید بود. پس از هلاکت یزید، مردم را به بیعت عبدالله بن زبیر فراخواند، اهالى حمص با او مخالفت کرده و او را بعد از واقعه مرج راهط در سال شصت و چهار هجرى کشتند.
انتهای پیام |
|